در این باره به چند نکته اشاره مى شود:
1. خداوند انسان را با دو دسته کنش و واکنش نیرومند (معنوى و مادى) آفریده است و این خود انسان است که مى تواند با تکیه بر اراده نیرومندى که خداوند به او داده است، هر یک از آنها را بر دیگرى غلبه دهد و به پیروى یا سرپیچى از هر کدام اقدام کند. بنابراین آسیب پذیرى انسان تابع خواست و اراده او است. آنچه به طور مستقیم به خدا انتساب دارد قرار دادن چنین غریزه نیرومندى در انسان است اما آسیب پذیرى مربوط به خود انسان است.
معناى قدرت و توانمندى نیز همین است که انسان در دو جهت مخالف امکان فعالیت داشته باشد؛ در غیر این صورت قدرت و توانمندى معنا نداشت. از این رو در انتساب کار زیبا به هر کس و اثبات قابلیت و لیاقت براى هر چیز آن گاه معنا دارد که او توانایى بر انجام زشتى و یا قدرت رهایى از انجام کارى را داشته باشید.
2. شکل گیرى خوبان و بدان انجام نمى پذیرد مگر با وجود غرایزى هم چون شهوت و غضب که داراى دو چهره خوبى و بدى مى باشند و مى توان گفت؛ چهره زیبایى ها آنگاه آشکارتر مى شود که در کنار زشتى ها قرار گیرد و هنر مردان خدا آن گاه بیشتر جلوه گر مى شود که با سست عنصران و آلودگان به شهوت مقایسه شوند و در برابر حق ستیزان قرار گیرند. از این رو با نگاهى کلان به زندگى انسان ها وجود شهوت و غضب در تجلى زیبایى ها و حتى به فعلیت رساندن خوبان نقش مؤثرى دارد.
3. اگر چه زمینه هاى فساد فراوان است و دغدغه آن بسیارى از جوانان را آزرده مى کند. اما باید دانست که خروش شهوت و برافروختگى غضب، در برابر عزم و اراده جوانان و جوان دلان نه تنها قابل فروکشى است؛ بلکه حتى با یک بار ایستادگى در برابر شهوت مى توان خاطره خوش آن تجربه نورانى در زندگى آدمى ماندگار شود به طورى که در صحنه هاى بعدى بسیار آسان تر مى توان بحران ها را پشت سر گذاشت و شاید این تجربه براى خود شما نیز اتفاق افتاده باشد. اسلام، برخلاف مسیحیت به غرایز – به ویژه شهوت جنسى – هرگز دید منفى و پلید انگارانه ندارد. اسلام همه این امور را براساس نظام حکیمانه خلقت، پرفایده و سودمند مى انگارد. آنچه از نظر اسلام مردود است، هدف نهایى قرار گرفتن و لجام گسیختگى شهوات، اسارت انسان در برابر آنها و غفلت از بُعد برین وجود آدمى است. اما استفاده بهنجار و صحیح از غرایز و سمت و سو دادن آن در مسیر رشد و تعالى مورد تأکید اسلام است.
4. شهوات و غرایز انسان، از جمله غریزه جنسى، به خوبى کنترل پذیر است. مقصود از کنترل در اینجا نه سرکوب آن، بلکه استفاده صحیح از آن است.
5. اختیار انسان از بزرگ ترین موهبت هاى الهى است. و نقش بسیار نیرومندى در رهبرى کنش هاى آدمى دارد. اراده به خوبى قابل تقویت و نیرومند سازى است و با تقویت آن دشوارترین کارها سهل و آسان مى شود. یک جوان در عین نیرومندى در غرایز، از اراده و توان مقاومت بسیار بالایى برخوردار و طهارت نفس و گرایش هاى معنوى در او، بسیار بالا است. خداوند در قرآن مجید از جوانانى چون حضرت یوسف(علیه السلام) و اصحاب کهف، مثال مى آورد که با اراده سترگ خویش، در برابر طوفان سهمگین غرایز و حوادث ایستادگى و بزرگ ترین افتخارات را در تاریخ بشر براى خود ثبت کردند. در تاریخ انقلاب اسلامى نیز، اراده جوانان با ایمانى چون حسین فهمیده ها، زیباترین جلوه تأثیر شگرف اراده و ایمان جوانان را به نمایش گذاشته است.
6. امداد الهى؛ خداوند همواره دستگیر و مددکار کسانى است که با جدیت، خواستار پاک زیستن و دورى از گناه هستند: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» عنکبوت(29)، آیه 96 .«و کسانى که در راه ما کوشیده اند، به یقین راه هاى خود را بر آنان مى نمایانیم و در حقیقت خدا با نیکوکاران است».
قرآن مجید، یکى از علل نجات یوسف از گناه را امداد و عنایت الهى دانسته است. البته این گونه عنایت ها اختصاص به یوسف(علیه السلام) ندارد؛ بلکه هر کس به هر اندازه که در دورى از گناه جدیت داشته و از خداوند در این زمینه استعانت جوید، مورد عنایت او قرار خواهد گرفت. فلسفه اعانت الهى درباره یوسف نیز به عبودیت مخلصانه او بود= نگا: یوسف (12)، آیه 7 – 42 .
7. امکان توبه و بازگشت؛ درست است که بسیارى از انسان ها در مواردى، به گناه گراییده و در برابر غرایز و هواهاى نفسانى سر تسلیم فرود مى آورند؛ اما در عین حال خداوند باب توبه را به روى بندگان گشوده و راهى قرار داده است که آدمیان، بتوانند زندگى پاک و پیراسته از آلودگى ها را آغاز کنند و آلودگى هاى پیشین را با اشک ندامت و آب مغفرت الهى بشویند و در جهت کمال و سعادت جاودانى گام بردارند.
نتیجه آنکه از طرفى وجود غرایز ضرورى است و از طرف دیگر، راه هاى لازم براى نجات از آلودگى ها نیز فراروى انسان قرار دارد و به عنوان یک اصل در زندگى بشرى مى توان گفت؛ ظرفیت وجودى ما ساخته و پرداخته نمى شود مگر آن که در کنار عقل و قلب، داراى نیروى شهوت و غضب نیز باشیم تا لیاقت راه یابى به بهشت را پیدا کنیم و یا با نگون بختى جهنم را براى خود بسازیم، زیرا بهشت و جهنم ما باید با گذر از این دنیا ساخته شود و شکل بگیرد. از این رو به عنوان یک اصل کلیدى گفته مى شود که «دنیا» محل حدوث و اثبات قابلیت هاست و «آخرت» جایگاه ظهور و ثبات قابلیت هاست. به عبارت دیگر، دنیا بستر «شدن»هاست و آخرت استقرار در «شده»هاست. لذا این گونه نیست که «درجات بهشتى» ما یا «درکات جهنمى» ما از قبل ساخته شده باشد، بلکه باید آن را بسازیم و ساخته شدن آن وابسته به وجود نیروهاى شهوت و غضب در کنار عقل و قلب است.
1. خداوند انسان را با دو دسته کنش و واکنش نیرومند (معنوى و مادى) آفریده است و این خود انسان است که مى تواند با تکیه بر اراده نیرومندى که خداوند به او داده است، هر یک از آنها را بر دیگرى غلبه دهد و به پیروى یا سرپیچى از هر کدام اقدام کند. بنابراین آسیب پذیرى انسان تابع خواست و اراده او است. آنچه به طور مستقیم به خدا انتساب دارد قرار دادن چنین غریزه نیرومندى در انسان است اما آسیب پذیرى مربوط به خود انسان است.
معناى قدرت و توانمندى نیز همین است که انسان در دو جهت مخالف امکان فعالیت داشته باشد؛ در غیر این صورت قدرت و توانمندى معنا نداشت. از این رو در انتساب کار زیبا به هر کس و اثبات قابلیت و لیاقت براى هر چیز آن گاه معنا دارد که او توانایى بر انجام زشتى و یا قدرت رهایى از انجام کارى را داشته باشید.
2. شکل گیرى خوبان و بدان انجام نمى پذیرد مگر با وجود غرایزى هم چون شهوت و غضب که داراى دو چهره خوبى و بدى مى باشند و مى توان گفت؛ چهره زیبایى ها آنگاه آشکارتر مى شود که در کنار زشتى ها قرار گیرد و هنر مردان خدا آن گاه بیشتر جلوه گر مى شود که با سست عنصران و آلودگان به شهوت مقایسه شوند و در برابر حق ستیزان قرار گیرند. از این رو با نگاهى کلان به زندگى انسان ها وجود شهوت و غضب در تجلى زیبایى ها و حتى به فعلیت رساندن خوبان نقش مؤثرى دارد.
3. اگر چه زمینه هاى فساد فراوان است و دغدغه آن بسیارى از جوانان را آزرده مى کند. اما باید دانست که خروش شهوت و برافروختگى غضب، در برابر عزم و اراده جوانان و جوان دلان نه تنها قابل فروکشى است؛ بلکه حتى با یک بار ایستادگى در برابر شهوت مى توان خاطره خوش آن تجربه نورانى در زندگى آدمى ماندگار شود به طورى که در صحنه هاى بعدى بسیار آسان تر مى توان بحران ها را پشت سر گذاشت و شاید این تجربه براى خود شما نیز اتفاق افتاده باشد. اسلام، برخلاف مسیحیت به غرایز – به ویژه شهوت جنسى – هرگز دید منفى و پلید انگارانه ندارد. اسلام همه این امور را براساس نظام حکیمانه خلقت، پرفایده و سودمند مى انگارد. آنچه از نظر اسلام مردود است، هدف نهایى قرار گرفتن و لجام گسیختگى شهوات، اسارت انسان در برابر آنها و غفلت از بُعد برین وجود آدمى است. اما استفاده بهنجار و صحیح از غرایز و سمت و سو دادن آن در مسیر رشد و تعالى مورد تأکید اسلام است.
4. شهوات و غرایز انسان، از جمله غریزه جنسى، به خوبى کنترل پذیر است. مقصود از کنترل در اینجا نه سرکوب آن، بلکه استفاده صحیح از آن است.
5. اختیار انسان از بزرگ ترین موهبت هاى الهى است. و نقش بسیار نیرومندى در رهبرى کنش هاى آدمى دارد. اراده به خوبى قابل تقویت و نیرومند سازى است و با تقویت آن دشوارترین کارها سهل و آسان مى شود. یک جوان در عین نیرومندى در غرایز، از اراده و توان مقاومت بسیار بالایى برخوردار و طهارت نفس و گرایش هاى معنوى در او، بسیار بالا است. خداوند در قرآن مجید از جوانانى چون حضرت یوسف(علیه السلام) و اصحاب کهف، مثال مى آورد که با اراده سترگ خویش، در برابر طوفان سهمگین غرایز و حوادث ایستادگى و بزرگ ترین افتخارات را در تاریخ بشر براى خود ثبت کردند. در تاریخ انقلاب اسلامى نیز، اراده جوانان با ایمانى چون حسین فهمیده ها، زیباترین جلوه تأثیر شگرف اراده و ایمان جوانان را به نمایش گذاشته است.
6. امداد الهى؛ خداوند همواره دستگیر و مددکار کسانى است که با جدیت، خواستار پاک زیستن و دورى از گناه هستند: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» عنکبوت(29)، آیه 96 .«و کسانى که در راه ما کوشیده اند، به یقین راه هاى خود را بر آنان مى نمایانیم و در حقیقت خدا با نیکوکاران است».
قرآن مجید، یکى از علل نجات یوسف از گناه را امداد و عنایت الهى دانسته است. البته این گونه عنایت ها اختصاص به یوسف(علیه السلام) ندارد؛ بلکه هر کس به هر اندازه که در دورى از گناه جدیت داشته و از خداوند در این زمینه استعانت جوید، مورد عنایت او قرار خواهد گرفت. فلسفه اعانت الهى درباره یوسف نیز به عبودیت مخلصانه او بود= نگا: یوسف (12)، آیه 7 – 42 .
7. امکان توبه و بازگشت؛ درست است که بسیارى از انسان ها در مواردى، به گناه گراییده و در برابر غرایز و هواهاى نفسانى سر تسلیم فرود مى آورند؛ اما در عین حال خداوند باب توبه را به روى بندگان گشوده و راهى قرار داده است که آدمیان، بتوانند زندگى پاک و پیراسته از آلودگى ها را آغاز کنند و آلودگى هاى پیشین را با اشک ندامت و آب مغفرت الهى بشویند و در جهت کمال و سعادت جاودانى گام بردارند.
نتیجه آنکه از طرفى وجود غرایز ضرورى است و از طرف دیگر، راه هاى لازم براى نجات از آلودگى ها نیز فراروى انسان قرار دارد و به عنوان یک اصل در زندگى بشرى مى توان گفت؛ ظرفیت وجودى ما ساخته و پرداخته نمى شود مگر آن که در کنار عقل و قلب، داراى نیروى شهوت و غضب نیز باشیم تا لیاقت راه یابى به بهشت را پیدا کنیم و یا با نگون بختى جهنم را براى خود بسازیم، زیرا بهشت و جهنم ما باید با گذر از این دنیا ساخته شود و شکل بگیرد. از این رو به عنوان یک اصل کلیدى گفته مى شود که «دنیا» محل حدوث و اثبات قابلیت هاست و «آخرت» جایگاه ظهور و ثبات قابلیت هاست. به عبارت دیگر، دنیا بستر «شدن»هاست و آخرت استقرار در «شده»هاست. لذا این گونه نیست که «درجات بهشتى» ما یا «درکات جهنمى» ما از قبل ساخته شده باشد، بلکه باید آن را بسازیم و ساخته شدن آن وابسته به وجود نیروهاى شهوت و غضب در کنار عقل و قلب است.