یکم . جمعیت اسرائیل
در آمارهای رسمی در دهه ۵۰ میلادی نسبت جمهیت یهودیان به غیر یهودیان در کشور اسرائیل درست برعکس یعنی ٪۸۰ عرب و ٪۲۰ یهودی بودهاست ولی در اثر سیاست اخراج اجباری اعراب از سرزمین مادریشان و وضع قانون ممانعت از بازگشت این آوارگان و از سوی دیگر پذیرفتن فقط یهودیان به عنوان مهاجر به اسرائیل، امروز این آمار وارونه گشتهاست.
عبری زبان رسمی و اصلی کشور اسرائیل است. زبان رسمی دوم عربی است که توسط اقلیت عرب بدان تکلم میشود. دیگر زبانهای رایج دیگر در اسرائیل عبارتاند از: انگلیسی، روسی، ییدی (زبان عبری رایج میان یهودیان روسیه، لهستان و آلمان که مخلوطی از آلمانی و عبری است) و همچنین زبان رومانیایی . اداره کل آمار اسرائیل هر سال در آستانه «روش هشانا» (نوروز یهودیان) آخرین آمار مربوط به ساختار جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی کشور را انتشار می دهد.
به موجب آماری که انتشار یافت، جمعیت اسرائیل از هفت میلیون نفر فراتر رفته و گرچه از نظر مساحت جغرافیائی یکی از کوچکترین کشورهای جهان است، ولی از نظر شمار جمعیت، از برخی کشورهای اروپائی نیز فراتر است.
اسرائیل شصت سال پیش به فلسطین حمله کرد و در آن هنگام جمعیت کشور تنها 660 هزار نفر بود. بدین سان در ظرف 60 سال، جمعیت اسرائیل بیش از یازده برابر شده است و چنین امری در تاریخ ملت های جهان پیشینه ندارد.
از میان 000ر337ر7 نفر اسرائیلی، 5ر5 میلیون نفر یهودی و 4ر1 میلیون نفر عرب هستند و 318 هزار نفر نیز به ملیت های دیگر تعلق دارند.
در کنار این آمار جمعیتی باید 200 هزار نفر کارگر خارجی را نیز افزود که گرچه اسرائیل از این پدیده خشنود نیست، ولی شکوفائی چنان شتاب دارد که باید برای انجام برخی کارها از کارگران خارجی کمک گرفت- گرچه همگان می دانند که چنین پدیده ای ممکن است در دراز مدت پیامدهای اجتماعی منفی داشته باشد.
اسرائیل در مقایسه با کشورهای اروپائی، نه تنها از نظر پیشینه تاریخی جوان است (60 سال)، بلکه از نظر ساختار جمعیتی نیز یک کشور جوان محسوب می شود.
در حالی که در اسرائیل شمار کودکان تا سن 14 سالگی بیش از 28 درصد است، در کشورهای اروپائی این نسبت 17 درصد گزارش شده است.
در مقابل، درصد افراد سالخورده در اسرائیل کمتر از دو سوم از جمعیت مشابه در اروپاست. به این معنی که در اسرائیل کمتر از 9 درصد بالای 65 سال سن دارند و این در حالی که در اروپا این نسبت از 15 درصد فراتر است. سن میانگین جمعیت در اسرائیل 7ر28 سال است.
طول عمر افراد در یک کشور از جمله معیارهای رایج برای تعیین میزان رفاه و خوشبختی مردمان آن است.
در اسرائیل میانگین عمر زنان یهودی 5ر82 سال است و میانگین عمر مردان 8ر78 سال ارزیابی شده است.
عقیده عمومی بر آن است که در اسرائیل تعداد مردان مجرد به مراتب از زنان تنها کمتر است و از این رو درصدی از زنان ازدواج نکرده و خانواده تشکیل نمی دهند. ولی آمار رسمی نشان می دهد که فزونی زنان بر مردان چندان بالا نیست و در برابر هر هزار زن، 978 مرد وجود دارد. این پدیده در بسیاری دیگر از کشورهای جهان نیز وجود دارد.
تقسیم بندی جمعیت اسرائیل از نظر کشورهائی که شهروندان در آنها زاده شده اند نیز قابل توجه است: 35 درصد از شهروندان زاده اسرائیل هستند و 38 درصد از کشورهای اروپائی و آمریکائی به اسرائیل مهاجرت کرده اند. 12 درصد از کشورهای آسیائی و 15 درصد از کشورهای قاره سیاه (به ویژه کشورهای عرب در شمال آفریقا) به اسرائیل آمده اند.
در اسرائیل شمار کودکانی که به مدرسه نمی روند از یک تا دو درصد تجاوز نمی کند. گرچه شماری از اعراب بدوی و اعراب شهرنشین ترجیح می دهند که فرزندان خود را به جای مدرسه به سر کار بفرستند، ولی وزارت آموزش و پرورش و شهرداریها و انجمن های محلی تلاش می کنند آنها را متقاعد سازند به فرزندانشان امکان تحصیلی بدهند. همچنین برای کودکانی که مشکلات روانی و یا عقلانی و یا جسمی دارند، مدارس ویژه ای برپا شده و انواع برنامه های آموزشی اجرا می شود تا در آینده بتوانند وارد جامعه گردیده و یک عضو سازنده باشند.
در اسرائیل شمار جوانانی که وارد دانشگاه یا کالج می شوند هر سال بالاتر می رود. بسیاری از ادارات و سازمانها و حتی کارخانجات اسرائیل افرادی را که فاقد تحصیلات دانشگاهی هستند استخدام نمی کنند. در سال گذشته حدود 40 هزار نفر جوان اسرائیلی لیسانس گرفته اند و بیش از 13 هزار نفر دوره فوق لیسانس را گذرانده اند و شمار آنانی که درجه دکترا گرفته اند، دقیقا 288ر1 نفر است که 59 درصد از آنان زن می باشند.
در آمارهای رسمی در دهه ۵۰ میلادی نسبت جمهیت یهودیان به غیر یهودیان در کشور اسرائیل درست برعکس یعنی ٪۸۰ عرب و ٪۲۰ یهودی بودهاست ولی در اثر سیاست اخراج اجباری اعراب از سرزمین مادریشان و وضع قانون ممانعت از بازگشت این آوارگان و از سوی دیگر پذیرفتن فقط یهودیان به عنوان مهاجر به اسرائیل، امروز این آمار وارونه گشتهاست.
دوم . شکل گیری صهیونیسم تا تشکیل دولت اسرائیل
ایجاد جنبش صهیونیسم موجب موج دوم مهاجرت به خاور میانه شد (۱۹۰۴ – ۱۹۱۴) و بیش از ۴۰۰۰۰ یهودی به آن سرزمین مهاجرت کردند. در سال ۱۹۱۷ وزیر خارجه بریتانیا آرتور جی بالفور اعلامیه مشهوری را منتشر کرد که از در نظر گرفتن فلسطین به عنوان سرزمینی برای یهودیها پشتیبانی شده بود. در ۱۹۲۰ فلسطین بهعنوان عضوی از جامعه ملل تحت قیمومیت بریتانیا پذیرفته شد. مهاجرت یهودیان در موج سوم (۱۹۱۹ – ۱۹۲۳) و چهارم (۱۹۲۴ – ۱۹۲۹) پس از جنگ اول جهانی ادامه یافت. در شورش اعراب در ۱۹۲۹ در فلسطین، ۱۳۳ یهودی و از جمله ۶۷ نفر در هبرون کشته شدند. در پایان جنگ دوم جهانی، جمعیت یهودیان در فلسطین بیش از ۶۰۰۰۰۰ نفر بود. در سال ۱۹۳۹ ، بریتانیا «نامه سفید (گزارش دولت) سال ۱۹۳۹» خود را منتشر نمود و در آن مهاجرت یهودیان و خرید زمین توسط آنها را محدود نمود که شاید علت آن شورشهای اعراب در فاصله سالهای ۱۹۳۶ – ۱۹۳۹ بودهاست. از دیدگاه انجمنهای یهودی و صهیونیستها، این «نامه سفید» خیانت به اعلامیه ۱۹۱۷ بالفور بود. ضمن آنکه اعراب نیز از این تصمیم راضی نبودند و خواهان توقف کامل مهاجرت یهودیان به این سرزمین بودند. اما این «نامه سفید» خط دهنده سیاست بریتانیا تا انتهای دوران قیمومیت بر آن سرزمین بود. برحسب طرح تقسیم ارائهشده توسط سازمان ملل قرار بر این بود که این منطقه بین اعراب و یهودیان بطور مساوی تقسیم گردد و بیتالمقدس(اورشلیم) نیز محدودهٔ تحت نظارت سازمان ملل قرار گیرد، تا از ایجاد برخورد جلوگیری شود. اما یهودیها به طرح قانع نبودند و مناطق دیگری را نیز به اشغال درآورده و ضمیمه خاک خود کردند. اعراب نیز با تشکیل حاکمیتی یهودی به هر نحو مخالف بودند و مخالفت خود را اعلام کردند.
بعد از تشکیل دولت اسرائیل
در سال ۱۹۴۸ م. با اشغال قسمت اعظمی از فلسطین در محل باستانی کشور پادشاهی مکابیز، دولت اسرائیل در آسیای غربی در مشرق مدیترانه تشکیل گردید. مساحت آن ۲۱۰۰۰ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۳۶۹۰۰۰۰ تن است. پایتخت آن شهر تل آویو و شهرهای عمده آن اورشلیم و حیفا (بندر مهم) است.[۶] طبق قانون کنِسِت بنا بودهاست، پایتخت این کشور به اورشلیم منتقل شود و سفارتخانههای خارجی نیز به آنجا برود .
اما تا کنون فقط ایالات متحده آمریکا این تصمیم را به رسمیت شناختهاست و مرکز نمایندگی اصلی خود را به اورشلیم منتقل کردهاست و عملا هنوز تل آویو پایتخت است.
سوم . اقتصاد و صنعت
اقتصاد اسرائیل، در ابتدای تشکیل آن، به واسطه پشتیبانی انگلیس (قیم فلسطین) و سرازیر شدن سرمایه های یهودیان ثروتمند،به اسرائیل، استفاده از آن در بخش تولید، از رشد قابل ملاحظه ای برخوردار بود،به شکلی که تولید ناخالص ملی،(1) آن هر پنج سال دو برابر شد،در حالی که تعداد جمعیت یهود،نیز هر هشت سال به دو برابر افزایش می یافت. این تحول به معنای رشد چشم گیر اقتصادی آنان بوده، که به تدریج به برتری اقتصادی یهودیان بر اعراب فلسطینی انجامید. این رشد اقتصادی،رژیم صهیونیستی را بر آن داشت، تا به تأسیس ارتشی مجهز و آماده به جذب مهاجران و تأسیس سازمان های جدید حکومتی، از جمله: مراکز درمانی، بانک مرکزی، بیمه، رادیو و… دست بزند.
در سال های بین 1973/1352،تا 1985/1364، اقتصاد رژیم صهیونیستی به دلایل مختلفی چون: متحمل شدن هزینه های زیاد در جنگ 1973/1352، افزایش قیمت نفت،هم چنین،کاهش سرمایه گذاری های خارجی،و فقدان بازار فروش و صادرات کالاهای تولیدی و…،(2) دچار رکود شدیدی شد. در این دوره،دولت اسرائیل، با کنترل میزان رشد تورم،کاهش هزینه های دولتی،بهره گیری از کمک های ویژه آمریکا،و اجرای سیاست های اصلاح اقتصادی،بحران را مهار، و روند رشد اقتصادی رو به افزایش نهاد. در این دوران،به بخش صنعت و دو بخش مرتبط با آن، یعنی ساختمان و خدمات، بیشتر از بخش کشاورزی توجّه شد. در بخش صنعت، صنایع نظامی، گسترش زیادی پیدا کرد، به طوری که این رژیم، از سازندگان و صادرکنندگان مهّم هواپیماهای جنگی، موشک ها، مهمات و سلاح های شیمیایی و…،شمرده می شود.
در خصوص وضعیت کشاورزی نیز، علاوه بر این که توجّه کمتری به آن شد،با این حال،اسرائیل همه نیازهای غذایی خود را در داخل تأمین می کند.از عوامل رشد اقتصادی اسرائیل، دریافت مساعدت های خارجی، چه به شکل وام، و چه به صورت کمک های بلاعوض یا تسهیلات تجاری است.دریافت غرامت یهودآزاری از دولت آلمان هم،در رشد اقتصادی کمک مؤثری بود.به بیان دیگر،اسرائیل به محض این که به عنوان یک دولت،تشکل پیدا کرد، خود را نماینده همه یهودیان جهان اعلام نمود، و با این ادعا توانست قراردادهای متعددی با دولت آلمان منعقد کند، که بر اساس آن، این کشور می بایست مبالغی را به عنوان غرامت به زیان دیدگان یهودی از حکومت نازی به اسرائیل بپردازد.از جمله این قراردادها، پرداخت 882 میلیون دلار،به صورت رایگان به اسرائیل است که می بایست این مبلغ به مصرف خرید کالا و خدمات از آلمان برسد.
رژیم صهیونیستی در راستای قراردادهای منعقده، با آلمان مدعی شد، که تمام سپرده های بانکی یهودیان در بانک های اروپایی و به ویژه بانک های سوئیسی، که صاحبان آن ها فوت کرده اند،بدون مطالبه باقی مانده،و لذا، باید به آن دولت برگردانده شود،که از این طریق نیز،900 میلیون دلار دریافت کرد، علاوه بر آن ها،دولت آلمانی می بایست غرامت شخصی به قربانیان حکومت نازی پرداخت کند، که این پرداخت همچنان ادامه دارد،و مبلغ آن،تنها در سال های 1975/1354 تا 1981/1360، به 8/2 میلیارد دلار رسیده ، در مجموع، کلاوس کینکل، وزیر خارجه آلمان در می1996/ اردیبهشت 1375، اعلام نمود. کلّ کمک های آلمان به اسرائیل تا سال مذکور،بالغ بر 60 میلیارد دلار است.
از دیگر منابع کمک های خارجی به اسرائیل، کمک های دولت آمریکا و یهودیان آمریکا می باشد، که به صورت های مختلف، صورت می گیرد. حجم کمک های اقتصادی آمریکا به رژیم اسرائیل از سال 1948/1327 تا 1996/1375، به رقم 6/27 میلیارد دلار بالغ می گردد، که این مبلغ در آغاز هر سال مالی، به صورت رایگان از طرف خزانه داری آمریکا نقداً در اختیار اسرائیل قرار می گیرد.(5) از سوی دیگر،بررسی های به عمل آمده نشان می دهد، که حجم کمک های اعلان نشده آمریکا به رژیم صهیونیستی چند برابر ارقام اعلام شده،است. آمریکا علاوه بر کمک های مالی به طرق مختلف، در راستای حمایت از آن رژیم، گام برداشته است. از آن جمله کمک های غیر مستقیم، ایجاد بازار فروش کالاهای اسرائیلی در آمریکا، اعطای اعتبارات و تسهیلات مالی از سوی بانک های تجاری آمریکا و سرمایه گذاری مستقیم دولت و شرکت های خصوصی آمریکا در قلمرو اسرائیل و… ، می باشد.
وقوع انتفاضه در سرزمین فلسطین و تداوم آن،هزینه ها، خسارت ها و تبعات گوناگونی برای رژیم صهیونیستی در برداشته است.مانند، خسارات و تبعات منفی رکود اقتصادی ،پیامدها و تبعات منفی نظامی و خسارت های جانی است. وجود ناآرامی در مناطق فلسطینی،و ایجاد تنش و بحران در منطقه خاورمیانه، کاهش چشم گیر حجم سرمایه گذاری های خارجی در اسرائیل را به همراه داشته است. این امر،باعث شده تا اسرائیل فرصت های مناسب برای جذب سرمایه های خارجی را از دست بدهد،و هزینه های مضاعفی را متحمّل شود. روزنامه واشنگتن پُست، طی گزارشی که در تاریخ 9 نوامبر 2000/19 آبان 1379، منتشر کرد، از خروج 3/1 میلیارد شیکل(هر دلار معادل 62/4 شیکل است) از شرکت های سرمایه گذاری سهام در اکتبر همان سال خبر داد.(6) براساس این گزارش دارایی های شرکت های نامبرده، به دلیل وقوع رویدادهای خشونت آمیز در انتفاضه به میزان هشت درصد کاهش یافته. به گزارش یکی از شماره های روزنامه هاآرتص (اکتبر2000 / مهر 1379) از زمان انتفاضه الاقصی، به بعد، تلاش برای جذب اسرائیلی ها به حوزه ساختمان سازی،بیشتر شده است.به نظر بنیامین، وزیر مسکن، صنعت خانه سازی از کمبود شدید نیروی انسانی کار رنج می برد،که علّت آن بر سر کار حاضر نشدن حدود 70000 هزار فلسطینی، به خاطر اعمال خشونت علیه فلسطینی ها است.(7) هم چنین،بخش کشاورزی نیز دچار همین مشکل شده است،به ویژه در امور صیفی کاری و پرورش گل، به طوری که نماینده صیفی کاران اسرائیل و شورای باغ داران کشور،خواستار ورود فوری 5000 کارگر خارجی به کشور است،حتی صاحبان رستوران ها نیز، خواهان ورود فوری 6000 کارگر خارجی می باشند.(8) این کاهش نیروی کار، در صنایع دیگر رژیم صهیونیستی، نیز به چشم می خورد، و این مسأله به عنوان یک بحران در جامعه اسرائیل به حساب می آید.
واردات فوری نیروی کار خارجی، و استخدام گسترده آن ها به طور قابل ملاحظه ای به اقتصاد اسرائیل کمک کرده،امّا مشکلات اقتصادی و اجتماعی دیگری نیز به وجود آورده است.دستمزدهای پایین نیروی کار خارجی،در ظاهر به اقتصاد کمک می کند، امّا در این میان،باعث ناامید شدن ده ها هزار اسرائیلی برای ورود به حوزه کاری، چون ساختمان سازی، کشاورزی، خدمات رسانی و…،شده است.اسرائیلی ها ترجیح می دهند به جای این که به جستجوی کار در صنایع نامبرده بپردازند به مزایای بیمه بیکاری وابسته بشوند، که این هم هزینه گزافی را بر اقتصاد اسرائیل وارد می سازد.
به دنبال ناآرامی ها در اسرائیل، موءلفه های درآمد سرانه ملی، که نشان گر میزان رشد اقتصاد می باشد،و واردات و صادرات و…، کاهش شدیدی پیدا کرده ، این در حالی است که مصرف گرایی در جامعه اسرائیل به میزان 4/5 درصد و میانگین بیکاری حدود 9 درصد افزایش داشته است.(9) بر اثر بحران اقتصادی، دولت اسرائیل با کسری بودجه مواجه شده و به تبع آن اثرات این کسری بودجه در زندگی اسرائیلی ها ظاهر شده، و شکل گیری اعتصابات و اختلاف در میان نیروهای دولتی و…، از شواهد این امر می باشد.
بنا بر گزارش هاآرتص بعد از این که رژیم صهیونیستی برای تأمین بودجه دفاعی کشور، که خود اقدامی در جهت حفظ امنیت شهروندانی می باشد، ناگزیر شد،بخشی از کلّ بودجه مصوبه دولت، در سال 2002 /1381، را به این امر تخصیص دهد، در دیگر بخش های دولت کسری بودجه بوجود آمد، و در این راستا،اعتصابات زیادی صورت گرفت.از جمله این اعتصابات عبارتند از: اعتصاب اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه ها به دلیل کمبود میزان حقوق پرداختی شان، اعتصاب 1050 تن از کارمندان دفتر مرکزی اداره بیمه، هم چنین،اعتصاب کارگران اداره ثبت املاک و کارمندان وزارت کار و اداره گمرک ،(10) که علّت اصلی همه آن ها، اعتراض به کاهش حقوق پرداختی و یا بودجه تخصیصی به سازمان و نهاد محل خدمت شان بوده است. چهارم . وضعیت اقتصادی
بودجه سالیانه اسرائیل امروز از ۶۶ میلیارد دلار فراتر میرود، از سال ۱۹۸۵، آمریکا سالانه در حدود ۳ میلیارد دلار به اسرائیل کمک کرده است. از سال ۱۹۷۶، اسرائیل بیشترین مقدار کمکهای خارجی سالانهٔ آمریکا را دریافت کرده است. بعلاوه پس از جنگ جهانی دوم آمریکا در مجموع بیشترین کمکهای مالی را به اسرائیل ارائه داده است. کمکهای مالی آمریکا قرار است از سال ۲۰۰۸ به تدریج افزایش یابد و حداکثر به ۳٫۱ میلیارد دلار در سال برسد، بااینهمه کمک ۳٫۱ میلیاردی آمریکا، بخش کوچکی از بودجه سالیانه ۶۶ میلیارد دلاری اسرائیل را تشکیل میدهد.
منتقدان اسرائیل ادعا میکنند که این کمکها از ابتدای آغاز آن (۱۹۴۹) تا به حال ، به ۱۰۸ میلیارد دلار بالغ شدهاست که آیپک (کمیته روابط عمومی آمریکایی اسرائیلی) نقش مهمی در جمعآوری این کمکها داشتهاست.
اما از سوی دیگر مدافعان اسرائیل از جمله کمیته روابط عمومی آمریکایی اسرائیلی. مدعی هستند که ارقامی همچون کمک ۱۰۸ میلیارد دلار کمک از آغاز تشکیل اسرائیل تاکنون، آماری نیست که موجب سازندگی و آبادانی و حاصل پیشرفتهای گسترده یک کشور درگیر جنگ در زمینههای مختلف بوده باشد، بلکه تلاش خود ملت و ابتکار و میهن پرستی و سخت کوشی مردمان آن عامل دستاوردهای گسترده علمی، صنعتی، کشاورزی، بهداشتی، پزشکی، هنری و ادبی آن بوده است . گفتنی است که امروزه اسرائیل به نسبت جمعیت خود دارای صادرات قابل توجهی است و تکنولوژی و محصولاتی با تکنولوژی بالا را حتی به کشورهای ایالات متحده آمریکا و کشورهای بزرگی چون هندو چین صادر می کند.
بر اساس آمارى که دفتر مرکزى آمار منتشر نمود از نظر اقتصادى رژیم صهیونیستى تنها 0/5 درصد رشد داشته است این در حالى است که میزان رشد اقتصادى در مدت مشابه سال گذشته6/2 درصد بود.
به گفته ى این مرکز درآمد فردى با 1/9 درصد کاهش نسبت به سال 2008 به کمتر 72/9 رسید.
این رشد بسیار ناچیز در درآمد ناخالص ملى نشانگر کاهش چشمگیر تولید در بخش هاى صنایع فن آورى پیشرفته، ساختمان و صنعت است که به استثناى بخش خدمات عمومى و مسکن بقیه با کاهش تولیدى به میزان 0/7 درصد مواجه شدند. این در حالى است که سال 2007 میلادى شاهد 8/3 درصد و سال قبل از آن 2/4 درصد رشد بود.
واردات کالا و خدمات به میزان 3/9 درصد کاهش یافت. سرمایه گذارى در این بخش نیز )به جز در زمینه ى واردات امنیتى، کشتى، هواپیما و جواهر آلات( 0/30 درصد کاهش داشت. این در حالى است که در سال 2008 این شاخص شاهد رشدى 8/4 درصدى بود.
مصرف گرایى در جامعه به میزان 5/4 درصد افزایش یافت در حالى که این رقم در سال قبل از آن تنها 1/1 درصد بود. البته مصارف امنیتى با 8/7 درصد یکى از بخش هاى عمده ى این مصرف گرایى را تشکیل مى دهند، همچنین خرید براى مصارف فردى نیز با وجود آنکه کمتر از 3/8 درصد است و نسبت به 6/6 درصد سال 2000 کاهش نشان داده اما با این وجود رقم بالایى است.
در راستاى کندى رشد، حجم بهره ورى هاى شغلى نیز کاهش یافت، به نحوى که تعداد ساعت هاى کار کارگران بخش اقتصاد بعد از آنکه در سال 2008 شاهد افزایشى 3/6 درصدى بود 9 درصد کاهش یافت. البته اکثر این کاهش به دلیل عدم به کارگیرى کارگران فلسطینى ساکن مناطق خودگردان بود.
میانگین بیکارى حدود 9 درصد باقى ماند و میزان بیکاران از مرز 200 هزار تن تجاوز کرد.
به دلیل کاهش شدید و 11/4 درصدى حجم وارادت نسبت به میانگین 3/9 درصدى پیش بینى شده در تراز بازرگانى خدمات و کالا با خارج که تنها واردات امنیتى از این امر مسثثنى بود تا پایان سال 2007 میلادى رژیم صهیونیستى با کسر بودجه اى بالغ بر 3 میلیارد دلار مواجه شد.
با وجود آن که در سال 2007 سرمایه گذارى در بخش مسکن و ساختمان به ترتیب 4 و 7 درصد افزایش داشت اما در سال 2009 این سرمایه گذارى 7 درصد کاهش یافت. در حالى که در این سال 4499 پروانه ساختمان سازى صادر شد اما تنها 832 واحد آپارتمان ساخته شد.(69) نسبت خرید آپارتمان در کرانه باخترى نیز نسبت به سال قبل 50 درصد کاهش داشته است
ضررهاى هنگفتى که در اثر انتفاضه الاقصى به بخش ساختمان سازى وارد شد کمیسیون امور دارایى کنست )پارلمان( اسرائیل را بر آن داشت تا به منظور تشویق پیمانکاران به ساخت و ساز در شهرک هایى که ضد صهیون در آن ها ساکن هستند تسهیلاتى ویژه اى رادر نظر گیرد. »به موجب این طرح وزارت داراى به هر پیمانکارى که اقدام به ساخت یک واحد مسکونى کند شش هزار دلار وام پرداخت مى کند
به دلیل گرانى کالاهاى قابل استفاده ى طولانى، در مقابل کاهش قدرت خرید افراد، طبق برآورد کارشناسان دفتر مرکزى آمار، قدرت خرید افراد به میزان 4/5 درصد کاهش یافت.
به نوشته روزنامه ى یدیعوت آحرونوت، سال 2009 بدترین سال پس از سال 1953 بود.
بر اساس آمار منتشر شده توسط اتحادیه ى صنعتگران رژیم صهیونیستى، صادرات شرکت هاى صنعتى طى شش ماه اول انتفاضه 13/5 درصد کاهش یافتند که طى شش سال گذشته بى سابقه بود.
شرکت هاى صنعتى صادر کننده که به هاى تک موسوم است سالانه 16 میلیارد دلار به درآمد ناخالص ملى کمک مى کنند و توانسته اند طى چند سال گذشته سرمایه هاى هنگفتى را به سوى رژیم صهیونیستى جذب کنند. این در حالى است که این سرمایه گذارى ها در نیمه ى اول سال 2008 میلادى 44 درصد کاهش یافتند و این نسبت براى سه ماهه ى دوم آن 80 درصد بود.
بر اثر بحران اقتصادى موجود طى دوازده ماه اول انتفاضه، 60 شرکت فن آورى اسرائیلى اعلام ورشکستگى کرده و بیش از 10 هزار تن از کارگران خود را اخراج نمودند. این در حالى است که این شرکت ها پیش از انتفاضه به حدود 15 هزار تکنسین جدید نیازمند بودند. بر اساس آمار موجود تا پایان سال 2008 میلادى 300 شرکت دیگر نیز اعلام ورشکستگى کردند.
ارزش شیکل در برابر دلار به میزان 6/5 درصد کاهش یافت و هر دلار حدود 2/4 شیکل دادوستد شد. اکثر کارشناسان نیز پیش بینى کردند با ادامه ى انتفاضه ارزش شیکل باز هم کمتر شود.
مسؤولان رژیم صهیونیستى نیز به این مسأله اذعان نمودند و در بودجه پیشنهادى براى سال 2009 کسر بودجه را بین 1/5 تا 2/5 درصد عنوان نمودند که به معناى عدم توانایى رژیم صهیونیستى به ایفاى بعضى از تعهدات مالى و اقتصادى خویش خواهد بود.
آنچه از جمع بندى آمار فوق الذکر مى توان دریافت این است که از جمله تبعات منفى مهم و قابل توجه انتفاضه الاقصى که بازتاب گسترده و نسبتاً فراگیرى در جامعه ى صهیونیستى داشت، بحث رکود اقتصادى در اسرائیل – که از جمله ى شاخص هاى آن کاهش بودجه تخصیصى بخش هاى مختلف، کاهش سرمایه گذارى خارجى و بالاخره کمبود تولید ناخاصى ملى و درآمد سرانه مى باشد – هزینه ى بودجه هاى هنگفت براى مقابله با اعتصاب ها و لطمه وارد شدن به صنعت جهانگردى است.
1. رکود اقتصادى
رکود، تورم و ورشکستگى اقتصادى در یک جامعه بیانگر فقدان امنیت و برنامه ریزى مناسب و سرمایه گذارى متعادل در بخش هاى ذى نفع مى باشد. اسرائیل در دوران انتفاضه الاقصى با بحران اقتصادى و کسرى بودجه مواجه شد. این مسأله حاکى از ضعف در سیستم مدیریت اقتصادى و عدم توانمندى کارگزاران سیاسى و اقتصادى براى هدایت و بهینه سازى اقتصادشان مى باشد. از این رو شاخصه هاى رکود اقتصادى در جامعه اسرائیل به شرح زیر مى باشد:
1 کاهش بودجه تخصیصى در بخش هاى مختلف
طى سه ماهه ى دوم سال 2008 شاهد کاهش بودجه به شرح ذیل بوده ایم: »تولید ناخالص ملى به مقدار 2/8 درصد، تولیدات بخش خصوصى 1/9 درصد و صادرات اسرائیل 26/5 درصد. این در حالى است که طبق آمار سال 2008 کاهش تولید ناخالص 1/8 درصد بوده است و صادرات اسرائیل با 20 درصد و بخش خصوصى نیز با 1 درصد کاهش رو به رو بوده است. این ارقام که از سوى اداره ى مرکزى آمار اسرائیل منتشر شده بیانگر موج روبه رو گسترش بحران اقتصادى در اسرائیل است که حتى بر تولید کارخانجات تازه تأسیس نیز اثر گذاشت و منجر به کاهش 1/3 درصدى تولید این کارخانه ها شد
جنبه دیگر این امر نوسانات مالى شدیدى است که اکثر بخش ها با آن مواجه شدند. به این معنا که این بخش ها حتى قادر به پرداخت دستمزد حقوق کارکنان خویش نمى باشند که اولین پیامد آن اعتصاب و حاضر نشدن کارمندان دولت در محل کار خویش است. از سویى با نگاهى به طرح بودجه پیشنهادى دولت براى سال 2008م به سطح اختلاف تخصیص بودجه در بخش هاى نظامى – امنیتى و سایر نهادها پى مى بریم. به این معنا که »از 254 میلیارد شیکل کل بودجه، 2 درصد از بودجه دوایر دولتى کم شده و در مقابل 4 میلیارد شیکل به امور امنیتى افزوده شده است این تخصیص بودجه در شرایطى صورت گرفته که اسرائیل با بى ثباتى اقتصادى مواجه شد و قادر به پاسخگویى به کارکنان خود نبود و در عین حال »بیش از دویست و پنجاه هزار تن در این کشور بیکار شدند
2 کاهش سرمایه گذارى خارجى
هنگامى که اسرائیل به عنوان کشورى ناامن که جهانگردان و شهروندان در آن از امنیت برخوردار نیستند شناخته شود، جذابیت سرمایه گذارى خارجى نیز در آن کاهش مى یابد. بر این اساس بانک مرکزى اسرائیل با ابراز نگرانى از کاهش شدید سرمایه گذارى هاى خارجى نسبت به عواقب وخیم این معضل به مقام هاى این رژیم هشدار داد و اعلام کرد در سال 2008، حدود 3/3 میلیارد دلار از حجم سرمایه گذارى هاى خارجى در این رژیم کاسته شده است. همچنین بر اساس اعلام این »بانک از آغاز سال 2008 پایان سال تنها 2/5 میلیارد دلار سرمایه گذارى خارجى در اسرائیل انجام شد، در حالى که در سال 2007 این رقم معادل 5/8 میلیارد دلار بوده است. بر همین اساس شرکت هاى خارجى نیز از میزان فعالیت خود در اسرائیل کاستند
2. گسترش دامنه ى اعتصاب ها
اعتصاب یک حرکت و واکنش در قبال وضعیتى نامطلوب است که توسط جمعى که معتقدند حقوق مادى و معنوى شان تضعیف شده، صورت مى گیرد. گسترش دامنه اعتصاب ها در یک جامعه بیانگر ضعف هاى بالقوه و بالفعل یک نظام سیاسى است که قادر به پاسخگویى و برآورده ساختن خواسته هاى شهروندان به ویژه، کارمندان مشغول به خدمت خویش نمى باشد.
به این معنا که رژیم صهیونیستى براى تأمین بودجه ى دفاعى خویش که خود اقدامى در جهت حفظ امنیت شهروندان مى باشد ناگزیر شد بخشى از کل بودجه مصوبه دولت در سال 2002 را به این امر تخصیص دهد که اولین نتیجه ى این امر کسرى بودجه در دیگر بخش ها مى باشد. »اعتصاب اساتید و اعضاى هیأت علمى دانشگاه ها به دلیل کمبود میزان حقوق پرداختى شان، اعتصاب 1050 تن از کارمندان دفتر مرکزى اداره بیمه، همچنین اعتصاب کارگران اداره ى ثبت املاک و کارمندان وزارت کار و اداره گمرک از جمله اعتصاب هاى پیاپى اى است که در روزهاى پایانى سال 2007 اخیر به وقوع پیوست و علت اصلى همه ى آن ها اعتراض به کاهش حقوق پرداختى و یا بودجه تخصیصى به سازمان و نهاد محل خدمتشان بوده است
حجم و تعداد اعتصاب ها در اسرائیل افزوده شده است و در حقیقت اعتصاب هاى روزهاى پایانى سال 2007 اوج وسعت دامنه ى این حرکات بود. به عنوان نمونه اعتصاب هاى زیر نمونه اى از مجموع ده ها اعتصاب به وقوع پیوسته از آغاز انتفاضه تا پایان سال 2007 است که بعضاً به آن اشاره مى شود. »اعتصاب کارگران شهردارى هاى اسرائیل براى دریافت حقوق بیشتر »اعتصاب پزشکان بیمارستان ها به مدت 127 روز به دلیل نارضایتى از میزان حقوق و اختلاف با وزارت دارایى – که البته این امر بیش از همه به زیان بیمارانى تمام شد که منتظر بودند مورد معالجه پزشک مربوطه قرار گیرند . و »اعتصاب جمعى از کارکنان فرودگاه ها و بنادر.. از جمله موارد فوق بوده است.
هم زمان یکى از اولین مهم ترین تبعات این اعتصاب ها کم کارى و حاضر نشدن کارمندان بر سر پست هاى خویش بود. علاوه بر این، شکل گیرى اعتصاب ها خشم مردم را برانگیخت زیرا اکثر اقشار گوناگون با ارگان هاى مختلف سر و کار داشتند و تعطیلى موقت این ارگان ها امور روزمره آن ها را مختل نمود.
3. لطمه وارد شدن به صنعت جهانگردى
یکى از منابع تأمین مالى اقتصاد اسرائیل، عواید حاصل از صنعت جهانگردى مى باشد. یکى از آثار انتفاضه بر اقتصاد رژیم صهیونیستى در بعد جهانگردى آن آشکار است. پس از آغاز انتفاضه الاقصى، به دلیل ناامنى در سرزمین هاى اشغالى به این بخش از صنعت اسرائیل لطماتى وارد شد تا جایى که حتى این صنعت رو به تعطیلى کشیده شد.
بر اساس اطلاعات دفتر ملى آمار رژیم صهیونیستى از اول انتفاضه تا پایان ژوئن 2008 تعداد گروه هاى جهانگردى 80 درصد نسبت به سال قبل از آن کاهش نشان داد.
میزان درآمد جهانگردى 59 درصد کاهش یافت.
بخش هتلدارى در شش ماهه ى اول سال 2008میلادى 250 میلیون دلار زیان دید.
نسبت رزو اتاق در هتل ها 66 درصد تنها در ژوئن 2007 )ماه ششم سال میلادى( کاهش یافت.
25 هتل عملاً تعطیل شد و 200 هزار کارگر و کارمند این بخش در معرض بیکارى قرار گرفتند.
این آمار بیانگر آن است صنعت جهانگردى در اسرائیل دوره ى بحرانى شدیدى را در دوران انتفاضه الاقصى داشته است. با آغاز انتفاضه حدود 30 هتل به دلیل نبود توریست تعطیل شد و بیش از 15 هزار کارمند هتل، شغل خود را از دست دادند. علاوه بر هتل ها، رستوران ها، فروشگاه ها و شرکت هاى حمل و نقل نیز به شدت از رکود صنعت جهانگردى متضرر شدند. »یکى از دلایل کاهش تعداد جهانگردان قیمت گران هتل هاى اسرائیل عنوان شده است. اما عمده ترین دلیل آن شروع انتفاضه الاقصى به شمار مى رود که منجر به تعویق افتادن سفر بسیارى از جهانگردان شد. همچنین طى 10 ماه اول انتفاضه، بیش از یک میلیارد دلار خسارت به صنعت جهانگردى رژیم صهیونیستى وارد شد.
در همین راستا از حجم مهاجرت یهودیان به اسرائیل نیز کاسته شد. به عنوان مثال برنامه آزمایشى که قرار بود با هدف تشویق و ترغیب یهودیان آفریقاى جنوبى براى مهاجرت به اسرائیل اجرا شود، به تعویق افتاد. »این برنامه که نعاله به معناى ما مهاجرت مى کنیم نام داشت به منظور تحصیل جوانان یهودى آفریقاى جنوبى در دبیرستان هاى محلى اسرائیل ترتیب داده شده بود و قصد آن بود که والدین این دانش آموزان نیز با آن ها به اسرائیل بیایند. دلیل اصلى تعویق این برنامه، افزایش ناامنى و خشونت در سرزمین هاى اشغالى عنوان شد.
کاهش تعداد پروازهاى هوایى از خارج به داخل اسرائیل به دلیل نبود امنیت، عامل دیگرى است که در حجم سفرها و مهاجرت هاى صورت پذیرفته به اسرائیل تأثیر گذارد و کار شرکت هاى هواپیمایى را نیز با اختلال مواجه کرد. در همین راستا »دو شرکت هواپیمایى اروپایى به نام هاى لوفت هانزا و بریتیش ایرویزاعلام کردند که به دلیل فقدان امنیت در اسرائیل، پروازهاى خویش را به حالت تعلیق در آورده اند. همچنین شرکت هاى کى. ال. ام هلند و سوییس ایر سوییس و ایر فرانس فرانسه نیز هر یک به صورت جداگانه اعلام نمودند پروازهایشان را به اسرائیل محدود خواهند کرد.کارکنان سازمان هواپیمایى اسرائیل نیز به دلیل اختلال در کار پرواز هواپیماهاى خارجى و در واکنش به این امر از حضور در سر کار خوددارى ورزیدند که این امر منجر به تعطیلى موقت فرودگاه هاى داخلى شد.«
به این ترتیب ایجاد تنش در کار پروازهاى داخلى و خارجى اسرائیل، علاوه بر آن که بر صنعت جهانگردى اسرائیل لطمه وارد کرد از حجم مهاجرت ها و سفرها به فلسطین اشغالى کم شد. در نتیجه شرکت هاى هواپیمایى و فرودگاه ها نیز از سیر روند طبیعى فعالیت روزمره ى خویش بازماندند.
( http://74.125.47.132/search?q=cache:TYf2ix_kH4sJ:www.yahood.net/Book/ag ) >چهارم. ارتباط اسرائیل با دو جنگ جهانی
در خلال جنگ اول جهانی آز انجا که نتیجه جنگ معلوم بود و ضعف امپراتوری عثمانی و عدم انسجام و وحدت درونی آن شناخته شده بود و دول برگ اروپا مانند فرانسه و انگلستان چشم طمع به سرزمین های بزرگ و منابع سرشار امپراتوری دوخته بودند، بنابراین خیلی زود یهودیان به عوامل مزدور و ستون پنجم دول اروپایی تبدیل شده اند، با اینکه در طول تاریخ قرون گذشته بیشترین رنج و مصائب را از جانب مسیحیان اروپایی دیده بودند، معذلک خیلی زود شروع به همکاری با چپاولگران غربی نمودند و در ضربه زدن به دنیای اسلام با کشورهای مهاجم همراه شدند.
بعد از پایان جنگ جهانی اول به سال1919 که امپراتوری عثمانی قدرت استقامت و سیادت خود را از دست داد و دولت های فاتح با وارثان امپراتوری عثمانی یعنی خاندان شریف حسین وارد گفتگو شدند تا به اصطلاح به وعده خود وفا کنند و یک دولت واحده عربی و حکومت متحده عربی تشکیل دهند و به سوی صلحی پایدار به گمان خود حرکت کنند، در این هنگام و در زمان ضعف و بی صاحبی کشورهای اسلامی و قدرت و سلطه و غلبه کشورهای اروپایی و غالب، صهیونیست های تازه از راه رسیده در کنار دولت های غالب قرار گرفتند و ایادی نفوذی آنان و ثروت های فراوان آنان متوجه سران دول پیروز شدند تا بتوانند نظاره گر سهیم در چپاول و غارت سرزمین های جدی آسیا و آفریقا و امپراتوری عثمانی باشند و در ضمن مساله تشکیل یک وطن قومی را برای جمعیت آواره و پراکنده مطرح کنند.
در این هنگام که سرزمین های عربی که در متلاشی کردن امپراتوری عثمانی بهترین خدمت ها را در اختیار فرانسه ، انگلستان و آمریکا و ایتالیا قرار داده بودند تا انگلستان با شریف حسین وارد گفتگو شود و با تشکیل یک دولت واحده عربی موافقت کند، ناگهان در کنفرانس پاریس که قرار بود آخرین نتایج جنگ اعلام شود ،در این اجلاس پاریس که بدون حضور سران کشورهای عربی، و در حضور عوامل صهیونیستی برگزار شد، گامی در راه تشکیل حکومت عربی واحده برداشته نشد و نامی از شریف حسین آورده نشد ، لیکن در عوض سخن از حمایت از ملت های مغلوب و تحت ستم به میان آمد، که در واقع به معنا و مفهوم تشکیل کشورهای کوچک و در نهایت به معنی و مفهوم تشکیل یک وطن یهودی در سرزمین فلسطین می بود.
تصمیم های متخذه در این موتمر که تحت تاثیر جریانات صهیونیستی عالمی بود به قرار زیر می بود:
1. تفکیک آلمان و جدایی ملیت های غیر آلمانی از آن.
2. اتفاق نظر در تجزیه سرزمین امپراتوری عثمانی.
3. اتفاق نظر بر سر تقسیم بندی های جدید و پیدایش قسمت های جداگانه در سرزمین های عربی تحت نفوذ امپراتوری عثمانی.
4. استقبال فلسطین و جدایی آن از امپراتوری عثمانی و تشکیل وطن یهودی.
5. مطرح شدن زعما و شیوخ متعدد برای اداره سرزمین های عربی به عنوان کشورهای جدید التاسیس.
در این دوران دشوار ، یعنی در هنگامی که سلطه و پیروزی دولت های اروپایی و در زمینه انقراض و برکناری امپراتوری عثمانی و غیبت کشورهای عربی از صحنه سیاست و از صحنه کنفرانس های این کشورها، سرزمین های عربی با وضعیتی به شرح زیر گرفتار بود:
1. مصر سرگرم یک نهضت وطنی ویرانگر بود که توسط سعد زغول رهبری می شود و طالب استقلال و آزادی بود و توجهی به مصالح یک امت اسلامی و حق یک امت عربی نداشت و حکومت ظاهری مصر خود تحت الحمایه انگلستان می بود،1919-1914 .
2. عراق نیز سرگرم نهضت وطنی با هدف استقلال خواهی و جدایی طلبی بود که با قوای انگلیس درگیر بودند.
3. سوریه و اردن، به عنوان یک سرزمین واحد تحت تصرف فرانسه و انگلستان اداره می شدند و سیاست استعماری این دو کشور در آنجا مشغول فتنه انگیزی بودند و مبارزات آزادی خواهی انتشار یافت.
4. لبنان در استمار فرانسه بود.
5. فلسطین تحت اشغال انگلستان بود و انگلیس و آمریکا در مورد آینده آن و اسکان یهودیان در آن سرگرم گفتگو بودند و وعده بالفور در خفا کار آن را یکسره کرده بود.
6. جزیرة العرب نیز در گیر تحولات اجتماعی و سیاسی شدید بود، با تحریک عوامل انگلستان ملک عبدالعزیز بر سرزمین حجاز استیلاء یافت و خاندان حسین شریف از آنجا رانده شد و سرانجام خاندان سعودی به حجاز و سایر نقاط جزیرة العرب تسلط یافتند و پیدایش دولت های عربی شکل گرفت.
7. سرزمین یمن دستخوش فتنه واشوب بود، امام حمید الدین در آنجا داعیه استقلال داشت و در عین حال خطر انگلستان و ایتالیا آنجا را تهدید می کرد.
8. سودان نیز شاهد اضطرابات و منازعات متعدد بوده گاهی تحت سلطه انگلستان و زمانی تحت مدیریت مصر بود.
9. لیبی با نام جدید لیبی در نقشه جغرافیایی پیدا شد ودرحالیکه به رهایی از امپراتور عثمانی و مظالم حکام ترک می اندیشید خود را در چنگال استعمار ، استعمارگر احساس می نمود.
10. تونس و الجزایر و مغرب، اینان نیز در چنگال فرانسه فرو رفته بودند و ارتباط آنان با جهان اسلام و خاور میانه قطع و گرفتار فتنه های فرانسه، پرتغال و اسپانیا و اخیراً آمریکا شده بودند.
11. از سرزمین کویت نیز بوی نفت استشمام شده بود و انگلستان به منافع آن چشم دوخته بود.
بحرین و قطر و امارات عربی نیز هر کدام به طور جداگانه مطمع نظر انگلستان قرار گرفته، انگلستان در صدد چپاول سرزمین ها و منابع آنان و شیوخ خوانین آنها در اندیشه مامله با ارباب استعمار و رسیدن به منافع شخصی خود می بودند.
در چنین روزگاری سخت و حساس و دشوار، در حالیکه در سرزمین های عربی هیچ مرکزیتی وجود نداشت که بتواند با نیروهای غالب گفتگو شود، عوامل ثروتمند و پر نفوذ فرصت طلب صهیونیست در کنار سران کشورهای غالب قرار گرفته بر سر تصاحب فلسطین و اسکان یهودیان در آنجا چانه می زدند.
در چنین وضعیت نفوذ یهودیان در آمریکا و نفوذ عوامل صهیونیست در دولت نلسون بیشترین خدمات را به سود یهودیان عالم انجام داد و نتیجه این نفوذ صهیونیسم در دولت نلسون و فشار امریکا بر فرانسه و انگلستان و ایتالیا منجر به صدور وعد بالفور توسط انگلستان گردید.
و در نهایت امپراتوری عثمانی توسط نهضت های کور و ملی گرایانه عرب ها منقرض شد و اعراب به آرزو و هدف خود که تشکیل یک حکومت عربی مستقل و نیرومند بود نائل نشدند و در عوض مقدمات تاسیس دولت اسرائیل به شکل یک وطن یهودی فراهم گردید و ده ها استان عرب نشین پدید آمد، که هر کدام با دیگری به جنگ و ستیز پرداختند و هر گروهی موجبات خوف و وحشت و فتنه و اضطراب گروه دیگر را فراهم ساختند.
در این برهه از زمان که سرنوشت سرزمین های مغلوب توسط 4 دولت غالب یعنی : فرانسه، انگلستان، آمریکا و ایتالیا معین می شد، در کنار هر یک از سران این کشورهای غالب،گروهی از سران صهیونیست حضور داشتند، بطوریکه کشیش انگلیسی یهودی به عنوان مستشار نظامی در هیأت ویلسون حضور داشت و براندیزی ـ براندیس ـ آمریکایی مشاور وایزمن در موضوع تعیین حدود فلسطین کار می کرد و مندل روتچیلد منشی کلیمنو فرانسوی به عنوان عامل صهیونیزم حضور داشت و ساسون یهودی به عنوان منشی لوید جرج خدمت می نمود و سران چهار قدرت غالب : دکتر ویلسون امریکایی ، لوید جرج انگلیسی ، کلیمانسو فرانسوی، واولندور ایتالیایی در حالیکه عوامل صهیونیستی اطراف آنان را گرفته بودند، به تقسیم میراث امپراتوری عثمانی و سرزمین های شمال و جنوب و شرق و غرب آفریقا و مناطق بزرگی از آسیا مشغول شدند. پنجم . روابط با کشورها
دولت غاصب اسرائیل در سال 1948 اعلام وجود کرد. تا امروز 149 کشور روابط دیپلماتیک با اسرائیل برقرار کردهاند که سطح روابط با بعضی از آنها در سطح بسیار پایینی قرار دارد و بخش قابل توجهی از دنیای اسلام اسرائیل را به عنوان یک کشور مشروع و قانونی به رسمیت نمیشناسند که این امر بیشتر به خاطر سلاحهای اتمی اسرائیل و خاطره شکست ننگین از اسرائیل غاصب میباشد.
امریکا، انگلیس، آلمان از جمله متحدان اسرائیل و کشورهای ایتالیا، ترکیه ، هند از کشورهایی هستند که روابط گسترده ای با اسرائیل دارند، محسوب میشود. از این میان، امریکا و آلمان به اسراییل غاصب کمکهای مالی هنگفتی را ارائه میدهند که بخشی به صورت همکاریها و بخشی به صورت کمکهای نظامی است. رابطه با هند اهمیت بسیار زیادی برای اسرائیل دارد چرا که هند خصومت دیرینه با همسایه خود یعنی پاکستان، که کشوری مسلمان و دارای تسلیحات هسته ایست و تا کنون اسرائیل را به رسمیت نشناخته است، می باشد. خصومت هند با پاکستان موجب شده تا اسرائیل هند را به عنوان مشتری تسلیحات خود حفظ کند. لبنان، سوریه، عربستان سعودی، عراق و یمن طبق قوانین اسراییل دشمن دیرینه اسراییل محسوب میشود و شهروندان اسراییلی از سفر به زیارت این کشورها منع شدهاند. اسراییل با 159 کشور روابط دیپلماتیک دارد و دارای نود و چهار مأموریت دیپلماتیک میباشد. قطر، مصر و اردن تنها اعضاء اتحادیه عرب هستند که علناً با اسرائیل رابطه برقرار کردهاند.
دولت غاصب اسرائیل از آغاز تشکیل با مشکلات عدیدهای در بعد سیاست خارجی روبرو بوده است و از همان ابتدا توسط همسایگان خاورمیانهایش مورد تحریم قرار گرفته است. اگر چه اسرائیل تلاش کرده است تا با کشورهایی در آن سو جهان چون امریکا و کشورهای اروپایی رابطه برقرار کند اما به رسمیت شناخته نشدن آن از جانب کشورهای اسلامی برایش به معضلی بزرگ تبدیل شده است به همین علت تلاش میکند تا با حیلهها و ترفندهای مختلف این کشورها را به خود جذب و مسئله فلسطین را از فکر و اندیشه آنها دور کند. که با بودن رؤسای سر سپردهی عربی همچون مصر و اردن برای اسرائیل امری دشوار نبوده است.
