خانه » همه » مذهبی » یاد خدا اساسى ترین رکن مراقبه

یاد خدا اساسى ترین رکن مراقبه

یاد خدا اساسى ترین رکن مراقبه

همان طور که گفته شد و تو نیز دانستى، اگر شخص گنه کار از کسانى باشد که ‏در اثر غفلت ‏به دام گناه مى‏افتند، باید با مراقبه شدید، غفلت را از خود دور کرده‏ و با از بین بردن غفلت، خویش را از چنگ معاصى برهاند.
اکنون سخن ما این است که رکن رکین و پایه اساسى مراقبه ، همیشه و در همه‏جا و در هر حالى به یاد خدا بودن است، که طبق برخى از روایات یکى از مشکل‏ترین

4fd2dfaa b563 43ff b680 2dada5134d4f - یاد خدا اساسى ترین رکن مراقبه
0001812 - یاد خدا اساسى ترین رکن مراقبه
یاد خدا اساسى ترین رکن مراقبه

همان طور که گفته شد و تو نیز دانستى، اگر شخص گنه کار از کسانى باشد که ‏در اثر غفلت ‏به دام گناه مى‏افتند، باید با مراقبه شدید، غفلت را از خود دور کرده‏ و با از بین بردن غفلت، خویش را از چنگ معاصى برهاند.
اکنون سخن ما این است که رکن رکین و پایه اساسى مراقبه ، همیشه و در همه‏جا و در هر حالى به یاد خدا بودن است، که طبق برخى از روایات یکى از مشکل‏ترین کارهاست (۱) و چون چنین است، یکى از بهترین اعمال است (۲) . در عظمت و اهمیت ‏یاد خدا همین بس که خداى تبارک و تعالى از آن به کم ‏راضى نگشته و برایش حدى معین نفرموده است.
مرحوم ثقه الاسلام کلینى در کتاب دعاى اصول کافى، باب‏«ذکر الله کثیرا» به ‏اسنادش از امام صادق علیه السلام نقل مى‏کند که آن حضرت فرمود:
ما من شی‏ء الا و له حد ینتهى الیه الا الذکر فلیس له حد ینتهی الیه. فرض الله ‏الفرائض فمن اداهن فهو حدهن، و شهر رمضان، فمن صامه فهو حده.و الحج، فمن حج فهو حده.الا الذکر، فان الله-عز و جل-لم یرض منه ‏بالقلیل، و لم یجعل له حدا ینتهی الیه. ثم تلا هذه الآیه:«یا ایها الذین آمنوااذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکره و اصیلا (۳) فقال:لم یجعل الله- عز و جل- له حدا ینتهی الیه. قال: و کان ابی علیه السلام کثیرالذکر.لقد کنت امشى معه و انه لیذکر الله و آکل معه الطعام و انه لیذکر الله و لقد کان یحدث القوم و ما یشغله ذلک عن ذکر الله و کنت ارى لسانه لازقا بحنکه ‏یقول:لا اله الا الله و کان یجمعنا فیامرنا بالذکر حتى تطلع الشمس و یامربالقراءه، من کان یقرا منا، و من کان لم یقرا منا امره بالذکر (۴) ;هر چیزى را حدى است که بدان پایان مى‏پذیرد، مگر ذکر و یاد خدا که براى آن حدى ‏وجود ندارد [مثلا] خداوند نمازهاى پنج گانه را واجب ساخت که به جا آوردن آنهاحد آنهاست.همچنین روزه ماه رمضان را واجب کرد که روزه دارى حد آن است.همین طور حج را واجب گردانید که گزاردن آن، حد آن است;جز یاد خدا که از آن‏به کم راضى نگشت و برایش حدى مقرر نفرمود. سپس حضرت این آیه را تلاوت‏ کرد: یا ایها الذین آمنوا اذکرو الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکره و اصیلا (۵) ;اى گروه‏ مؤمنان!خداى را بسیار یاد کنید و او را در بامدادان و شبانگاهان تسبیح نمایید. آن گاه فرمود: پدرم- که درود خدا بر او باد- خداى را بسیار یاد مى‏کرد.هنگامى‏ که با او راه مى‏رفتم، او مشغول ذکر خدا بود. با او غذا مى‏خوردم او به یاد خدا بود.با مردم سخن مى‏گفت، ولى هیچ گاه سخن گفتن، او را از یاد خدا باز نمى‏داشت، و من خود مى‏دیدم که زبانش به کامش چسبیده و یکسره‏«لا اله الا الله‏»مى‏گوید. بین الطلوعین ما را جمع مى‏کرد و دستور مى‏داد تا بر آمدن خورشید ذکر بگوییم و به یاد خدا باشیم.هر یک از ما را که قرائت قرآن مى‏دانست ‏به تلاوت آن دستور مى‏داد و کسى را که قرائت قرآن نمى‏دانست ‏به ذکر و یاد خدا امر مى‏فرمود.»
حال که به اهمیت‏ یاد خدا به عنوان رکن عمده و پایه مهم ‏«مراقبه‏» اشاره شد. به جاست ‏با استفاده از آیات و روایات به آثار و خواص یاد خدا و نیز به عواقب و تبعات غفلت از خدا جل و علا اشاره کنیم و بدین ترتیب بر فواید و عواید بحث‏بیفزاییم.

آثار و خواص یاد خدا

الف) یاد خدا موجب اطمینان و آرامش قلب است:

الا بذکر الله تطمئن القلوب ; (۶) آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرامش مى‏یابند.» دلى که به یاد خداوند مشغول است هراس و حشت ‏بدان راه نمى‏یابد و با اضطراب و تشویش سر و کار ندارد.

ب) یاد خدا موجب فلاح و رستگارى است:

فاذا قضیت الصلوه فانتشروا فى الارض و ابتغوا من فضل الله و اذکروا الله کثیرالعلکم تفلحون ; (۷) پس چون نماز گزارده شد، در زمین پراکنده شوید و از فضل‏خدا طلب نمایید و خدا را فراوان یاد کنید. باشد که رستگار گردید.» یا ایها الذین آمنوا اذا لقیتم فئه فاثبتوا و اذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون ; (۸) اى‏گروه مؤمنان! چون با دسته‏اى دشمن رو به رو شدید، پایدار باشید و خداى را بسیار یاد کنید.باشد که رستگار شوید.»
از این دو آیه استفاده مى‏شود که پیروزى و رستگارى مؤمن- چه در جبهه جنگ ‏و جهاد و چه در صحنه کار و تلاش- مرهون یاد خداست.کارگر و کاسب وکارمند و کارفرمایى که از خدا غافل است، روى رستگارى را نخواهد دید، هر چند ظاهرى درست داشته باشد.همچنین سرباز و جنگجویى که از خدا غافل‏است، به پیروزى واقعى دست نخواهد یافت، گر چه چند صباحى، اوضاع بروفق مراد او تغییر کند.

ج) یاد خدا موجب یاد خدا از بنده‏اش است:

فاذکرونى اذکرکم ; (۹) مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.
قال الله-عز و جل- لعیسى علیه السلام: یا عیسى! اذکرنى فی نفسک، اذکرک فى نفسى; و اذکرنى فی ملاک، اذکرک فی ملا خیر من ملاء الآدمیین ; (۱۰) اى عیسى! مرا در نهانخانه دل یاد کن تا تو را در باطن خویش یاد کنم. مرا آشکارا در میان آدمیان ‏به یاد آور تا تو را آشکارا در میان گروهى که بهتر از آدمیان هستند، یاد آورم.»

د) یاد خدا علامت‏ خردمندان است:

ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولى الالباب الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و على جنوبهم و… ; (۱۱) همانا در آفرینش آسمان‏ها و زمین و آمد و شد شب و روز، نشانه‏هایى است‏ براى خردمندان.همان ‏کسان که خداى را در حال ایستاده و نشسته و(و هنگام خوابیدن)بر پهلوهایشان ‏یاد مى‏کنند و…»

ه) یاد خدا غایت نماز است:

حق تعالى به کلیم خود حضرت موسى علیه السلام مى‏فرماید:
اننى انا الله لا اله الا انا فاعبدنی و اقم الصلوه لذکرى ; (۱۲) همانا خداى یکتا من هستم و جز من خدایى نیست پس مرا بنده باش و نماز را جهت‏ یاد من ‏به پادار.»
بنابر این، هدف از نماز(ستون دین) یاد خداست و یاد خدا به نماز، روح واصالت مى‏بخشد. نماز خالى از یاد خدا کالبدى بى‏جان است که ارزش و قیمتش ‏بسیار ناچیز است.

و) یاد خدا موجب ورود به ضیافت‏خانه الهى است:

قال الله سبحانه فی بعض کتبه: اهل ذکری فی ضیافتی ; (۱۳) خداى سبحان در برخى از کتاب‏هاى آسمانى فرموده است:کسانى که به یاد من هستند، در ضیافت ‏و میهمانى من به سر مى‏برند.»

ز) یاد خداوند انسان را به همنشینى با او مى‏کشاند:

قال الله تعالى:انا جلیس من ذکرنی ; (۱۴) من با کسى که به یاد من باشد، همنشین هستم.» بدیهى است که همنشین در همنشین خود اثر مى‏گذارد، همان طور که‏ همنشین از همنشین خویش اثر مى‏پذیرد.
سعدى- علیه الرحمه- در این باره چنین سروده است:
گلى خوشبوى در حمام روزى رسید از دست محبوبى به دستم بدو گفتم: که مشکى یا عبیرى که از بوى دل آویز تو مستم بگفتا: من گلى ناچیز بودم و لیکن مدتى با گل نشستم کمال همنشین در من اثر کرد و گرنه من همان خاکم که هستم (۱۵)
بنابر این ، کسى که با یاد خدا به همنشینى با او تشرف مى‏یابد، کم کم در اثراین همنشینى به صفات ربوبى متصف گشته و یک پارچه ملکوتى مى‏شود.

ح) یاد خداوند، سبب سیر در باغ‏هاى بهشت است:

از نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم روایت‏ شده است که فرمود:
ارتعوا فی ریاض الجنه. فقالوا: و ما ریاض الجنه؟ فقال: الذکر غدوا و رواحا فاذکروا…الا ان خیر اعمالکم و اذکاها عند ملیککم ، و ارفعها عند ربکم فی ‏درجاتکم و خیر ما طلعت علیه الشمس ذکر الله سبحانه و تعالى; (۱۶) در باغ‏هاى ‏بهشت‏ سیر کنید و از نعمت‏هاى آن بهره‏مند شوید. پرسیدند: باغ‏هاى بهشت کدام ‏است؟ فرمود: در بامدادان و شبانگاهان به یاد خدا بودن; پس خدا را یاد کنید…هان! همانا بهترین و پاکیزه‏ترین کار در نظر خدا و مؤثرترین عمل در بالا رفتن ‏درجات نزد پروردگار و بهترین چیزى که خورشید بر آن طلوع کرده، یاد خداوند سبحانه و تعالى است.»

ط) یاد خدا موجب جلب دوستى خداست:

رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
من اکثر ذکر الله تعالى، احبه الله; (۱۷) هر کس خدا را فراوان یاد کند، خدا او رادوست مى‏دارد.»

ى)یاد خداوند موجب آزادى از آتش و رهایى از نفاق است:

از پیامبر گرامى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمود:
«من اکثر ذکر الله کتبت له براءتان: براءه من النار و براءه من النفاق; (۱۸) کسى که‏ خدا را بسیار یاد کند، دو نوع آزادى براى او ثبت مى‏شود.آزادى از آتش و رهایى‏ از نفاق‏».

یا) یاد خدا آدمى را به زندگى حقیقى سوق مى‏دهد:

رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در این باره چنین فرمود:
مثل الذی یذکر ربه و الذى لا یذکره مثل الحى و المیت ; (۱۹) مثل کسى که به یاد پروردگارش است و کسى که به یاد او نیست مثل انسان زنده و مرده است.»

یب) یاد خداوند دل را جلا داده و از کدورت‏ها پاک مى‏کند:

امیر مؤمنان علیه السلام فرمود:
«ان الله سبحانه جعل الذکر جلاء للقلوب.تسمع به بعد الوقره و تبصر به بعدالعشوه و تنقاد به بعد المعانده; (۲۰) همانا خداوند یاد خود را مایه صیقل دل‏ها قرار داد.به برکت‏ یاد خداست که دل‏ها سنگینى و کورى و چموشى را رها کرده و در برابر حق خاضع و فرمان بردار مى‏گردند.»

تبعات غفلت و اعراض از یاد خدا

الف) اعراض از یاد خدا موجب تنگى معیشت در دنیا و باعث کورى در آخرت است:

و من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا و نحشره یوم القیمه اعمى ; (۲۱) هر که ‏از یاد من روى گرداند بى‏شک برایش زندگانى سختى خواهد بود و در روز رستاخیز، او را کور محشور خواهیم کرد.»
و قال للذى ظن انه ناج منهما اذکرنی عند ربک. فانساه الشیطان ذکر ربه فلبث‏ فى السجن بضع سنین ; (۲۲) یوسف به آن کس که گمان برد[از زندان]آزاد مى‏شود گفت: مرا نزد مولایت‏ یاد کن. پس شیطان یاد پروردگارش را از خاطر او برد و دراثر این فراموشى، چند سالى در زندان ماند.»
و من یعرض عن ذکر ربه یسلکه عذابا صعدا ; (۲۳) هر که از یاد پروردگارش ‏اعراض کند، خداوند او را به عذابى که پیوسته شدت یابد مى‏کشاند.»

ب) ترک یاد خدا علامت منافقان است:

ان المنافقین یخادعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا الى الصلوه قاموا کسالى، یراءون الناس و لا یذکرون الله الا قلیلا ; (۲۴) همانا منافقان با خدا خدعه مى‏کنند و او نیز با آنان خدعه مى‏کند و هنگامى که به نماز بر مى‏خیزند، با تنبلى وکسالت مى‏ایستند. اعمالشان را براى نشان دادن به مردم انجام مى‏دهند و خدا را جز اندکى یاد نمى‏کنند.»

ج) ترک یاد خدا مایه حسرت و ندامت است:

امام صادق علیه السلام روایت مى‏کند که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
«ما من قوم اجتمعوا فی مجلس فلم یذکروا اسم الله- عز و جل- و لم یصلوا على‏نبیهم الا کان ذلک المجلس حسره و وبالا علیهم; (۲۵) مجلسى که مردم در آن‏ گردهم آیند و خدا را یاد نکنند و بر پیامبرشان درود نفرستند، مایه حسرت و وبال‏ است.»
«ان اهل الجنه لا یندمون على شی‏ء من امور الدنیا الا على ساعه مرت بهم‏ فى الدنیا لم یذکروا الله فیها; (۲۶) اهل بهشت ‏بر هیچ یک از امور دنیا که از آنها فوت شده پشیمان نیستند، مگر بر ساعتى که بر آنان بدون یاد خدا گذشته‏ باشد.»

د) اعراض از یاد خدا انسان را به همنشینى با شیاطین مى‏کشاند:

و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین ; (۲۷) هر کس از یاد خدااعراض کند، شیطانى را بر او خواهیم گماشت تا همنشین وى باشد.»

ه) دلى که یاد خدا بدان راه نیابد، در گمراهى آشکار خواهد ماند:

فویل للقاسیه قلوبهم من ذکر الله اولئک فى ضلال مبین ; (۲۸) و اى بر سخت دلان ‏در برابر یاد خدا، آنان در گمراهى آشکارند.»

و)ترک یاد خدا ، دل را مى‏میراند:

«فیما ناجى الله به موسى علیه السلام قال: یا موسى! لا تنسنی على کل حال فان‏ نسیانی یمیت القلب; (۲۹) خداى تبارک و تعالى به حضرت موسى علیه السلام فرمود: اى‏ موسى در هر حالى که هستى مرا از یاد مبر، چرا که از یاد بردن من دل رامى‏میراند.»

ز) خدا فراموشى موجب خود فراموشى است:

و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانسیهم انفسهم اولئک هم الفاسقون ; (۳۰) مانند آنانى ‏مباشید که خدا را فراموش کردند و او[نیز] آنان را دچار خود فراموشى کرد، آنهاهمان فاسقانند.»
کسى که نه به یاد خداست و نه به فکر خود، از ارتکاب هیچ عمل خلاف وگناهى روى گردان نیست، مثل چنین شخصى مانند کسى است که در مسیرهاى ‏خطرناک و پرتگاه‏هاى مخوف، بر مرکبى چموش- آن هم بى‏لگام و افسار- سوارشود و هر لحظه ممکن است ‏به دره‏اى هولناک سقوط کند و هلاک شود.
کسى که از یاد خدا غافل است صرف نظر از این که به عواقب سوء ترک یاد خدا دچار مى‏شود، خود را از همه امتیازات و مواهب مخصوص اهل ذکر محروم‏ مى‏کند و از آنها بهره‏اى نخواهد داشت.
امیر مؤمنان قدوه سالکان و سر آمد ذاکران حضرت على بن ابى طالب- علیه‏آلاف التحیه و الثناء- در خطبه‏اى اهل ذکر را بسیار نیکو وصف کرده است که ما در پایان این قسمت ‏به نقل و ترجمه بخشى از آن تبرک مى‏جوییم:
«و ان للذکر لاهلا اخذوه من الدنیا بدلا.فلم تشغلهم تجاره و لا بیع عنه. یقطعون ‏به ایام الحیوه و یهتفون بالزواجر عن محارم الله فی اسماع الغافلین و یامرون‏ بالقسط و یاتمرون به و ینهون عن المنکر و یتناهون عنه، فکانما قطعوا الدنیا الى‏الآخره و هم فیها. فشاهدوا ما وراء ذلک. فکانما اطلعوا غیوب اهل البرزخ فی‏ طول الاقامه فیه و حققت القیامه علیهم عداتها، فکشفوا غطاء ذلک لاهل الدنیا حتى کانهم یرون ما لا یرى الناس و یسمعون ما لا یسمعون…; (۳۱) بى‏گمان براى‏ ذکر و یاد خدا اهلى است که دنیا را با آن معاوضه نموده‏اند. پس هیچ تجارت وداد و ستدى آنها را از یاد خدا باز نمى‏دارد.ایام زندگى را با یاد او سپرى مى‏کنند ودر گوش غافلان ندا در مى‏دهند و آنان را از محرمات الهى باز مى‏دارند. مردم رابه اجراى عدالت فرا مى‏خوانند و خود نیز بدان پاى بندند و آنان را از کارهاى زشت‏ باز مى‏دارند و خود نیز از آنها اجتناب مى‏کنند. در حالى که هنوز در دنیا به سرمى‏برند گویى دنیا را پیموده و به آخرت رسیده‏اند و امور مربوط به آن را از نزدیک‏ مشاهده کرده‏اند، و گویى بر امورى که برزخیان در طول اقامتشان در برزخ با آنها سر و کار دارند، مطلع گشته و قیامت وعده‏هایش را در حق آنان محقق ساخته‏است. پس براى اهل دنیا طورى از آن امور پرده بر مى‏دارند که گویى مى‏بینند آنچه‏ را مردم نمى‏بینند و مى‏شنوند آنچه را که مردم نمى‏شنوند …»
اوقات خوش آن بود که با دوست‏ به سر شد
باقى همه بى‏حاصلى و بى‏خبرى بود (۳۲)
اکنون اى عزیز! خوب تامل کن و بنگر در طول شبانه روز چقدر به یاد خدایى ‏و تا چه اندازه دلت متوجه خداست و تا چه حد در کارها خدا را در نظر دارى؟ آیا از آنانى که مصداق فرموده امیر مؤمنان على علیه السلام هستند؟ یا از آنانى که در فکر ودلشان همه چیز هست جز یاد خدا و مراعات همه چیز و همه کس را مى‏کنند جز مراعات خدا؟
اگر از گروه اولى خوشا به حالت و گوارایت ‏باد دولت و غنیمتى که خداوند به ‏تو ارزانى داشته و خواهد داشت;گوارایت ‏باد بهجت و سرورى که نصیبت ‏شده وخواهد شد. ولى اگر خداى ناکرده از گروه دومى، بدا به حالت و واى بر تو ازافتضاحى که براى خود به بار آورده‏اى و خواهى آورد.واى بر تو! از حسرت وندامتى که در قیامت ‏بدان دچار خواهى شد و از آن راه گریزى نخواهى داشت.

پى‏نوشت:

۱. رسول خدا-صلى الله علیه و آله-فرمود:«یا علی!ثلاث لا تطیقها هذه الامه:المواساه للاخ فی ماله و انصاف‏الناس من نفسه و ذکر الله على کل حال;اى على!سه کار است که تحمل آنها بر این امت مشکل است:رعایت مساوات مالى با برادران مؤمن;رفتار منصفانه با مردم و یاد خدا در همه حال.»مجلسى،بحار الانوار،ج ۷۴،ص ۴۵.
۲. پیامبر گرامى اسلام-صلى الله علیه و آله-فرمود:«یا على!سید الاعمال ثلاث خصال:انصافک الناس من‏نفسک،و مواساتک الاخ فی الله-عز و جل-،و ذکرک الله-تبارک و تعالى-على کل حال;اى على!سرور و سیداعمال سه خصلت است:رفتار منصفانه با مردم;رعایت مساوات مالى با برادران ایمانى و یادخداوند در همه حال.»همان،ص ۴۴.
۳. احزاب(۳۳)آیه ۴۱.
۴. کلینى،اصول کافى،ج ۲،ص ۳۶۱.
۵. رعد(۱۳)آیه ۲۸.
۶. رعد(۱۳)آیه ۲۸.
۷. جمعه(۶۲)آیه ۱۰.
۸. انفال(۸)آیه ۴۵.
۹. بقره(۲)آیه ۱۵۲.
۱۰. کلینى،اصول کافى،ج ۲،ص ۳۶۴.
۱۱. آل عمران(۳)آیات ۱۹۰،۱۹۱.
۱۲. طه(۲۰)آیه ۱۴.
۱۳. حسن بن محمد دیلمى،ارشاد القلوب،باب ۲۱،ص ۸۲.
۱۴. همان،باب ۱۳،ص ۶۰.
۱۵. شیخ مصلح الدین سعدى،گلستان سعدى،ص ۳.
۱۶. حسن بن محمد دیلمى،ارشاد القلوب دیلمى،باب ۱۳،ص ۶۰.
۱۷و۱۸. کافى،معرب به اعراب استاد آیه الله حسن زاده آملى،ج ۲،ص ۳۶۲.
۱۹. حمصى محمد حسن،مفردات القرآن،ذیل آیه ۴۵ از سوره عنکبوت.
۲۰. نهج البلاغه محمد عبده،خطبه ۲۲۰.
۲۱. طه(۲۰)،آیه ۱۲۴.
۲۲. یوسف(۱۲)آیه ۴۲.
۲۳. جن(۷۲)آیه ۱۷.
۲۴. نساء آیه ۱۴۲.
۲۵. کلینى،اصول کافى،ج ۲،ص ۳۶۰.
۲۶. میرزا حسین نورى،مستدرک الوسائل،ج ۱،ص ۳۸۲.
۲۷. زخرف(۴۳)آیه ۳۶.
۲۸. زمر(۳۹)آیه ۲۲.
۲۹. کلینى،اصول کافى،ج ۲،ص ۳۶۱.
۳۰. حشر(۵۹)آیه ۱۹.
۳۱. نهج البلاغه محمد عبده،خطبه ۲۲۰.
۳۲. حافظ،دیوان حافظ.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی سبطین

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد