گونهشناسی روایات امام جواد (ع) در تفاسیر
نرگس صافیاصفهانی (2)
طاهرهسادات سیدناری (3)
چکیده
با توجه به این که یکی از شئون اهل بیت (علیهمالسّلام) تفسیر، کشف و تبیین مراد خداوند در قرآن کریم است، جای این پژوهش وجود دارد که میراث ماندگار امام جواد (علیهالسّلام) در زمینه تفسیر، از چه ساختار، شکل و الگویی برخوردار است. به عبارت دیگر، روایت تفسیری امام جواد (علیهالسّلام) چه شناختی از آیه قرآن ارائه میدهد؟
با توجه به کثرت روایات منقول از امام جواد (علیهالسّلام)، در این نوشتار فقط روایات ایشان در تفاسیر را به لحاظ نوع معرفت، به صورت توصیفی تحلیل کردیم تا بفهمیم امام جواد (علیهالسّلام) در زمینه تفسیر بیشتر از چه گونهای استفاده نمودهاند؟ بر اساس این پژوهش، مهمترین گونههای روایات امام جواد (علیهالسّلام) در تفاسیر عبارتند از: بیان معنای واژگانی، شرح، بیان مصداق، بطن و علوم قرآنی. خود این موارد هم دارای زیر شاخههاییاند که بیان شده است. سپس با تحلیل دادهها، به این نتیجه رسیدیم که گونههای شرح و مصداق، به ترتیب دارای بیشترین فراوانی در روایات امام جواد (علیهالسّلام) در تفاسیر است.
مقدمه
با تتبعی که در روایات امام جواد (علیهالسّلام) در تفاسیر به عمل آمد، به منابع و روایات فراوانی از آن امام همام دست یافتیم که با حذف مکررات، تقریباً 52 حدیث در زمینه قرآن و تفسیر آیات از جانب ایشان وارد شده است. البته برخی از روایات بسیار طولانی است که در این موارد یک روایت به چند گزاره تقسیم شده و هر گزاره دارای یکگونه است؛ بنابراین هر چند تعداد روایات 52 روایت است، چون هر روایت به چندین گزاره تقسیم میشود، هر گزاره یک روایت جداگانه شمارهگذاری نشده است؛ ولی شناختهای تفسیری هر گزاره را بررسی کردهایم. در این پژوهش، روایات با روش توصیفی – تحلیلی بررسی شدهاند و با توجه به نوع معرفتی که هر روایت از آیه قرآن میدهد، گونههای متفاوتی بیان شده تا مشخص شود که امام در تبیین مراد خداوند، بیشتر از چه گونهای استفاده فرمودهاند. با گردآوری همه آنها و آنالیز گزارههای تفسیری امام به این نتیجه رسیدیم، شناختی که ایشان از آیه میدهند، خارج از وجوه ذیل نیست. این گونههای شناختی عبارتند از:
1. بیان معنای واژگانی؛
2. شرح که خود دارای این زیر شاخه هاست: بیان علت، بیان حکم فقهی، بیان فضیلت، اغراء، تحذیر، بیان مثال، بیان اسماء الهی و شرح بالمعنی الاخص؛
3. بیان مصداق یا جری (یا برخی از مصادیق، مصداق اتم، مصداق انحصاری)؛
4. علوم قرآنی؛
5. بطن؛
در این نوشتار، هر یک از این گونهها را تعریف نموده، سپس یک حدیث را به عنوان شاهد، ذیل هر گونه بیان میکنیم. از آنجا که در این پژوهش تمام احادیث امام در تفاسیر بررسی و تحلیل شده، تعداد احادیث و درصدی بیان میشود که آن گونه در تفسیر امام آن حضرت به خود اختصاص داده است. (4)
پیشینه تحقیق
با توجه به اهمیت روایات تفسیری، تأثیر آنها در معرفت بخشی آیات قرآن کریم و نیز حجم گسترده آنها، ضرورت بحث، بررسی، تحلیل و دستهبندی این روایات مشخص میگردد. یکی از مباحث مهم در این زمینه، مسأله گونهشناسی روایات تفسیری است. در واقع مطالعه روایات ذیل آیات، نشان میدهد که این روایات شناختهای متفاوتی از آیه به دست میدهند و کارکردهای متفاوتی دارند که تحلیل آنها به فهم بهتر آیات کمک مینماید. پژوهندگان معارف قرآنی تا پیش از دهههای اخیر، به این بحث به صورت جدی توجه نکردهاند. مفسران با این که به جمعآوری روایات تفسیری پرداختهاند، چندان اشارهای به تنوع کارکردهای متفاوت روایات نکردهاند. منظور از علوم قرآنی، مسائل مرتبط با شناخت قرآن و شئون مختلف آن است از قبیل مسأله قرائت، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ و … این مباحث، به درون و محتوای قرآن از جنبه تفسیری کاری ندارند، بلکه مقدمهای برای فهم معارف قرآنی و تفسیرند. (33) گویا آنان به کشف این نکته و اهمیت آن نایل نشده بودند؛ اما تفاسیر روایی جدید در روش خود چنین رویکردی را در پیش گرفتهاند. با توجه به اهمیت شناخت گونههای روایی معصومان (علیهمالسّلام)، اخیراً شماری از پژوهندگان معارف قرآنی نیز به بررسی، استقرا و نام گذاری این گونهها اقدام نمودهاند. در این زمینه، پژوهشهایی وجود دارد که به معرفی انواع گونهها و نامگذاری آنها میپردازد؛ مانند کتاب درآمدی بر تفسیر جامع روایی از آقای ری شهری و روش شناسی اهل بیت (علیهمالسّلام) از سیدحسین تقوی دهاقانی که به بررسی گونههای مختلف و توضیح و تبیین آنها با ذکر مثالهایی پرداختهاند. علاوه بر موارد یاد شده، در مقالات متعددی نیز به معرفی انواع گونهها پرداخته شده است؛ مانند «گونهشناسی روایات تفسیری»، «روایات تفسیری شیعه، گونهشناسی و حجیت»، «گونهشناسی گفتارهای قرآنی امام موسی کاظم (علیهالسّلام)»، «گونهشناسی آیات مهدویت بر اساس روایات تفسیری»، «گونهشناسی روایات تفسیری امام صادق (علیهالسّلام) و پایان نامه «گونهشناسی روایات امام جواد (علیهالسّلام) و امام هادی (علیهالسّلام) در تفسیر قرآن با تأکید بر تفاسیر البرهان، نورالثقلین و کنزالدقائق» در دانشگاه الزهرا (علیها السلام). در نگارش این تحقیق، پس از استخراج روایات تفسیری امام جواد (علیهالسّلام) و امام هادی (علیهالسّلام) با بهرهگیری از دستاوردهای پژوهشهای مرتبط با این موضوع و انتخاب ملاکی درست در بحث گونهشناسی روایات ائمه (علیهمالسّلام)، روایات این دو امام بزرگوار در تفسیر قرآن گونهشناسی شده است؛ اما تحقیق حاضر، از چند جهت با سایر پژوهشها، تفاوت و تمایز اساسی دارد که از آن جمله به موارد ذیل میتوان اشاره نمود:
1. تاکنون مقالهای درباره گونهشناسی روایات امام جواد (علیهالسّلام) در تفاسیر نگاشته نشده و پایان نامه اخیر هم روایات تفسیری ایشان را فقط با تکیه بر سه تفسیر البرهان، نورالثقلین و کنزالدقائق بررسی کرده است ولی در این مقاله، تمام روایات امام جواد (علیهالسّلام) در تفاسیر موجود در نرم افزار جامع التفاسیر بررسی و گونهشناسی شدهاند.
2. در این مقاله، به صورت مبنایی و دقیق، به تعریف گونههای موجود در کلام امام جواد (علیهالسّلام) پرداخته شده و نام گونهها و زیر شاخههای آن با گونههای موجود در پایان نامه نامبرده اندکی متفاوت است.
3. در برخی از پژوهشها، تنها گونهشناسی روایات بدون در نظر گرفتن آیه سنجیده میشود، در حالی که ممکن است روایت به تنهایی دارای گونهای باشد و همان روایت نسبت به آیه، گونهای دیگر داشته باشد، لذا ابتدا برای مثال، هرگونه آیه ناظر به آن نیز آورده شده، زیرا مبنای ما به دست آوردن معرفتی است که روایت از آیه میدهد.
