برای پاسخ به این پرسش باید به چند نکته توجه نمود: 1. تحریف، 2. انحراف و کج فهمی، 3. گستره دین اسلام.
1. تحریف به معنای کنار زدن و کج نمودن چیزی از جایگاه اصلی خود و به سوی دیگر بردن است بنابراین تحریف کاری آگاهانه با قصد و نیت خاص است. تحریف در یک نگاه می تواند لفظی یا معنوی باشد. تعریف لفظی آن است که در لفظ نوعی تصرف صورت گیرد. مثلا لفظ عوض شود، کم و یا اضافه شود و… تعریف معنوی آن است که لفظ و عبارت را به گونه ای معنا نمود که اساسا قصد متکلم و نویسنده آن نبوده است.
2. انحراف و کج فهمی، عملی است که از روی آگاهی و قصد و نیت صورت نمی گیرد به این معنا که ممکن است شخصی در فهمیدن متنی دچار کج فهمی شود و یا در تفسیر آن دچار انحراف گردد، حتی انحراف ممکن است در هنجارها و رفتارهای اجتماعی و فردی صورت پذیرد.
3. گستره دین اسلام، ممکن است وقتی دین اسلام گفته می شود مقصود گوینده کتاب مقدس اسلام یعنی «قرآن کریم» باشد. و ممکن است، علاوه بر قرآن، احادیث و روایات هم مورد نظر باشد و در مواردی ممکن است رفتارها و هنجارهای مسلمانان مورد عنایت باشد و… بنابراین وقتی سخن از تحریف می شود اولا باید بین آن و انحراف و کج فهمی فرق گذاشت و ثانیا با توجه به معنای تحریف و موضوع آن درباره آن قضاوت نمود. که برای نمونه به مواردی اشاره می شود: الف. تحریف لفظی قرآن کریم ب. تحریف معنوی قرآن کریم ج. تحریف لفظی در احادیث د. تحریف معنوی در احادیث و… درباره تحریف لفظی قرآن کریم اجماع مسلمین بر این است، چنین تحریفی صورت نگرفته و در آینده هم نمی تواند صورت گیرد. اما تحریف معنوی قرآن کریم ممکن است شخصی یا گروهی یک آیه و یا فرازی از قرآن کریم را به میل و نظر خاص خود (تفسیر به رأی) معنا نماید و چنین چیزی علاوه بر امکان وقوع خارجی هم دارد. اما تحریف لفظی و معنوی در احادیث و روایات، چنین تحریفی امکان دارد و نشانه های تاریخی بر وقوع آن هم وجود دارد.
در پایان باید به دو نکته توجه نمود.
1. درست است که ما مسلمانان حتی شیعه تحریف در پاره ای روایات و سنت را می پذیریم ولی معتقدیم که دین اسلام از تحریف به دور است زیرا متن اصلی اسلام که قرآن کریم است به عنوان بزرگترین معیار در اختیار ما وجود دارد و در کنار آن «سنت معتبر» هم در دست ما است و از طرف دیگر از دیدگاه اسلام «عقل» و دلایل عقلی هم به عنوان یک معیار دیگر معتبر شناخته شده است. بنابراین مسلمانان ملاک های یقینی و معتبری برای بازشناسی روایات و سنت جعلی و تحریف شده در اختیار دارند مخصوصا شیعه با دارا بودن مکتب اهل بیت در این وادی راحت تر می تواند قدم بردارد و می توان ادعا نمود که به نحو غیرقابل قیاسی به برکت علوم اهل بیت(ع) سالم تر مانده است. اما در ادیان دیگر چون متن اصلی آنها وجود ندارد و خود متن اصلی دچار تحریف لفظی شده است. از داشتن معیار بازشناسی تحریف محرومند.
2. انحراف و کج فهمی هایی که در افکار و رفتار بعضی از مسلمانان رخ می دهد، ربطی به دین اسلام ندارد و آنچه در این بعد بر دوش مسلمانان آگاه و متعهد و عالمان دینی سنگینی می کند زمینه سازی برای اصلاح انحرافات عملی مسلمانان است.
