خانه » همه » مذهبی » گام های خودسازی

گام های خودسازی

الف . توبه ، آغوش رحمت پس از بیدارى و کنار زدن پرده هاى غفلت و جهل ، نخستین قدم در تهذیب نفس و خودسازى ، « توبه » است . توبه زنگار آلودگى ها را از صحنه دل و جان مى زداید و باتلاق عصیان و تیرگى را به گلشن نور و صفا بدل مى سازد . بار گران و کمرشکن گناه را از پشت انسان بر مى دارد و او را براى پیمودن راه بندگى و صلاح آماده مى کند . مرحوم « فیض کاشانى » در آغاز جلد هفتم « المحجه البیضاء » که اثرى نفیس و گرانقدر در علم اخلاق و تهذیب نفس است ، سیماى توبه را چنین به تصویر مى کشد : « توبه از گناه و بازگشت به سوى ستار العیوب و علام الغیوب آغاز راه سالکین و سرمایه پیروزمندان است . توبه ، نخستین گام مریدان و کلید علاقه مندان و مطلع برگزیدگان و برگزیده مقربان است . »
« چرا فرزندان و نسل آدم ( علیه السلام ) به هنگام ارتکاب خطا و لغزش به پدرشان اقتدا نمى کنند ؟ خیر محض ، کار فرشتگان است . آمادگى براى شر و بدى خوى شیاطین است و بازگشت به خیر پس از خطا ، ویژگى حضرت آدم ( ع ) و طبیعت آدمیان است . آن کس که به هنگام ارتکاب گناه و انجام شر به خیر باز گردد ، حقیقتا انسان است . »
1 خداوند شیفته بازگشت بندگان به سوى او و مشتاق پیوستن آنها به او پس از بریدن و جدا شدن است . میزان شوق پروردگار به آشتى بندگان با او و وصل پس از فصل در حدیثى شادى بخش چنین بیان شده است : « إِنَّ اللَّه تَعَالى أَشَدَّ فَرحًا بِتَوبَه عَبده مِن رَجُلٍ أَضَل رَاحِلَته وَ زَادَه فِى لَیلَه ظُلمَاء فَوَجَدَهَا » 2 « شادمانى خداوند از بازگشت بنده اش بیش از شادى کسى است که مرکب و توشه خود را شبى تاریک ( در بیابان ) گم کرده و سپس آن را مى یابد . »
این تعبیر نشان مى دهد که توبه ، در واقع مرکب و توشه انسان به سوى سعادت و کمال است . انسان با این زاد و توشه ، بیابان تیره و ظلمانى گناه و نافرمانى را پشت سر مى گذارد و به منزل کمال و نور و رحمت گام مى گذارد .
مشارطه
پس از توبه صادق و خالص ، قدم بعدى در تهذیب نفس ، « مشارطه » است . مشارطه به معناى شرط کردن و قرار گذاشتن است و منظور شرط کردن با نفس خویش است با تذکرات و یادآورى هایى که هر روز تکرار شود . هر روز صبح باید نفس خود را مورد خطاب قرار دهیم و به او بگوییم : « ارزنده ترین سرمایه من ، عمر من است که همه هستى من و وسیله رسیدن به حیات ابدى و سعادت جاوید است ، ضایع کردن و صرف کردن آن در نافرمانى خدا و ارتکاب جرم و گناه مساوى با از دست دادن آن و دچار شدن به خسارتى بزرگ است . نکند ثمره این سودا ، افسوس و حسرت باشد ، و من خسارت دیده و زیان رسیده با پیک مرگ رو به رو شوم .
