دهکده دیر یاسین در غرب اورشلیم قرار گرفته است و نقطه ارتباطى مهمى براى اعراب فلسطین به شمار مى آید. این دهکده اولین مواضع اعراب بود که توسط صهیونیستها بخصوص نیروهاى تروریستى ایرگون به رهبرى مناخیم بگین تصرف گردید.سربازان رژیم اشغالگر فلسطین در روز دهم آوریل 1948 ضمن تصرف دهکده آل یاسین بیش از دویست و پنجاه نفر از اهالى دهکده را که نیمى از آنان زنان و کودکان بودند، به قتل رساندند. این درگیرى آغاز مداخله رسمى عوامل ایرگون در جنگ علیه اعراب بود. این حادثه باعث فرار عده زیادى از اعراب فلسطین شد و در نتیجه از 9 آوریل تا 15 مه سال 1948، حدود 000، 300 فلسطینى از نقاط مختلف فلسطین به سایر کشورهاى عربى از جمله اردن مهاجرت کردند.
سالها قبل از این واقعه ، یعنى پس از جنگ جهانى اول ، سیادت دولت عثمانى از مناطق عربى زایل شد و کشورهاى عربى استقلال یافتند. طبق تصمیمهاى کنفرانس لوزان زمام امور شهرهاى عربى به دست خود اعراب سپرده شد که وظایف جامعه ملل قرار گرفت و از همان اوایل کار، آمریکا و انگلستان – دو دولت بزرگ استعمارى – خواهان مهاجرت قوم یهود به فلسطین و اختصاص بخشى از این سرزمین به یهودیان شدند. در همان زمان فلسطین تحت قیومیت انگلستان قرار داشت . ترومن رییس جمهور آمریکا نامه اى به اتلى رییس الوازراى انگلستان نوشت و خواست که درهاى فلسطین را به روى یهودیان آواره آلمان نبندد و اجازه دهد صد هزار یهودى ، اضافه بر آنانى که قبلا در این کشور بودند در فلسطین پذیرفته شوند. على رغم همه تعهدات قبلى مبنى بر حق حاکمیت فلسطین به دست اعراب فلسطینى ، کشورهاى انگلستان و آمریکا براى پیشبرد سیاست صهیونیسم در فلسطین ، مشغول مذاکره و طرح نقشه بودند.
در سال 1945 یعنى زمان پایان جنگ دوم جهانى بیفن وزیر امور خارجه انگلستان به طور رسمى اعلام کرد که آمریکا در حل معماى فلسطین با ما همکارى دارد و گفت :
براستى همه تلاش ما در راه آشتى دادن عرب و یهود در فلسطین بى ثمر مانده و ایجاد توافق دو ملتى که در زبان ، دین ، فرهنگ ، حیات اجتماعى و طرز تفکر با هم اختلاف دارند کار آسانى نیست ، عرب به هزار سال سیادت ، فلسطین را مطالبه مى کند و یهود به دلیل حق تاریخى همراه با وعده اى که در ایام جنگ اول گرفته است ، آن را مال مى داند. از طرف یهود، حامیان قوى و نیرومندى در آمریکا و بریتانیا مشغول فعالیتند و در جبهه عرب تمام دنیا عرب و نود میلیون مسلمان دست به کار هستند.
دولت آمریکا از همان ابتداى کار به واکنش دنیاى عرب و اسلام کاملا آگاه بود، اما دولت و ملت این کشور استعمارگر، از زمان خاتمه جنگ جهانى اول طرفدار فکر ایجاد وطن یهود در فلسطین بوده اند. در اوت 1946 اتحادیه دول عربى براى حل نهایى قضیه فلسطین ، به انگلستان پیشنهاد مذاکره کرد که در آن اصلا حق مداخله در مذاکرات را به آمریکا نداده بودند. مذاکرات روز دهم سپتامبر شروع شد و تا دوم اکتبر ادامه داشت .
انگلستان طرحى به نام نظام اتحادى یا پیشنهاد موریسون را به اتحادیه عرب پیشنهاد کرد. این طرح که توسط موریسون معاون وزارت کار بریتانیا تهیه شده بود، فلسطین را به چهار منطقه ادارى تقسیم مى کرد:
1 – منطقه یهودى که شامل قسمت اراضى متصرفى یهود و مستعمرات آن بود.
2 – منطقه بیت المقدس که شامل بیت اللحم و اراضى اطراف آن بود.
3 – صحراى نقب
4 – منطقه عربى که شامل بقیه فلسطین بود.
همچنین به دو منطقه عربى و یهودى استقلال داخلى داده شد که داراى حکومت ملى و مجلس قانونگزارى شوند و حق تعیین تعداد ساکنان منطقه خود را هم داشته باشند.
طرح موریسون به تقریب همان پیشنهادهاى قبلى کمیسیون انگلیس و آمریکا بود که اتحادیه عرب آن را نپذیرفت .
پیشنهاد اعراب این بود که در فلسطین دولتى مستقل و دموکرات ، بر اساس قانون اساسى که توسط مجلس مؤ سسان ملى تنظیم مى شود به وجود آید و نیز جمعى مرکب از هفت نفر عرب و سه نفر یهود به ریاست نماینده عالى براى انتقال کارهاى ادارى به ملت انتخاب شوند. ضمنا در حال حاضر مهاجرت ممنوع شود و پس از تشکیل دولت مالى مستقل ، اختیار آن به دست دولت باشد.
دولت جدید با انگلستان پیمان اتخاذ ببندد و حفظ اماکن مقدس و آزادى زیارت آنها را براى عموم طبقات و همچنین حفظ حقوق اقلیتهاى مذهبى را ضمانت کند.
از طرف دیگر یهودیان آمریکا همچنان براى جلب پشتیبانى آمریکا فعالیت داشتند، در نتیجه ترومن اظهار مى دارد که :
براى اجراى پیشنهاد پذیرفتن صدهزار مهاجر یهودى نباید منتظر نتیجه کنفرانس لندن بود.
اظهارات ترومن بار دیگر جهان عرب را عصبانى مى کند. تمام ممالک و جمعیتهاى عربى مراتب نفرت خود را از این اظهارات ابراز مى دارند و در پى آن نمایندگان بریتانیا نیز اعلام مى کنند که انگلستان طرح عرب را نپذیرفته است و تنها راه حل همان طرح موریسون مى داند.
در 15 مه 1948 انگلستان اعلان مى دارد که فلسطین را تخلیه مى کند.
انگلیسهاى حیله گر، نخست شهر تل آیو و سایر مناطق یهودى نشین را تخلیه مى کنند و مراکز دولتى ، اردوگاهها، سنگرهاى نظامى و فرودگاهها را به دست یهودیان مى دهند و در همان حال با مسلح شدن اعراب سخت مخالفت مى نمایند و همزمان از ورود قواى مسلح عرب ممانعت به عمل مى آورند.
در شرایطى که صهیونیستها با حمایت کامل امپریالیسم بریتانیا خواهان قلع و قمع و سرکوبى فلسطینى هاى بومى و اشغال همه فلسطین بودند، اعراب در ابتدا از یهودیان به گرمى استقبال کردند و این مساءله تا هنگامى ادامه داشت که احساس نمودند طرح اشغال سرزمینشان از سوى صهیونیستها در حال اجراست .
قلع و قمع و اخراج اعراب از فلسطین از همان لحظات نخست استقرار صهیونیستها طرح ریزى شد بود و گرنه ایجاد گروههاى تروریستى مثل هاگانا و تشکیل ارتش سرى همچنین قتل عام دیریاسین و کفر قاسم و ناصر الدین و در هم کوبیدن سایر شهرهاى فلسطین جز این نمى توانست معنى داشته باشد.