1. تحریف به معنای کنار زدن و کج نمودن چیزی از جایگاه اصلی خود و به سوی دیگر بردن است بنابراین تحریف کاری آگاهانه با قصد و نیت خاص است. تحریف در یک نگاه می تواند لفظی یا معنوی باشد. تعریف لفظی آن است که در لفظ نوعی تصرف صورت گیرد. مثلا لفظ عوض شود، کم و یا اضافه شود و… تعریف معنوی آن است که لفظ و عبارت را به گونه ای معنا نمود که اساسا قصد متکلم و نویسنده آن نبوده است.
2. انحراف و کج فهمی، عملی است که از روی آگاهی و قصد و نیت صورت نمی گیرد به این معنا که ممکن است شخصی در فهمیدن متنی دچار کج فهمی شود و یا در تفسیر آن دچار انحراف گردد، حتی انحراف ممکن است در هنجارها و رفتارهای اجتماعی و فردی صورت پذیرد.
3. گستره دین اسلام، ممکن است وقتی دین اسلام گفته می شود مقصود گوینده کتاب مقدس اسلام یعنی «قرآن کریم» باشد. و ممکن است، علاوه بر قرآن، احادیث و روایات هم مورد نظر باشد و در مواردی ممکن است رفتارها و هنجارهای مسلمانان مورد عنایت باشد و… بنابراین وقتی سخن از تحریف می شود اولا باید بین آن و انحراف و کج فهمی فرق گذاشت و ثانیا با توجه به معنای تحریف و موضوع آن درباره آن قضاوت نمود. که برای نمونه به مواردی اشاره می شود: الف. تحریف لفظی قرآن کریم ب. تحریف معنوی قرآن کریم ج. تحریف لفظی در احادیث د. تحریف معنوی در احادیث و… درباره تحریف لفظی قرآن کریم اجماع مسلمین بر این است، چنین تحریفی صورت نگرفته و در آینده هم نمی تواند صورت گیرد. اما تحریف معنوی قرآن کریم ممکن است شخصی یا گروهی یک آیه و یا فرازی از قرآن کریم را به میل و نظر خاص خود (تفسیر به رأی) معنا نماید و چنین چیزی علاوه بر امکان وقوع خارجی هم دارد. اما تحریف لفظی و معنوی در احادیث و روایات، چنین تحریفی امکان دارد و نشانه های تاریخی بر وقوع آن هم وجود دارد.
در پایان باید به دو نکته توجه نمود.
1. درست است که ما مسلمانان حتی شیعه تحریف در پاره ای روایات و سنت را می پذیریم ولی معتقدیم که دین اسلام از تحریف به دور است زیرا متن اصلی اسلام که قرآن کریم است به عنوان بزرگترین معیار در اختیار ما وجود دارد و در کنار آن «سنت معتبر» هم در دست ما است و از طرف دیگر از دیدگاه اسلام «عقل» و دلایل عقلی هم به عنوان یک معیار دیگر معتبر شناخته شده است. بنابراین مسلمانان ملاک های یقینی و معتبری برای بازشناسی روایات و سنت جعلی و تحریف شده در اختیار دارند مخصوصا شیعه با دارا بودن مکتب اهل بیت در این وادی راحت تر می تواند قدم بردارد و می توان ادعا نمود که به نحو غیرقابل قیاسی به برکت علوم اهل بیت(ع) سالم تر مانده است. اما در ادیان دیگر چون متن اصلی آنها وجود ندارد و خود متن اصلی دچار تحریف لفظی شده است. از داشتن معیار بازشناسی تحریف محرومند.
2. انحراف و کج فهمی هایی که در افکار و رفتار بعضی از مسلمانان رخ می دهد، ربطی به دین اسلام ندارد و آنچه در این بعد بر دوش مسلمانان آگاه و متعهد و عالمان دینی سنگینی می کند زمینه سازی برای اصلاح انحرافات عملی مسلمانان است.