{J زیارت عاشورا ، تجلى تولى و تبرى J} به حق مى توان زیارت عاشورا را بیانگر روح « تولى و تبرى » دانست و اوج اشتیاق به ولایت و نفرت از ستمکاران و غاصبان و خیانتکاران برشمرد ، روح زیارت عاشورا ، روح حاکمیت اخلاق ، پاکى و بندگى خداست و سراسر آن بیانگر مقام و جایگاه انسان آرمانى و حقیقت طلب است ، جرأت و جسارت در بیان عواطف و احساسات پاک قلبى که انبوهى از اندیشه ناب در وراى آن است جز به ایمان و اعتقاد کامل میسور نیست و هنگامى که انسان این واژگان بلند را سر مى دهد باید در هر زمان و مکان از هر شخصیت حسینى حمایت نماید و از هر ستمگر یزیدى نفرت بجوید .
در بخش اول که بیان اوج محبت و عشق و دوستى نسبت به خاندان طهارت است به امام چنین خطاب مى شود سلام بر تو که خون تو خون خداست و از ظلم و ستمى که بر تو روا داشته اند خداوند دادخواهى مى کند . و بعد از آن به یاران فداکار حضرت تا که زمان و زمین جریان دارد سلام مى دهد .
این سلام گویاى نگاهى زیبا به حادثه عاشورا است ، حسین ( علیه السلام ) مظهر حق و حقیقت و دفاع از اسلام عزیز است و در راه خداوند از تمام هستى خویش گذشت و ذره اى در این راه فروگذار نکرد .
« اگر دین محمد ( صلى الله علیه و آله ) جز به کشته شدن من پایدار نمى ماند ، پس اى شمشیرها ، مرا در برگیرید » 1 .
اگر انسان خویشتن را ، از غیر خدا رها سازد و تمام اندیشه و انگیزه و رفتار خویش را براى خداوند سبحان خالص گرداند ، تمام اعضا و جوارح او خدایى مى شود . به تعبیر زیباى روایت که پروردگار متعال مى فرماید : « پس هنگامى که او را دوست بدارم گوش او مى شوم همان گوشى که با آن مى شنود و چشم او مى شوم همان چشمى که با آن مى بیند و زبانش مى شوم همان زبانى که با آن سخن مى گوید و دست او مى گردم همان دستى که با آن بگیرد اگر دعا کند اجابتش کنم و اگر از من خواهش نماید به او عطا کنم » 2 .
در یک نگاه مى توان زیارت عاشورا را برخوردار از دو آموزه بزرگ در زندگى دانست : الف . ولایت ، ب . برأئت .
ولایت با حق جویان و حق مداران و رهبران راه حق و حقیقت .
برائت از باطل و ستمگران و جنایتکاران و نفاق پیشه گان و کفراندیشان .
سراسر این زیارت بزرگ و سراسر فرازهاى آن ، برآمده از این دو آموزه و معرفى پیروان و رهبران در این دو مسیراست . گویا ، هر انسان آزاده اى در مقابل این دو جریان ، هر لحظه باید تصمیم گیرى نماید یا راه حق ، شرافت و عزت را بپذیرد و یا جریان پلیدى و تباهى و ذلت را برگزیند . از آغاز زندگانى فرزندان آدم ( علیه السلام ) ، این تقابل شکل پذیرفته و تا زمان و زمین استمرار و استقرار دارد این مقابله ماندگار است .
امام حسین ( علیه السلام ) نماد ، انسانى خداخواه و حق محور و دین دار است که در مقابل جریانى فاسد ، بى دین و باطل ایستادگى کرد و آموخت که در شرایطى چنین ، باید چنان عزت مندانه ایستاد .
{J « حماسه عاشورا » حادثه یا فرهنگ J}
زیارت عاشورا حکایت گر یک حادثه در یک مکانى دور و یا زمانى دیر نیست بلکه در کنار روایت گرى از جریانى تاریخى ، بیانگر نوعى فرهنگ دینى است فرهنگى که از حیات طیبه یک انسان معصوم ( علیه السلام ) ، سرچشمه مى گیرد و سرانگشت اشارت و بشارت آن تا بى کران کرانه هستى ، راهنماى انسان ها خواهد بود .
قیام عاشورا ، حادثه اى بود فرهنگ ساز و فرهنگ پرور . و فرهنگى بر قیام کنندگان حاکم بود ( فرهنگ قیام حسینى ( علیه السلام ) ) که موجب پدید آمدن این حادثه در آن زمان خاص شد .
پس باید هم به آن حادثه غمبار و خونبار و مظلومانه نگریسته شود و بر آنان که قربانیان این جنایت شوم در بیکران کرانه تاریخ بشرى بوده اند گریسته شود هم به زبان عشق و عاطفه باید از آن سخن گفت و هم به بیان عقل و اندیشه ، آن را تحلیل کرد . هم از آن فرهنگى جادوانه در فراروى بشر ساخت .