اى نفس من ! چشم و گوش و زبان و دست و پا و سایر اعضاى من ، خادمان تو و فرمانبرداران تواند . آنها را با کنترل و مراقبت به کارى وادار که نتیجه اش چشم روشنى و رو سفیدى و نجات و سعادت باشد نه رو سیاهى و عذاب و آتش . مبادا این نعمت بزرگ الهى و امانت هاى خدایى را در راه معصیت او به کارگیرى و در امانت خیانت کنى . »
در دعاى سى و یکم صحیفه سجادیه که معروف به دعاى توبه است به موضوع « مشارطه » عنایت خاصى شده است . در فرازى از این دعاى پرفیض چنین آمده است : « وَ لَکَ یَا رَبِّ شَرطِى إِلَّا أَعُود فِى مَکرُوهک وَ ضِمَانِى أَن لَا أَرجِعُ فِى مَذمُومِکَ وَ عَهدِى أَن اهجر جَمِیعَ مَعَاصِیکَ پرودگارا ! با تو شرط مى بندم و عهد مى کنم که به آن چه نمى پسندى باز نگردم و تضمین مى کنم که به سراغ آن چه در نزد تو مذموم و نکوهیده است نروم و پیمان مى بندم که از همه گناهانت دورى گزینم . »
خلاصه آن که « مشارطه » از گام هاى مهم و اساسى در تهذیب نفس است . بدون این عمل ، ابرهاى تیره گناه و غفلت ، آسمان پاک دل را فرا مى گیرد و زنگار جرم و فساد آینه دل را مى پوشاند و رهایى از آن سخت و دشوار مى گردد .
مراقبه
مراقبه از محورى ترین و مؤثرترین گام در خودسازى و تهذیب اخلاق است . مراقبه از ماده « رَقَبَه » به معناى گردن گرفته شده و از آن جا که انسان براى پاییدن چیزى و مواظبت از آن گردن مى کشد . این کله به معناى نظارت و مواظبت و زیر نظر گرفتن چیزى به کار مى رود .
این واژه در تعبیر علم اخلاق و تهذیب نفس در مورد « مراقبت از خویش » به کار مى رود و مرحله اى بعد از « مشارطه » است . یعنى انسان پس از عهد و پیمان و شرط بستن با خود براى اطاعت دستورات الهى و پرهیز از گناه باید از پاکى درون و قلبش مراقبت و پاسدارى کند تا گوهر ارزنده وجودش مورد دستبرد و غارت حرامیان قرار نگیرد . حال انسان در عالم دنیا مانند کسى است که با خود گوهرهاى گرانبهایى را حمل مى کند که همه سرمایه و دارایى او است در حالى که دزدان و شیادان در کمین او نشسته اند . چنین کسى اگر لحظه اى غفلت کند همه سرمایه او به غارت مى رود و او مى ماند و انبوهى از اندوه و حسرت .
انسانى که در محاصره هواهاى درونى و شیطان هاى بیرونى است و سرمایه ایمان و تقواى او در معرض هجوم و حمله دشمنان درونى و بیرونى است ، اگر از قلب و نیت و اعمالش مراقبت نکند و اخلاق و کردار و انفکارش را تحت کنترل و نظارت کامل قرار ندهد ، سرمایه سعادت ابدى او بر باد مى رود و با دست خالى به عالم دیگر انتقال مى یابد .
در آیات قرآن و روایات اسلامى ، اشارات بسیارى به موضوع مراقبه شده است :
« یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ » 3 « اى کسانى که ایمان آورده اید ! از ( مخالفت ) با خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد که چه چیزى براى فردایش فرستاده است ، و از ( مخالفت ) خدا بپرهیزید که خداوند از آن چه انجام مى دهید آگاه است . »
امیرمؤمنان ( علیه السلام ) مى فرماید : « یَنبَغِى أَن یَکُون الرَّجُل مُهینًا عَلَى نَفسِهِ ، مُرَاقِباً قَلبَه ، حَافِظاً لِسَانَهُ » 4 « سزاوار است انسان بر خود مسلط باشد و همواره مراقب قلب خود و نگاه دار زبانش باشد . »
محاسبه
بر طبق آیات و روایات متعدد و فراوان ، یکى از مراحل سخت و دشوارى که همه انسان ها در روز قیامت پیش رو خواهند داشت ، محاسبه اعمال و رسیدگى به رفتار و کردار آنها در دنیاست . اعمال و کارهایى که انسان به تدریج و در مدت عمرش انجام مى دهد پس از چندى از صفحه ذهن او فراموش مى شود ولى هیچ یک از آنها از پرونده اعمال او و صفحه هستى محو نمى شود . اعمال انسان از ریز و درشت با انسان همراه و باقى است و بعد از مرگ و در عالم قیامت همه را یک جا حاضر خواهد دید : « یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً » 5 « روزى که هر کس ، هر کار نیکى را که انجام داده حاضر مى بیند و آرزو مى کند میان او و اعمال بدش فاصله زیادى باشد . »
« لَیسَ مِنَّا مَن لَم یُحَاسِب نَفسَهُ فِى کُلِّ یِوم » 6 « از ما نیست هر کس که روزانه خویشتن را حسابرسى نکند » .
برخى آثار محاسبه نفس در احادیث امیرمؤمنان ( علیه السلام ) بیان شده است :
اصلاح نفس : « ثَمَرهُ المُحَاسِبَهِ صَلاحُ النَّفسِ » 7 « میوه درخت محاسبه ، اصلاح نفس است . »
سعادتمند شدن : « مَن حَاسَبَ نَفسَهُ سَعِد » 8 « هر کس خود را محاسبه کند ، به سعادت مى رسد . »
آگاهى از عیب ها و اصلاح آن : « مَن حَاسبَ نَفسَهُ وَقَفَ عَلَى عُیُوبِهِ وَ أَحَاطَ بِذُنُوبِهِ وَ استِقَالَ الذُّنُوب وَ أَصلَحَ العُیُوبِ » 9 « هر کس حسابگر خود باشد ، به عیب هاى خود پى مى برد و از گناهانش آگاه مى شود و از گناه توبه مى کند و عیب هایش را اصلاح مى کند . »
معاتبه و معاقبه
« معاقبه » به معناى عتاب با نفس و سرزنش کردن آن به خاطر خطایى که مرتکب شده و معاقبه به معناى مجازات کردن و کیفر دادن نفس در برابر خلاف ها و گناهانى است که مرتکب شده است . اگر انسان بعد از محاسبه نفس و حسابرسى رفتار و کردار او در مقابل تخلفات و سرکشى هاى او واکنشى نشان ندهد ، جرأت و جسارت نفس براى ارتکاب گناه بیشتر مى شود . همان گونه که مدیر یک شرکت و یا رئیس یک اداره کارگران و کارمندان و زیردستان خود را به دلیل تخلفاتى که از آنها سرزده و کوتاهى و قصور آنها در انجام کار را مورد عقاب قرار مى دهد و متناسب با میزان خطا و جرمشان آنها را گوشمالى و کیفر مى دهد ، همچنین کسى که در راه اصلاح و تربیت نفس قدم بر مى دارد باید در برابر سرکشى و طغیان نفس بى تفاوت نباشد و به موقع عکس العمل نشان دهد .
البته باید توجه داشت که سرزنش و کیفر نفس در برابر کارهاى خلافش داراى مراتب فراوانى است که از عقاب و سرزنش شروع مى شود و به محروم شدن نفس از برخى لذت ها و خواهش ها منتهى مى گردد .
بنا بر آنچه گفته شد هر کس در پایان هر روز یا هفته و ماه و سال کارهاى خود را حسابرسى کند و عملکرد خود را در مورد خوبى ها و بدى ها و طاعت و نافرمانى را دقیقا محاسبه کند و همانند تاجرى دقیق که در پایان روز یا هفته و ماه و سال ، حساب هاى تجارى خود را بررسى مى کند و سود زیان خویش را مورد مطالعه قرار مى دهد ، به یک محاسبه الهى و معنوى دست زند و همین دقت و موشکافى را در مورد اعمال و رفتارش اعمال نماید . اگر اعمالش نیک و خداپسند باشد خدا را شکر کند و دوام آن را از خداوند بخواهد و اگر گناه و خلافى از او سرزده از خدا طلب آمرزش کند و از استمرار آن جلوگیرى کند و در جبران آن و محو آثارش بکوشد . در واقع اگر بعد از مرگ و در عالم قیامت به حساب ما رسیدگى کنند و همه افکار و حرکت و سکون و گفتار و سکوت ما را مورد محاسبه قرار دهند کار از کار گذشته و فرصتى براى جبران خطاها و زمانى براى پاک کردن گناهان و استغفار باقى نمانده است ، ولى اگر در همین دنیا خود قاضى پرونده خود باشیم و به اعمال خود رسیدگى کنیم در صورت ناروا بودن اعمال و زشت بودن رفتارمان مى توانیم در صدد جبران برآئیم و پیش از فرا رسیدن مرگ و بسته شدن پرونده اعمال ، زشتى ها و گناهان را با آب توبه و انابه از دفتر کردار مان بزداییم و با اعمال صالح و خداپسند ، گناهان را به حسنات و نیکى ها تبدیل نماییم .
در حدیث معروفى از رسول گرامى اسلام ( صل الله علیه و آله و سلم ) چنین آمده است : « حَاسِبُوا أَنفُسَکُم قَبلَ أَن تُحَاسِبُوا وَزِنُوا قَبلَ أَن تُوزَنُوا وَ تَجهَزُوا لِلعَرض الاَکبَر 10 پیش از آن که به حساب شما برسند ، خود را محاسبه کنید و قبل از آن که شما را بسنجند خویش را بسنجید . »
و امیر مؤمنان ( ع ) در حدیث نورانى دیگر مى فرماید : « إِذَا صَعبَت عَلَیکَ نَفسَکَ فَاصعَب لَهَا تَذِلُّ لَک » 11 « هنگامى که نفس منقاد و رام تو نگردد و بر تو سخت بگیرد ، تو هم عرصه را بر او تنگ کن تا تسلیم تو گردد . »
تذکر این نکته لازم است که نباید براى مجازات نفس در برابر تخلفات و نافرمانى او ، دست به اعمال خشونت بار و مجازات هاى سنگین و خطرناک زد که این کار زیان هاى جبران ناپدیرى در پى دارد و به سلامت جسم و روح انسان و آسیب جدى وارد مى سازد . مراد از کیفر دادن نفس امورى مثل روزه گرفتن به صورت متعادل و قابل تحمل و منع کردن او از برخى لذت ها و بهره مندى ها با هدف رام کردن و تسلیم ساختن آن است .
پى نوشت ها
1 . فیض کاشانى ، ملا محسن ، المحجه البیضاء ، ج 7 ، صص 6 – 7 ( با تلخیص ) ، به نقل از آیت الله مکارم شیرازى ، ناصر ، اخلاق اسلامى ، ص 2
. 217 . ثقه الإسلام کلینى ، یعقوب ، اصول کافى ، ج 2 ، باب التوبه ، ص 435 ، ح 3
. 8 . حشر ، آیه 4
. 18 . تصنیف غرر الحکم ، ص 325 ، ح 5
. 4732 . آل عمران ، آیه 6
. 30 . میزان الحکمه ، ج 2 ، ص 407 ، ح 7
. 3845 . تصنیف غرر الحکم ، ص 236 ، ح 8
. 4744 . مستدرک الوسائل ، ج 12 ، ص 9
. 154 . تصنیف غرر الحکم ، ص 236 ، ح 10
. 4748 . بحارالانوار ، ج 67 ، ص 11
. 73 . تصنیف غرر الحکم ، ص 239 ، ح . 4820

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد