عصراسلام: در سیستم باشگاهداری فوتبال آماتور ایران در دهههای ۴۰ و ۵۰ چارت سازمانی باشگاههای فوتبال با آنچه امروز می شناسیم متفاوت بود. حداقل در مورد باشگاههایی چون شاهین و بعدها پرسپولیس که ساختاری خصوصی و غیر دولتی یا غیر حکومتی و غیر درباری داشتند سلسله مراتب، شکل دیگری داشت.
اما همواره کسانی مسئولیت برقراری ارتباط بین مدیر یا مالک باشگاه و بازیکنان را بر عهده داشتند، همان کاری که امروز سرپرست یک تیم فوتبال در ایران انجام می دهد. به وقت انحلال شاهین دکتر امیرمسعود برومند این وظیفه را عهده دار بود. شاهین که منحل شد برومند هم به همراه بازیکنانش به پرسپولیس آمد.
علی عبده مالک پرسپولیس بود و باشگاهداری اش در حوزه فوتبال، یک بخش جنبی از اداره باشگاه بولینگش بود! برومند از بدو تاسیس پرسپولیس سرپرست تیم شد و تا پایان دهه ۴۰ عهده دار این مسئولیت بود. در آن دوران خود عبده علاوه بر مالکیت، مدیر باشگاه فوتبال پرسپولیس هم بود و برومند نفر دوم باشگاه فوتبال به حساب می آمد. عبده برای برومند احترام بسیاری قائل بود و با سپردن تیم فوتبال به او خیال خودش را آسوده کرده بود. برومند از اساطیر شاهین بود، بازیکنی ملی پوش، مطرح و بزرگ در دهه های ۲۰ و ۳۰، انسانی فرهیخته، تحصیلکرده، دنیا دیده، شریف، متشخص، با اخلاق و بزرگ منش. او پسر دایی همایون بهزادی بود؛ پسر دایی و پسر عمه، یکی سرپرست تیم و دیگری کاپیتان آن.
در دهه ۵۰، ساختار اداری باشگاه پرسپولیس سر و شکل بهتری گرفت و تا وقوع انقلاب، برومند در نقش قائم مقام مدیرعامل بر وضعیت و امورات تیم فوتبال نظارت می کرد و در مدیریت باشگاه، یار و امین معتمد عبده بود. او که سالها بعد و در اوایل دوران مدیریت عابدینی در پرسپولیس باز هم در تشکیلات مدیریتی باشگاه برای مدت کوتاهی ایفای نقش کرد در اسفند ۸۹ دیده از جهان فرو بست.
از سال ۵۲ عبده تصمیم گرفت که مدیریت پرسپولیس را به تیمسار مکری بسپارد و خود صرفا مالک باشگاه باشد. در سالهای مدیریت مکری، همچنان ارتباط بین مالک و مدیر عامل با بازیکنان توسط نزدیکان عبده که اکثرا کارمندان باشگاه بولینگش بودند برقرار می شد. در دهه ۵۰ و با راه اندازی لیگ تخت جمشید، افرادی چون احسان نیرومند، مجید حاج رضایی و فیروز امینیان جسته و گریخته در نقش سرپرست تیم فوتبال پرسپولیس خدمت کردند. هر سه نفر از دوستان و نزدیکان عبده بودند که هم در باشگاه بولینگ مسئولیت داشتند و هم در کنار تیم فوتبال پرسپولیس انجام وظیفه می کردند.
احسان نیرومند در نیمه اول دهه ۴۰ خزانه دار فدراسیون بوکسی بود که عبده ریاستش را بر عهده داشت. مجید حاج رضایی، مدیر مالی و مدیر داخلی باشگاه بولینگ بود، فیروز امینیان مدیر بولینگ عبده و مدیر سازمان فوتبال پرسپولیس بود و اولین مدیرعامل پرسپولیس پس از انقلاب هم شد! در زمستان ۵۶ با آتش سوزی بولینگ عبده که در واقع دفتر باشگاه فوتبال هم بود، تشکیلات اداری پرسپولیس از هم پاشید و با وقوع انقلاب در سال بعد و مهاجرت عبده از کشور، پرسپولیس در بلاتکلیفی محض قرار گرفت.
