جریان فطرس در چند روایت از معصوم(ع) روایت شده و در کتب مختلفی نقل شده از جمله در کامل الزیارات ابن قولویه که از کتب معتبر حدیث می باشد (کامل الزیارات، 140).
همچنین در ضمن دعای مربوط به روز سوم شعبان که شیخ طوسی در مصباح المتهجد از قاسم بن علاء همدانی وکیل امام هادی(ع) از امام زمان(عج) نقل کرده است این جمله آمده است که «وعاذ فطرس بمهده…؛ و پناه آورد فطرس به گهواره او [امام حسین(ع)]… » (مصباح المتهجد، ص 826 – 827).
با این حال ماجرای فطرس ملک اولا معلوم نیست آنچه در باب ماجرای فطرس آمده واقعیت داشته باشد.
ثانیا معلوم نیست که فطرس از ملائکه مجرد و تام بوده باشد، طبق گفته ای یکی از اساتید فلسفه(استاد فیاضی، در مؤسسه امام صادق(ع)) برخی فرشتگان غیر مجرد داریم که در این عالم خاکی برخی مأموریت هایی دارد.
ثالثا: ممکن است اگر از فرشتگان مجرد و غیرمادی بوده، جزء آنانی نبوده که به حد کمال تمام رسیده اند و عصمت کامله دارند، ممکن است جزء همان هایی بوده که ناقص بوده و با توسل به امام حسین(ع) به مقام قبلی و یا بالاتر برگشته است. همان های که در جریان خلقت آدم نیز اعتراض کردند، ولی با آگاهی یافتن از «علم اسماء» اظهار پیشیمانی کردند.
رابعا: از فطرس معصیتی سرنزد بلکه فقط در حد ترک اولی، خلافی سر زد و آن این بود که در انجام امر الهی مقداری تأخیر کرد و آن را به کندی انجام داد، نه اینکه اصلا نافرمانی کرده باشد و معصیتی از او سر زده باشد.
جهت توضیح بیشتر در فرشتگان و فطرس توجه شما را به مطالب زیر جلب می نماییم:
با بررسى آیات و روایات متعدد، مى توان ویژگى هاى زیر را براى فرشتگان برشمرد:
1. موجودات شریف و ارزشمندى هستند که واسطه بین خداوند متعال و عالم محسوس به شمار مى آیند و در همه حوادث بزرگ و کوچک جهان نقش دارند؛ بر هر امرى با توجه به ابعاد و جنبه هاى مختلف آن یک یا چند فرشته گمارده شده است، نقش فرشتگان در حوادث و جریان ها، اجراى فرمان الاهى و تثبیت آن در جایگاه ویژه اش است. قرآن کریم در این باره مى فرماید: «لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون؛1 آن ها در هیچ سخنى بر خداوند پیشى نمى گیرند و مطیع امر خداوندند.»
2. در فرشتگان سرکشى و نافرمانى وجود ندارد؛ چون اراده اى مستقل از اراده خداوند ندارند تا چیزى خلاف خواست او بخواهند. قرآن در این مورد مى فرماید:«لا یعصون الله ما امرهم و یفعلون ما یؤمرون؛2 فرمان خداوند را مخالفت نمى کنند و امر او را اطاعت مى کنند.»
3. فرشتگان، با وجود فراوانى و کثرت، از نظر مقام و درجه مختلفند. برخى برتر از برخى دیگرند و عده اى فرمانده و عده اى فرمانبردارند. آن که فرمانده است به امر الاهى امر مى کند و فرمان مى دهد و آن که فرمانبر است نیز به دستور الاهى مطیع و فرمانبردار است و همگى در این ویژگى که از خود اراده و اختیارى ندارند،
مشترکند؛ چنان که قرآن مى فرماید: «و ما منّا اِلاّ له مقام معلوم؛3 هر کدام از ما فرشتگان داراى رتبه و جایگاه معین و مشخصى است.»