حقیقت امر این بود که صهیونیستها نه تنها اشغال فلسطین ، بلکه اشغال تمام منطقه فرات تا نیل را در نظر داشتند.
بنابراین جاى شگفت نیست که انگلستان در موقع کوچ خود و تخلیه فلسطین ، بیشتر وسایل جنگى خود را که در فلسطین داشت به یهود مى فروخت ، در میان این وسایل آن گونه که بعدها روشن شد هواپیماهاى جنگى و آموزشى و اسلحه هاى مهم دیگرى نیز وجود داشت .
تحت شرایط مبارزه ، بسیار اتفاق مى افتاد که یهودیان در محاصره مجاهدان عرب یا در بن بست واقع مى شدند و ناگاه دست نیرومند انگلستان ، همان فرشته نجات یهود، از آستین ظاهر مى شد و آنها را نجات مى داد و بارها شد که در پیش چشم قواى انگلستان ، اعراب در سخت ترین شرایط قرار مى گرفتند و آنها اصلا توجهى نمى کردند. آرى این گونه بود عمل این قیم عادل !
این اعمال غیر عادلانه انگلستان و حمایت و پشتیبانى همه جانبه آمریکا از صهیونیستها موجب شد که در عصر روز نهم آوریل 1948 ناگهان صداى گوش خراش بلندگوهاى صهیونیستها در قریه دیر یاسین – که کنار شهر بیت المقدس واقع است – بپیچد و با ارعاب و تهدید، مردم را دعوت به تخلیه دهکده و دست شستن از خانه و اموال خود کرد.
مردم بى دفاع ، گیج و حیران و مضطرب براى فهمیدن علت حادثه به هر سو مى دویدند، در چنین وضع بحرانى ، سربازان بى رحم یهودى مثل گرگهاى مست ، مردم را به محاصره درآوردند؛ گویا مى خواستند همه کینه ها و درد دلهایى را که در طول هزار سال در به درى و آوارگى یهود، از تمام مردم روى زمین داشتند یکجا بر سر این مردم بى پناهى که همیشه آنان را پناه داده بودند و حمایت مى کردند، خالى کنند.
در دهم آوریل 1948 قواى مسلح یهود به دیریاسین حمله کردند، دویست و پنجاه نفر از اهالى آن را از زن و مرد، کوچک و بزرگ ، عاجز و مریض به قتل رساندند و با بریدن دست و پا، دریدن شکمها، کندن گوشها، بیرون آوردن چشمها، له کردن جمجه ها، کشته ها و زنده ها را مثله کردند و اجساد آنها را به چاهى ریختند. در این حادثه قواى انگلیس ، نزدیک همان دهکده بود، همه چیز را مى دانستند اما کوچکترین حرکتى براى نجات اعراب از خود نشان ندادند، با اینکه مسؤ ولیت حفظ امنیت به عهده آنان بود، ولى براى نجات یهود، بنا به ماءموریت مخفى خود که حفظ مستعمرات و کاروانهاى یهودى بود، درست و دقیق عمل مى کردند.
دریدن شکم زنها و سر بریدن بچه ها در جلو چشم مادران و آتش زندن زنده ها از کارهاى عادى گفتارهاى گرسنه یهود بود. جنایت پیشه هاى وحشى ، عده اى از دختران عرب را اسیر کردند و لخت و عریان در کامیونهاى بى سرپوش ریختند و در شهرهاى یهودى بویژه در شهر جدید بیت المقدس از بین مردم عبور دادند و یهودیان رذل و پست از آنان عکس گرفتند. نظیر همین فاجعه شوم را در قریه ناصرالدین نزدیک طبریه انجام دادند و این قریه عربى را به طور کامل از صفحه روزگار محو کردند و تمام ساکنان آن را کشتند و قواى مسؤ ول بریتانیا با اطلاع از این جنایتها، اصلا واکنشى نشان ندادند. این جنایات وحشیانه دنیا را تکان داد، جمعیت صلیب سرخ بین الملل نماینده اى را براى مطالعه وضع این روستا فرستاد، یهودیان پس از اطلاع ، یک روز موعد بازدید را عقب انداختند و در ظرف آن یک روز تا آنجا که توانستند آثار جنایت را محو کردند و بویژه اجساد مثله شده یکصد و پنجاه نفر را در چاهى ریختند و در آن را بستند.
