آیا تا به حال به
این پرسش اندیشیدهاید
که «سهم شما از این دنیا چیست؟» نقطه کانونی این پرسش، درنگ در این آیه است:
«و لا تنس نصیبک من
الدنیا؛ و سهم خود را از دنیا فراموش مکن».[1]
امیرمؤمنان(ع)
در تفسیر «سهم» میفرماید:
«سلامت، توانایی، فرصت، جوانی و شادابیات
را فراموش مکن؛ تا با آنها، آخرت را به دستآوری».[2]
در روایتی نیز این آیه سرزنشی برای هیجده سالهها
دانسته شده است.[3]
به اختصار، تواناییها
و فرصتهای
دوران جوانی را یادآور میشویم؛
تا پاسخی برای سهم شما بیابیم. این تواناییها
و فرصتها
عبارتند از:
1. فن بهتر زیستن
بزرگترین
فن بهتر زیستن، بهره جستن از فرصتهای
بینظیری
است که به سرعت میگذرند.
«فرصت جوانی»، با دیگر ذخایری که در اختیار دارید، تفاوت دارد. مدت زمان جوانی را
نمیتوان
تغییر داد. این فرصت، ربودنی و رفتنی است و ضایع ساختن آن، چیزی جز غم، اندوه و
پشیمانی را برای دوران پس از آن، به جا نمیگذارد.
از پیامبر رحمت(ص)
چنین نقل شده است:
«از دست دادن فرصت،
اندوهبار است».[4]
فرصت نمیدهد
که بشویم زدیده خواب ×××از بس که تند میگذرد
جویبار عمر[5]
جوانی، فرصتی جبرانناپذیراست،
و «خست» و «دقت» در آن، امری پسندیده و نیکوست. از اینرو،
مسامحه در گذشت ساعات و روزهای دوران جوانی، روا نیست؛ بلکه آراستن آن با تلاش،
کوشش و فعالیت، آیندهای
سبز و سرشار از موفقیت را رقم خواهد زد. رسول گرامی اسلام(ص)
میفرماید:
«پروردگار فرشتهای
دارد که هر شب نازل شده، بانگ میزند:
ای بیست سالهها!
تلاش و جدّیت کنید».[6]
لحظات زندگی را جدی
بگیرد و فرصت جوانی را دریابید.
2. برنده بودن
بزرگترین
ضعف یک جوان، کوچک شمردن خویش است. همانا انسان را چیزی مانند همتش، بلند نمیگرداند.
انسان با همت، هماره
برنده است.
او به فکر جواب است؛
همیشه طرحی دارد؛
مشکل را ممکن میشمارد
و
در هر مشکلی، راه حل
آن را میبیند.
خودتان را دست کم
نگیرید و کوچک نشمرید؛ زیرا هر کس بر نردبان همت فراز آید، به مقصود دست یابد.
روزی پیامبر(ص) به
ربیعه بن کعب فرمود:
تو هفت سال است که
مرا خدمت نمودهای؛
آیا از من حاجتی درخواست نمیکنی؟
عرض کرد: یا رسول
الله(ص) مرا مهلتی ده که در این باره فکر کنم.
او فردا به نزد
پیامبر(ص) رفت. حضرت فرمود: حاجتت
را بگو!
گفت: از خدا بخواه
که در بهشت مرا نزد تو جای دهد.
فرمود: چه کسی این
را به تو یاد داد؟
گفت: کسی به من یاد
نداده است؛ بلکه خود اندیشیدم که اگر مال دنیا بخواهم، مال، فانی و از میان رفتنی
است و اگر عمر دراز بخواهم، عاقبت مرگ است؛ پس چیزی بخواهم که دائم و همیشگی باشد.
حضرت لختی سر به زیر افکند و سپس فرمود:
چنین خواهم کرد؛ ولی
تو مرا به کثرت سجود یاری ده.[7]
مرغ با پَر میپرد
تا آشیان ××× پَرِّ مردم؛ همّت است ای مردمان
منگر این را که
حقیری و ضعیف ××× بنگر اندر همت خود، ای شریف!
دست دادستت خدا،
کاری بکن ××× مَکسَبی کن، یاریِ یاری بکن
هر کسی در مکسبی پا
مینهد
××× یاریِ یارانِ دیگر میکُند
میدَوَد
حمال زی بارِ گران ××× میرُباید
بار را از دیگران
جنگ حمّالان برای
بار بین ×××
این چنین است، اجتهاد کار بین[8]
3. مقصرترینها
شما وقتی به شرایط
موجود خود عشق میورزید
و از اراده و تلاش برخوردار میگردید
که افق آینده را روشن بینید. در زندگی، همیشه
چراغ امید را روشن نگه دارید که با فروغ آن، نیازها، علایق، خواستها
و تمایلات، سمت و سوی سالم مییابند
و با اتکا به نیروی اراده و تصمیم، جامه عمل میپوشند.
اگر امید از آدمی
گرفته شود، بدبختترین
موجود زمین خواهد شد و «غول افسردگی» او را اسیر اضطرابها،
نگرانیها،
دشواریهای
تحصیلی، شغلی، مالی و مشکلات ناشی از روابط خانوادگی و اجتماعی میسازد
و دنیای او را غمانگیز،
سرد و بیروح
میکند.