سالهای ۵۸ و ۵۹ با تعطیلی مسابقات و درگیری های بین بازیکنان که حالا بر اساس همراهی یا عدم همراهی با انقلاب به دو گروه مخالف تقسیم شده بودند گذشت در حالی که محراب شاهرخی و علی پروین کلیه امور را رتق و فتق می کردند. در سال ۵۹ محمود خردبین به دلیل دیسک کمر از دنیای فوتبال خداحافظی کرد و دستیار محراب شاهرخی روی نیمکت شد. یک سال بعد، محمد دادکان بعد از قهر و غیبت طولانی، بر سر تمرین آفتابی شد، گستاخانه سوت را از محراب شاهرخی گرفت و به دست علی پروین داد.
به این ترتیب با شروع عصر سرمربیگری پروین، دوران سرپرستی خردبین هم آغاز شد. در حالی که کشور درگیر جنگ با عراق بود و لیگ سراسری برگزار نمی شد پروین و خردبین یا علی گفتند و برای سربلندی پرسپولیس گام در مسیری طولانی و پرسنگلاخ گذاشتند، پرسپولیسی که یک سال قبل از آن تمام املاک و اموالش توسط بنیاد مستضعفان مصادره و پیکر نیمه جان و رنجورش تحویل سازمان تربیت بدنی داده شده بود. سازمان هم همه بار اداره باشگاه را بر دوش سلطان قرمزها انداخته بود که حالا به جای بولینگ عبده (که به مجموعه فرهنگی ورزشی شهید چمران تغییر نام داده بود) نمایشگاه ماشینش در خیابان عارف را دفتر باشگاه کرده و صندوق عقب خودروی شخصیش رختکن تیم شده بود!
پرسپولیس خسته که حالا بازیکنانش باید راهشان را از پیچ شمیران به سمت تپه های داوودیه کج می کردند قرار بود سالهای سال عمو خردبین را سرپرست خودش ببیند! به هر سختی و مشقتی که بود با همه نداری ها و کمبودها پروین و خردبین چراغ پرسپولیس را روشن نگه داشتند تا دی ماه سال ۶۵ که دوباره سر و کله بنیاد مستضعفان پیدا شد و برادران بنیاد هوس باشگاهداری کردند! بعد از یک فصل رویایی در سال ۶۶ و کسب هر سه جام ممکن توسط تیم پروین، بنیاد جلوی سلطان ایستاد و ابراز وجود کرد. اختلافات علنی شد و خردبین جزء اولین قربانیان بود. او از سرپرستی تیم برکنار شد و علیرضا طباطبایی جایش را گرفت. خود طباطبایی هم چندی بعد جایش را به جعفر گلیجانی داد. اختلافات روز به روز بیشتر شد و بالاخره، عباس وکیل مدیر عامل وقت باشگاه با پشتیبانی بنیاد، پروین را برکنار کرد!
تیم بدون سلطان و با هدایت مسعود معینی، پیشکسوت استقلال به مسابقات جام باشگاههای آسیا در بنگلادش رفت، شکست مفتضحانه ای خورد و از رقابتها حذف شد! در بازگشت تیم از بنگلادش، بنیاد وکیل را برکنار کرد و پروین دوباره به پرسپولیس برگشت. با بازگشت پروین، خردبین هم دوباره سرپرست شد. یک سال بعد پروین با حفظ سمت، سرمربی تیم ملی فوتبال هم شد و تا سال ۷۲ همزمان تیم ملی و پرسپولیس را هدایت کرد. در آن سالها که پروین نمی توانست تمام و کمال بر پرسپولیس تمرکز کند خردبین نقشی فراتر از سرپرست داشت و می کوشید که پرسپولیس از مشغله پروین کمترین آسیب را ببیند. البته در آن سالها گاه و بیگاه دوستان پروین چون سعید ترابی هم در غیاب سلطان روی نیمکت می نشستند و دور و بر تیم پرسه می زدند.
در سال ۷۲ و پس از ناکامی پروین در نتیجه گیری با تیم ملی در مسابقات مقدماتی جام جهانی ۹۴ امریکا و همین طور حذف پرسپولیس از جام برندگان جام باشگاههای آسیا پروین افسرده و سرخورده از فوتبال کناره گرفت و خانه نشین شد. خردبین به کمک پنجعلی پرسپولیس را تا پایان مسابقات آن فصل هدایت کرد. سال بعد و با آغاز دوران پسا پروین، خردبین هم کنار رفت و پنجعلی سرپرست پرسپولیس شد. تصور می شد که پس از ۱۲ سال سرپرستی خردبین، دوران سرپرستی پنجعلی هم به درازا بکشد اما حوادث آن روزگار، سرنوشت دیگری برای ممد پنجی رقم زد.
در انتهای لیگ آزادگان ۷۳ و در داربی جنجالی آن سال، همه قلع و قمع شدند از مدیر عامل و سرپرست گرفته تا بازیکنان و حتی کادر پزشکی! پنجعلی به عنوان سرپرست پرسپولیس یک سال از حضور در مسابقات محروم شد! عابدینی یکی از دوستانش به نام عباس سعادت را سرپرست باشگاه کرد. در سالهایی که مهدی محمدنبی قائم مقام مدیرعامل بود و پرسپولیس با مدیریت مهندس عابدینی، در فوتبال ایران پادشاهی می کرد حضور یک فرد غیر فوتبالی مثل سعادت موجب اعتراض کسی نشد.
سعادت تا سال ۷۶ سرپرست ماند تا دوباره عابدینی، خردبین را به پرسپولیس برگرداند. خردبین کنار متکوویچ نشست اما دیری نپایید که سرمربی کروات اخراج شد و علی پروین به خانه اش بازگشت. خردبین و پروین دوباره به هم رسیدند و سالهای باشکوهی را در انتهای دهه ۷۰ برای پرسپولیس رقم زدند. در انتهای دهه ۷۰ دعوای مدیریتی پرسپولیس بالا گرفت. عابدینی رفت و بعد از عباس انصاری فرد و علی میرزایی، اکبر غمخوار مدیرعامل شد. سردار غمخوار در پایان لیگ ۸۱، پروین و خردبین را برکنار کرد و وینگو بگوویچ و ابراهیم آشتیانی را روی نیمکت پرسپولیس نشاند.
یک سال بعد خطیب که جایگزین غمخوار شده بود دوباره پروین و خردبین را به پرسپولیس برگرداند؛ پروین به عنوان مدیر فنی و خردبین به عنوان سرپرست. در اواسط لیگ فصل بعد، محمد حسن انصاری فرد جای خطیب را گرفت و در اولین اقدام عذر پروین و خردبین را خواست. او در یک اقدام عجیب، محسن اسکندری سرپرست تیم فوتسال پرسپولیس را جایگزین خردبین کرد!
اسکندری تا پایان دوران مدیرعاملی انصاری فرد سرپرست ماند و با آغاز مدیریت حبیب کاشانی دوباره خردبین سرپرست پرسپولیس شد! چند ماه بعد خردبین دچار مشکلات قلبی شد و نتوانست پرسپولیس را همراهی کند. حاج حبیب هم غلامرضا احمدی که مسئول روابط عمومی باشگاه بود را جایگزین خردبین کرد! احمدی چهره شناخته شده گروه معارف صدا و سیمای جمهوری اسلامی، ناباورانه سرپرست پرسپولیس شد تا صندلی دکتر برومند، نماد مکتب شاهین در اختیار فردی از مکتب اهل بیت قرار گیرد! احمدی تا پایان فصل، سرپرست ماند و با رفتن حبیب کاشانی و آغاز مدیریت داریوش مصطفوی، یک بار دیگر محمودخان خردبین سرپرست پرسپولیس شد!
خردبین تا سال ۹۰ سرپرست ماند تا این که در اواسط پاییز آن سال، درگیری لفظی او با زارع، قائم مقام مدیر عامل وقت، سردار محمد رویانیان، باعث کنار گذاشتن او از تیم شد اما رویانیان از خردبین دلجویی کرد و محمودخان بازگشت. چند ماه بعد و در میانه زمستان آن سال، دنیزلی سرمربی وقت تیم به شدت با خردبین به مشکل خورد تا حدی که خردبین از پرسپولیس رفت و دکتر محمد زادمهر سرپرست تیم شد! پرسپولیس آن فصل شوم را با سرپرستی زادمهر به پایان رساند تا برای شروع فصل جدید، سردار همه را سورپرایز کرده و در تابستان ۹۱، رفیق صمیمیاش سعید شیرینی را سرپرست پرسپولیس کند!
شیرینی تا اواخر لیگ ۹۲ سرپرست تیم ماند تا این که با کنار رفتن رویانیان، حکم بازداشت شیرینی به اتهام کشیدن چکهای بی محل صادر شد. در همین حیث و بیث، امیر رضا خادم معاون حقوقی و پارلمانی وزارت ورزش که همه کاره امور سرخابیها در آن مقطع بود شیرینی را از پرسپولیس اخراج و ایوب بهتاج را به عنوان سرپرست جدید منصوب کرد! پروین که به تازگی مدیر عامل باشگاه شده بود زیر بار نرفت و خودش پنجعلی را سرپرست پرسپولیس کرد.
پنجعلی تا پایان تابستان سال بعد سرپرست ماند تا این که در شهریور ۹۳ حمیدرضا سیاسی مدیر عامل جدید پرسپولیس، پس از برکناری علی دایی از سرمربیگری تیم، پنجعلی را هم برکنار و خردبین را برای nامین بار سرپرست پرسپولیس کرد! خردبین تا دی ۹۶ در این پست باقی ماند و سپس قائم مقام باشگاه شد. با رفتن خردبین، افشین پیروانی سرپرست تیم شد و تا اواسط تابستان سال بعد در این مسئولیت باقی ماند. پیروانی در سال ۸۷ هم دستیار افشین قطبی بود و در مقطعی کوتاه سرمربی پرسپولیس هم شده بود.
او همچنین در دوران سرمربیگری علی دایی در سال ۹۳ مربی پرسپولیس بود.حرف و حدیثها راجع به پیروانی و مسائل حاشیه ای او در زمان سرپرستیاش در تیم ملی فوتبال، منجر به محرومیت پنج ساله اش شد و دوران سرپرستی او در پرسپولیس را به پایان رساند تا مصطفی قنبرپور جانشینش شود. قنبرپور پیشتر مدیر آکادمی پرسپولیس شده بود و قبل از آن هم به عنوان کمک مربی پرسپولیس سابقه دستیاری برانکو را داشت. او همچنین در دوره اول مدیریت محمدحسن انصاری فرد مشاور مدیرعامل بود.
دوران سرپرستی قنبرپور ۶ ماه بیشتر نبود و ایرج عرب، مدیر عامل جدید پرسپولیس در اواسط زمستان ۹۷ او را برکنار و محسن خلیلی را جایگزینش کرد. با استعفای عرب و مدیریت مجدد محمد حسن انصاری فرد، محسن خلیلی پس از صرف یک دیزی دلچسب برکنار و افشین پیروانی که از اتهامات قبلی تبرئه شده بود از مهر ۹۸ دوباره سرپرست پرسپولیس شد! این بود داستان سرپرستی پرسپولیس از سیر تا پیاز. اگر از مرور این همه تغییر و جا به جایی سرگیجه گرفتید باز هم جای شکرش باقی است که پرسپولیسی هستید و فقط یک سرپرست برای باشگاهتان میشناسید: محمود خردبین.
با وجود ثبات محمودخان و رکورد بی نظیر او تغییر نفرات، سرسام آور و کلافه کننده است. پست سرپرستی پرسپولیس، بی گمان مسئولیتی است سهل ممتنع! هم آسان است و هم دشوار و صد البته پر خاطره. چه محمودخان خردبین کنار سلطان پروین بنشیند و پس از گل کاویانپور به الدعیع مثل ابر بهار اشک بریزد، چه سعید شیرینی وسط داربی کسل کننده چرت بزند و برای تمسخر سوژه جور کند! این صندلی، این پست، این جایگاه انگار سنجاق شده به تاریخ پرسپولیس، با همه زشتی ها و زیباییهایش، با همه مسئولیتها و بی مسئولیتیهایش!
میلاد