از میان 194 کشور دنیا 34 کشور با اسرائیل روابط دیپلماتیک ندارند:
آفریقا: الجزایر، چاد، گینه ، لیبی، مالی، مراکش، نیجر، سومالی، سودان ، تونس
آمریکا: کوبا
شرق آسیا: جمهوری خلق چین ، کره شمالی
جنوب آسیا: افغانستان، بنگلادش، مولداوی، پاکستان
جنوب شرق آسیا: برونئی، اندونزی، مالزی
جنوب غرب آسیا: بحرین، ایران، عراق ، لبنان ، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی، سوریه ، امارات متحده عربی، یمن
اگر چه کشور چین روابط دیپلماتیک با دولت غاصب اسرائیل ندارد اما در زمینه کشاورزی و نظامی همکاری مشترک با اسرائیل دارد.
کشورهای عربی اگرچه به ظاهر با اسرائیل رابطه دیپلماتیک ندارند اما به صورت پنهانی به اسلام و آرمان مردم مظلوم فلسطین خیانت میکنند. روابط گسترده تجاری و ورود کالاهای اسرائیلی با بسته بندی متفاوت و از مقاصد گمراه کننده از آن جمله است. در جنگ سی و سه روزه میان دلاوران حزبالله لبنان و دشمن متجاوز اسراییلی، از مذاکرات مخفی میان اعراب اسرائیل و اعراب برای شکست حزب الله از خیانتهای آنهاست .
ششم . روابط ایران و اسرائیل
دولت ایران به ریاست محمد ساعد مراغهای در ۲۳ اسفند ۱۳۲۸ اسرائیل را به طور دوفاکتو به رسمیت شناخت و سرکنسولگری خود را در اورشلیم دایر کرد. اما محمد مصدق در ۱۵ تیر ۱۳۳۰ شناسایی اسرائیل را پس گرفت. در بازیهای آسیایی 1970 تهران، از نمایندگان اسرائیل دعوت به عمل نیامد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ روابط ایران و اسرائیل به کلی قطع شد و دیپلماتهای اسرائیلی، با کمک سفارت امریکا و با پاسپورت جعلی آمریکایی، از ایران فرار کردند. هم اکنون ایران به همراه برخی از کشورهای عربی و اسلامی (به جز مصر، اردن و مراکش) این کشور را به رسمیت نمیشناسند و در رسانههای عمومی از این کشور با عنوان «سرزمینهای اشغالی» یا «فلسطین اشغالی» یاد کرده و دولت آن را رژیم اشغالگر قدس میداند. ایران از زمان تولد کشور اسرائیل تا زمان انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ با اسرائیل هرگز روابط رسمی دیپلماتیک نداشت، اما روابط دوطرفهٔ گستردهٔ سیاسی، علمی، نظامی، و تجاری بین دو کشور برقرار بود.
تاریخ روابط ایران و اسرائیل
در زمان پهلوی
دولت ایران در زمان نخستوزیری محمد ساعد مراغهای حدود ۱ سال پس از تشکیل اسرائیل (۲۳ اسفند ۱۳۲۸) این کشور را به طور دوفاکتو به رسمیت شناخت و سرکنسولگری خود را در اورشلیم دایر کرد. تا آن هنگام حدود ۵۰ کشور اسرائیل را به رسمیت شناخته بودند. اما محمد مصدق در ۱۵ تیر ۱۳۳۰ شناسایی اسرائیل را پس گرفت
در دوران سلطنت محمدرضا شاه پهلوی، روابط ایران و اسرائیل زائیدهٔ منافع مشترک ایران و اسرائیل از جمله رویارویی با قدرتطلبی کشورهای عربی منطقه خلیج فارس با خط مشی سیاسی پان-عربیستی، همانند جمال عبدالناصر و صدام حسین بود
اسرائیل در زمان دودمان پهلوی، کمکهای بزرگی به مدرنیزهسازی کشاورزی، دفاع هوایی و گردشگری در ایران کرد. اسرائیل همچنین تعداد ۱۵۰۰ متخصص تعاونیهای سازندگی در ایران را آموزش داد.
در حیطه روابط تجاری، در سال ۱۹۷۳ اسرائیل ۳۳ میلیون دلار صادرات به ایران داشت. این مقدار در ۱۹۷۴ به ۶۳ میلیون و در ۱۹۷۷ به ۱۹۵ میلیون دلار رسید. در سال ۱۹۷۸، اسرائیل ۷٪ کل صادرات خود (بالغ بر ۲۲۵ میلیون دلار) را به ایران فرستاد.
مئیر عزری نخستین سفیر سیاسی اسرائیل در ایران بود. در زمان سفارت یوری لوبرانی (Uri Lubrani) نماینده اسرائیل در تهران، بین سالهای ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۹، اسحاق رابین، ایگال آلون، موشه دایان و شیمون پرز به کرات به ایران سفر نمودند و علیعباس خلعتبری نیز در سال ۱۹۷۷ رسما به تلآویو سفر نمود.
هواپیمایی ال عال از سال ۱۹۶۰ به بعد، دارای پروازهای ثابت از فرودگاه بینالمللی مهرآباد به فرودگاه بینالمللی بن گوریون بود.
تکنولوژی هستهای و موشکی
بنا به اسناد منتشر شده توسط نظام جمهوری اسلامی، دولت اسرائیل در سالهای قبل از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ پیشنهاد تجهیز ایران به تسلیحات هستهای را مطرح کرده بود. در این راستا در سال ۱۹۷۷ شیمون پرز قراردادی ۱ میلیارد دلاری با ایران به امضا رسانید که هدف از آن کار بر روی پروژه موشک های پیشرفته بود. در دوران حیات اتحاد جماهیر شوروی و با توجه به مداخلات آن کشور در ایران خصوصا عدم ترک آذربایجان و کردستان پس از جنگ جهانی دوم و اشغال افغانستان ، سلاح های هسته ای و همکاری نظامی با آمریکا تنها راه دفع خطر به شمار می رفت
روابط اقتصادی
اسرائیل در فعالیتهای اقتصادی ایران شرکت گسترده ای داشت. شاه بارها شرکت اسرائیل را در فعالیتهای کشور تائید و تصدیق کرد . این فعالیتها در چند زمینه بود : بازرگانی و دادو ستد رژیم شاه و اسرائیل ، فعالیت در بخش کشاورزی ایران ، سرمایه گذاری در ایران و ایجاد شرکتهای مختلف و فعالیت در نظام بانکی ایران .
الف – بازرگانی ایران و اسرائیل
ماشین جنگی اسرائیل بدون نفت قادربه کار کردن نیست و این نفت را طی دهه های اخیر ، رژیم شاهنشاهی ایران تامین می کرد . البته شاه مدعی بود که نفت را کنسرسیون به اسرائیل می فروشد ولی زمانی که کنترل نفت در دست دولت ایران بود باز هم نفت مورد نیاز اسرائیل را تامین می کرد تا جائی که فدائیان عرب یک نفتکش را که حامل نفت ایران به اسرائیل بود را منفجر کرد ند. بر روی کشتیهای که نفت را به اسرائیل می بردند پرچم رژیم شاه نصب شده بود و فقط در مسیر ایران – بندر حیفا حرکت می کردند . اما به غیر از نفت ، اسرئیل با رخنه در دستگاههای اجرایی سازمان برنامه و بانکها ، فعالیتهای اقتصادی را در جهتی هدایت می کرد که اقتصاد ایران و رژیم صهیونیستی یک مجموعه اقتصادی وابسته به غرب را تشکیل دهد و نیاز ایران به واردات از اسرئیل افزایش یابد .
اگر بخواهیم در مقایسه با مجموع کشورهای اسلامی جا و مقام اسرائیل و میزان و حجم روابط بازرگانی آن با ایران را معلوم کنیم باید تصریح کرد که در سال 1350 به استثنای شیخ نشینهای خلیج فارس که اجناس اروپایی از طریق آنها به ایران وارد می شد ، واردات ایران از اسرائیل یک و نیم برابر واردات ایران از دو کشور ترکیه و پاکستان بود . واردات ایران از اسرائیل نه تنها چند برابر تمامی واردات این کشور از تمامی کشورهای عربی بود (12 برابر واردات لبنان) بلکه از میزان واردات آن از تمامی کشورهای مسلمان جهان در آسیا و آفریقا بیشتر بود .
در حقیقت صادرات ایران به اسرائیل در مقابل واردات از اسرائیل هیچ بود و مقداری که صادر می شد ثروت کشور بود و نه محصول تولید کشور .
ب- فعالیت در بخش کشاورزی ایران
مناطق کشاورزی ، مزارع حاصلخیز ، معادن و منابع ایران که سهم عمده ای در اقتصاد این سرزمین داشت یکی پس از دیگری با عناوین و پوششهای فریبکارانه مختلف در اختیار صهیونیستها گذاشته شد و روز به روز در معرض انحطاط و نابودی کامل قرار گرفت .
سفارت رژیم صهیونیستی در ایران فقط در زمینه کشاورزی فعالیت چشمگیرداشت . سفارت اسرائیل هر چند گاهی از مقامات ایرانی برای بازدید از اسرائیل دعوت می کرد . هدف بیشتر تبلیغ پیشترفت کشاورزی و صنعت اسرائیل بود . در سال 1340 وزارت کشاورزی رژیم صهیونیستی از وزیر کشاورزی ایران دعوت کرد تا هیاتی را برای بازدید از تاسیسات کشاورزی و آبیاری اسرئیل اعزام دارد . یک هیئت همراه با افسری از دفتر ویژه اطلاعات اعزام شدند . پیشرفتهایرژیم صهیونیستی در زمینه کشاورزی و آبیاری به نظر هیات شگفت انگیز بود . این هیات از محل جدایی سهم اسرائیل از رود اردن – مرز مشترک رژیم صهیونیستی و اردن در شمال – بازدید کرد . در این محل تونل عظیمی از بتون ایجاد شده بود که سهم آب اسرائیل در ان جریان پیدا می کرد . این آب از شمالی ترین نقطه تا جنوبی ترین نقطه به وسیله لوله های قطور جریان داشت . از این لوله ها ، لوله هایی به قطر کمتر منشعب می شد و به شهر ها و کشتزارها آب می رساند و تا صحرای نقب ادامه داشت . برای صرفه جویی آب در کشاورزی ، سیستم آبیاری بارانی و در باغات از سیستم آبیاری قطره ای استفاده می شد .
زمانی که یک متخصص آبیاری از رژیم صهیونیستی به ایران آمد و از چند استان بازدید کرد ، گفت که ایران به هیچ وجه جزء کشورهای کم آب دنیا نیست و اگر ما چند رودخانه کردستان را داشتیم آباد ترین کشور جهان بودیم . بدین ترتیب فعالیت اسرائیل در زمینه کشاورزی در ایران شروع شد و مناطق حاصلخیز ایران تحت پوششهای مختلف در اختیار صهیونیستها و در معرض نابودی قرار گرفت . لذا امام خمینی (قدس سره) پس از آزادی از زندان رژیم شاه در سخنرانی مبسوطی در 18/6/1343 در مسجد اعظم قم به افشای این مساله پرداختند و فرمودند : الان که من اینجا نشسته ام و برای شما صحبت میکنم ، مزارع بسیار خوب ایران در دست اسرائیل است . از ایلام به من نوشته اند که مزارع خوب اینجا را داده اند به اسرائیل چغندر بکارند ، تابلوئی زدند به کنار جاده که مزرعه نمونه ایران و اسرائیل.
وزرات کشاورزی رژیم شاه با اسرائیل چندین موافقتنامه سرمایه گذاری و همکاری فنی در بخش کشاورزی امضا کرد .
مهمترین قسمت این موافقتنامه طرح دشت قزوین بود .برنامه هایی نظیر برنامه دشت قزوین و سرمایه گذاریهای مختلف (داخلی و خارجی مشترکا) در زمینهای زیر سد خوزستان شاید درکوتاه مدت سود داشت ولی درحقیقت هزینه های عظیم و سرسام آور آماده کردن زمین برای بردن سود بیشتر در کوتاه ترین زمان و نیز وسیله سرمایه داران داخلی و خارجی را دولت از جیب ملت ایران تامین میکرد. اگر این هزینه ها در نظر گرفته شود ، این طرح علاوه بر اینکه جیب اسرائیلیان و سرمایه داران خارجی را پر می کرد حتی از لحاظ سرمایه گذاری نیز برای ایران به طور کامل زیان آور بود . آماده کردن یک هکتار زمین اضافی در دشت قزوین معادل 321 میلیون ریال خرج در برداشت.
عناوینی چون ملی کردن منابع و معادن زیر زمینی نیز بخشی از برنامه ها و طرحهای تحمیلی رژیم شاه به ملت ایران بود که تحت عنوان انقلاب سفید و انقلاب شاه و ملت و با شعار پیش به سوی تمدن بزرگ عملی می شد و تماما حرکاتی در راستای مطامع صهیونیسم جهانی بود . حضرت امام خمینی (قدس سره) در 10/3/1357 در این زمینه تصریح کرده اند : با اسم ملی کردن جنگلها و ملی کردن مراتع ، ملی کردن آبها ، ملی کردن رودخانه ها ، آبهای زیر زمینی ، تمام جاهای خوب رابه شرکتهای بزرگ امریکائی و صهیونیستی یا انگلیسی دادند .
ج- سرمایه گذاری خصوصی و ایجاد شرکتهای مختلف در ایران
اسرائیلیها مستقیم و غیر مستقیم در ایران سرمایه گذاری می کردند . از طریق صهیونیستهای اروپایی و آمریکائی و مستقیم با ایجاد شرکتهای مختلف ، زمینه هایی که در آنها به طور مستقیم سرمایه گذاری می کردند بیشتر صنایع وابسته به کشاورزی بود . این سرمایه گذاریها از لحاظ مبلغ چندان مهم نبود اما از لحاظ تولید ، قبضه بازار و میزان سود مهم بود .در دهه اول ورود سرمایه های خارجی مخصوص ، اسرائیل در مجموع 370 میلیون ریال پیشنهاد سرمایه گذاری کرد و از آن 5/185 میلیون ریال وارد و به کار انداخت . در سالهای برنامه چهارم (1347- 1353) نام اسرائیل درنشریات رسمی نمی آمد و سرمایه گذاریهای که اسرائیلیان در ایران می کردند زیر عنوان سایر گنجانده و ذکر می شد .
اسرائیلیان با نفوذ عظیم در نظام بانکی کشور محتاج وارد کردن سرمایه نیز نبودند و می توانستند سرمایه های لازم را در خود ایران با استفاده از اعتبارات بانکی به دست آورند .
بیشتر صاحبان سرمایه های خارجی که در ایران به کار افتادند و کنترل فعالیتهای را در دست داشتند صهیونیست بودند . در حقیقت ایران به طور روز افزون در حیطه مهار صهیونیسم قرار می گرفت د- فعالیت در نظام بانکی ایران
ایران دو بازار پول و دو بازار ارز دارد . یکی را رسمی گویند و دیگری را آزاد . بازار آزاد پول و بویژه ارز را در رژیم شاه صهیونیستها و بهائیان در کنترل کامل خود داشتند . تمامی نقل و انتقال ارزهای خارجی که در بازار آزاد معامله می شد توسط صهیونیستها و از طریق موسسات پولی اسرائیلیان انجام می گرفت .
اما نظام بانکی کشور ، یعنی بانکهای جدید که در حقیقت پول و سرمایه های کشو را از طریق آنها وارد بازار پول می شد و بازار از طریق آنها اقتصاد کشور را کنترل و هدایت می کرد دربست در اختیار صهیونیستها ی داخلی و خارجی و یا عوامل آنها ، بهائیان و فراماسونها بود .
بانک دولتی که فعالیتهای بازرگانی داشت یعنی بانک ملی را سالها بود که یک بهایی به نام یوسف خوشکیش اداره می کرد و منابع پولی را در اختیار بانک فوق می گذاشت.
اما بانکهای خصوصی و بانکی که سرمایه گذاری خصوصی را در صنعت کنترل و هدایت میکرد ،یعنی بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران را صهیونیستهای ایرانی (باند القانیان) و بهائیان (باند حبیب ثابت) و فراماسونها (باند شریف امامی و استاد اعظم فراماسونها ایران و رئیس مجلس سنا و از آخرین نخست وزیران رژیم شاه ) با همکاری بانکهای خارجی که اغلب در کنترل صهیونیستها بودند پایه گذاری کردند و تمامی فعالیتهای صنعتی و نیز بخش عمده ای از سرمایه های کشور در قبضه این بانک بود . بانکهای دولتی و خصوصی ، سیاستهای اعتباراتی خود را بر اساس دستورالعملهای این بانک تنظیم می کردند . ترکیب هیات مدیره این بانک این واقعیت را منعکس می کرد .
اداره فعالیتهای سازمان برنامه در آنچه به توسعه رشته صنایع و استخراج معادن بخش عمومی انجام می گرفت در دست این بانک بود . طرح ادغام ایران در اقتصاد غرب را، از جمله این بانک عهده دار بود . جز این بانکها صهیونیستها و عوامل آنها ، بهائیان و فراماسونها اداره کامل تمامی بانکهای مختلط (داخلی و خارجی) را نیز در کنترل داشتند . در پرتو توجه به این دست قوی اسرائیلیان در ایران بود که باید در مساله روابط رژیم شاه با اسرائیل نگریست . اسرائیلیان به طور روز افزون در کنترل و هدایت سیاست ، اقتصاد و فرهنگ و امور نظامی کشور سهیم می شدند و مشاوران اسرائیلی در همه جا بویژه در سازمان برنامه بودجه نفوذ داشتند.
برنا مه گذاری اقتصاد ایران همان طوری که بالدوین مشاور امریکائی سازمان برنامه گفت ، خواست امریکا و حاصل غلبه امریکا بر رقبایش در ایران بود .
مهمترین اهدافی را که مشاوران امریکائی و اسرائیلی تعقیب می کردند عبارت بود از :
1) اقتصاد ایران را از اقتصاد کشورهای مسلمان منطقه جدا کرده و راه هرگونه همگرایی اقتصادی را در حوزه وسیع و بسیار غنی اسلامی از پیش سد کنند . وضعی که بر اثر افزایش نفت به وجود امد و امکانا ت وسیعی که برای تجدید حیات اقتصادی این حوزه پیدا شد کافی است معلوم کند ترس امریکا و اسرائیل تا کجا درست بوده و توطئه اقتصادی که به عنوان برنامه رشد تهیه دیده تا چه حد خائنانه و علیه یاران و مردم منطقه بود .
2) اقتصادهای ایران و اسرائیل را به مثابه جزئی از اقتصاد غرب در یکدیگر ادغام کنند به طوری که اسرائیل با گسترش وابستگیهای اقتصادی کشورهای منطقه به خود ، موجودیت و آینده خویش را تضمین کند. تجربه جنگ رمضان بر همه روشن نمود که برای حفظ موجودیت اسرائیل تنها ارتش کافی نیست . اسرائیلیان خود این معنی را می دانستند از این رو در افریقا و آسیا دنبال کشورهایی می رفتند که در آنها بتوان پایگاه اقتصادی ایجاد کرد .
3) از پیدایش امکانات رشد اقتصادی مستقل در ایران جلوگیری کنند . برنامه هایی که اجرا کردند هر زمان وابستگیهای ایران را به خارج افزایش می داد . این افزایش وابستگی در همه زمینه به ویژه در کشاورزی ، در صنعت و نیز خدمات روز افزون بود .
این امور از نظر روشنفکران و ایرانیان آگاه و علمای مذهبی و رهبران سیاسی پوشیده نمی ماند . به ویژه رهبر و بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی (قدس سره) که بارها در زمان رژیم شاه خطر تسلط اسرائیل را بر اقتصاد ایران متذکر شد . با توجه به اینکه اقتصاد و شاهرگ حیاتی ایران در قبضه صهیونیستها و ایادی آنها قرار داشت ایشان در اسفند ماه سال 1341 ضمن اعلام خطر نسبت به این قضیه به شدت موضع گیری کردند و بیان فرمودند : اینجانب به حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر می کنم ، قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است ، اقتصاد مملکت در معرض قبضه صهیونیستها است . معظم له در همین راستا پس از آزادی از زندان در تاریخ 21/1/1343 در جمع دانشجویان دانشگاه تهران و مردم قم فرمودند : الان تمام اقتصاد مملکت در دست اسرائیل است ، عمال اسرائیل ایران را قبضه نموده است . اکثر کارخانجات در دست آنها اداره می شود ، تلویزیون ، کارخانه ارج ، پپسی کولا و… امروز حتی تخم مرغ را از اسرائیل وارد میکنند .