سعی کنید از چیرگی ظلمت ناامیدی بپرهیزید؛چون
هنگامی که ناامیدی قلب آدمی را تسخیر کند، تأسف، وی را از پای در آورد.[9]
امیرمؤمنان(ع)
میفرماید:
«برای ناامید، تلخی و درد و هلاکت است».[10]
زندگی را یأس، خواب
آور بود ××× این دلیل سستی عنصر بود
از دمش میرد قوای
زندگی ××× خشک گردد چشمههای
زندگی[11]
آنان که روح مأیوسی
دارند، مقصرترین افرادند؛ زیرا رشته پیوند با زندگی را بریده و به نوعی خودکشی روحی
روی آوردهاند.
اگر امید نباشد؛ مثل این است که خانه وجود انسان چراغ نداشته باشد. دنیای جوان، با امید
برپاست و موفقیت و پیشرفت او، مرهون پرورش این «عطیه الهی» در قلب تپنده اوست.
4. یک تصمیم موفق
دوراندیشی، نوعی
عاقبتنگری
است که ثمره آن، سالم ماندن از آسیبها
است. کسی که دوراندیشی او را پیش نبرد، ناتوانی و درماندگی، عقب نگاهش میدارد.[12]
در هر تصمیمی، دوراندیشی را فراموش نکنید. پیروزی، با دوراندیشی و اراده پایدار، به
دست میآید
و ارمغانش برای شما خوشبختی خواهد بود.
مردی با اصرار بسیار
از رسول اکرم(ص) یک جمله به عنوان اندرز خواست. رسول اکرم(ص) به او فرمود:
اگر بگویم به کار میبندی؟
– بلی یا رسول الله!
رسول اکرم(ص) بعد از
این که سه بار از او قول گرفت و او را متوجه اهمیت موضوع کرد، به او فرمود: هرگاه
تصمیم به کاری گرفتی، اول در اثر و نتیجه و عاقبت آن کار فکر کن و بیندیش؛ اگر دیدی
نتیجه و عاقبتش صحیح است، آن را دنبال کن و اگر عاقبتش گمراهی و تباهی بود، از
تصمیم خود صرفنظر
کن.[13]
دوراندیشی، در گرو
دانایی و رایزنی با خردمندان و پیروی از توصیههای
آنان است. سعی کنید از خودرأیی، اجتناب کنید و در تصمیمات خود، رایزنی کنید.
5.
قبض و بسط های زندگی
درد و رنجهای
زندگی سه ویژگی دارند؛
الف) پایان
ناپذیرند.
ب) استثنا ناپذیرند.
ج) کلی و تعمیم
پذیرند.
باید رابطه خود را
با مشکلات تغییر دهیم. در این صورت، این دردها و رنجها
میتوانند
قابل تحمل باشند و حتی از این بالاتر، میتوانند
به نوعی رضایت باطنی تبدیل شوند.
وقتی مشکلات را بخشی
از زندگی بدانید و رابطه خود را با آنها تنظیم کنید، در این صورت، با استقامت، میتوانید
به استقبال گشایش بروید.
به این حدیث
بنگرید:
«ای سختی! بر شدتت
بیفزا تا گشایش حاصل شود».[14]
بیشک،
این باور که پس از سختی و رنج، گشایشی است و گشایشها،
در دل سختیهاست
و هر سختی، در درون خودش، گشایشی دارد، به زندگی، رونق و نشاط میبخشد.
پیامبر(ص)
پس از نزول سورة انشراح و تأکید خداوند بر این نکته – «فان مع العسر یسرا. ان مع
العسر یسرا»[15]–
چنین احساس کرد که همراه هر سختی، «دو آسانی» خواهد بود و با این مژده الهی، چهره
مبارکش شکفته شد و بعد همواره این جمله را تکرار میکرد
و میفرمود:
یک سختی، با دو سستی چه خواهد کرد؟ خدای من، به من وعده آسانی و وعده سستی همراه
این سختیها
را داده است.[16]
یسر با عسر است، هین
آیس مباش ×××
راه داری زاین ممات اندر معاش[17]
پینوشت:
[1]
.
قصص، آیة 77.
[2]
.
دیلمی، ارشاد القلوب، ج1، ص25.
[3]
.
صدوق، خصال، ص509.
[4]
.
ری شهری، میزان الحکمه، ج6، ص2399.
[5]
.
صائب تبریزی.
[6]
.
نوری، مستدرک الوسائل، ج12، ص157.
[7]
.
مجلسی، بحارالانوار، ج22، ص84.
[8]
.
مثنوی معنوی.
[9]
. همان.
[10]
.
آمدی، غررالحکم، ترجمه آقا جمال خوانساری، ج5، ص27.
[11]
.
اقبال لاهوری.
[12]
.
بحارالانوار، ج71، ص339.
[13]
.
حر عاملی، وسائل الشیعه، ج2، ص457.
[14]
.
ابن اثیر، نهایه، ج1، ص30.
[15]
.
انشراح، آیه 5و6.
[16]
.
مجموعه آثار (سیره نبوی)، ج16، ص138.
[17]
. مثنوی
معنوی.