با سلام به شما دوست عزیز. در پاسخ به پرسش شما باید گفت کسب هر یک از صفات حسنهای که نام بردید، راهکار مخصوص به خود را دارد و دفع صفت رذیلهای که در مقابل آن قرار دارد نیز راه خود را میطلبد. بنابراین نمیتوان برای همه این صفات، نسخه یکسانی پیچید. توضیح هر یک نیز صفحات زیادی را به خود اختصاص میدهد که در اینجا تنها به ذکر آدرسی برای مراجعه و مطالعه بسنده کرده و تنها در اهمیت این چهار صفت سخن میرانیم.
با توجه به دیدگاه علمای اخلاق اسلامی روح در بدن به منزله پادشاهی است که تمامی اعضاء و جوارح در خدمت او میباشند. در این میان چهار قوه، نقش اساسی ایفا کرده و سایر قوا در خدمت آنان میباشند.
این قوا عبارتند از: قوه عاقله (که به منزله وزیر برای روح است)، قوه شهویه (که مانند عامل خراج بوده و طماع و دروغ زن و همیشه مخالف عقل عمل مینماید)، قوه غضبیه ( که به منزله داروغه و مأمور انتظامات بوده و بیباک و شریر است) و قوه وهمیه (که شغل او مکر و حیله و فریب است). در این میان پیوسته بین این قوا درگیری وجود دارد و سرچشمه این درگیری نیز قوه عاقله میباشد زیرا سه قوه دیگر به خودی خود دیگری را انکار نمیکنند مگر به ارشاد و راهنمایی عقل. با توجه به این مطلب باید گفت اگر در مملکت تن، قوه عاقله بر دیگر قوا تسلط پیدا کرده و همه قوا را مطیع خود گرداند؛ افعال قوا همه بر درستی قرار گرفته و انسانیت حاصل شده و برای هر یک از قوا پاکی و تهذیب جریان پیدا خواهد کرد. و برای هر یک از چهار قوه فضیلتی که مخصوص به آن است حاصل خواهد شد.
در این راستا از تهذیب قوه عاقله، فضیلت حکمت و از تهذیب قوه وهمیه، عدالت و از تهذیب قوه شهویه، عفت و از تهذیب قوه غضبیه، شجاعت به ظهور خواهد رسید. که علمای اخلاق این چهار فضیلت را اجناس اخلاق فاضله میدانند که دیگر فضایل در ذیل آنها قرار خواهد گرفت. مانند حیوان که برای انسان جنس است یعنی حیوان یک عنوان کلی است که هم شامل انسان و هم حیوانات دیگر میشود. در اینجا هم هر یک از این چهار صفت یک کلی است که خود شامل زیرمجموعهای از فضایل میباشد. با توجه به این فضایل، رذائلی نیز در مقابل آنها قرار دارد که به صورت افراط و تفریط (زیاده روی در آن صفت حسنه و یا کندروی در آن) در آن صفت میباشد. به طوری که در مقابل حکمت، جربزه و بلاهت؛ در مقابل شجاعت، جبن و تهور؛ در مقابل عفت، شره و خمودی قرار دارد و باز هر یک از این صفات حسنه و رذیله خود به انواع مختلفی تقسیم میشود.
و در واقع باید گفت عمده راه حلی که در تصحیح اخلاق وجود دارد این است که انسان بتواند قوه عاقله خود را بر دیگر قوا مسلط کند که از آن تعبیر به پیغمبر درونی نیز میشود در مقابل پیغمبر برونی که انبیاء باشند. و پیوند بین این دو راهبر میتواند انسان را به سرمنزل مقصود برساند.
راه حل رسیدن به صفات کلی مانند حکمت و عدالت این است که انسان در اصلاح جزئیات زیر مجموعه هر یک اعم از فضایل و رزایل مربوط به این صفت بکوشد. پس چون این صفات اصلاح و تمرین شوند صفت کلی حکمت و عدالت و مانند آن به صورت ملکه درخواهند آمد.
با توجه به این که این صفحات را مجال بحث در مورد این صفات و راهکارهای کسب و دفع آن نیست، بهترین کتابی که هم به صورت مختصر و هم به صورت عملی و مطمئن در این باره وجود دارد، معراج السعاده اثر مرحوم نراقی است که مرحوم میرزای قمی در کتابی تحت عنوان مقامات العلیه در علم اخلاق آن را به طور خلاصه بیان کردهاند. و اگر به طور مفصلتر میتوانید به مطالعه بپردازید کتاب إحیاء علوم الدین امام محمد غزالی از علمای اهل تسنن و از مشایخ صوفیه نیز کتابی در خور مطالعه است زیرا به صورت جزئیتری به راهکارها پرداخته است.
با توجه به دیدگاه علمای اخلاق اسلامی روح در بدن به منزله پادشاهی است که تمامی اعضاء و جوارح در خدمت او میباشند. در این میان چهار قوه، نقش اساسی ایفا کرده و سایر قوا در خدمت آنان میباشند.
این قوا عبارتند از: قوه عاقله (که به منزله وزیر برای روح است)، قوه شهویه (که مانند عامل خراج بوده و طماع و دروغ زن و همیشه مخالف عقل عمل مینماید)، قوه غضبیه ( که به منزله داروغه و مأمور انتظامات بوده و بیباک و شریر است) و قوه وهمیه (که شغل او مکر و حیله و فریب است). در این میان پیوسته بین این قوا درگیری وجود دارد و سرچشمه این درگیری نیز قوه عاقله میباشد زیرا سه قوه دیگر به خودی خود دیگری را انکار نمیکنند مگر به ارشاد و راهنمایی عقل. با توجه به این مطلب باید گفت اگر در مملکت تن، قوه عاقله بر دیگر قوا تسلط پیدا کرده و همه قوا را مطیع خود گرداند؛ افعال قوا همه بر درستی قرار گرفته و انسانیت حاصل شده و برای هر یک از قوا پاکی و تهذیب جریان پیدا خواهد کرد. و برای هر یک از چهار قوه فضیلتی که مخصوص به آن است حاصل خواهد شد.
در این راستا از تهذیب قوه عاقله، فضیلت حکمت و از تهذیب قوه وهمیه، عدالت و از تهذیب قوه شهویه، عفت و از تهذیب قوه غضبیه، شجاعت به ظهور خواهد رسید. که علمای اخلاق این چهار فضیلت را اجناس اخلاق فاضله میدانند که دیگر فضایل در ذیل آنها قرار خواهد گرفت. مانند حیوان که برای انسان جنس است یعنی حیوان یک عنوان کلی است که هم شامل انسان و هم حیوانات دیگر میشود. در اینجا هم هر یک از این چهار صفت یک کلی است که خود شامل زیرمجموعهای از فضایل میباشد. با توجه به این فضایل، رذائلی نیز در مقابل آنها قرار دارد که به صورت افراط و تفریط (زیاده روی در آن صفت حسنه و یا کندروی در آن) در آن صفت میباشد. به طوری که در مقابل حکمت، جربزه و بلاهت؛ در مقابل شجاعت، جبن و تهور؛ در مقابل عفت، شره و خمودی قرار دارد و باز هر یک از این صفات حسنه و رذیله خود به انواع مختلفی تقسیم میشود.
و در واقع باید گفت عمده راه حلی که در تصحیح اخلاق وجود دارد این است که انسان بتواند قوه عاقله خود را بر دیگر قوا مسلط کند که از آن تعبیر به پیغمبر درونی نیز میشود در مقابل پیغمبر برونی که انبیاء باشند. و پیوند بین این دو راهبر میتواند انسان را به سرمنزل مقصود برساند.
راه حل رسیدن به صفات کلی مانند حکمت و عدالت این است که انسان در اصلاح جزئیات زیر مجموعه هر یک اعم از فضایل و رزایل مربوط به این صفت بکوشد. پس چون این صفات اصلاح و تمرین شوند صفت کلی حکمت و عدالت و مانند آن به صورت ملکه درخواهند آمد.
با توجه به این که این صفحات را مجال بحث در مورد این صفات و راهکارهای کسب و دفع آن نیست، بهترین کتابی که هم به صورت مختصر و هم به صورت عملی و مطمئن در این باره وجود دارد، معراج السعاده اثر مرحوم نراقی است که مرحوم میرزای قمی در کتابی تحت عنوان مقامات العلیه در علم اخلاق آن را به طور خلاصه بیان کردهاند. و اگر به طور مفصلتر میتوانید به مطالعه بپردازید کتاب إحیاء علوم الدین امام محمد غزالی از علمای اهل تسنن و از مشایخ صوفیه نیز کتابی در خور مطالعه است زیرا به صورت جزئیتری به راهکارها پرداخته است.