4. در این پژوهش، روایات از لحاظ سندی نیز بررسی شده، زیرا در برخی از تفاسیر، روایاتی منقول از امام جواد (علیهالسّلام) آمده که با مراجعه به منبع اصلی آن حدیث و بررسی سندی، متوجه شدیم که روایت از آن بزرگوار نیست. (5)
روایت تفسیری
روایت تفسیری، روایتی است که بخشی از آیه در آن آمده باشد و یا روایت، به آیهای ناظر باشد که خود آیه، در حدیث مذکور نیست، اما حدیث، به بیان مراد خداوند در آن آیه پرداخته و یا زمینه فهم آن را فراهم ساخته است. (6) به عبارت دیگر، هر قول، فعل و تقریر معصوم که به صراحت یا به اشارت، به نحوی مبیّن آیات قرآن باشد روایت تفسیری است.
گونهشناسی
گونهشناسی یعنی تبیین نوع شناختی که روایت درباره کلمه، ترکیب یا جملهای از آیات قرآن یا سورهها ارائه میدهد. انواع این معرفتها، گونهشناختی نامیده میشود.
گونههای شناختی در کلام امام جواد (علیهالسّلام)
در بررسی روایات امام جواد (علیهالسّلام) در تفاسیر، گونههای ذیل مشاهده میشود:
1. بیان معنای واژگانی
در تعدادی از روایات تفسیری، معنای یک واژه با بیان واژهای مترادف یا واژگانی آسانتر بیان شده که همان ترجمه و توضیح واژه است و درواقع این بیان معنای واژگانی تفسیر آیه نیست، بلکه مقدمهای برای بهتر فهمیدن مراد خداوند از آیات قرآن است. به عبارت دیگر، این گونه دربردارنده روایاتی است که در آنها معنای لغوی کلمات، اصطلاحات و معنای درون دینی واژه آمده است. برای مثال:
(حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَة وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَة وَالْمَوْقُوذَة وَالْمُتَرَدِّیَة وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِکُمْ فِسْقٌ …) (7)
این روایت ذیل آیه فوق آمده:
وَ رَوَی عَبدُالعَظِیمِ بنُ عَبدِاللهِ الحَسَنِی عَن أبی جَعفَرٍ مُحَمَّدٍ بنِ عَلِی الرِّضَا (علیهالسّلام) أنَّهُ قالَ … فَقُلتُ فَقَولُهُ عَزَّوَجَلَّ وَ المُنخَنِقَة وَ المَوقُوذَة و المُتَرَدِّیة وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَکَّیْتُمْ قَالَ المُنخَنِقَة الَّتِی انَخَنَقَت بِأخنَاقِهَا حَتَّی تَمُوتَ وَ المَوقُوذَةُ الَّتی مَرِضَت وَ قَذَفَهَا المَرَضُ حَتَّی لَم یکن بِهَا حَرَکَة وَ المُتَرَدِّیة الَّتی تَتَرَدَّی مِن مَکانٍ مُرتَفِع إلَی أسفَلَ أو تَتَرَدَّی مِن جَبَلٍ أو فِی بِئرٍ فَتَمُوتُ وَ النَّطِیحَةُ الَّتِی تَنطَحُهَا بِهِیمَةً أخرَی فَتَمُوتُ وَ مَا أکلَ السَّبُعُ مِنهُ فَمَاتَ وَ مَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ عَلَِ حَجَرٍ أو صَنَمٍ إِلَّا أدرِک ذَکاتُهُ فَیذَکی … وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِکُمْ فِسْقٌ یعنِی حَرَاماً. (8)
عبدالعظیم حسنی گوید: «به امام جواد (علیهالسّلام) عرض کردم: گفتار خداوند که فرموده: (وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَکَّیْتُمْ) معنایش چیست؟» فرمودند: «منخنقه حیوانی است که گلو و راه تنفسش را بفشارند تا خفه شود و بمیرد، موقوذه حیوانی است که بیماری پیدا کند که نتواند از جای برخیزد یا بجنبد و همچنین بماند تا بمیرد؛ و متردّیه آن است که از سطح بلندی چون کوه یا در چاهی افتد و بمیرد، و نطیحه آن است که حیوان شاخداری او را با شاخش زخم زند و از جراحت آن بمیرد، و آن چه درندهای آن را پاره کند و از آن بخورد؛ «و ما ذُبحَ عَلَی النُّصُبِ» یعنی آن چه که ذبح شده برای مجسمهای یا بتی مگر این که حیوان را زنده یابد و خود ذبح شرعی کند … .
امام در صدر این روایت، معنای لغوی چهار واژه را بیان فرموده و در پایان روایت نیز فسق را به معنای حرام دانستهاند.
2. شرح
شرح، بیان مطالب مرتبط با آیه است به این شکل که گاهی روایت، به توضیحی فراتر از مدالیل منطوقی یا مفهوم آیه میپردازد و به فهم بهتر آیه کمک میکند. اقسام متعددی در روایات برای شرح میتوان یافت که برخی از آنها عبارتند از:
2-1- بیان علت
گاهی حکمی در آیه بیان شده و روایتی که ذیل آن از معصوم آمده، علت آن موضوع یا حکم را بیان میدارد؛ مثلاً روایت زیر، علت چهار بار سوگند خوردن مردی که زنش را متهم به زنا میکند ذیل آیه 6 سوره نور بیان کرده است:
(وَالَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ یَکُن لَّهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَة أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ)؛ و کسانی که به همسران خود نسبت زنا میدهند، و جز خودشان گواهانی [دیگر] ندارند، هر یک از آنان [باید] چهار بار به خدا سوگند یاد کند که او قطعاً از راستگویان است.
– «عَلِی بنُ إِبرَاهِیمَ عَن أبیهِ عَنِ الحُسَینِ بنِ سَیفٍ عَن مُحَمَّدِ بنِ سُلَیمَانَ عَن أبِی جَعفَرٍ الثَّانِی (علیهالسّلام) قَالَ: قُلتُ لَهُ کیفَ صَارَ الزَّوجُ إِذَا قَذَفَ امرَأتَهُ کانَت شَهَادَتُهُ أربَعَ شَهاداتٍ بِاللهِ وَ کیفَ لَا یجُوزُ ذَلِک لِغَیرِهِ وَ صَارَ إِذَا قَذَفَهَا غَیرُ الزَّوجِ جُلِدَ الحَدَّ وَ لَو کانَ وَلَداً أو أخاً فَقَالَ قَد سُئِلَ [أبُو] جَعفَرٍ (علیهالسّلام) عَن هَذَا فَقَالَ ألَا تَرَی أنَّهُ إِذَا قَذَفَ الزَّوجُ امرَأتَهُ قِیلَ لَهُ وَ کیفَ عَلِمتَ أنَّهَا فَاعِلَة فَإِن قَالَ رأیتُ ذَلِک مِنهَا بِعَینِی کانَت شَهَادَتُهُ أربَعَ شَهاداتٍ باللهِ وَ ذَلِک أنَّهُ قَد یجُوزُ لِلرَّجُلِ أن یدخُلَ المَدخَلَ فِی الخَلوَةِ الَّتِی لَاتَصلُحُ لِغَیرٍهِ أن یدخُلَهَا وَ لَا یَشهَدُهَا وَلَدٌ وَ لَا وَالِدٌ فِی اللَّیلِ وَ النَّهَارِ فَلِذَلِک صَارَت شَهَادَتُهُ أربَعَ شَهاداتٍ بِالله إِذَا قَالَ رَأیتُ ذَلِک بِعَینِی وَ إِذَا قَالَ إِنِّی لَم أعَاین صَارَ قَاذِفاً فِی حَدِّ غَیرِهِ وَ ضُرِبَ الحَدَّ إِلَّا أن یقِیمَ عَلَیهَا البَینَة وَ إِن زَعَمَ غَیرُ الزَّوجِ إِذَا قَذَفَ وَ ادَّعَی أنَّهُ رَآهُ بِعَینِهِ قِیلَ لَهُ وَ کیفَ رأیتَ ذَلِک وَ مَا أدخَلَک ذَلِک المَدخَلَ الَّذِی رَأیتَ فِیهِ هَذَا وَحدَک أنتَ مُتَّهَمٌ فِی دَعوَاک وَ إِن کنتَ صَادِقاً فَأنتَ فِی حَدِّ التُّهَمَة فَلَابُدَّ مِن أدَبِک بِالحَدِّ الَّذِی أوجَبَهُ اللهُ عَلَیک قَالَ وَ إِنَّما صَارَت شَهَادَة الزَّوجِ أربَعَ شَهاداتٍ بِاللهِ لِمَکانِ الأربَعَة شُهَدَاءَ مَکانَ کلِّ شَاهِدٍ یَمِینٌ»؛ (9)
