گلی از گلستان نهج البلاغه ( شکم بارگی و آسیب های آن )
گلی از گلستان نهج البلاغه ( شکم بارگی و آسیب های آن )
منبع : اختصاصی راسخون
( ما زمان بسیاری را با عدم ارتباط با نهج البلاغه گذرانده ایم باید امروز با فرصتهایی که هست آن نقایص را جبران کنیم . )( مقام معظم رهبری دامه برکاته ) ( 1 )در طول تاریخ بشریت پیش قراولانی از جنس بشر با ویژگی پیامبری و برخی هم الهام گرفته از مکتب وحی آمدند که کارهای بزرگ ، مثبت و شایسته انجام دادند و برای جامعه ی خود و حتی به صورت فرا زمانی اثر گذار بودند . این موفقیت ها علاوه بر تلاش خستگی ناپذیر آنان از همت بلند آنان نیز حکایت می کند .آن چه به این همت بلند جامه ی عمل می پوشاند خارج بودن از قید دنیا طلبی و دنیا پرستی است .( ولکن الله جعل رسله اولی قوه فی عزائمهم و ضعفه فیما تری الاعین من حالاتهم ، مع قناعه تملا القلوب و العیون غنی و خصاصه تملا الابصار و الاسماع اذی . ) ( 2 )« در صورتی که خداوند پیامبران را با عزم و اراده ی قوی ، گرچه با ظاهری ساده و فقیر مبعوث کرد ؛ با قناعتی که دل ها و چشم ها را پر سازد ، هر چند فقیر و نداری ظاهری آنان چشم و گوش ها را خیره سازد . »از جمله نمونه های دنیا طلبی ، شکم پرستی و شکم بارگی می باشد . انسان هایی که دست به انقلاب فرهنگی و معنوی می زنند نمی توانند دنیا طلب و شکم پرست باشند زیرا هدف آن ها برپایی حکومت عدل مبتنی بر وحی است و این حکومت با وجود شخص عادل و وارسته از دنیا ، نه وابسته به آن ، تحقق می یابد .در این نوشتار مختصر ، به بررسی فرایند شوم این خصیصه و از طرفی به میوه ی شیرین درخت آزادی از شکم بارگی ، از دیدگاه کتاب شریف نهج البلاغه می پردازیم . امیدواریم مولای متقیان ،آن ابر مردی که با رهابودن از شکم بارگی عدالت را به بشریت ارزانی نمود ، توفیق بهره مندی از این سرمایه ی بزرگ و تالی قرآن کریم را به همگان عنایت فرماید .توجه : ترجمه ی متن عربی از مترجم گرامی مرحوم حجه الاسلام محمد دشتی ( رحمه الله علیه ) اقتباس گردیده است . پیش از این از نقطه نظرات مطالعه کنندگان این اثر ناچیز تشکر می کنم .
1.اصالت شکم بارگی در حیوانات
گرچه حیوانات همانند دیگر آفریده های پروردگار ذکر و تسبیح خداوند را دارند( ان من شی الا یسبح بحمده )( 3 )
ما سمیعیم و بصیر و با هوشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم
ولی چون آن ها دارای عقل و تکلیف نیستند اصالت در آن ها شکم بارگی است و این که شکم خود را سیر کنند . در حالی که مؤمنین نباید اصالت را به شکم بدهند زیرا در این صورت آن ها همانند حیوانات و پایین تر از حیوانات می شوند .( اولئک کالانعام بل هم ازل )( 4 )به این جهت امیر المؤمنین ( علیه السلام ) دوستان خود را به این مطلب آگاه می کند که مبادا شما نیز همانند حیوانات در تلاش برای پر کردن شکم باشید و از هدف اصلی باز مانید .