از همین روست که شیعه ، تا زمان پایدار است و زمین بر مدار ، باید از چشمانش گهر بارد و از سینه اش شرر ، و آن را مرهمى نیست و ظهور یادگار پیامبر اکرم ( صلى الله علیه و آله ) و منجى دادگستر و منتقم خون شهیدان ، که در این زیارت آرزوى حضور در رکابش مى رود ، مى تواند تسلى بخش دل سوگوار و قرار دل هاى بى قرار بوده باشد .
به فرجام این کلام باید گفت زیارت عاشورا روایت هجران و حرمانى است و برآمده از درد غم و سوز عشق و اوج کینه و نفرت ، از سویى دلدادگى به آیین حق محورى است و از سویى دیگر دادخواهى بر ستمى بى حد . از جانبى اعلام محبت و عشق است و از جهتى بیانگر برائت و لعن و این است که آغاز با سلامى است و ادامه اش نفرین و خواندن عذاب . و حیات طیبه این دو را با هم دارد که « کلمه اخلاص » ، « لااله الااللَّه » است .
فرهنگ انسان زیستن ، عزیز بودن ، خدایى بودن و خدایى ماندن ، براى دین فداکارى کردن و در راه پایدارى دین از خویشتن گذشتن و تمام سرمایه هاى حیات را به پاى نگهبانى از دین نهادن و طعمه اى براى خویش از حطام دنیا نیندوختن ، فرهنگى که در نهاد و نهان خود عقل و عشق را توأمان دارد و جهاد براى حفظ دین و اصلاح امت پیامبر اکرم ( صلى الله علیه و آله ) و انجام امر به معروف و نهى از منکر و عدم بیعت با فاسدى فاسق و فاجر را سرلوحه قیام خویش قرار داده است .
بازخوانى و بازکاوى قیام عاشورا ، نیاز هر زمان آزادگان و اندیشمندان و راست قامتان است امروزه همه آنان که براى زیستن به عزت مى اندیشند و براى خود ارزش و کرامت نفس باور دارند ، مى توانند با بینش درست و نگرش نوین ، به ابعاد این حادثه بزرگ بنگرند و به شعارها و اهداف آن توجه کنند و آنچه که فرآورده آن قیام بزرگ بود را مورد بازبینى قرار دهند و به این نکته هم توجه کنند که حادثه سازان چه سودى برده اند و چه ثمره اى از این جنایت بى نظیر به دست آورده اند ؟ !
( 1 ) « ان کان دین محمد لایستقم الا بقتلى فیا سیوف خذینى » . ( 2 ) « فاذا احببته کنت سمعه الذى یسمع به و بصره به یبصر به و لسانه الذى ینطق به و یده الذى یبطش بها ، ان دعانى اجببته و ان سألنى اعطیته » ، ( اصول کافى ، ج 2 ، باب ایمان و کفر ، ص 352 ) .
در بخش اول که بیان اوج محبت و عشق و دوستى نسبت به خاندان طهارت است به امام چنین خطاب مى شود سلام بر تو که خون تو خون خداست و از ظلم و ستمى که بر تو روا داشته اند خداوند دادخواهى مى کند . و بعد از آن به یاران فداکار حضرت تا که زمان و زمین جریان دارد سلام مى دهد .
این سلام گویاى نگاهى زیبا به حادثه عاشورا است ، حسین ( علیه السلام ) مظهر حق و حقیقت و دفاع از اسلام عزیز است و در راه خداوند از تمام هستى خویش گذشت و ذره اى در این راه فروگذار نکرد .
« اگر دین محمد ( صلى الله علیه و آله ) جز به کشته شدن من پایدار نمى ماند ، پس اى شمشیرها ، مرا در برگیرید » 1 .
اگر انسان خویشتن را ، از غیر خدا رها سازد و تمام اندیشه و انگیزه و رفتار خویش را براى خداوند سبحان خالص گرداند ، تمام اعضا و جوارح او خدایى مى شود . به تعبیر زیباى روایت که پروردگار متعال مى فرماید : « پس هنگامى که او را دوست بدارم گوش او مى شوم همان گوشى که با آن مى شنود و چشم او مى شوم همان چشمى که با آن مى بیند و زبانش مى شوم همان زبانى که با آن سخن مى گوید و دست او مى گردم همان دستى که با آن بگیرد اگر دعا کند اجابتش کنم و اگر از من خواهش نماید به او عطا کنم » 2 .
در یک نگاه مى توان زیارت عاشورا را برخوردار از دو آموزه بزرگ در زندگى دانست : الف . ولایت ، ب . برأئت .
ولایت با حق جویان و حق مداران و رهبران راه حق و حقیقت .
برائت از باطل و ستمگران و جنایتکاران و نفاق پیشه گان و کفراندیشان .