محمدبن سلیمان از امام جواد (علیهالسّلام) سؤال کرد «چرا مرد وقتی همسرش را قذف کند، چهار بار باید شهادت دهد و این کار برای غیر از شوهر جایز نیست و اگر غیرشوهر این نسبت را بدهد، او را حدّ میزنند اگرچه پدر یا برادر آن زن باشد؟» حضرت فرمودند: «از حضرت جعفربن محمّد (علیهالسّلام) همین موضوع را سؤال کردند، آن جناب در جواب فرمودند: علتش آن است که شوهر وقتی همسرش را قذف کند و نسبت ناروا دهد، به او میگویند: چگونه دانستی که همسرت مرتکب فحشا شده؟ اگر بگوید آن را با چشم خود دیدم، پس موظف است چهار بار خدا را شاهد بگیرد و این معنا را شهادت دهد و این که چطور میتواند بگوید این فعل را با چشم خود دیدم، جهتش آن است که برای شوهر جایز است در مواضع پنهانی که دیگران حق ورود به آن جا را ندارند داخل شود و همسرش را زیر نظر بگیرد در حالی که این معنا بر کس دیگری حتی فرزند و پدر زن جایز نیست نه در شب و نه در روز، از این رو وقتی ادعای رؤیت با چشم نمود، میباید چهار مرتبه خدا را بر آن گواه گیرد و به ذات او قسم بخورد؛ اما اگر گفت: با چشم خود این را ندیدهام، در این فرض قاذف محسوب شده، بدین ترتیب به او حد میزنند مگر آن که دلیل روشنی اقامه کند. امّا اگر غیر شوهر این نسبت را دهد و ادعا کند که فعل مزبور را از زن دیده، به او میگویند: چگونه دیدی و چطور در پنهانی او را زیر نظر گرفتی در حالی که در دیدنت متهم هستی؟ پس اگر صادقی، در مرتبه تهمت بوده، به ناچار باید تو را تأدیب نمود اما این که شوهر باید چهار مرتبه قسم بخورد، جهتش آن است که هر یک بار به جای یک شاهد عادل محسوب میشود.»
2-2- بیان حکم فقهی
قوانین عملی، بخش عمدهای از معارف دینی است که احکام یا فقه نامیده میشود. هر روایتی که به حکمی از قبیل واجب، حرام، مستحب و مکروه بپردازد، دارای گونه بیان حکم شرعی است.
هر حکمی در اسلام، دارای فلسفهای است و هر امر یا نهی در ورای خود، از مصلحت یا مفسدهای حکایت دارد که موجب تکلف میگردد. آیات قرآن نیز از این قاعده مستثنا نیستند؛ به این صورت که گاهی روایاتی که در تفسیر آیات آمده است، به بیان حکم آیه میپردازند و احکام تکلیفی را بیان میکنند. در واقع آیه، حکم را به صورت مجمل و کلی بیان کرده، روایت آن را به صورت مفصلتر مطرح میسازد. برای نمونه، در آیه 8 سوره انفال (وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ للهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَى)، به صورت اجمال، دستور به پرداخت خمس داده شده است که روایت زیر نحوه پرداخت آن را تبیین میکند:
سَعدُ بنُ عَبدِاللهِ عَن أبِی ِ جَعفَرٍ عَن عَلِیِ بنِ مَهزِیارَ عَن مُحَمَّدِ بنِ الحَسَنِ الأشعَریِ قَالَ کَتَبَ بَعضُ أصحَابِنَا إِلَی أبِی جَعفَرٍ الثَّانِی (علیهالسّلام) أخبِرنِی عَنِ الخُمُسِ أعَلَی جَمِیعِ مَا یستفِیدُ الرَّجُلُ مِن قَلِیلٍ وَ کَثِیرٍ مِن جَمِیعِ الضُّرُوبِ وَ عَلَی الصُّنّّاعِ وَ کیفَ ذَلِک فَکتَبَ بِخَطِّهِ الخُمُسُ بَعدَ المَئُونَةِ. (10)
محمدبن حسن اشعری میگوید: «یکی از دوستان ما در نامهای به امام جواد (علیهالسّلام) نوشت: آیا بر هر مبلغ کم و زیادی که هر کس به دست میآورد، از همه گونه معاملات، و بر همه مشاغل خمس واجب است، و چگونه باید داده شود؟ امام به خط خود نوشتند: «خمس پس از اخراج هزینه سال است».
3 -2- بیان فضیلت
گاهی امامان، به بیان فضیلت و پاداشهای معنوی قرائت سوره و یا آیهای و یا اثرهایی که از تلاوت آیه در امور دنیوی حاصل میشود، از قبیل رفع حوایج، شفای بیماری، ادای دین و … اشاره میکنند؛ از جمله روایت ذیل که امام دستوری به ابوعمرو دادند تا اوضاع نا به سامان زندگیاش به حالت عادی برگردد و او با عمل به آن، به نتیجه مطلوب رسید:
عِدَّة مِن أصحَابِنَا عَن سَهلِ بنِ زِیادٍ عَن عَلِی بنِ سُلَیمَانَ عَن أحمَدَ بنِ الفَضلِ [عَنِ] أبی عَمرٍ والحَذَّاءِ قَالَ سَاءَت حَالِی فَکتَبتُ إِلَی أبِی جَعفَرٍ (علیهالسّلام) فَکتَبَ إِلَی أدِم قِرَاءَة (إِنَّا أرسَلنا نُوحاً إِلی قَومِهِ) قَالَ فَقَرَأتُهَا حَولًا فَلَم أرَشَیئاً فَکتَبتُ إِلَیهِ أخبرُهُ بِسُوءِ حَالِی وَ أنِّی قَد قَرَاتُ (إِنَّا أرسَلنا نُوحاً إِلی قَومِهِ) حَولًا کَمَا أمَرتَنِی وَ لَم أرَشَیئاً قَالَ فَکتَبَ إِلَی قَد وَفَی لَک الحَولُ فَانتَقِلِ مِنهَا إِلَی قِرَاءَة (إِنَّا أنزَلنَاهُ) قَالَ فَفَعَلتُ فَمَا کانَ إِلَّا یَسیراً حَتَّی بَعَثَ إِلَی ابنُ أبِی دَاوُدَ فَقَضَی عَنِّی دَینِی وَ اجرَی عَلَی وَ عَلَی عِیالِی وَ وَجَّهَنِی إِلَی البَصَرَة فِی وَکالَتِهِ بِبَابِ کلَّاءَ وَ أجرَی عَلَی خَمسَمِائَة دِرهَمٍ وَ کتَبتُ مِنَ البَصرَة عَلَی یدَی عَلِی بنِ مَهزِیار إِلَی أبِی الحَسَنِ (علیهالسّلام) إِنَّی کنتُ سَألتُ أبَاک عَن کذَا وَ کذَا وَ شَکوتُ إِلَیهِ کذَا وَ کَذَا وَ إِنِّی قَد نِلتُ الَّذِی أحبَبتُ فَأحبَبتُ أن تُخبِرَنِی یا مَولَای کیفَ أصنَعُ فِی قِرَاءة (إِنَّا أنزَلنَاهُ) أقتَصِرُ عَلَیهَا وَحدَهَا فِی فَرَائِضِی وَ غَیرِهَا أم أقرَأ مَعَهَا غَیرَهَا أم لَهَا حَدُّ أعمَلُ بِهِ فَوَقَّعَ وَ قَرَأتُ التَّوقِیعَ لَا تَدَع مِنَ القُرآنِ قَصِیرَهُ وَ طَوِیلَهُ وَ یحزِئُک مِن قِرَاءَة (إِنَّا أنزلناهُ) یومَک وَ لَیلَتَک مِائَة مَرَّة. (11)
ابوعمرو گفت: اوضاعم نا به سامان شد. پس نامهای به امام جواد (علیهالسّلام) نوشتم. ایشان برای من نوشتند: «بر خواندن سوره نوح مداومت کن!». یک سال بر خواندن آن مداومت کردم ولی تغییری در زندگیام حاصل نشد. بار دیگر به امام نامه نوشتم و از اوضاع نابه سامانم به ایشان خبر دادم و عرض کردم که بر اساس دستور ایشان یک سال بر خواندن سوره نوح مداومت کردم ولی تغییری در زندگیام حاصل نشد. ایشان در پاسخ نوشتند: «مدت یک سال تو کامل گردید، بعد از آن به سراغ تلاوت سوره قدر برو!» به این دستور عمل کردم، زمانی نگذشت که ابن ابی داوود به سراغ من فرستاد و قرضم را ادا کرد و به امور من و خانوادهام رسیدگی نمود و مرا به نمایندگی خود به منطقه کلاء از بصره فرستاد و پانصد درهم به من عطا کرد و … .
