خانه » همه » مذهبی » گفته شده که يکي از عللي که خداوند دعاي بنده اش را با تأخير اجابت مي کند اين است که مي خواهد بنده اش بيشتر او را صدا بزند. پس چرا اشخاص مستجاب الدعوة دعاهايشان به سرعت مستجاب مي شود؟

گفته شده که يکي از عللي که خداوند دعاي بنده اش را با تأخير اجابت مي کند اين است که مي خواهد بنده اش بيشتر او را صدا بزند. پس چرا اشخاص مستجاب الدعوة دعاهايشان به سرعت مستجاب مي شود؟

جهت پاسخ به اين سؤال ابتدا لازم است معناي استجابت دعا را بيان کرد. سپس مستجاب الدعوة بودن را تعريف نمائيم، آنگاه از طريق آيات و روايات بيان كنيم كه چرا خداوند دعاي اشخاص مستحباب الدعوه را به سرعت مستجاب مي نمايد؟
استجابت در لغت، جواب دادن يا درخواست داعي را قبول كردن است.[1] اما در اصطلاح استجابت دعا به چند گونه متصور است:
1ـ عطا كردن مورد درخواست در دنيا بدون فاصله با زمان دعا.
2ـ عطا كردن مورد درخواست در دنيا، اما با تأخير زماني.
3ـ رفع شرّ از فرد دعا كننده.
4ـ پاداشي براي دعا كننده در آخرت و عطا كردن نعمات اخروي.
5ـ پاك كردن گناهاني از دعا كننده و در واقع، جلوگيري از سقوط مدارج او در آخرت.
اين مصداق استجابت دعا، با تأمل در برخي روايات استفاده مي شود.[2]از مطالب فوق روشن مي شود كه تنها استجابتِ نوع اول كه به سرعت، درخواست داعي برآورده شود محسوس است و موارد باقي مانده هر چند غير محسوس اند ولي از مورد اول با ارزش تر هستند، چون باعث محو گناهان و دفع شر و افزايش درجات انسان در بهشت مي شوند.
پس طبق اين معاني، فرقي بين مؤمن پاك و صالح، و مستجاب الدعوة نيست. يعني خداوند گاهي دعاي مؤمن را اجابت نمي كند، ولي پاداش آن را در آخرت مي دهد و گاهي دعاي مستجاب الدعوة را سريع مستجاب مي كند و چون طبق معناي اول، عطا كردن محسوس است، گمان مي شود تنها دعاي مستجاب الدعوة به اجابت رسيده و دعاي مؤمن مستجاب نشده است حال آنكه طبق معاني مذكور، دعاي مؤمن نيز مستجاب مي شود ،ولي به جاي عطا در اين دنيا، در آخرت به او عطا مي شود.
اما مستجاب الدعوة كسي است كه دعايش اجابت مي شود و طبق آنچه از طريق روايات بدست آمده، افراد مستجاب الدعوة كساني هستند كه اسم اعظم به آنها داده شده است.
مرحوم قمي از امام رضا ـ عليه السلام ـ روايت نموده، كه اسم اعظم به بلعم باعورا داده شده بود و بوسيله آن، دعا مي كرد و مستجاب مي شد.[3]حال با توجه به بيان مصاديق استجابت و نيز معناي مستجاب الدعوة، روشن مي شود كه نسبت بين اين دو، عموم و خصوص است ، يعني هر مستجاب الدعوه اي، مؤمن هم مي باشد ولي هر مؤمني مستجاب الدعوة نيست.
 نكته دوم اينكه خداوند صداي مؤمن را دوست دارد و مي خواهد مناجاتش را بشنود. مستجاب الدعوة نيز از اين قاعده خارج نيست; اما اينكه چرا خداوند دعاي مستجاب الدعوة را سريع اجابت مي كند بايد گفت كه اين افراد سالها به تزكيه نفس و راز و نياز با پروردگار خويش مشغول بوده اند و هدف از خلقت را كه همان بندگي و عبوديت مي باشد به نحو احسن انجام داده اند و لذا هر وقت خدا را مي خوانند خداوند نيز به سرعت درخواستشان را اجابت مي فرمايد; اما خداوند دعاي افراد عادي و مؤمنين را براي اينكه از خدا غافل نشوند سريع اجابت نمي كند، چنانچه استاد علامه طباطبايي از استادشان مرحوم قاضي نقل كرده اند كه ايشان فرمود: گاهي انسان از توجه به خدا غافل است و خداوند مدتي آن بنده را به گرفتاري و سختي مبتلا مي كند، چرا كه توجه به خداوند تأثير زيادي بر روح او دارد.
نكته ديگري كه بايد متذکر شد اين است كه گاهي افراد مستجاب الدعوة نيز دعايشان سريع به اجابت نمي رسد، چنانچه درباره حضرت موسي ـ عليه السلام ـ آمده كه بعد از نفرين كردن فرعون 40 سال طول كشيد تا فرعون به هلاكت برسد. و يا درباره برخي افراد مستجاب الدعوة كه غير معصوم هستند چون مصلحت را تشخيص نمي دهند ممكن است اصلا دعايشان مستجاب نشود.
نتيجه بحث آنكه خداوند هم صداي مومن را دوست دارد و هم صداي اشخاص مستجاب الدعوة را و دعاي هر دو را نيز اجابت مي كند منتهي چون شخص مستجاب الدعوة سالها به عبادت خداوند پرداخته و داراي مقام روحاني والايي است خداوند دعاهاي او را در اين دنيا نيز سريع اجابت مي كند. ولي اجابت دعاي مؤمنين را به خاطر آنكه از ياد خداوند غافل نشوند به تأخير مي اندازد تا بيشتر او را صدا بزنند.[4]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ شيخ محمد كليني، اصول كافي، ج 4.
2ـ محمد تقي مصباح يزدي، ره توشه، ج 2.
3ـ سيد هاشم رسولي محلاتي، چهل حديث، ج 2.
4ـ مكارم شيرازي، مثالهاي زيباي قرآني.
 
پي نوشت ها:
[1] . المنجد، ص 65.
[2] . پيامبر ـ صلي الله عليه وآله ـ مي فرمايد: هيچ مسلمي نيست كه دعا كند.. مگر اينكه خداوند سه صفت به او عطا مي فرمايد: 1ـ اجابت سريع دعا; 2ـ تأخير در دعا و فاصله انداختن زمان; 3ـ دفع شر و بدي از او (الميزان، ذيل آيه 186 بقره) و نيز در روايت ديگري از پيامبر آمده: خداوند به اندازه دعايش گناهانش را مي بخشد. (همان مدرك.).
[3] . همان.
[4] . فيض كاشاني، تفسير صافي، ج 2، ص 253.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد