پاسخ خود را در قالب نکات زير مطرح مي کنيم:
نكتهاول: مومن حقيقي
هر چند كه تعداد مؤمنين حقيقي يا متّقيني كه صفاتشان در خطبه همام نهجالبلاغه ذكر شده است[1] بسيار اندك هستند امّا سنّت و سيرة پيامبر و ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ در برخورد با عموم مردم و مسلمانان در چارچوب خاصي بود. يعني هيچ گاه پيامبر از باطن آنها خبر نميداد و گناهان آنها را به رخ آنها نميكشيد. در مقابل با امر به معروف، تحمل سختيهاي تبليغ،عفو، نيكي و چشم پوشي از توهينها سعي ميكرد دل آنها را بهدست آورند و با تكريم شخصيت آن افراد تلاش ميكردند كه آنها را به دين اسلام و حقيقت معارف ناب دين اسلام نزديك كنند. پس ما نيز بايد پيرو ائمه باشيم و با امر به معروف و توصيه به كارهاي نيك و تقيّد عملي به دستورات دين، ديگران را به حق دعوت كنيم.
نكتة دوم: اكثريت:
نسبت دادن لواط و زنا و… به اکثر افراد صحيح نيست درست است كه اصل وجود فساد و فحشا در جامعه را هرگز نميتوان انكار كرد، اما نسبت دادن به اكثريت دقيق نيست؛ برعكس اكثر مردم از فطرتي خدايي و سليم برخوردارند و افرادي كه از صميم دل دوست دارند پيرو حق باشند و به گناهان خود اعتراف دارند با اندك موعظه و توجهي اشك ندامت ميريزند و به سوي حق باز ميگردند. در مقابل اين افراد، انسان هايي يافت ميشوند كه از روي عناد، گناه ميكند؛ قصد انحراف ديگران و كسب منافع شخصي را دارند و از كرده خود پشيمان نمي شوند. اين افراد شهوتران با استفاده از اسلحه “تزوير”، “تطميع” و “تهديد”، ديگران را در دام خود اسير ميكنند تا جايي كه برخي افراد ناخواسته در دام اين افراد سودجو گرفتار ميشوند؛ اين امر در طول تاريخ تكرار شده كه در قرآن داستان فرعون و ترفندهاي او براي به فساد كشيدن ديگران و دور كردن آنها از حق قابل توجه است.
نكتة سوم: مسلمان ظاهري: در سيره پيامبر و ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ ميبينيم كه آنها با برخي از مسلمانان با اينكه طعم حقيقي ايمان را نچشيده بودند، به عنوان مسلمان برخورد ميكردند، يعني از بازار آنها خريد ميكردند، با آنها معاشرت ميكردند، شهادت و قسم آنها را قبول ميكردند و در مراسم تشيع آنها شركت ميكردند و اگر مردم آنها را در قبرستان مسلمانان دفن ميكردند ائمه مخالفتي نمينمودند. اين امر نشان دهنده اين است كه تا انسان فاسد و فاسق نشود از دايره اسلام خارج نشده است و انسان تا فسق كسي را نداند، نميتواند به او نسبت گناه بدهد.
نكتة چهارم: حقيقت توحيد: براي اين كه كسي به مقام موّحد واقعي برسد لازم است كه از نردبان حقيقي دين بالا برود و به قرب الهي برسد و مسلم است كه ابتداي اين نردبان «اسلام» بعد «ايمان» و بعد از آن «مقام تقوا» است[2] كه البته هر كدام از اين مقام ها داراي درجه و مراتبي است؛ كسي كه ابتداي مسير است، درست است كه به حقيقت توحيد نرسيده اما بايد تلاش كند كه با جهاد با نفس و خودشناسي و خودسازي از بيابان پرخار و خس ريا و شرك عملي عبور كند و به بوستان اخلاص وراد شود؛ پس در واقع اگر با ديدي دقيق تر نگاه كنيم، ميبينيم كه ما به حقيقت اخلاص نرسيدهايم، اما اين امر عيب نيست، چرا كه ما وظيفه داريم اين مراحل را طي كنيم و هر روز در مسير رشد گامي جديد برداريم. زماني اين امر مشكل ساز است كه فرد قصد توقف يا عقب گرد كند و از اين كه دچار شرك عملي و ريا شده احساس رضايت نيز بكند به همين خاطر است كه قسمتي از كتب اخلاقي ما به بحث ريا و شرك عملي و راههاي پرهيز از آن اختصاص داده شده است. حال با توجه به مطالب فوق به اين سؤال ميپردازيم كه در چنين جامعهاي چگونه بايد زندگي كنيم؟ براي پاسخ به اين سؤال توجه به نكات ذيل لازم است:
برنامه فردي: هر فردي لازم است كه براي رشد خود مسير و برنامه اخلاقي جداگانه داشته باشد و بر اعمال و افكار روزانه خود كنترل و نظارت (مراقبه و محاسبه) داشته باشد و در جهت رشد خود تلاش كند، از آنجايي كه ما در انزوا زندگي نميكنيم و دين ما نيز به مسائل اجتماعي (معاشرت، برادري،رفع نياز ديگران، انفاق و خوشرويي و تعاون) اهميت داده است، لازم است برنامة فردي خود را در راستاي برخوردهاي اجتماعي خود تنظيم كنيم. برخي از كارهايي كه در اين زمينه ميتوانيم انجام دهيم تا به تكامل بيشتري برسيم به شرح زير است.
الف) انتخاب دوستان صالح و طرح دوستي با آنها ميتواند به رشد ما كمك كند يعني او نيز برنامه اصلاح خود را سرلوحه زندگي خود كرده باشد به قول سعدي كمال همنشين در من اثر كرد. پس با كساني همنشين شويم كه كمالي دارند.
ب) اگر در مجلسي وارد شديم كه در آن گناه انجام ميشود و يا اگر با كسي كه عملاً به سوي گناه حركت ميكند آشنا شديم ما وظيفه داريم امر به معروف و نهي از منكر کنيم (البته با شرائط دقيق امر به معروف و نهي از منكر و رعايت مسائل روان شناختي در دعوت به سوي كارهاي خوب) اما اگر نتوانستيم، براي حفظ خودمان لازم است از آن مجلس يا آن افراد فاصله بگيريم.[3]ج) در جامعه به ديگران به چشم برادر ديني نگاه كنيم، طبق سيرة و روش ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ و علماء به ظواهر توجه كنيم، يعني از بازار مسلمانان استفاده كنيم، آنها را برادر ديني خود حساب كنيم، در انحرافات آنها طوري عمل كنيم كه واقعاً از ته دل دوست داشته باشيم به سوي حق بازگردند و دلسوزانه امر به معروف كنيم و آداب معاشرت با برادران ديني خود را ياد بگيريم و به حقوقي كه آنها به گردن ما دارند اهتمام بورزيم (رفع نياز، دعا در حق آنها، قبول هديه و هديه دادن، عدم تحقير آنها توهين نكردن به آنها، عيادت از مريضان، شركت در مراسم تشييع، همدردي با فقرا، نصيحت خيرخواهانه نه خودخواهانه و…)
د) از سويي در حالات و صفات مؤمن ميخوانيم كه مؤمن زيرك و تيزبين است علاوه بر اين كه در بين مردم حاضر است. بايد تلاش كند همرهنگ بازي ها و جريان هاي غير حق نگردد و از آنها فاصله بگيرد در روايت داريم كه با مردم باش (براي كمك مادي و معنوي به آنها، هدايت، و…) اما صددرصد مطيع آنها نباش يعني با الگوهاي ديني خودت آنها را بسنج و بررسي كن كه آيا آنها لياقت اعتماد را دارند، آيا معاشرت با آنها آسيبي به ايمان من نمي زند؛ تا اگر براي دين و شخصيت الهي و انساني ما مضر است از او فاصله بگيريم.
نكتة پاياني: موّحد واقعي كسي است كه با تلاش و مجاهده به اين مقام رسيده و از آنجايي كه انسان داراي خصلت هاي مثبت و منفي با هم هست، لازم است كه با توجه به صفات مثبت (حس حقيقت خواهي،حب نفس، فطرت خواهي،…)، صفات منفي (خودخواهي، حسد، شرك، ريا و…) را از بين ببرد.[4] به همين خاطر است كه براي عبور از اين مسير، كتب اخلاقي ما مباحثي را در اين زمينه براي مسلمانان مطرح كردهاند. از سويي ديگر بايد بدانيم كه در برخوردهاي اجتماعي توجه به ظواهر براي ما كفايت ميكند، كما اينكه سيره و روش ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ چنين بوده، اما اگر كسي منحرف باشد و قصد فساد داشته باشد ما بايد رابطه خود را با او قطع كنيم. نكتة مهمي كه بايد بدانيم اين است كه در مسير دين، انسانها در يك نقطهاي از رشد نيستند؛ پس بايد انسان با برنامه خودسازي به اخلاص و مقامات بالا برسد كما اينكه دستور دين اسلام اين است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. بحث عوام و خواص: سخنراني حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب.
2. به سوي خودسازي: استاد مصباح يزدي، انتشارات مؤسسة آموزش و پژوهشي امام خميني.
3. تفسير سورة حجرات: استاد محسن قرائتي، (مخصوصاً مباحث آخر كتاب) مؤسسة فرهنگي درسهايي از قرآن.
پي نوشت ها:
[1] . شجاعي، سيد مهدي، متقين(ترجمه خطبه متقين)، چاپ الهادي.
[2] . قرائتي، محسن، تفسير سورة حجرات، مركز فرهنگي درسهايي از قرآن، چاپ هفدهم، 1382، ص 120.
[3] . امام صادق ـ عليه السّلام ـ سزاوار نيست افراد با ايمان در مجلسي بنشينند كه در آنها“ گناه مي شود و توانايي بر تغيير آن را ندارد. برگرفته از مكارم شيرازي، ناصر، 150 درس زندگي، مدرسة امام علي ابن ابيطالب، چاپ هفدهم، 1380، ص 130.
[4] . سادات، محمد علي، اخلاق اسلامي، انتشارات سمت، فصل هفتم.