2-4- بیان مثال (تمثیل)
شماری از روایات تفسیری، مفاهیم قرآن را با بهرهگیری از شواهد حسی تفسیر کردهاند. (12) معصومان (علیهمالسّلام) در مواردی به منظور آسانسازی و انتقال سریع مفاهیم به مخاطب، از عنصر تمثیل و همانندسازی استفاده کردهاند. این روش، در شرایطی متناسب با سطح آگاهی و فهم مخاطبان به کار گرفته شده است. (13) برای مثال، در روایت زیر، مرگ به خواب تشبیه شده تا مخاطب مفهوم نزدیکی از مرگ در ذهنش تداعی شود. ذیل سورههای مبارکه ملک و ق آمده است: (وَ جَآءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقّ ذَلِکَ مَا کُنتَ مِنْهُ تَحِیدُ) (الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ …))
قِیلَ لِمُحَمَّدِ بنِ عَلِی (علیهالسّلام) مَا المَوتُ؟ قَالَ هُوَ النَّومُ الَّذِی یأتِیکم کلَّ لَیلَة إِلَّا أنَّهُ طَوِیلٌ مُدَّتُهُ لَا ینتَبَهُ مِنهُ إِلَّا یومَ االقِیامَة فَمَن رأی فِی نَومِهِ مِن أصنَافِ الفَرَحِ مَا لَا یقَادِرُ قَدرَهُ وَ مِن أصنَافِ الأهوَالِ مَا لَا یقَادِرُ قَدرَهُ فَکیفَ حَالُ فَرَحٍ فِی النَّومِ وَ وَجَلٍ فِیهِ هَذَا هُوَ المَوتُ فَاستَعِدُّوا لَه. (14)
از محمّدبن علی (علیهالسّلام) پرسیدند که مرگ چیست؟ فرمود: «همان خوابی است که هر شب شما را فرا میگیرد، با این تفاوت که مرگ مدتش طولانیتر است و شخص از آن بیدار نگردد، مگر در روز قیامت؛ پس وقتی انسان در خواب انواع شادمانی را ببیند که نتواند آن را وصف کند، و هم چنین از اقسام ترس چیزهایی ببیند که قادر به توصیف حد آن نباشد، پس آن حال شادی یا ترس در خواب چگونه است؟ این است مرگ؛ پس خود را برای آن مهیا سازید».
2-5- تحذیر
تحذیر یعنی آگاه کردن مخاطب بر امری نامطلوب تا از آن دوری کند؛ همانگونه که در روایت زیر، امام توصیه میکنند که از همنشینی با بدان پرهیز شود: (15)
(یا وَیْلَتی لَیْتَنی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً) (16) قَالَ الإمام محمد التقی الجواد (علیهالسّلام): إِیاک وَ مُصَاحَبَة الشَّرِیرِ، فَإِنَّهُ کالسَّیفِ المَسلُولِ، یحسُنُ مَنظَرُهُ وَ یقبُحُ أثَرُهُ. (17)
امام جواد (علیهالسّلام) فرمودند: «از همنشینی با بدکار بپرهیز که مانند شمشیر از غلاف کشیده شده است؛ ظاهرش زیبا و اثرش زشت است».
2-6- اغراء
اغراء از ریشه «غَرَوَ» به معنای برانگیختن است و در این جا منظور، برانگیختن مخاطب بر امری مطلوب است تا آن را انجام دهد. (18) در مثال ذیل، امام در نامهای علی بن مهزیار را به مشورت کردن تشویق فرمودند و اثر مطلوب آن را برای او ذکر کردند:
(وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ) (19) عَن أحمَدَ بنِ مُحَمَّدٍ عَن عَلِی بنِ مَهزیِارَ قَالَ: کَتَبَ إِلَی أبُو جَعفَرٍ (علیهالسّلام) أن سَل فُلَاناً أن یَشِیرَ عَلَی وَ یتَخَیرَ لِنَفسُهِ فَهُوَ أعلَمُ بِمَا یجُوزُ فِی بَلَدِهِ وَ کیفَ یعَامُلُ السَّلَاطِینَ فَإِنَّ المَشُورَة مُبَارَکةُ قَالَ اللهُ لِنَبّیهِ فِی مُحکمِ کتَابِهِ (وَ شاوِرهُم فِی الأمرِ فَإِذا عَزَمتَ فَتَوَکل عَلَی اللهِ إِنَّ اللهَ یحِبُّ المُتَوَکلینَ) (20)
علی بن مهزیار میگوید: امام جواد (علیهالسّلام) به من نامه نوشتند: از فلانی بخواه که نظری به من بدهد و نزد خود خیرخواهی کند چون میداند در شهر او چه میتوان کرد و چگونه میتوان با پادشاهان رفتار نمود؛ زیرا مشورت مبارک و پربرکت است. خداوند در کتاب حکیم خود میفرماید: «از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار [ها] با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتی، بر خدا توکل کن، زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست میدارد.»
ذکر این نکته لازم است که عدهای این مثال را استناد به آیه قرآن میدانند ولی مبنای این مقاله تشخیص نوع معرفت روایت نسبت به آیه است در اینجا هم آیه انجام مشورت را بیان میکند و روایت به گونهای با ذکر اثر مطلوب مشورت مخاطب را به انجامان تشویق میکند.
2-7- بیان اسماء الهی
اینگونه، در بردارنده روایاتی است که در آن امام به بیان اسماء الهی از قبیل سمیع، قوی، بصیر، لطیف و … میپردازند. در میان روایات امام جواد (علیهالسّلام)، به روایات زیبایی در شرح اسماء الهی برخوردیم از جمله:
7-2-1- (… إِنَّ رَبَّک هُو القَوِی العَزیزُ). (21)
فی أصول الکافی محمدبن ابی عبدالله رفعه الی ابی هاشم الجعفری قال: کنتُ عِندَ أبِی جَعفَرٍ الثَّانِی (علیهالسّلام) فَسَألَهُ رَجُلٌ فَقَالَ أخبِرنِی عَنِ الرَّبِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَهُ أسمَاءٌ وَ صِفَاتٌ فِی کتَابِهِ وَ أسمَاؤُهُ وَ صِفَاتُهُ هِی هُوَ فَقَالَ أبُوجَعفَرٍ (علیه السلام) إِنَّ لِهَذَا الکلامِ وَجهَین الی قوله کذَلِک سَمَّینَا رَبَّنَا قَوِیاً لَا بِقُوَّة البَطشِ المَعرُوفِ مِنَ المَخلُوقِ وَ لَو کانَت قُوَّتُهُ قُوَّة البَطشِ المَعرُوفِ مِنَ المَخلُوقِ لَوَقَعَ التَّشبِیهُ وَ لَا حتَمَلَ الزِّیادَة وَ مَا احتَمَلَ الزِّیادَة احتَمَلَ النُّقصَانَ وَ مَا کانَ نَاقِصاً کانَ غَیرَ قَدِیمٍ وَ مَا کانَ غَیرَ قَدِیمٍ کانَ عَاجِزا؛ (22)
ابوهاشم گوید: «خدمت حضرت جواد (علیهالسّلام) بودم که مردی از آن حضرت پرسید: آیا اسماء و صفاتی که در قرآن برای پروردگار هست، آن اسماء و صفات، خود پروردگار است؟» حضرت فرمودند: «سخن تو دو معنا دارد» (و برای او توضیح اسماء الهی را دادند تا رسیدند به صفت قوی) پس فرمودند: «هم چنین پروردگار خود را توانا نامیم، نه از جهت توانایی مشتکوبی که میان مخلوق معروف است. اگر توانائی او توانایی مشتکوبی معمول میان مخلوق باشد، تشبیه به مخلوق میشود و احتمال زیادت برد و آن چه احتمال زیادت برد، احتمال کاهش برد و هر چیز که ناقص و کاست باشد، قدیم نباشد و چیزی که قدیم نیست، عاجز است».
7-2-2- (… إنَّهُ هُوَ السَّمیعُ البَصیر) (23)
و باسناده الی أبی هاشم الجعفری عن أبی جعفر الثانی (علیهالسّلام)، انه قال له رجل و کیف سمی رَبَّنَا سَمِعیعاً فَقَالَ لِأنَّهُ لَا یخفَی عَلَیهِ مَا یدرَکِ بِالأسمَاعِ وَ لَم نَصِفهُ بِالسَّمعِ المَعقُولِ فِی الرَّأسِ وَ کَذَلِک سَمَّینَاهُ بَصِیراً لِأنَّهُ لا یخفَی عَلَیهِ مَا یدرَک بِالأبصارِ مِن لَونٍ أو شَخصٍ أو غَیرِ ذَلِک وَ لَم نَصِفهُ بِبَصَرِ لَحظَة العَینِ؛ (24)
آن مرد عرض کرد: «پس چگونه پروردگار خودر ا شنوا مینامیم؟» فرمود: «زیرا بر خداوند مخفی نیست آن چه با گوش درک میشود ولی او را به گوشی که در سر فهمیده میشود توصیف نمیکنیم، هم چنین او را بینا مینامیم؛ زیرا آنچه با چشم درک شود مانند رنگ یا شخص و یا غیر اینها، بر او مخفی نیست، ولی او را به بینایی نگاه چشم توصیف نکنیم.»
2-8- شرح بالمعنی الأخص
توضیحی مرتبط با آیه یا فراتر از آیه است که در هیچ یک از اقسام نامبرده شرح، جای نمیگیرد. امام در مثال ذیل، معنای آیه را با بیانی دیگر مطرح میکنند.
(… وَ لَتَعرِفَنَّهُم فی لَحنِ القَولِ …) (25) «… و از آهنگ سخن به [حال] آنان پی خواهی بُرد»
قَالَ: حَدَّثَنِی عَبدُالعَظِیمِ بنُ عَبدِاللهِ الحَسَنِی الرَّازِی فِی مَنزِلِهِ بِالرَّی، عَن أبِی جعفَرٍ مُحَمَّدٍ بنِ عَلِی الرِّضَا (علیهالسّلام)، عَن آبَائِهِ (علیهالسّلام)، عَن عَلِی بنِ الحُسَینِ، عَن أبِیهِ، عَن جَدِّهِ بنِ أبِی طَالِبٍ (علیهالسّلام)، قَالَ: قُلتُ أربَعاً أنزَلَ اللهُ (تَعَالَی) تَصدِیقِی بِهَا فِی کتَابِهِ، قُلتُ: المَرءُ مَخبُوءٌ تَحتَ لِسَانِهِ فَإِذَا تَکلَّمَ ظَهَرَ، فَأنزَلَ اللهُ (تَعَالَی) (وَ لَتَعرِفَنَّهُم فِی لَحنِ القَولِ …). (26)
از حضرت علی (علیهالسّلام) رسیده که فرمودند: «چهار سخن گفتم خداوند راستگوییام را با آن در کتاب خود (قرآن عظیم) فرو فرستاد: گفتم: مرد در زیر زبانش پنهان است، پس هرگاه سخن گوید آشکار گردد؛ خداوند فرو فرستاد: میتوانی آنها را از طرز سخنانشان بشناسی».
3. بیان مصداق یا جری
اصطلاح «جری» از حدیث شریف امام باقر (علیهالسّلام) گرفته شده که فرمودهاند:
«مَا مِن آیة إِلَّا وَ لَهَا ظَهرٌ وَ بَطنٌ وَ مَا فِیهِ حَرفٌ إِلَّا وَ لَهُ حَدٌّ وَ مَطلَعٌ مَا یعنِی بِقَولِهِ لَهَا ظَهرٌ وَ بَطنٌ قَالَ ظَهرٌ وَ بَطنٌ هُوَ تأویلها مِنهُ مَا قَد مَضَی وَ مِنهُ مَا لَم یجِی یجرِی کَما تَجرِی الشَّمسُ وَ القَمَر». (27)
قاعده جری و تطبیق از سوی دانشمندان دارای تعاریف تقریباً مشابهی است. علامه در تعریف این قاعده مینویسد:
این شیوه ائمه اهل بیت (علیهمالسّلام) است که آیه قرآن را بر مواردی که قابل انطباق با آن است، تطبیق میکنند، اگرچه خارج از مورد نزول آن باشد. روش ائمه این بوده است که آیاتی از قرآن را بر مواردی قابل انطباق منطبق میکردند؛ اگرچه از مورد نزول آیه خارج باشد. این کار موافق با اعتبار عقلا نیز هست.
ایشان تطبیق آیه (اهدنا الصراط المستقیم) بر امام علی (علیهالسّلام) در احادیث را از موارد قاعده جری میداند. (28) بعضی از نویسندگان معاصر، این قاعده را این چنین تعریف کردهاند:
جری و تطبیق، عبارت است از: انطباق الفاظ و آیات قرآن بر مصادیقی غیر از آن چه آیات درباره آنها نازل شده است. (29)
بنابراین آیاتی که به لحاظ مفهوم عاماند و مصادیق متعدد دارند، گاهی به جای توضیح مفهوم ایه، به مصادیق یا اهم مصادیق اشاره می کنند. این شناخت را جری میگویند که نوعی تطبیق مصداق بر مفهوم است.
بیان مصداق به سه گونه است:
الف) بیان برخی از مصادیق
گاهی روایت، برخی از مصداقهای آیه را بیان میکند ولی معنای آیه منحصر در آن مصداق نیست.
ب) بیان مصداق اتم
گاهی مصداق اتم و اکمل آیه را بیان میکند هر چند معنای آیه منحصر در آن مصداق نیست. در روایت ذیل شرک به خدا، مصداق اتم گناهان کبیره و در ادامه روایت، هیجده مصداق از مصادیق گناهان کبیره از جمله ناامیدی از رحمت خدا و ایمنی از مکر خدا و … بیان شده است.