4. چون کارهاى فرشتگان به امر خداوند و اراده او است و خداوند در همه امورش غالب و چیره است – «و الله غالبٌ على امره؛4 خداوند بر کارش مسلط و چیره است – و هیچ چیز در آسمان ها و زمین او را عاجز و مغلوب نمى سازد،5 فرشتگان نیز که فرمانبرداران حق بوده، اراده و خواستى جز اراده و خواست او ندارند و همواره چیره و پیروزند.6
در مورد فطرس که یکى از فرشتگان الاهى است، روایات متعددى داریم که مضمون و محتواى آن ها یک سان است. در روایتى مى خوانیم: فطرس فرشته اى بود که گردا گرد عرش الاهى در گردش بود و درباره دستورى از اوامر خداوند کوتاهى و سستى ورزید. بالش به کیفر این نافرمانى چیده شد و به یکى از جزیره ها تبعید گردید. هنگامى که امام حسین(ع) متولد شد، جبریل(ع) براى عرض تبریک به پیامبر(ص) به سوى زمین فرود آمد و در راه با فطرس دیدار کرد. جبریل(ع) به وى پیشنهاد کرد، براى عرض تبریک و تهنیت، با او نزد پیامبر(ص) برود. هنگامى که جبریل(ع) او را به حضور پیامبر(ص) برد، به امر پیامبر(ص)، بالش را به بدن پاک امام حسین(ع) مالید و سلامتش را باز یافت.7
عده اى از بزرگان معتقدند، داستان فطرس با آیات صریح قرآن که ویژگى هاى فرشتگان را برشمرده، آن ها را بندگان مطیع و کریم و شایسته خداوند معرفى مى کند و از هر نوع سرپیچى و نافرمانى پیراسته مى داند، سازگارى ندارد؛ پس باید این گونه روایات را نادرست شماریم؛ و به فرض درستى شان، بدان سبب که نکته اى فراتر از ادراک ما دارند، باید علمش را به اهلش یعنى اولیاى برگزیده الاهى واگذاریم و خود را در فهم آن ناتوان بدانیم.
در مقابل عده اى بر این باورند که فرشتگان اصناف و درجه هاى گوناگون دارند. گروهى مقرّبند و گروهى در درجه پایین تر جاى گرفته اند. آیاتى که هر گونه نافرمانى و سرپیچى را از فرشتگان نفى مى کنند، به فرشتگان مقرب مربوط است. فطرس از فرشتگان مقرب نبود تا از هر نوع سرکشى پیراسته باشد؛ به ویژه آن که تخلّف و سرپیچى فطرس در برخى روایات کندى و سستى ورزیدن خوانده شده که نوعى ترک اولى است نه گناه. چنان که پیامبران(ع) نیز درجات مختلف دارند: «تلک الرسل فضّلنا بعضهم على بعض؛8 بعضى پیامبران را بر بعضى برترى بخشیدیم.»
عده ای از انبیاء ترک اولى داشتند؛ ولى جمعى مانند پیامبر بزرگوار اسلام(ص) و خاندان پاکش جز اراده الاهی اراده ای نداشتند و حتى از ترک اولی نیز پیراسته بودند. ولی آنچه می توان احتمال داد این است که فطرس یکی از جن ها بود و به خاطر نافرمانی گرفتار عذاب خدا شده بود و این عذاب را به واسطه توسل به کودک تازه به دنیا آمده فاطمه زهرا(س) «حسین» بر طرف ساخت و اگر در مآخذ روایی فطرس را ملک نامیده، مشکلی ایجاد نمی کند چون به اعتقاد ابن عربی، کلمه ملک هم به گروه های جنی اطلاق می شود و هم به فرشته های متعارف در بین مردم اطلاق می شود. توجه به این نکته هم داشته باشیم که این روایات اگر صحت داشته باشند، صد در صد دارای معنای درست هستند و اگر صحت نداشته باشند، دیگر مشکلی نیست.
————–
پى نوشت:
1. انبیا(21):27.
2. تحریم(66): 6.
3. صافات(37):164.
4. یوسف(12):21.
5. فاطر(35): 44.
6. ر.ک: المیزان، ج 17، ص 12، ذیل آیه اول سوره فاطر.
7. ر.ک: سفینه البحار، شیخ عباس قمى(ره)، ج 3، ص 930؛ بحارالانوار، ج 26، ص 340، روایت 10 و ج 43، ص 243، روایت 8 و ج 4، ص 182، روایت 7.
8. بقره(2): 253.
همچنین در ضمن دعای مربوط به روز سوم شعبان که شیخ طوسی در مصباح المتهجد از قاسم بن علاء همدانی وکیل امام هادی(ع) از امام زمان(عج) نقل کرده است این جمله آمده است که «وعاذ فطرس بمهده…؛ و پناه آورد فطرس به گهواره او [امام حسین(ع)]… » (مصباح المتهجد، ص 826 – 827).
با این حال ماجرای فطرس ملک اولا معلوم نیست آنچه در باب ماجرای فطرس آمده واقعیت داشته باشد.
ثانیا معلوم نیست که فطرس از ملائکه مجرد و تام بوده باشد، طبق گفته ای یکی از اساتید فلسفه(استاد فیاضی، در مؤسسه امام صادق(ع)) برخی فرشتگان غیر مجرد داریم که در این عالم خاکی برخی مأموریت هایی دارد.
ثالثا: ممکن است اگر از فرشتگان مجرد و غیرمادی بوده، جزء آنانی نبوده که به حد کمال تمام رسیده اند و عصمت کامله دارند، ممکن است جزء همان هایی بوده که ناقص بوده و با توسل به امام حسین(ع) به مقام قبلی و یا بالاتر برگشته است. همان های که در جریان خلقت آدم نیز اعتراض کردند، ولی با آگاهی یافتن از «علم اسماء» اظهار پیشیمانی کردند.
رابعا: از فطرس معصیتی سرنزد بلکه فقط در حد ترک اولی، خلافی سر زد و آن این بود که در انجام امر الهی مقداری تأخیر کرد و آن را به کندی انجام داد، نه اینکه اصلا نافرمانی کرده باشد و معصیتی از او سر زده باشد.
جهت توضیح بیشتر در فرشتگان و فطرس توجه شما را به مطالب زیر جلب می نماییم:
با بررسى آیات و روایات متعدد، مى توان ویژگى هاى زیر را براى فرشتگان برشمرد:
1. موجودات شریف و ارزشمندى هستند که واسطه بین خداوند متعال و عالم محسوس به شمار مى آیند و در همه حوادث بزرگ و کوچک جهان نقش دارند؛ بر هر امرى با توجه به ابعاد و جنبه هاى مختلف آن یک یا چند فرشته گمارده شده است، نقش فرشتگان در حوادث و جریان ها، اجراى فرمان الاهى و تثبیت آن در جایگاه ویژه اش است. قرآن کریم در این باره مى فرماید: «لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون؛1 آن ها در هیچ سخنى بر خداوند پیشى نمى گیرند و مطیع امر خداوندند.»
2. در فرشتگان سرکشى و نافرمانى وجود ندارد؛ چون اراده اى مستقل از اراده خداوند ندارند تا چیزى خلاف خواست او بخواهند. قرآن در این مورد مى فرماید:«لا یعصون الله ما امرهم و یفعلون ما یؤمرون؛2 فرمان خداوند را مخالفت نمى کنند و امر او را اطاعت مى کنند.»
3. فرشتگان، با وجود فراوانى و کثرت، از نظر مقام و درجه مختلفند. برخى برتر از برخى دیگرند و عده اى فرمانده و عده اى فرمانبردارند. آن که فرمانده است به امر الاهى امر مى کند و فرمان مى دهد و آن که فرمانبر است نیز به دستور الاهى مطیع و فرمانبردار است و همگى در این ویژگى که از خود اراده و اختیارى ندارند،
مشترکند؛ چنان که قرآن مى فرماید: «و ما منّا اِلاّ له مقام معلوم؛3 هر کدام از ما فرشتگان داراى رتبه و جایگاه معین و مشخصى است.»
4. چون کارهاى فرشتگان به امر خداوند و اراده او است و خداوند در همه امورش غالب و چیره است – «و الله غالبٌ على امره؛4 خداوند بر کارش مسلط و چیره است – و هیچ چیز در آسمان ها و زمین او را عاجز و مغلوب نمى سازد،5 فرشتگان نیز که فرمانبرداران حق بوده، اراده و خواستى جز اراده و خواست او ندارند و همواره چیره و پیروزند.6
در مورد فطرس که یکى از فرشتگان الاهى است، روایات متعددى داریم که مضمون و محتواى آن ها یک سان است. در روایتى مى خوانیم: فطرس فرشته اى بود که گردا گرد عرش الاهى در گردش بود و درباره دستورى از اوامر خداوند کوتاهى و سستى ورزید. بالش به کیفر این نافرمانى چیده شد و به یکى از جزیره ها تبعید گردید. هنگامى که امام حسین(ع) متولد شد، جبریل(ع) براى عرض تبریک به پیامبر(ص) به سوى زمین فرود آمد و در راه با فطرس دیدار کرد. جبریل(ع) به وى پیشنهاد کرد، براى عرض تبریک و تهنیت، با او نزد پیامبر(ص) برود. هنگامى که جبریل(ع) او را به حضور پیامبر(ص) برد، به امر پیامبر(ص)، بالش را به بدن پاک امام حسین(ع) مالید و سلامتش را باز یافت.7
عده اى از بزرگان معتقدند، داستان فطرس با آیات صریح قرآن که ویژگى هاى فرشتگان را برشمرده، آن ها را بندگان مطیع و کریم و شایسته خداوند معرفى مى کند و از هر نوع سرپیچى و نافرمانى پیراسته مى داند، سازگارى ندارد؛ پس باید این گونه روایات را نادرست شماریم؛ و به فرض درستى شان، بدان سبب که نکته اى فراتر از ادراک ما دارند، باید علمش را به اهلش یعنى اولیاى برگزیده الاهى واگذاریم و خود را در فهم آن ناتوان بدانیم.
در مقابل عده اى بر این باورند که فرشتگان اصناف و درجه هاى گوناگون دارند. گروهى مقرّبند و گروهى در درجه پایین تر جاى گرفته اند. آیاتى که هر گونه نافرمانى و سرپیچى را از فرشتگان نفى مى کنند، به فرشتگان مقرب مربوط است. فطرس از فرشتگان مقرب نبود تا از هر نوع سرکشى پیراسته باشد؛ به ویژه آن که تخلّف و سرپیچى فطرس در برخى روایات کندى و سستى ورزیدن خوانده شده که نوعى ترک اولى است نه گناه. چنان که پیامبران(ع) نیز درجات مختلف دارند: «تلک الرسل فضّلنا بعضهم على بعض؛8 بعضى پیامبران را بر بعضى برترى بخشیدیم.»
عده ای از انبیاء ترک اولى داشتند؛ ولى جمعى مانند پیامبر بزرگوار اسلام(ص) و خاندان پاکش جز اراده الاهی اراده ای نداشتند و حتى از ترک اولی نیز پیراسته بودند. ولی آنچه می توان احتمال داد این است که فطرس یکی از جن ها بود و به خاطر نافرمانی گرفتار عذاب خدا شده بود و این عذاب را به واسطه توسل به کودک تازه به دنیا آمده فاطمه زهرا(س) «حسین» بر طرف ساخت و اگر در مآخذ روایی فطرس را ملک نامیده، مشکلی ایجاد نمی کند چون به اعتقاد ابن عربی، کلمه ملک هم به گروه های جنی اطلاق می شود و هم به فرشته های متعارف در بین مردم اطلاق می شود. توجه به این نکته هم داشته باشیم که این روایات اگر صحت داشته باشند، صد در صد دارای معنای درست هستند و اگر صحت نداشته باشند، دیگر مشکلی نیست.
————–
پى نوشت:
1. انبیا(21):27.
2. تحریم(66): 6.
3. صافات(37):164.
4. یوسف(12):21.
5. فاطر(35): 44.
6. ر.ک: المیزان، ج 17، ص 12، ذیل آیه اول سوره فاطر.
7. ر.ک: سفینه البحار، شیخ عباس قمى(ره)، ج 3، ص 930؛ بحارالانوار، ج 26، ص 340، روایت 10 و ج 43، ص 243، روایت 8 و ج 4، ص 182، روایت 7.
8. بقره(2): 253.