انسان آن گاه دلش می گیرد که چیزی را از دست بدهد یا در مسیری سخت در پی چیزی باشد، و یا در کار و هدفی شکست خورده باشد، و یا در مقابل رنج دیگران بی توان باشد و … مواردی از این قبیل. اما مسلما چنین اموری نشانگر کمال و صفتی برتر نیست بلکه حکایت گر ضعف و نقص ماست، چیزی که خداوند از آن بری است، خداوند از آن رو توانایی بی رقیب و مطلق است، عالمی همه چیز دان و موجودی دارای کمالات عالی است هیچ گاه چیزی باعث غم و اندوه او نمی گردد. غم و اندوهی که ما را فرا می گیرد و گاهی نیز بسیار شیرین است، هم چون غمی که عاشق را وامی گیرد آنگاه که به معشوق خود می اندیشد، وقتی وجود دارد که فردی به چیزی برتر و بهتر و زیباتر از خود فکر کند. اما اگر موجودی دارای تمام زیبایی هاو برتری ها بود به چه چیزی باید فکر کند؟ و چه چیزی می تواند چنین حالاتی را در او پدید آورد؟ مطمئنا در مورد او چیزی وجود ندارد. علاوه بر این که چنین صفات و حالاتی از ویژگی های عالم مادی و امور مادی است و خداوند از تمام نقص ها و کاستی های این عالم جسمانی مبراست. او موجودی است به نهایت زیبا، عالم به همه چیز، و قادر به انجام هر کاری، مانعی در سر راه او نیست، جلوه ای برتر از وجود ندارد و علمی جامع تر ار علم او نیست. لذا هر کمالی را که ما بتوانیم تصور کنیم و یا نتوانیم، او دارست، چنین موجودی یقینا از هر نقصی مبراست.البته از نگاهی دیگر هر چه در این جهان اتفاق می افتد، تجلی صفات افعالی خداست. و یکی از صفات الهی «قابض» است. به معنای «گیرنده» در مقابل «باسط» که هم نسبت به روزی های مادی و هم نسبت به احوال روحی تأثیرگذار است.