در تفاسیر ذیل این آیه (الَّذِینَ یجتَنِبُونَ کبائِرَ الإِثمِ وَ الفَواحِشَ) (30) آمده است:
عَن عَبدِالعَظِیمِ بنِ عَبدِاللهِ الحَسَنِی قَالَ حَدَّثَنِی أبُوجعفَرٍ (علیهالسّلام) قَالَ سَمِعتُ أبِی یقُولُ سَمِعتُ أبِی مُوسَی بنَ جَعفَرٍ (علیهالسّلام) یقُولُ دَخَلَ عَمرُو بنُ عُبَیدٍ عَلَِی أبّی عَبدِاللهِ (علیهالسّلام) فَلَمَّا سَلَّمَ وَ جَلَسَ تَلَا هَذِهِ الآیَة – الَّذینَ یجتَنِبُونَ کبائِرَ الإِثمِ وَ الفَواحِشُ ثُمَّ أمسَکَ فَقَالَ لَهُ أبُوعَبدِاللهِ (علیهالسّلام) مَا أسکتَک قَالَ أحِبُّ أن أعرِفَ الکبَائِرَ مِن کتَابِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَالَ نَعَم یا عَمرُو أکبَرُ الکبائِرِ الإِشرَاک بِاللهِ یقُولُ اللهُ وَ مَن یشرِک بِاللهِ فَقَد حَرَّمَ اللهُ عَلَیهِ الجَنَّة وَ بَعدَهُ الإیاسُ مِن رَوحِ اللهِ لِأنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ – إِنَّهُ لا ییأسُ مِن رَوحِ اللهِ إِلَّا القَومُ الکافِرُونَ ثُمَّ الأمنُ لِمَکرِ اللَّهلِأنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ – فَلا یأمَنُ مَکرَ اللهِ إِلَّا القَومُ الخاسِرُونَ وَ مِنهَا عُقُوقُ الوَالِدَینِ لِأنَّ اللهَ سُبحَانَهُ جَعَلَ العَاقَ جَبَّاراً شَقِیا وَ قَتلُ النَّفسِ الَّتِی حَرَّمَ اللهُ إِلَّا بِالحَقِّ لِأنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ – فَجَزاءُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها إِلَی آخِرِ الآیة وَ قَذفُ المُحصَنَة لِأنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ – لُعِنُوا فِی الدُّنیا وَ الاخِرَةِ وَ لَهُم عَذابُ عَظِیمُ وَ اَکلُ مالِ الیتیمِ لانَّ اللهَ عَزَّ وجلَّ یَقُولُ- إِنَّما یَأکلُونَ فِی بُطُونِهِم ناراً وَ سَیصلَونَ سَعِیراً وَ الفِرَارُ مِنَ الزَّخفِ لِأنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ – وَ مَن یَولِّهِم یومَئذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالِ أو مُتَحَیزاً إِلی فِئَة فَقَد باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللهِ وَ مَأواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئسَ المَصِیرُ وَ أکلُ الرِّبَا لِأنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ- الَّذِینَ یأکُلونَ الرِّبا لا یقُومُونَ إِلَّا کما یقُومُ الَّذِی یتَخَبَّطُهُ الشَّیطانُ مِنَ المَسِ وَ السِّحرُ لِأنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ – وَ لَقَد عَلِمُوا لَمَنِ اشتراهُ ما لَهُ فِی الآخِرَة مِن خَلاقٍ و الزِّنَا لِأنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ- وَ مَن یفعَل ذلِک یلقَ أثاماً یضاعَف لَهُ العَذابُ یومَ القیامَة وَ یخلُد فِیهِ مُهاناً وَ الیمِینُ الغَمُوسُ الفَاجِرَة لِأنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ – الَّذینَ یشتَرُونَ بِعَهدِ اللهِ وَ أیمانِهِم ثَمَناً قَلِیلاً أولئِک لا خَلاقَ لَهُم فِی الآخِرَة وَ الغُلُولُ لِأنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ – وَ مَن یغلُل یأتِ بِما غَلَّ یومَ القِیامَة وَ مَنعُ الزَّکاةِ المَفرُوضَة لِأنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ – فَتُکوی بِها جِباهُهُم وَ جُنُوبُهُم وَ ظُهُورُهُم وَ شَهَادَة الزُّورِ وَ کتمَانُ الشَّهَادَة لِأنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ – وَ مَن یکتُمها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلبُهُ وَ شُربُ الخَمرِ لِأنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ نَهَی عَنهَا کما نَهَی عَن عِبَادَة الأوثَانِ وَ تَرک الصَّلاة مُتَعَمِّداً أو شَیئاً مِمَّا فَرَضَ اللهُ لِأنَّ رَسُولَ اللهِ (صلّی الله علیه و آله و سلم) قَالَ مَن تَرَک الصَّلاة مُتَعَمِّداً فَقَد بَرِیَ مِن ذِمَّة اللهِ وَ ذِمَّة رَسُولِ اللهِ (صلّی الله علیه و آله و سلم) وَ نَقضُ العَهدِ وَ قَطِیعَة الرَّحِمِ لِأنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یقُولُ – أولئِک لَهُمُ اللَّعنَة وَ لَهُم سُوءُ الدَّارِ قَالَ فَخَرَجَ عَمرٌو لَهُ صُرَاخٌ مِن بُکائِهِ وَ هُوَ یقُولُ هَلَک مَن قَالَ بِرَأیهِ وَ نَازَعَکم فِی الفَضلِ وَ العِلمِ. (31)
عبدالعظیم بن عبدالله حسنی گوید: امام جواد (علیهالسّلام) فرمود: از پدرم شنیدم که فرمود: از پدرم موسی بن جعفر (علیهالسّلام) شنیدم میفرمود: «عمروبن عبید نزد امام صادق (علیهالسّلام) آمد، چون سلام کرد و نشست، این آیه را خواند: «آنان که از گناهان بزرگ و زشتکاریها – جز لغزش های کوچک – خودداری میورزند» سپس از سخن باز ایستاد. امام صادق (علیهالسّلام) به او فرمود: «چرا سکوت کردی؟» گفت: «دوست داری گناهان کبیره را از کتاب خدای عزوجل بدانم». فرمود: «آری،ای عمرو! بزرگترین گناهان کبیره، شرک به خداست که خدا میفرماید: «هر کس به خدا شرک آوَرَد، قطعاً خدا بهشت را بر او حرام ساخته.» بعد از آن ناامیدی از رحمت خداست؛ زیرا خدا میفرماید: «از رحمت خدا نومید مباشید، زیرا جز گروه کافران کسی از رحمت خدا نومید نمیشود.» پس از آن ایمنی از مکر خداست، زیرا خدا میفرماید: «جز مردم زیان کار [کسی] خود را از مکر خدا ایمن نمیداند.» سپس عاق والدین است، زیرا خداوند عاق را جبار و شقی مقرر ساخته است (اشاره به قول خدای تعالی در حکایت از حضرت عیسی (علیهالسّلام): «و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است» بعد قتل نفسی که خدا آن را محترم دانسته مگر به حق (در مورد قصاص)، زیرا خداوند عزوجل میفرماید: «… کیفرش دوزخ است که در آن ماندگار خواهد بود؛ و خدا بر او خشم میگیرد…». سپس متهم ساختن زن پاک دامن به زنا، زیرا خداوند عزوجل میفرماید: «بی گمان کسانی که به زنان پاک دامنِ بی خبر [از همه جا] و باایمان، نسبت زنا میدهند، در دنیا و آخرت لعنت شدهاند و برای آنها عذابی سخت خواهد بود!» هم چنین خوردن مال یتیم، زیرا خدا میفرماید: «در حقیقت کسانی که اموال یتیمان را به ستم میخورند، جز این نیست که آتشی در شکم خود فرو میبرند و به زودی در آتشی فروزان درآیند.» نیز فرار از جهاد، زیرا خدای عزوجل میفرماید: «و هر کس در آن هنگام به آنان پشت کند – مگر آن که [هدفش] کنارهگیری برای نبردی [مجدد] یا پیوستن به جمعی [دیگر از هم رزمانش] باشد – قطعاً به خشم خدا گرفتار خواهد شد و جایگاهش دوزخ است و چه بد سرانجامی است!» بعد خوردن ربا، زیرا خداوند میفرماید: «کسانی که ربا میخورند، [از گور] بر نمیخیزند مگر مانند برخاستنِ کسی که شیطان بر اثر تماس، آشفته سَرَش کرده است..» هم چنین سحر زیرا خدا میفرماید: «… و قطعاً [یهودیان] دریافته بودند که هر کس خریدار این [متاع] باشد، در آخرت بهرهای ندارد …» نیز زنا زیرا خدا میفرماید: «… و هر کس اینها را انجام دهد، سزایش را دریافت خواهد کرد. برای او در روز قیامت عذاب دو چندان میشود و پیوسته در آن خوار میماند» نیز سوگند دروغ برای تبهکاری، زیرا خدا میفرماید: «… کسانی که پیمان خدا و سوگندهای خود را به بهای ناچیزی میفروشند، آنان را در آخرت بهرهای نیست …» نیز خیانت در غنیمت جنگی، زیرا خدا می فرماید: «و هر کس خیانت ورزد، روز قیامت با آن چه در آن خیانت کرده بیاید …» هم چنین بازداشتن زکات واجب؛ زیرا خدای عزوجل میفرماید: «… و پیشانی و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ کنند.» نیز شهادت دروغ و نهان کردن شهادت؛ زیرا خدای عزوجل فرماید: «… هر که آن را کتمان کند، قلبش گناه کار است …» نیز شراب خواری، زیرا خدای عزوجل از آن نهی فرموده، همانطور که از پرستش بتها نهی فرموده است. هم چنین نماز یا واجب دیگر خدا را عمداً ترک کردن، زیرا رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: کسی که نماز را عمداً ترک کند. از پیمان و تعهد خدا و رسولش بیزاری جسته است». هم چنین پیمانشکنی و قطع رحم؛ زیرا خدای عزوجل فرماید: «… بر ایشان لعنت است و بدفرجامی آن سرای ایشان راست!» راوی گوید: عمرو از خدمت امام بیرون رفت، در حالی که شیون گریهاش بلند بود و می گفت: «هلاک شد کسی که برای خود فتوا داد و در علم و فضل با شما مبارزه کرد!»
بیشتر بخوانید: امام جواد (ع) الگوى دانشمندان جوان
ج) بیان مصداق انحصاری
گاه تنها مصداق آیه بیان میشود که معنای آیه منحصر در آن مورد است و مصداق های دیگری ندارد. برای نمونه، روایت زیر از امام ذیل سوره قدر آمده که گویای این است که ملائکه در شب قدر تنها بر حجت آن زمان یعنی ائمه (علیهمالسّلام) نازل میشوند و امر سال را بر ایشان نازل میکنند:
مُحَمَّدُ بنُ یحیی عَن أحمَدَ بنِ مُحَمَّدِ بنِ عِیسَی وَ مُحَمَّدُ بنُ أَبِی عَبدِاللهِ وَ مُحَمَّدُ بنُ الحَسَنِ عَن سَهِلِ بنِ زیادٍ جَمِیعاً عَنِ الحَسَنِ بنِ العَبَّاسِ بنِ الحَریشِ عَن أبِی جَعفَرٍ الثَّانِی (علیهالسّلام) أنَّ أمیرَالمُؤمِنِینَ (علیهالسّلام) قَالَ لِأبنِ عَبَّاسِ إِنَّ لَیلَة القَدرِ فِی کلِّ سَنَة وَ إِنَّهُ ینزِلُ فِی تِلک اللَّیلَة أمرُ السَّنَةِ وَ لِذَلِک الأمرِ وُلَاة بَعدَ رَسُولِ اللهِ (صلّی الله علیه و آله و سلم) فَقَالَ ابنُ عَبَّاسٍ مَن هُم قَالَ أنَا وَ أحَدَ عَشَرَ مِن صُلبِی أئِمَّة مُحَدَّثُونَ. (32)
امام جواد (علیهالسّلام) فرمودند: امیرمؤمنان (علیهالسّلام) به ابن عباس فرمودند: «همانا شب قدر در هر سالی هست و در آن شب امر آن سال فرود میآید و برای آن امر سرپرستانی است بعد از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم). ابن عباس گفت: «آنها کیانند؟» فرمود: «من هستم و یازده تن از فرزندان صلبی من که امامان محدث باشند».
4. علوم قرآنی
منظور از علوم قرآنی، مسائل مرتبط با شناخت قرآن و شئون مختلف آن است از قبیل مسأله قرائت، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ و … این مباحث، به درون و محتوای قرآن از جنبه تفسیری کاری ندارند، بلکه مقدمهای برای فهم معارف قرآنی و تفسیرند. (33) در این زمینه، امام جواد (علیهالسّلام) در زمینه قرائت «بسم الله الرحمن الرحیم» در ابتدای سوره در نماز سخنی فرمودهاند که لزوم قرائت بسمله در آغاز هر سوره را نشان میدهد. روایت زیر ذیل سوره حمد آمده است:
مُحَمَّدُ بنُ یحیی عَن أحمَدَ بنِ مُحَمَّدٍ عن علی بنِ مَهزِیارَ عَن یحیی بنِ أبِی عِمرَانَ الهَمدَانِی قَالَ کتَبتُ إِلَی أبی جعفرٍ (علیهالسّلام) جُعِلتُ فِدَاک مَا تَقُولُ فِی رَجُلٍ ابتدَأ بِ بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ فِی صَلَاتِهِ وَحدَهُ فِی أمِّ الکتَابِ فَلَمَّا صَارَ إِلَی غَیرِ أمِّ الکتَابِ مِنَ السُّورَة ترکها فَقَالَ العَبَّاسِی لَیسَ بِذَلَکِ بَأسٌ فَکتَبَ بِخَطِّهِ یعِیدُهَا مَرَّتَّینِ عَلَِ رَغمِ أنفِهِ یعنِی العَبَّاسِی. (34)
از یحیی بن ابی عمران همدانی نقل شده است که گفت: «در نامهای به امام جواد (علیهالسّلام) عرضه داشتم: فدایت شوم! جه می فرمایید درباره کسی که در نماز «بسم الله الرحمن الرحیم» را فقط یک بار در آغاز سوره حمد بخواند و برای سوره (بعد از حمد) آن را نخواند؟ عباسی (از مخالفان امام جواد (علیهالسّلام)) میگوید:
این کار جایز است؟» امام جواد (علیهالسّلام) در پاسخ وی با خط خود نوشتند: «برخلاف گفته او (عباسی) دوباره آن را بخواند» (نمازش را باید اعاده کند).
5. بطن
روایاتی ضمن قبول معنای ظاهری، به معنای غیرظاهری آیه میپردازد؛ به عبارت دیگر، از معنای آیه عبور میکند و در حقیقت توسعه معنایی آیه است. این نوع شناخت را «بطنی» مینامیم تا متفاوت از فهم باطنی، باشد؛ زیرا برخی چون باطنیه ظاهر قرآن را رد واز آن عدول میکنند؛ اما شناخت بطنی به این معناست که ما ضمن قبول ظاهر، از آن عبور میکنیم. به عبارت دیگر، در شناخت بطنی از ظاهر عدول نمی شود بلکه به یک معنای دیگر راه مییابیم که معنایش نسبت به این معنای ظاهر گستردهتر است؛ برای مثال
(وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً وَذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِّنکُمْ وَأَنتُم مِّعْرِضُونَ
) (35)
وَ قَالَ مُحَمَّدُ بنُ عَلِی الرَّضا (علیهالسّلام) من اختَارَ قَرَابَاتِ أبَوَی دِینِهِ: مُحَمَّدٍ وَ عَلی (علیهالسّلام) علی قرابات ابوی نسبه – اختاره الله تعالی علی رُءُوسِ الأشهَادِ یومَ التَّنَادِ وَ شَهَرَهُ بخلَعِ کَراماتهِ، و شَرَّفَهُ بها علی العِبادِ – إِلّا مَن ساوَاهُ فِی فَضَائِلِهِ أو فَضلِهِ. (36)
حضرت جواد (علیهالسّلام) فرمودند: «هر کس خویشاوندان دو پدر دینی خود محمد و علی را بر خویشاوندان پدر و مادر نسبی خود برگزیند، خداوند او را در روز قیامت در مقابل مردم برمی گزیند و به تحفههای کرامت خویش ممتاز مینماید و بر مردم شرافت میبخشد مگر در نیکی برابری روا دارد یا خویشاوندان نژادیش را مقدم بدارد».
در این روایت، از معنای ظاهری والدین که پدر و مادر نسبی انسان هستند، عبور نموده و پدر دینی را حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلم) و حضرت علی (علیهالسّلام) معرفی کرده است.
نتیجه
در این پژوهش، روایات تفسیری امام جواد (علیهالسّلام) در تفاسیر را بررسی کردیم تا بدانیم شناخت و معرفتی که امام (علیهالسّلام) از تفسیر آیات قرآنی ارائه میدهند، بیشتر در چه زمینهها و گونههایی است. گونهشناسی این روایات تفسیری، نشان داد که بیشتر روایات منقول از امام جواد (علیهالسّلام) در این پنج گونه قابل تقسیم و تحلیل است: 1. بیان معنای واژگانی؛ 2. شرح؛ 3. مصداق؛ 4. علوم قرآنی و 5. بطن. آمارها نشان میدهد که از میان گونههای مذکور در 52 روایت تفسیری مورد مطالعه، دو گونه شرح ومصداق به ترتیب دارای بیشترین فراوانی هستند:
بیان معنای واژگانی: 18/07 درصد
شرح: 46/98 درصد
مصداق: 28/91 درصد
علوم قرآنی: 1/20 درصد
بطن: 4/81 درصد
نمودارهای گونههای روایات امام جواد (علیه السلام) در تفاسیر:
گونههای اصلی
زیرشاخههای گونه شرح
زیرشاخههای گونه مصداق
نمایش پی نوشت ها:
1. عضو هیأت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان.
2. دانشجوی کارشناسی ارشد تفسیر اثری دانشکده اهل بیت (علیهمالسّلام) دانشگاه اصفهان.
3. دانش آموخته کارشناسی ارشد تفسیر اثری دانشکده اهل بیت (علیهمالسّلام) دانشگاه اصفهان.
4. گفتنی است که در شناخت برخی از گونهها، از مبانی تعاریف کلان پروژه گزینش، گونهشناسی و تحلیل روایات آیات قرآن دانشکده اهل بیت (علیهمالسّلام) دانشگاه اصفهان، زیر نظر دکتر رضا شکرانی استفاده شده است.
5. برای مثال، روایت زیر در تفسیر نورالثقلین به نقل از عیون اخبار الرضا از امام جواد (علیهالسّلام) آمده است که با مراجعه به کتاب اخیر و همچنین بررسی سندی، به این نتیجه رسیدیم که روایت از امام هادی (علیهالسّلام) است: «فی عیون الاخبار فی الزیارة الجامعة للائمة (علیهالسّلام) المنقولة عن الجواد علیه السلام: السلام علی الدعاة الی الله الی قوله: و المظهرین لأمر الله و نهیه، و عباده المکرمین الذین لا یسبِقُونَهُ بِالقَولِ وَ هُم بِأمرِهِ یعمَلُونَ». (نورالثقلین، ج 3، ص 421). سایر عبارات زیارت جامعه کبیره نیز در برخی تفاسیر روایی به نقل از امام جواد (علیهالسّلام) آمده، ولی این زیارت منقول از امام هادی (علیهالسّلام) است.
6. مقاله «روایات تفسیری شیعه، گونهشناسی و حجیت»، ص 6.
7. سوره مائده، آیه 3.
8. من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 343؛ نورالثقلین، ج 1، ص 585؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 219؛ مواهب الرهمان فی تفسیر القرآن، ج10، ص 327.
9. کافی، ج 7، ص 403 ح 6؛ کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج 9، ص 254؛ نورالثقلین، ج 3، ص 577؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 21، ص 53.
10. تهذیب الأحکام، ج 4، ص 123؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 694.
11. کافی، ج 5، ص 316؛ نورالثقلین، ج 5، ص 617؛ کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج 14، ص 357.
12. درآمدی بر تفسیر جامع روایی، ص 123.
13. مقاله گونهشناسی روایات تفسیری، ص 3.
14. معانی الاخبار، ص 289؛ نورالثقلین، ج 5، ص 380؛ کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج 13، ص 350؛ تفسیر نمونه، ج 22، ص 263، الأمثل فی کتاب الله المنزل ج 17، ص 36.
15. جمعآوری، گزینش، گونهشناسی و تحلیل روایات آیات 204 تا 218 بقره، ص 24.
16. سوره فرقان، آیه 27.
17. نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، ص 136؛ تفسیر نمونه، ج 15، ص 74؛ الأمثل فی کتاب الله المنزل، ج 11، ص 241.
18. جمعآوری، گزینش، گونهشناسی و تحلیل روایات آیات 204 تا 218 بقره، ص 24.
19. سوره آل عمران، ایه 159.
20. تفسیر عیاشی، ج 1، ص 205؛ تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعة، ج 12، ص 45؛ نورالثقلین، ج 1، ص 405، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 609؛ کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج 3، ص 252؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 6، ص 63؛ تفسیر من وحی القرآن، ج 6، ص 345؛ مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 1؛ من هدی القرآن، ج 12، ص 373.
21. سوره هود، آیه 66.
22. نورالثقلین، ج 2، ص .357؛ کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج 6، ص 193؛ کافی، ج 1، ص 117؛ مرآةالعقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 2، ص 46.
23. سوره اسراء، آیه 1.
24. نورالثقلین، ج 3، ص 134؛ کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج 7، ص 352؛ کافی، ج 1، ص 117؛ مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 2، ص 45.
25. سوره محمد، آیه 30.
26. امالی، ص 494؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 71؛ کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج 12، ص 248؛ تفسیر شریف لاهیجی، ج 4، ص 178؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 246.
27. بحارالانوار، ج 23، ص 197.
28. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 41-42.
29. روشهای تأویل، ص 147.
30. سوره نجم، آیه 32.
31. کافی، ج 2، ص 285؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 162؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 201.
32. کافی، ج 1، ص 532؛ کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج 14، ص 358.
33. علوم قرآنی، ص 9.
34. کافی، ج 3، ص 313؛ نورالثقلین، ج 1، ص 9؛ کنزالدقائق و بحرالغرائب، ج 1، ص 13.
35. سوره بقره، آیه 83.
36. التفسیر المنسوب الی الإمام الحسن العسکری (علیهالسّلام)، ص 336؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 23، ص 263؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 12، ص 280.
نمایش منبع ها:
قرآن کریم.
ابن بابویه، محمدبن علی، من لا یحضره الفقیه، قم، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1413ق.
بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، چاپ اول، تهران، بنیاد بعثت، 1416ق.
حر عاملی، محمدبن حسن، تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، موسسه آل البیت، 1409ق.
حسن بن علی (علیهالسّلام)، التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسکری (علیهالسّلام)، قم، مدرسة الإمام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، 1409ق.
حلوانی، حسین بن محمدبن حسن بن نصر، نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، قم، مدرسة الإمام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، 1408 ق.
ذهنی تهرانی، علل الشرائع، ترجمه ذهنی تهرانی، قم، انتشارات مؤمنین، 1380ش.
رستم نژاد، مهدی، مقاله «گونهشناسی روایات تفسیری»، فصلنامه حسنا، تابستان 1388، شماره 1.
سید محمدحسین فضل الله، تفسیر من وحی القرآن، بیروت، دارالملاک للطباعة و النشر، 1419ق.
سیدناری، جمعآوری، طاهره سادات، گزینش، گونهشناسی و تحلیل روایات آیات 204 تا 218 بقره، دانشکده اهل بیت (علیهمالسّلام)، دانشگاه اصفهان، 1393ش.
شاکر، محمدکاظم، روشهای تأویل، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1381ش.
شریف لاهیجی، محمدبن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تهران، دفتر نشر راد، 1373 ش.
صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، چاپ دوم، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، 1365ش.
طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1417ق.
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصرخسرو، 1372ش.
طوسی، محمدبن حسن، امالی، قم، دارالثقافه، 1414ق.
عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، چاپ چهارم، قم، انتشارات اسماعیلیان، 1415ق.
قمی مشهدی، محمدبن محمدرضا، تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، 1368ش.
قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، چاپ سوم، قم، دارالکتاب، 1404ق.
کلینی، محمدبن یعقوب بن اسحاق، کافی، چاپ چهارم، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407ق.
مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، مصحح: هاشم رسولی محلاتی، چاپ دوم، تهران، دارالکتب الإسلامی، 1404ق.
مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، مصحح: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1403ق.
محمدبن مسعود، عیاشی، تفسیر عیاشی، چاپ اول، تهران، المطبعه العلمیه، 1380ق.
محمدی ری شهری، محمد، درآمدی بر تفسیر جامع روایی، قم، دارالحدیث، 1390ش.
مدرسی، سیدمحمدتقی، من هدی القرآن، تهران، دارمحبی الحسین، 1419ق.
معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، قم، موسسه فرهنگی تمهید، 1385ش.
مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامی، 1374ش.
موسوی سبزواری، سید عبدالاعلی، مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، چاپ دوم، بیروت، موسسه اهل بیت (علیهمالسّلام)، 1409ق.
مهریزی، مهدی، مقاله «روایات تفسیری شیعه، گونهشناسی و حجیت»، فصلنامه علوم حدیث، بهار 1389، شماره 55.
نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسة آل البیت (علیهمالسّلام)، 1408ق.
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ (1395)، مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام جواد (علیهالسلام) (جلد سوم)، قم: انتشارات مرکز مدیریت حوزههای علمیه، چاپ اول.