نماینده صلیب سرخ در ضمن گردش در میان خرابه ها و بازدید بقیه اجساد و اعضاى قطع شده آنان به چاه یاد شده برخورد و همه اجساد را که با زشت ترین صورت مثله شده بودند از چاه بیرون آورد.
دست استعمار و تهدیدهاى صهیونیستها نماینده مزبور را به وحشت انداخت تا جراءت نکند مشاهدات خود را به طور کامل گزارش دهد و فقط در گزارش خود نوشت : وضع این دهکده خیلى وحشت بار بود
دهها مورد نظیر این جنایت به دست یهودیان در روستاهاى بى پناه و بى سلاح عربى تکرار شد، و رعب و وحشتى که از این رهگذر در دلهاى اعراب به وجود آمد، موجب شد که بیش از یک ملیون مسلمان و مسیحى عرب دست از همه زندگى خود بردارند و سربه بیابان گذارند تا شاید جان سالم به در برند و هنوز هم که هنوز است پس از گذشتن پنجاه سال آواره و سرگردان باشند.
یهودیان بویژه در این تجاوزها، قساوت و بى رحمى را به آخرین درجه رساندند. آنها بعضى از اعراب را عمدا نمى کشتند تا به مناطق دیگر عربى بروند و خبر وحشت زاى رفتار یهود را بگویند و از این رهگذر در دلهاى اعراب ایجاد ترس کنند، تا در حمله هاى بعدى بدون مقاومت فرار کنند و همه چیز خود را براى یهودیان بگذراند.
این صحنه هاى وحشتناک که ساخته دست یهودیان صهیونیست به پشتیبانى استعمارگران جهانى بود لرزه بر اندام هر انسانى با وجدانى مى اندازد.
اکنون که سالها از این کشتارها مى گذرد، کشتارهاى دیگر همچنان ادامه دارد اما نه مساءله فلسطین حل شده است و نه استعمارگران از حمایت صهیونیسم و صهیونیستها دست برداشته اند و نه یهودیان بى رحمى ، لجاجت و خیره سرى خود را کنار گذاشته اند.( کتاب روز ها ورویدادها)
سالها قبل از این واقعه ، یعنى پس از جنگ جهانى اول ، سیادت دولت عثمانى از مناطق عربى زایل شد و کشورهاى عربى استقلال یافتند. طبق تصمیمهاى کنفرانس لوزان زمام امور شهرهاى عربى به دست خود اعراب سپرده شد که وظایف جامعه ملل قرار گرفت و از همان اوایل کار، آمریکا و انگلستان – دو دولت بزرگ استعمارى – خواهان مهاجرت قوم یهود به فلسطین و اختصاص بخشى از این سرزمین به یهودیان شدند. در همان زمان فلسطین تحت قیومیت انگلستان قرار داشت . ترومن رییس جمهور آمریکا نامه اى به اتلى رییس الوازراى انگلستان نوشت و خواست که درهاى فلسطین را به روى یهودیان آواره آلمان نبندد و اجازه دهد صد هزار یهودى ، اضافه بر آنانى که قبلا در این کشور بودند در فلسطین پذیرفته شوند. على رغم همه تعهدات قبلى مبنى بر حق حاکمیت فلسطین به دست اعراب فلسطینى ، کشورهاى انگلستان و آمریکا براى پیشبرد سیاست صهیونیسم در فلسطین ، مشغول مذاکره و طرح نقشه بودند.
