ابتدا باید گفت که نسبیگرایی در برخی مباحث پذیرفته است، مثلا آنکه یکی از راه تهجد بیشتر به خدا نزدیک میشود، دیگری از راه صدقه و کمک به محرومان و مستضعفان و یکی نیز از راه نشر دانش و …؛ اما آن نسبیتی که مد نظر فیلسوفان دینی است، نسبیت در واقعیت و حقیقت است که آنرا قابل پذیرش نمیدانند.[1]
در مبحث شهود بیان شد که برای درک واقعی و الهی بودن شهود، معیار مهمی وجود دارد و آن نیز شهود تام و کامل پیامبر(ص) است که همان متن دین و شریعت است.[2] بر این اساس، نمیتوان شهود شخصی را معیاری برای تخلف از مقررات دینی به شمار آورد و عملا چنین شهودی نیز رخ نداده و اگر چیزی هم در این راستا تصور شود، در واقع توهم است و نه شهودی واقعی؛ زیرا دل و قلب پاک و غیر آلوده که همان فطرت پاک انسانی است با مسیر عقل حقیقی و وحی و دین هماهنگ است.[3]
[1]. ر. ک: «تفاوت میان حقیقت و واقعیت»، 27204؛ «امکان دستیابی به حقیقت»، 104052؛ «معرفت شناسی»، 4638.
[2]. ر. ک: «ملاک و معیار کشف و شهود »، 94245.
[3]. ر. ک: «راههای شناخت خدا »، 479؛ «ضرورت بعثت انبیا»، 65406.