سوال: مقصود از خود شناسی
چیست؟
پاسخ :
در پاسخ به این پرسش، ابتدا به چند نکته به عنوان مقدمه، اشاره می کنیم و سپس
مقصود از خود شناسی را بیان خواهیم نمود.
1- شناخت حصولی و حضوری:
در یک تقسیم بندی کلی انسان شناسی به شناخت حصولی و حضوری انسان
تقسیم می شود. مراد از شناخت حصولی انسان، شناخت باواسطه و غیرمستقیم آدمی است، این
شناخت معمولا به واسطه مطالعه، تحصیل، تحقیقات علمی، تفکرات عقلانی و تامل و تدبر
در متون دینی حاصل می شود. محصول این تلاش علمی، دست یابی به مفاهیم و نتایج علمی
ای است که بوسیله آنها می توان تا حدود زیادی چهره واقعی انسان را مشاهده نمود.
شناخت حضوری انسان، ادراک و شعور بی واسطه حقیقت انسانی است. این گونه شناخت
که نور چشم عارفان و آرزوی مؤمنان راستین است در سایه ریاضت نفس، تهذیب درون،
مراقبت دل، و نوعی درون نگری حاصل می شود و البته بهترین راهی است که پرده از راز
حقیقت انسان برمی دارد و واقعیت او را آنگونه که هست، برخویشتن می نمایاند. شناخت
حضوری خاص عارفان و سالکان است و معمولا برای عده کمی از انسان ها این توفیق دست می
دهد.
2- معرفت نفس:
در تعالیم دینی و همچنین آموزه های عرفان و فلسفه اسلامی و حتی
غیراسلامی بر لزوم تلاش برای معرفت نفس تأکید شده است و حتی در برخی روایات، معرفت
نفس به عنوان برترین معرفت و دریچه ای به سوی درک مبدأ ربوبی، معرفی شده است؛ مانند
این دو روایت از علی(ع) که در آن فرموده است: ( معرفه النفس انفع المعارف) معرفت
نفس سودمندترین شناخت ها است (نال الفوز الاکبر من ظفر بمعرفه النفس) کسی که موفق
به معرفت نفس شود، به بزرگترین رستگاری نایل شده است. (غررالحکم ج 6 ص 172-
انتشارات دانشگاه تهران.)
در این زمینه بعضی خود شناسی را مرادف با مضمون این روایات می شمارند و حال
آنکه معرفت نفس، به معنایی که مورد نظر این روایات و کلمات عرفا و حکما است، شناخت
حضوری حقیقت نفس مجرد انسانی است نه شناخت حصولی آن. (شناخت انسان از نظر قرآن، ص
،7 حجه الاسلام واعظی)
3- انسان شناسی:
هر فرد از افراد انسانی، ترکیبى از ویژگیهاى نوعى و فردى است.
ویژگی های نوعی، خصوصیاتی است که در تمام افراد انسانی به صورت مشترک وجود دارد،
مانند غریزه، فطرت، توانایی ها و نیازهای مشترک و ویژگی های فردی خصوصیاتی است که
هر فرد را از سایر افراد انسانی ممتاز می کند. مقصود از انسان شناسی علمی است که با
استفاده از روش های علم حصولی؛ مانند کلام، فلسفه و عرفان می کوشد تا ابعاد وجودی
مشترک، توانایی ها و نیازهای فطری و غریزی انسان را بررسی نماید. یکی از مباحث مهم
این شناخت بیان مقام و جایگاه انسان در هستی و ارزش فوق العاده او در میان پدیده
های عالم است.
4- خود شناسی:
خود شناسی نیز دو گونه تصور می شود، یکی خودشناسی به معنای معرفت
نفس که راه تحصیل آن علم حضوری و روش عرفانی است و دیگری به معنای انسان شناسی است
که عمدتا از طریق علم حصولی بدست می آید.
شناخت حضوری نفس اساسا از محور بحث های ما خارج است، زیرا چنین شناختی یک
تجربه فردی به حساب می آید و نمی تواند به صورت یک علم جمعی که با تعلیم و آموزش،
قابل انتقال به دیگران باشد استفاده کرد. عبادت، ذکر، توجه، مراقبت از نفس و درون
نگری اسبابی هستند که فرد را به چنین شناختی نایل می کنند، نه پژوهش و تحقیق و
استدلال و آزمون.
مقصود ازخود شناسی:
در اینجا این سوال مطرح می شود که مقصود از خودشناسی چیست؟ آیا
خودشناسى به معناى شناخت نوع انسان است؟ یا به معناى شناخت هر فرد از خویشتن است،
خویشتنى که مرکب از ویژگیهاى مشترک با دیگران و ویژگیهاى اختصاصى هر فرد است؟ اگر
خودشناسى به معناى شناخت جنبه هاى اشتراکی افراد نوع انسان باشد، خودشناسی همان
انسانشناسی است. و اگر مقصود از خودشناسى شناخت هر فرد از خویشتن باشد، خودشناسى
بخشی از انسان شناسى خواهد بود.
انسان شناسى به روش صد در صد شهودى و درون نگرانه امکان پذیر نیست، زیرا
شناخت هر فرد از خویشتن اگر با روش درون نگرى و از طریق علم حضورى صورت گیرد، نتیجه
آن شناخت مجموع ویژگیهاى نوعى و شخصى خواهد بود و تمییز ویژگى هاى نوعى و شخصى از
یکدیگر فقط با مشاهده خصوصیات دیگران ممکن خواهد شد. بنابراین اگر پس از درون نگرى
بگوییم خودشناسى (به معناى خاص) کرده ایم. سخن درستى گفته ایم، ولى اگر بگوییم
انسان شناسى کرده ایم، سخن ما نادرست است؛ زیرا براى تبدیل خودشناسى به انسان شناسى
باید به مشاهده ویژگى هاى دیگران بپردازیم و با مقایسه خود و دیگران اوصاف مشترک و
مختص خود را از هم باز شناسیم. البته در صورتى که این مرحله تکمیلى را انجام دهیم،
انسان شناسى کرده ایم و انسان شناسى ما باز هم علمى حصولى را نتیجه داده است.
بنابراین مقصود از خودشناسی در مباحث حاضر که جنبه آموزشی دارد، انسان شناسی
یعنی شناخت ویژگی های نوعی و همچنین ویژگی های فردی از طریق علم حصولی است، منتهی
تمام شاخه های علم حصولی راجع به انسان نیز در این بحث بررسی نمی شود. در خودشناسی
اخلاقی، معرفت به آن دسته آموزه ها راجع به خود انسانی بررسی می شود که زمینه ورود
انسان به مرحله خودسازی و سلوک الی الله و رسیدن به کمال و سعادت را فراهم می آورد.
(شناخت انسان از نظر اسلام، ص8)
بنیادی ترین حوزه های بحث در خودشناسی اخلاقی یکی راجع به هویت انسان است.
دراین بخش ابعاد، ساختار، سرشت، استعدادها و نیازهای انسان مورد بررسی قرار گیرد و
دیگری مباحث ارزشی درباره انسان است که به بحث و بررسی ارزش وجودی انسان و کمال و
سعادت او اختصاص می یابد و بخش سوم درباره زندگی انسان پژوهش می کند و به معنای
زندگی و هدف آفرینش انسان خواهد پرداخت.
برای مطالعه بیشتر رجوع شود به:
شناخت انسان از نظر قرآن، حجه الاسلام واعظی.