در سال 1945 یعنى زمان پایان جنگ دوم جهانى بیفن وزیر امور خارجه انگلستان به طور رسمى اعلام کرد که آمریکا در حل معماى فلسطین با ما همکارى دارد و گفت :
براستى همه تلاش ما در راه آشتى دادن عرب و یهود در فلسطین بى ثمر مانده و ایجاد توافق دو ملتى که در زبان ، دین ، فرهنگ ، حیات اجتماعى و طرز تفکر با هم اختلاف دارند کار آسانى نیست ، عرب به هزار سال سیادت ، فلسطین را مطالبه مى کند و یهود به دلیل حق تاریخى همراه با وعده اى که در ایام جنگ اول گرفته است ، آن را مال مى داند. از طرف یهود، حامیان قوى و نیرومندى در آمریکا و بریتانیا مشغول فعالیتند و در جبهه عرب تمام دنیا عرب و نود میلیون مسلمان دست به کار هستند.
دولت آمریکا از همان ابتداى کار به واکنش دنیاى عرب و اسلام کاملا آگاه بود، اما دولت و ملت این کشور استعمارگر، از زمان خاتمه جنگ جهانى اول طرفدار فکر ایجاد وطن یهود در فلسطین بوده اند. در اوت 1946 اتحادیه دول عربى براى حل نهایى قضیه فلسطین ، به انگلستان پیشنهاد مذاکره کرد که در آن اصلا حق مداخله در مذاکرات را به آمریکا نداده بودند. مذاکرات روز دهم سپتامبر شروع شد و تا دوم اکتبر ادامه داشت .
انگلستان طرحى به نام نظام اتحادى یا پیشنهاد موریسون را به اتحادیه عرب پیشنهاد کرد. این طرح که توسط موریسون معاون وزارت کار بریتانیا تهیه شده بود، فلسطین را به چهار منطقه ادارى تقسیم مى کرد:
1 – منطقه یهودى که شامل قسمت اراضى متصرفى یهود و مستعمرات آن بود.
2 – منطقه بیت المقدس که شامل بیت اللحم و اراضى اطراف آن بود.
3 – صحراى نقب
4 – منطقه عربى که شامل بقیه فلسطین بود.
همچنین به دو منطقه عربى و یهودى استقلال داخلى داده شد که داراى حکومت ملى و مجلس قانونگزارى شوند و حق تعیین تعداد ساکنان منطقه خود را هم داشته باشند.
طرح موریسون به تقریب همان پیشنهادهاى قبلى کمیسیون انگلیس و آمریکا بود که اتحادیه عرب آن را نپذیرفت .
پیشنهاد اعراب این بود که در فلسطین دولتى مستقل و دموکرات ، بر اساس قانون اساسى که توسط مجلس مؤ سسان ملى تنظیم مى شود به وجود آید و نیز جمعى مرکب از هفت نفر عرب و سه نفر یهود به ریاست نماینده عالى براى انتقال کارهاى ادارى به ملت انتخاب شوند. ضمنا در حال حاضر مهاجرت ممنوع شود و پس از تشکیل دولت مالى مستقل ، اختیار آن به دست دولت باشد.
دولت جدید با انگلستان پیمان اتخاذ ببندد و حفظ اماکن مقدس و آزادى زیارت آنها را براى عموم طبقات و همچنین حفظ حقوق اقلیتهاى مذهبى را ضمانت کند.
از طرف دیگر یهودیان آمریکا همچنان براى جلب پشتیبانى آمریکا فعالیت داشتند، در نتیجه ترومن اظهار مى دارد که :
براى اجراى پیشنهاد پذیرفتن صدهزار مهاجر یهودى نباید منتظر نتیجه کنفرانس لندن بود.
اظهارات ترومن بار دیگر جهان عرب را عصبانى مى کند. تمام ممالک و جمعیتهاى عربى مراتب نفرت خود را از این اظهارات ابراز مى دارند و در پى آن نمایندگان بریتانیا نیز اعلام مى کنند که انگلستان طرح عرب را نپذیرفته است و تنها راه حل همان طرح موریسون مى داند.
در 15 مه 1948 انگلستان اعلان مى دارد که فلسطین را تخلیه مى کند.
انگلیسهاى حیله گر، نخست شهر تل آیو و سایر مناطق یهودى نشین را تخلیه مى کنند و مراکز دولتى ، اردوگاهها، سنگرهاى نظامى و فرودگاهها را به دست یهودیان مى دهند و در همان حال با مسلح شدن اعراب سخت مخالفت مى نمایند و همزمان از ورود قواى مسلح عرب ممانعت به عمل مى آورند.
در شرایطى که صهیونیستها با حمایت کامل امپریالیسم بریتانیا خواهان قلع و قمع و سرکوبى فلسطینى هاى بومى و اشغال همه فلسطین بودند، اعراب در ابتدا از یهودیان به گرمى استقبال کردند و این مساءله تا هنگامى ادامه داشت که احساس نمودند طرح اشغال سرزمینشان از سوى صهیونیستها در حال اجراست .
قلع و قمع و اخراج اعراب از فلسطین از همان لحظات نخست استقرار صهیونیستها طرح ریزى شد بود و گرنه ایجاد گروههاى تروریستى مثل هاگانا و تشکیل ارتش سرى همچنین قتل عام دیریاسین و کفر قاسم و ناصر الدین و در هم کوبیدن سایر شهرهاى فلسطین جز این نمى توانست معنى داشته باشد.
حقیقت امر این بود که صهیونیستها نه تنها اشغال فلسطین ، بلکه اشغال تمام منطقه فرات تا نیل را در نظر داشتند.
بنابراین جاى شگفت نیست که انگلستان در موقع کوچ خود و تخلیه فلسطین ، بیشتر وسایل جنگى خود را که در فلسطین داشت به یهود مى فروخت ، در میان این وسایل آن گونه که بعدها روشن شد هواپیماهاى جنگى و آموزشى و اسلحه هاى مهم دیگرى نیز وجود داشت .
تحت شرایط مبارزه ، بسیار اتفاق مى افتاد که یهودیان در محاصره مجاهدان عرب یا در بن بست واقع مى شدند و ناگاه دست نیرومند انگلستان ، همان فرشته نجات یهود، از آستین ظاهر مى شد و آنها را نجات مى داد و بارها شد که در پیش چشم قواى انگلستان ، اعراب در سخت ترین شرایط قرار مى گرفتند و آنها اصلا توجهى نمى کردند. آرى این گونه بود عمل این قیم عادل !
این اعمال غیر عادلانه انگلستان و حمایت و پشتیبانى همه جانبه آمریکا از صهیونیستها موجب شد که در عصر روز نهم آوریل 1948 ناگهان صداى گوش خراش بلندگوهاى صهیونیستها در قریه دیر یاسین – که کنار شهر بیت المقدس واقع است – بپیچد و با ارعاب و تهدید، مردم را دعوت به تخلیه دهکده و دست شستن از خانه و اموال خود کرد.
مردم بى دفاع ، گیج و حیران و مضطرب براى فهمیدن علت حادثه به هر سو مى دویدند، در چنین وضع بحرانى ، سربازان بى رحم یهودى مثل گرگهاى مست ، مردم را به محاصره درآوردند؛ گویا مى خواستند همه کینه ها و درد دلهایى را که در طول هزار سال در به درى و آوارگى یهود، از تمام مردم روى زمین داشتند یکجا بر سر این مردم بى پناهى که همیشه آنان را پناه داده بودند و حمایت مى کردند، خالى کنند.
در دهم آوریل 1948 قواى مسلح یهود به دیریاسین حمله کردند، دویست و پنجاه نفر از اهالى آن را از زن و مرد، کوچک و بزرگ ، عاجز و مریض به قتل رساندند و با بریدن دست و پا، دریدن شکمها، کندن گوشها، بیرون آوردن چشمها، له کردن جمجه ها، کشته ها و زنده ها را مثله کردند و اجساد آنها را به چاهى ریختند. در این حادثه قواى انگلیس ، نزدیک همان دهکده بود، همه چیز را مى دانستند اما کوچکترین حرکتى براى نجات اعراب از خود نشان ندادند، با اینکه مسؤ ولیت حفظ امنیت به عهده آنان بود، ولى براى نجات یهود، بنا به ماءموریت مخفى خود که حفظ مستعمرات و کاروانهاى یهودى بود، درست و دقیق عمل مى کردند.
دریدن شکم زنها و سر بریدن بچه ها در جلو چشم مادران و آتش زندن زنده ها از کارهاى عادى گفتارهاى گرسنه یهود بود. جنایت پیشه هاى وحشى ، عده اى از دختران عرب را اسیر کردند و لخت و عریان در کامیونهاى بى سرپوش ریختند و در شهرهاى یهودى بویژه در شهر جدید بیت المقدس از بین مردم عبور دادند و یهودیان رذل و پست از آنان عکس گرفتند. نظیر همین فاجعه شوم را در قریه ناصرالدین نزدیک طبریه انجام دادند و این قریه عربى را به طور کامل از صفحه روزگار محو کردند و تمام ساکنان آن را کشتند و قواى مسؤ ول بریتانیا با اطلاع از این جنایتها، اصلا واکنشى نشان ندادند. این جنایات وحشیانه دنیا را تکان داد، جمعیت صلیب سرخ بین الملل نماینده اى را براى مطالعه وضع این روستا فرستاد، یهودیان پس از اطلاع ، یک روز موعد بازدید را عقب انداختند و در ظرف آن یک روز تا آنجا که توانستند آثار جنایت را محو کردند و بویژه اجساد مثله شده یکصد و پنجاه نفر را در چاهى ریختند و در آن را بستند.
نماینده صلیب سرخ در ضمن گردش در میان خرابه ها و بازدید بقیه اجساد و اعضاى قطع شده آنان به چاه یاد شده برخورد و همه اجساد را که با زشت ترین صورت مثله شده بودند از چاه بیرون آورد.
دست استعمار و تهدیدهاى صهیونیستها نماینده مزبور را به وحشت انداخت تا جراءت نکند مشاهدات خود را به طور کامل گزارش دهد و فقط در گزارش خود نوشت : وضع این دهکده خیلى وحشت بار بود
دهها مورد نظیر این جنایت به دست یهودیان در روستاهاى بى پناه و بى سلاح عربى تکرار شد، و رعب و وحشتى که از این رهگذر در دلهاى اعراب به وجود آمد، موجب شد که بیش از یک ملیون مسلمان و مسیحى عرب دست از همه زندگى خود بردارند و سربه بیابان گذارند تا شاید جان سالم به در برند و هنوز هم که هنوز است پس از گذشتن پنجاه سال آواره و سرگردان باشند.
یهودیان بویژه در این تجاوزها، قساوت و بى رحمى را به آخرین درجه رساندند. آنها بعضى از اعراب را عمدا نمى کشتند تا به مناطق دیگر عربى بروند و خبر وحشت زاى رفتار یهود را بگویند و از این رهگذر در دلهاى اعراب ایجاد ترس کنند، تا در حمله هاى بعدى بدون مقاومت فرار کنند و همه چیز خود را براى یهودیان بگذراند.
این صحنه هاى وحشتناک که ساخته دست یهودیان صهیونیست به پشتیبانى استعمارگران جهانى بود لرزه بر اندام هر انسانى با وجدانى مى اندازد.
اکنون که سالها از این کشتارها مى گذرد، کشتارهاى دیگر همچنان ادامه دارد اما نه مساءله فلسطین حل شده است و نه استعمارگران از حمایت صهیونیسم و صهیونیستها دست برداشته اند و نه یهودیان بى رحمى ، لجاجت و خیره سرى خود را کنار گذاشته اند.( کتاب روز ها ورویدادها)