الف ) خطبه 153
این خطبه را حضرت علی ( علیه السلام ) در سال 36 هجری در مدینه به هنگام آماده نمودن مردم برای جنگ با شورشیان بصره ایراد فرمودند . در قسمت پایانی این خطبه چنین آمده است 🙁 ان البهائم همها بطونها ؛ و ان السباع همها العدوان علی غیرها ؛ و ان النساء همهن زینه الحیاه الدنیا و الفساد فیها ؛ ان المتقین مستکینون . ان المؤمنین مشفقون . ان المؤمنین خائفون . ))( همانا تمام حیوانات در تلاش پر کردن شکمند و درندگان در پی تجاوز کردن به دیگران و زنان بی ایمان تمام همتشان آرایش زندگی و فساد انگیزی در آن است ، اما مومنان فروتنند ، همانا مومنان مهربانند ، همانا مومنان از آینده ترسانند . ))انسانی که مورد تکریم پروردگار است و حتی برای دفاع از جان های دیگران تحمل سختی می کند این را به حیوانات و ویژگی های آنان چه کار . و این انسان آرمانی را چه به فساد و تبه کاری .
ب : خطبه 175
گفته اند این خطبه را حضرت در مدینه در حالی که به ستون مسجد تکیه زده بودند ایراد فرمودند 🙁 1- ایها الناس غیر المغفول عنهم ، و تارکون الماء خوذ منهم . مالی اراکم عن الله ذاهبین ، و الی غیره راغبین ! کانکم نعم اراح بها سائم الی مرعی وبی ، و مشروب دوی ( روی ) ، و انما هی کالمالوفه للمدی لا تعرف ماذا یراد بها ! اذا احسن الیها تحسب یومها دهرها ، و شبعها امرها . )( ای بی خبرانی که آنی مورد غفلت نیستید ، و ای ترک کنندگان فرامین الهی که از تمامی کارهایتان بازخواست می شوید ؛ شما را چه شده است که از خدای خود روی گردان و به غیر او گرایش دارید ؟ چونان چهار پایانی که چوپان آن ها را در بیابانی وبا خیز ، و آب هایی بیماری زا رها کرده است . گوسفندان پروار را می مانید که برای کارد قصاب آماده اند ولی خودشان نمی دانند . چه آن که هر گاه به گوسفندان با مقداری علف نیکی کنند یک روز خود را یک عمر می پندارند ، و زندگی را در سیر شدن شکم ها می نگرند . ))در این کلام نورانی ، حضرت مردم شکم پرست غافل از هدف خلق خویش را به چهار پایانی تشبیه نموده که هدف آن ها فقط پر کردن شکم است و روزگار را به این می دانند که شکمشان را سیر کنند و از آینده ی خود بی خبرند . ولی انسان های فرهیخته این چنین می گویند :
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
ج : نامه 45
همان گونه که گفته اند این نامه را حضرت برای عثمان ابن حنیف که در یک مهمانی تشریفاتی حاضر شده بود فرستادند . در دو جای این نامه به موضوع مورد بحث ما اشاره فرموده اند 🙁 فما خلقت لیشغلنی اکل الطیبات ، کالبهیمه المربوطه ، همها علفها ، او المرسله شغلها تقممها ، تکترش من اعلافها ، و تلهو عما یراد بها ، او اترک سدی او امهل عابثا ، او اجر حبل الضلاله ، او اعتسف طریق المتاهه ))( آفریده نشده ام که غذای لذیذ و پاکیزه مرا سرگرم سازد ، چونان حیوان پرواری که تمام همت او علف او ، و یا چون حیوان رها شده که شغلش چریدن و پر کردن شکم بوده ، و از آینده خود بی خبر است . آیا مرا بیهوده آفریدند ؟ آیا مرا به بازی گرفته اند ؟ آیا ریسمان گمراهی به دست گیرم ؟ و یا در راه سرگردانی قدم بگذارم . ))
2- ( اعزبی عنی ! فوالله لا ازل لک فتستذلینی و لا اسلس لک فتقودینی . و ایم الله یمینا استثنی فیها فمشیئه الله لاروضن نفسی ریاضه تهش معها الی القرص اذا قدره علیه مطعوما ، و تقنع بالملح مأدوما ، ولادعن مقلتی کعین ماء ، نضب معینها ، مستفرغه دموعها اتمتلئ السائمه من رعیها فتبرک ؟ و تشبع الربیضه من عشبها فتربض ؟ و یأکل علی من زاده فیهجع ! قرت اذا عینه اذا افتدی بعد السنین المتطاول بالبهیمه الهامله ، و السائمه المرعیه ! ))( از برابر دیدگانم دور شو ، سوگند به خدا رام تو نگردم که خوارم سازی ، مهارم را به دست تو ندهم که هر کجا خواهی مرا بکشانی ، به خدا سوگند ، سوگندی که تنها اراده خدا در آن است ، چنان نفس خود را به ریاضت وا دارم که به یک قرص نان ، هر گاه بیابم شاد شود ، و به نمک به جای نان خورش قناعت کند ، و آن قدر از چشم ها اشک ریزم که چونان چشمه ای خشک در آید ، و اشک چشمم پایان پذیرد . آیا سزاوار است که چرندگان فراوان بخورند و راحت بخوابند و گله گوسفندان پس از چرا کردن به آغل رو کنند . و علی نیز ( همانند آنان ) از زاد و توشه خود بخورد و استراحت کند ، چشمش روشن باد که پس از سالیان دراز ، چهار پایان رها شده ، و گله گوسفندان را الگو قرار دهد . ))
2- رهایی از اسارت شکم بارگی
هنگامی که انسان فرهیخته و مومن به مبدأ و معاد باور داشته باشد که شکم بارگی مانع رسیدن به هدف عالی انسانی است ، تلاش می کند که خود را از آن برهاند .اینجاست که حضرت علی ( علیه السلام ) با چنین افرادی پیمان دوستی برقرار می کند و از آن ها به نیکویی یاد می نماید . به این کلام نورانی حضرت توجه کنید :
حکمت 289
( کان لی فیما مضی اخ فی الله ، و کان یعظمه فی عینی صغر الدنیا فی عینه . و کان خارجا من سلطان بطنه ، فلا یشتهی ما لا یجد و لا یکثر اذا وجد . ))( در گذشته برادری دینی داشتم که در چشم من بزرگ مقدار بود چون دنیای حرام در چشم بی ارزش می نمود ، و از شکم بارگی دور بود ، پس آن چه را نمی یافت آرزو نمی کرد ، و آن چه را می یافت زیاده روی نداشت . ))اگر چه در این که آن دوستی که حضرت در این فراز به آن اشاره فرموده چه کسی است اختلاف است ، برخی گفته اند ابوذر غفاری بوده و برخی دیگر عثمان ابن مظعون را نام برده اند . ولی آن چه مهم است داشتن این ویژگی هاست که هر کس این حالات را داشته باشد دوست امیرالمؤمنین ( علیه السلام ) می شود .در این حکمت ملاک دوست یابی برای حضرت علی ( علیه السلام ) نیز مطرح است که یکی از آن ها خارج بودن از شکم بارگی می باشد و در مقابل ، آن چه بر اندیشه و پویایی او فرمانروایی می کرده دین او بوده است .
مرا اندر گذشته بود یاری
که بُد در کار دینش پایداری
جهان در دیده اش بُد خوار و کوچک
متاع دهر را می دید اندک
چو از دنیا به دل می داشت دردی
منش دیدم بزرگی راد مردی
نبودش غم حساب بیش و کم را
نبودی سلطنت بر وی شکم را
ز هر چیزی نبد دستش به آن بند
نبد از جان بدان چیز آرزومند ( 5 )
3 – استکبار و شکم بارگی
خطبه 192
در معرفی این خطبه گفته اند این خطبه را حضرت ( علیه السلام ) در حالی که سوار بر اسب بوده است فرموده اند و به خطبه ی « قاصعه » معروف است . قاصعه یعنی تحقیر کننده . حضرت در این خطبه آن چه را که در نظر مردم نادان ارزش داشته کوچک شمرده اند . و اما آن چه در این خطبه ی شریفه مورد بحث است : ( و لحوق البطول بالمتون من الصیام تذ للا ))( و روزه گرفتن و چسبیدن شکم به پشت عامل فروتنی است . ))در فرازی از این خطبه ، حضرت به فلسفه برخی از فرامین الهی اشاره می فرمایند که یکی از آن ها روزه گرفتن است . روزه عامل فروتنی در برابر پروردگار می باشد و لذا انسان های شکم باره از این دستور خداوند فراریند و این همان استکبار است .
4- شکم بارگی آفت سیاست و عدالت
این موضوع در چند جای نهج البلاغه به چشم می خورد :
الف ) خطبه 3
نام این خطبه « شقشقیه » می باشد . ای خطبه برخی از رخدادهای مهم بعد از سقیفه ی بنی ساعده و صبر و تحمل شگرف حضرت را آشکار می سازد .اما آن چه از این خطبه مورد نظر است 🙁 الی ان قام ثلث القوم نافجا حضنیه فبین نثیله و معتلفه ، و قام معهبنو ابیه یخضو من مال الله خضمه الابل نبته الربیع ، الی ان انتکث علیه فتله ، و اجهز علیه عمله و کبت به بطنته . ))( تا آن که سومی به خلافت رسید ، دو پهلویش از پرخوری باد کرده ، همواره بین آشپزخانه و دستشویی سرگردان بود ، و خویشاوندان پدری او از بنی امیه به پا خاستند و همراه او بیت المال را خوردند و بر باد دادند ، چون شتر گرسنه ای که به جان گیاه بهاری بیفتد ، عثمان آن قدر اسراف کرد که ریسمان بافته او باز شد و اعمال او مردم را برانگیخت ، و شکم بارگی او نابودش ساخت . ))بله کسی که تمام عمرش را بین آشپزخانه و دستشویی گذرانده باشد نمی تواند عدالت را در جامعه زنده کند و نمی تواند یک سیاست مدار مورد پذیرش اسلام باشد زیرا حاکم اسلامی در مسائل سیاسی باید از حوزه دین و کیان جغرافیایی مسلمانان دفاع کند ولی هنگامی که مبتلا به شکم بارگی و پر خوری شد قدرت تفکر و اندیشه از او گرفته می شود و رخ می دهد آن چه برای عثمان و فرمانروایانی همانند او رخ داد .
ب ) خطبه 57
در سال 40 هجری قمری حضرت با این جملات نسبت به آینده جهان اسلام بعد از خود چنین هشدار داده اند 🙁 اما انه سیظهر علیکم بعدی رجل رحب البیلعو ، مند حق البطن ، یاکل ما یجد ، و یطلب ما لا یجد ، فاقتلوه ، و لن تقتلوه ! الا و انه سیامدکم بسبی و البرائه منی ، فاما السب فسبونی ، فانه لی زکاه ، و لکم نجاه ، و اما البرائه فلا تتبرا وا منی ، فانی ولدت علی الفطره ، و سبقت الی الایمان و الهجره . ))( آگاه باشید پس از من مردی با گلوی گشاده و شکمی بزرگ بر شما مسلط خواهد شد ، که هر چه بیابد می خورد ، و تلاش می کند آن چه ندارد به دست آورد ، او را بکشید ولی ولی هرگز نمی توانید او را بکشید . آگاه باشید به زودی معاویه شما را به بیزاری و بد گویی من وادار می کند ، بد گویی را به هنگام اجبار دشمن اجازه می دهم که مایه ی بلندی درجات من و نجات شماست ، اما هرگز در دل از من بیزاری نجویید که من بر فطرت توحید تولد یافته ام و در ایمان و هجرت از همه پیش قدم تر بوده ام . ))باید به این نکته توجه داشت که حضرت امیر در این خطبه به مهم ترین ویژگی حاکم بعد از خود اشاره فرموده است و آن ، بیماری شکم بارگی اوست . همان گونه که در مقدمه این نشتار گذشت آن چه حومت اسلامی را تهدید می کند و مانع اجرای عدالت پیشرفت جامعه اسلام و جامعه مسلمانان می شود این است که حاکم ، دنیا پرست و شکم باره باشد . ما در زمان خود دیدیم که وقتی یک انسان رها شده از این ویژگی دست به قیام می زند دنیا را تکان می دهد و در حرکت خود پیروز نیز می گردد و لذا وجود رهبر فرزانه ای همانند امام خمینی ( رضوان الله علیه ) برای این زمان یک نعمت بزرگ خداوند بود .خداوند او و همه شهیدان در راه این نهضت را با اولیائش محشور و در جوار قرب خود جای دهد .
ج ) نامه 45
پیش از این به معرفی اجمالی این نامه اشاره شد و اما آن چه از این نامه مورد بحث است : ( و لو شئت لا هتدیت الطریق ، الی مصفی هذا العسل ، و لباب هذا المقح ، و النسائج هذا القز ، ولکن هیهات ان ، یقلبنب هوای ، و یقونی جشعی الی تخیر الاطعمه ، « و لعل بالحجاز اول یمامه من لا طمع له فالقرص ، و لا عهد له بالشبع » او ابیت مبطانا و حولی بطون غرثا و اکباد حری ، او اکون کما قال القائل: و حسبک داء عن تبیت ببطنه و حولک اکباد تحن الی القد ). ( من اگر می خواستم می توانستم از عسل پاک ، و از مغز گندم ، و بافته های ابریشم برای خود غذا و لباس فراهم آورم ، اما هیهات که هوای نفس بر من چیره گردد ، و حرص و طمع مرا وا دارد که طعام های لذیذ برگزینم ، در حالی که در حجاز یا یمامه کسی باشد که به قرص نانی نرسد ، و یا هرگز شکمی سیر نخورد ، و یا من سیر بخوابم و پیرامونم شکم هایی که از گرسنگی به پشت چسبیده ، و جگرهای سوخته وجود داشته باشد ، یا چنین باشم که شاعر گفت :این درد تو را بس که با شکم سیر بخوابی و در اطراف تو شکم هایی گرسنه و به پشت چسبیده باشند .)باور داریم که اگر مسلمانان صدر اسلام بیعت شکنی نکرده بودند و حکومت با صفای اسلام را بعد از خاتم الانبیاء ( صلی الله علیه و آله ) ، به دست جانشین به حق او ، امیرالمؤمنین ، حضرت علی ابن ابیطالب ( علیه آلاف التحیه و الثناء) سپرده بودند روزگار خوشی را برای مسلمانان و بلکه بشریت شاهد بودیم ولی افسوس که تلاش دنیا طلبان از سویی و سکوت بی خردانه از سوی دیگر ارمغانی جز ظلم و ستم و فقر و نادانی نداشت . به امید ظهور هر چه سریع تر فرزند عزیزش حضرت بقیه الله ( ارواحنا فداه ) و آینده ای روشن برای جهان . انشاء الله
5- شکم بارگی مانع حرکت و پیشرفت
حکمت 108
در این حکمت حضرت به برخی از شگفتی های روح انسان اشاره می فرماید که یکی از آن ها مربوط به موضوع بحث است 🙁 و ان جهد الجوع قعد به الضعف ، و ان افرط به الشبع کظته البطنه . فکل تقصیر به مضر و کل افراط له مفسد .))( و اگر گرسنگی بی تابش کند ناتوانی آن را از پای در آورد و اگر زیادی سیر شود سیری آن را زیان رساند پس هر گونه کند روی برای آن زیان بار و هر گونه تند روی برای آن فساد آفرین است . ))یکی از زیان های شکم بارگی و پر خوری از کار افتادن جسم و روح و قدرت اندیشه انسان است . پزشکان نیز به این مطلب اذعان دارند که پر خوری ضعف می آورد به خلاف اندیشه عوامانه برخی که تصور می کنند ضعف و بی حوصلگی تنها مربوط به کم خوری است ولی اسلام دستور به میانه روی می دهد.
6- گرسنگی سازنده و جهاد اکبر
این موضوع را در دو جای نهج البلاغه می توان یافت نمود.