سراسر این زیارت بزرگ و سراسر فرازهاى آن ، برآمده از این دو آموزه و معرفى پیروان و رهبران در این دو مسیراست . گویا ، هر انسان آزاده اى در مقابل این دو جریان ، هر لحظه باید تصمیم گیرى نماید یا راه حق ، شرافت و عزت را بپذیرد و یا جریان پلیدى و تباهى و ذلت را برگزیند . از آغاز زندگانى فرزندان آدم ( علیه السلام ) ، این تقابل شکل پذیرفته و تا زمان و زمین استمرار و استقرار دارد این مقابله ماندگار است .
امام حسین ( علیه السلام ) نماد ، انسانى خداخواه و حق محور و دین دار است که در مقابل جریانى فاسد ، بى دین و باطل ایستادگى کرد و آموخت که در شرایطى چنین ، باید چنان عزت مندانه ایستاد .
{J « حماسه عاشورا » حادثه یا فرهنگ J}
زیارت عاشورا حکایت گر یک حادثه در یک مکانى دور و یا زمانى دیر نیست بلکه در کنار روایت گرى از جریانى تاریخى ، بیانگر نوعى فرهنگ دینى است فرهنگى که از حیات طیبه یک انسان معصوم ( علیه السلام ) ، سرچشمه مى گیرد و سرانگشت اشارت و بشارت آن تا بى کران کرانه هستى ، راهنماى انسان ها خواهد بود .
قیام عاشورا ، حادثه اى بود فرهنگ ساز و فرهنگ پرور . و فرهنگى بر قیام کنندگان حاکم بود ( فرهنگ قیام حسینى ( علیه السلام ) ) که موجب پدید آمدن این حادثه در آن زمان خاص شد .
پس باید هم به آن حادثه غمبار و خونبار و مظلومانه نگریسته شود و بر آنان که قربانیان این جنایت شوم در بیکران کرانه تاریخ بشرى بوده اند گریسته شود هم به زبان عشق و عاطفه باید از آن سخن گفت و هم به بیان عقل و اندیشه ، آن را تحلیل کرد . هم از آن فرهنگى جادوانه در فراروى بشر ساخت .
از همین روست که شیعه ، تا زمان پایدار است و زمین بر مدار ، باید از چشمانش گهر بارد و از سینه اش شرر ، و آن را مرهمى نیست و ظهور یادگار پیامبر اکرم ( صلى الله علیه و آله ) و منجى دادگستر و منتقم خون شهیدان ، که در این زیارت آرزوى حضور در رکابش مى رود ، مى تواند تسلى بخش دل سوگوار و قرار دل هاى بى قرار بوده باشد .
به فرجام این کلام باید گفت زیارت عاشورا روایت هجران و حرمانى است و برآمده از درد غم و سوز عشق و اوج کینه و نفرت ، از سویى دلدادگى به آیین حق محورى است و از سویى دیگر دادخواهى بر ستمى بى حد . از جانبى اعلام محبت و عشق است و از جهتى بیانگر برائت و لعن و این است که آغاز با سلامى است و ادامه اش نفرین و خواندن عذاب . و حیات طیبه این دو را با هم دارد که « کلمه اخلاص » ، « لااله الااللَّه » است .
فرهنگ انسان زیستن ، عزیز بودن ، خدایى بودن و خدایى ماندن ، براى دین فداکارى کردن و در راه پایدارى دین از خویشتن گذشتن و تمام سرمایه هاى حیات را به پاى نگهبانى از دین نهادن و طعمه اى براى خویش از حطام دنیا نیندوختن ، فرهنگى که در نهاد و نهان خود عقل و عشق را توأمان دارد و جهاد براى حفظ دین و اصلاح امت پیامبر اکرم ( صلى الله علیه و آله ) و انجام امر به معروف و نهى از منکر و عدم بیعت با فاسدى فاسق و فاجر را سرلوحه قیام خویش قرار داده است .
بازخوانى و بازکاوى قیام عاشورا ، نیاز هر زمان آزادگان و اندیشمندان و راست قامتان است امروزه همه آنان که براى زیستن به عزت مى اندیشند و براى خود ارزش و کرامت نفس باور دارند ، مى توانند با بینش درست و نگرش نوین ، به ابعاد این حادثه بزرگ بنگرند و به شعارها و اهداف آن توجه کنند و آنچه که فرآورده آن قیام بزرگ بود را مورد بازبینى قرار دهند و به این نکته هم توجه کنند که حادثه سازان چه سودى برده اند و چه ثمره اى از این جنایت بى نظیر به دست آورده اند ؟ !
( 1 ) « ان کان دین محمد لایستقم الا بقتلى فیا سیوف خذینى » . ( 2 ) « فاذا احببته کنت سمعه الذى یسمع به و بصره به یبصر به و لسانه الذى ینطق به و یده الذى یبطش بها ، ان دعانى اجببته و ان سألنى اعطیته » ، ( اصول کافى ، ج 2 ، باب ایمان و کفر ، ص 352 ) .