به لحاظ همین موضع گیری معظم له بود که رژیم شاهنشاهی ایران پیکی نزد ایشان فرستاد که راجع به سه چیز حرف نزنید . در بقیه چیزها آزادید هر چه می خواهید بگویید .
1- از شاه بد نگویید .
2- به اسرائیل حمله نکنید .
3- نگوئید که اسلام در خطر است .
امام خمینی (ره) در پاسخ به درخواست شاه ساواک در تاریخ 13/3/1343 طی یک سخنرانی فرمودند
خوب اگر این سه امر را کنار بگذاریم دیگر چه بگوئیم ؟ ما هر چه گرفتاری داریم از این سه تا است … اسرائیل مملکت را به باد می برد . اسرائیل سلطنت را می برد . عمال اسرائیلی ، آقا اسرائیل دوست اعلیحضرت است ؟ یک چیزهایی ، یک حقیقتی در کار است … می گویند از شاه حرف نزنید ، رابطه شاه و اسرائیل چیست ؟ مگر شاه اسرائیلی است ؟ شاید به نظر سازمان امنیت شاه یهودی باشد.
ایشان در جای دیگری ضمن اینکه شاه را ماموری در خدمت صهیونیست جهانی و اسرائیل دانسته ، در پیامی مهم که در تاریخ 2/6/1351 از محل تبعید خود خطاب به روحانیون منتشر کردند اظهار داشتند :شاه مامور است مقدسات کشو ر بدست اسرائیل و مربیان آن بدهد .
پس از انقلاب
در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۵۷، دولت انقلابی ایران در اولین موضع گیری رسمی خود، طی اطلاعیهای، دستور اخراج ۳۲ کارمند اسرائیلی شعبه هواپیمایی ال عال از ایران را صادر کرد و خواستار قطع کامل روابط ایران و اسرائیل شد..
هفتم .ساختار سیاسی اسرائیل :
کِنسِت (در عبری: הכנסת) نام پارلمان اسرائیل است که در مرکز شهر اورشلیم قرار دارد. کنست دارای ۱۲۰ کرسی است.
هماکنون «۱۸امین دوره» کنست رسمیت دارد. حدود یک ششم از نمایندگان کنونی را زنان تشکیل میدهند.
در تاریخ ۱۰ فوریه ۲۰۰۹ میلادی، انتخابات سراسری اسرائیل برای تشکیل ۱۸امین کنست در کشور اسرائیل برگزار شد.
سیستم انتخاباتی
در انتخابات سراسری اسرائیل برای کسب کرسی در کنست، هر حزبی که بتواند دستکم دو درصد آرا را به خود اختصاص دهد، میتواند وارد کنست شود.
احزاب سیاسی برای تشکیل دولت، حداقل به ۶۱ کرسی از پارلمان ۱۲۰ عضوی اسرائیل (نصف + یک) نیاز دارند و در صورت نداشتن حد انتصاب، ناچار به ائتلاف با دیگر احزاب سیاسی اسرائیل هستند از زمان تاسیس کشور اسرائیل در سال ۱۹۴۸ میلادی، هیچ حزبی نتوانسته به تنهایی با به دستآوردن ۶۱ کرسی لازم، دولت را بدون ائتلاف با دیگر احزاب رقیب تشکیل دهد.
امین کنست
در تاریخ ۲۴ فوریه ۲۰۰۹ میلادی، اولین جلسه ۱۸امین دوره کنست با حضور شیمعون پرس، رئیسجمهوری اسرائیل و با حضور بیش از ۱۰۰۰ میهمان از جمله نمایندگان بیش از ۹۰ کشور جهان افتتاح شد.[۵] در ۱۸امین کنست دوازده حزب سیاسی حضور دارند. هیچ حزبی از اکثریت مطلق آرا برخوردار نیست اما راستگرایان در مجموع در موضع برتری قرار دارند
همچنین باسابقهترین عضو کنست، به نام مایکل ایتان از حزب لیکود، به عنوان رئیس ۱۸امین پارلمان منصوب شد.
نخستوزیر در اسرائیل به وسیله مردم در انتخاب کنست برگزیده می شود. فرد انتخابی معمولاً رهبر بزرگترین ائتلاف حزبی در کنیست (پارلمان اسرائیل) است.
نخستوزیرها
نام آغاز دوره پایان دوره
۱. داوید بن گوریون ۱۹۴۸ ۱۹۵۴
۲. موشه شارت ۱۹۵۴ ۱۹۵۵
۳. داوید بن گوریون ۱۹۵۵ ۱۹۶۳
۴. لوی اشکول ۱۹۶۳ ۱۹۶۸
۵. لوی اشکول ۱۹۶۸ ۱۹۶۹
۶. ییگال آلون (کفیل) ۱۹۶۹ ۱۹۶۹
۷. گلدا مایر ۱۹۶۹ ۱۹۷۴
۸. اسحاق رابین ۱۹۷۴ ۱۹۷۷
۹. مناخیم بگین ۱۹۷۷ ۱۹۸۳
۱۰. اسحاق شامیر ۱۹۸۳ ۱۹۸۴
۱۱. شیعمون پرس ۱۹۸۴ ۱۹۸۶
۱۲.اسحاق شامیر ۱۹۸۶ ۱۹۹۲
۱۳. اسحاق رابین ۱۹۹۲ ۱۹۹۵
۱۴. شیعمون پرس ۱۹۹۵ ۱۹۹۶
۱۵. بنیامین نتانیاهو ۱۹۹۶ ۱۹۹۹
۱۶. ایهود باراک ۱۹۹۹ ۲۰۰۱
۱۷. آریل شارون ۲۰۰۱ ۲۰۰۶
۱۸. ایهود اولمرت ۲۰۰۶ ۲۰۰۹
۱۹. بنیامین نتانیاهو ۲۰۰۹
منابع
1-به مجموع تولیدات یک کشور بدون کسر هزینه ها را تولید ناخالص ملّی می گویند. ر.ک: احمد ساعی، مسائل سیاسی، اقتصادی جهان سوّم(تهران: سمت، 1381)، ص16.
2- همان، ص 173.
3- محمد ماضی، سیاست و دیانت در اسرائیل، ترجمه غلام رضا تهامی (تهران: سنا، 1381)، ص 48.
4- همان.
5- همان، ص 51.
6- «ضررهای اقتصادی رژیم صهیونیستی ازانتفاضه»، فصل نامه مطالعات فلسطین، سال دوم، شماره اوّل (پائیز 1379) ص 179.
7- همان.
8- همان.
9- مجید صفاتاج،دانش نامه فلسطین، (تهران: کمیته دفاع از فلسطین، 1381) ص 92.
10- همان، ص 97.
11-علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران (۱۳۲۰-۱۳۵۷)، تهران:قومس، ۱۳۸۴ پنجم، ص ۴۱۰
12-علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران (۱۳۲۰-۱۳۵۷)، تهران:قومس، ۱۳۸۴ پنجم، ص ۴۱۱
13-مجله خواندنیها. 11 شهریور 1351 صفحه 56
14-ماموریت در ایران. ویلیام سولیوان. محمود طلوعی. نشر علم
15-مجله واشینگتن نیوز آن میدل ایست در مورد کمک آمریکا به اسرائیل
در ادامه به معرفی برخی سایت ها که می تواند در راستای اهداف شما مفید باشد می پر دازیم. این سایت ها دارای کتاب ها ، مقالات و پایان نامه های زیاد و مفید، و جدید ترین مطالب پیرامون موضوعات مورد نیاز شما از قبیل : فلسطین ، صهیونیسم ، آرماگدون ، آخرالزمان ، و…می باشد. از این رو توصیه می شود حتما به این سایت ها مراجعه نمایید زیرا در تبیین و تعریف سیر مطالعاتی ، اولویتهای طرح، منابع مفید ، اساتید مجرب و… سرنوشت ساز خواهد بود: 1- سایت باشگاه اندیشه http://www.bashgah.net/ و همچنین سایت کانون اندیشه جوان. 2- مرکز اطلاع رسانی فلسطین http://www.palestine-persian.info/ 3- سایت موعود http://www.mouood.com/ 4- باشگاه مطالعاتی مطالعاتی و تحقیقاتی صهیونیسم http://www.rasad.ir 5- پایگاه خبری- تحلیلی دانشجویان ایران http://sharifnews.ir 6- خبرگزاری مهر http://www.mehrnews.ir 7- سایت حوزه ، و… اما برخی منابع مهم در این زمینه عبارتند از: محاکمه صهیونیسم اسرائیل، تاریخ یک ارتداد اسطوره هاى بنیانگذار سیاست اسرائیل روژه گارودی ،نیرنگ سازی صهیونیسم ، نفوذ صهیونیسم بر رسانه های خبری و سازمانهای بین المللی ، نفوذ صهیونیزم در مطبوعات ، نژادپرستی صهیونیسم ،چهره یهود در قرآن، دنیا و یهود،مسیح یهودی و فرجام جهان،سیاست و حکومت رژیم صهیونیستی، ارتباط صهیونیستی، بررسی سیر تحول دولت در سرزمین فلسطین،فلسطین از دید گاه امام خمینی(ره)، و … شرح یک کتاب ؛سلطه رسانه ای صهیونیسم در آمریکا ، تالیف زهرا سمواتی : مولف در این کتاب علاوه بر طرح نظریات ارتباطی و رسانه ای به مقوله شکل گیری جریان صهیونیسم در جهان و اهداف آن و همین طور کیفیت حضور صهیونیسم در رسانه های ارتباطی امریکا پرداخته است. سلطه رسانه ای صهیونیسم در آمریکا در سه فصل تدوین شده است : 1- سلطه رسانه ها، 2- صهیونیسم و رسانه 3- سلطه صهیونیسم در رسانه های آمریکا. مولف در این کتاب با بررسی علمی و جامعه شناختی مقولات مختلف تاثیرگذاری صهیونیسم و ابزارهای که این افراد از آنها استفاده می کنند را مورد بررسی قرار داده است. برخی از مباحثی را که مولف مطرح کرده و آنها را مد نظر قرار داده عبارتند از : جهان و سلطه رسانه های غرب، غولهای اطلاعاتی، صهیونیسم فرهنگی، صهیونیسم سیاسی، استراتژی صهیونیسم بر کنترل اخبار جهان، نفوذ صهیونیسم در رادیو و تلوزیون آمریکا، صهیونیسم و ستارگان آمریکا، تاثیر فیلم های هالیوود بر مردم جهان، و استراتژی صهیونیسم در مطبوعات و مجلات امریکایی. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 52/100117978)