الف ) خطبه 183
در این خطبه بعد از بیان برخی از ویژگی های قرآن کریم و سفارش به خدا پروایی به مسئله جهاد اکبر و مبارزه با نفس اشاره می فرماید 🙁 فالله الله معشر العباد ! و انت سالمون فی الصحه قبل السقم ، و فی الفسحه قبل الضیق . فاسعوا فی فکاک رقابکم من قبل ان تغلق رهائنها . اسهروا عیونکم ، و اضنروا بطونکم ، و استعلموا اقدامکم ، و انقوا اموالکم ، و خذوا من اجسادکم فجودوا بها علی انفسکم ، و لا تبخلوا بها عنها . ))( پس خدا را خدا را ، ای جمعیت انسان ها پروا کنید ، حال که تن درستید نه بیمار ، و در حال گشایش هستید نه تنگ دست ، در آزادی خویش پیش از آن که درهای امید بسته شود بکوشید ، در دل شب ها با شب زنده داری و پرهیز از شکم بارگی به اطاعت خدا برخیزید ، با اموال خود انفاق کنید ، از جسم خود بگیرید و بر جان خود بیفزایید . ))پروردگار مهربان در کتاب عزیزش ، در سوره ی مبارکه شمس می فرماید : ( به هستی سوگند کسانی سربلند اند که خود سازی کنند . )( 6 ) یکی از موانع سر راه این حرکت بزرگ شکم بارگی است و لذا در همین سوره به چالش کشیده شدن زندگی قوم ثمود ، که به ندای پیامبر خویش جواب مثبت ندادند را مطرح می نماید .و از سوی دیگر سحر خیزی و شب زنده داری از جایگاه بلندی در این حرکت بزرگ برخوردار است.
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
و در جای دیگر گفت :
همت حافظ و انفاس سحر خیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند
( رزقکم الله و ایانا ))
ب ) خطبه 193
این خطبه در ویژگی های متقین ایرا گردیده است . قسمتی از این خطبه چنین می باشد 🙁 تراه قریبا امله ، قلیلا لله ، خاشعا قلبه ، قانعه نفسه ، منزورا اکله ، سهلا امره ، حریزا دینه ، میته شهوته ، مکظوما غیظه . الخیر منه مامول و الشر منه مامون . ))( پرهیزگار را می بینی که : آرزویش نزدیک ، لغزیش هایش اندک ، قلبش فروتن ، نفسش قانع ، خوراکش کم ، کارش آسان ، دینش حفظ شده ، شهوتش در حرام مرده ، و خشمش فرو خورده است . مردم به خیرش امیدوار و از آزارش در امانند. ))
نتیجه گیری :
بنابر آن چه بررسی شد به این نتیجه رسیدیم که حضرت علی ( علیه السلام ) از شکم بارگی به عنوان یک صفت رذیله یاد می کند و این که اگر آدمی به این خوی مبتلا شود از حرکت پویا و تکاملی باز می ماند ؛ علاوه بر اینکه به بیماری جسمی دچار می شود به بیماری روحی – روانی و اخلاقی نیز گرفتار می گردد . امیدواریم با توجه به فرایند شوم این صفت پروردگار جهان ما را از مبتلا شدن به آن محافظت نماید .
اللهم صل علی امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب ، عبدک و اخی رسولک ، الذی انتجبته بعلمک ، و جعلته هادیا لمن شئت من خلقک ، و الدلیل علی من بعثته برسالاتک و دیان دین بعدلک ، و فصل قضائک بین خلقک ، و المهیمن علی ذلک کله ، و السلام علیه و رحمه الله و برکاته .
پي نوشت ها :
1.سیمای نهج البلاغه ، محمد مهدی علیقی ، چاپ 1374
2.خطبه 192
3.سوره اسراء آیه ی 44
4. سوره اعراف آیه ی 179
5. ( نهج البلاغه ، منظوم محمد علی انصاری قمی )
6.سوره شمس آیه ی 9 . توضیح : در این سوره خداوند به خورشید و ماه و شب و روز و آسمان و زمین قسم خورده که نتیجه ی این قسم ها این است که سربلندی برای کسی است که خود سازی کند . در روایت شریف پیرامن فضیلت قرائت این سره از پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) آمده که هر کس آن را بخواند گویی به تعداد تمام اشیائی که خورشید و ماه بر آن می تابد در راه خدا صدقه داده است . ( تفسیر نمونه ، ذیل سوره ی شریفه )
منابع :
1-قرآن
2-نهج البلاغه، دشتی
3-سیمای نهج البلاغه، محمد مهدی علیقی ، چاپ 1374
/ع