خانه » همه » مذهبی » کاپیتولاسیون؛ سند بردگی ۲

کاپیتولاسیون؛ سند بردگی ۲




در مقاله شماره قبل، مباحثی

چون تعریف کاپیتولاسیون، پیشینه کاپیتولاسیون در جهان و ایران (از ابتدا تا رژیم

پهلوی و زمان رضا خان) مورد بررسی قرار گرفت. در این شماره، به بررسی «محمدرضا شاه

و کاپیتولاسیون»، و




«امام (ره) و کاپیتولاسیون» خواهیم پرداخت. لطفا بعد از خواندن مقاله نظرات خود را

برای ما بفرستید.




 


ج .

محمدرضا و کاپیتولاسیون




محمدرضا پس از شهریور 1320.ش و سقوط رضاشاه، با نفوذ و حمایت

اشغالگران ، قدرت را




در دست گرفت. پایان جنگ جهانی دوم و سر برآوردن دو

ابرقدرت به نام‌های امریکا و شوروی، حکایت از


دو

قطبی شدن جهان داشت که موجب حضور نیروهای نظامی و مستشاران ایالات متحده


امریکا در کشورهای وابسته گردید.

ایالات متحده امریکا اولین دسته از نیروهای نظامی خود را تحت عنوان میسیون نظامی


در آذر 1321 با مصونیت‌های قضایی وارد

ایران کرد. در دوران حکومت سهیلی


قراردادهای دیگری در زمینه استخدام

مستشاران امریکایی به بهانه اصلاح سیتسم اداری


ارتش منعقد شد که هر یک از آنها در

برگیرنده امتیازات خاصی برای خانواده‌ها و


وابستگان نظامیان امریکایی بود. کودتای

28 مرداد 1332 و دخالت مستقیم


آمریکا، زمینه‌ ساز حضور همه جانبه

نیروهای نظامی، مستشاری و سیاسی گسترده این کشور


در ایران شد. نقطه اوج امتیاز دهی‌ها

در راستای وابسته‌کردن ایران به غرب ، به دوران نخست‌وزیر


حسنعلی منصور و امیر‌اسدالله علم باز

می‌گردد؛ پس از آن که علی امینی -که خود از سوی امریکایی‌ها برای اجرای اصلاحات

ارضی برگزیده شده بود- از درخواست


اعطای مصونیت به مستشاران نظامی

امریکایی سرباز زد، اسدالله علم در سال 1341 جانشین


وی شد که البته او نیز به سبب پشت سر

گذاشتن واقعه‌ی 15 خرداد 1342 و برگزاری


انتخابات مجلس بیست و یکم، موقعیت طرح

و اجرای کاپیتولاسیون را به دست نیاورد. با


این حال در تاریخ 13 مهر 1342 تصویب

نامه‌ای از سوی دولت علم صادر شد که به موجب


آن، دولت موظف می‌گشت که هنگام تقدیم

قرارداد بین‌المللی « وین » مربوط به مصونیت‌های


دیپلماتیک به مجلسین، ماده واحده‌ای

مبنی بر برخورداری اعضای هیئت‌‌های مستشاری


امریکا در ایران از امتیازات و

مصونیت‌های مربوط به کارکنان اداری و فنی را نیز به




آن منظم نمایند.
[1]

عَلَم با دوراندیشی و به جهت ترس از عکس‌العمل روحانیت و مردم، اعطای این مصونیت را

به مجلسین واگذار کرد تا راه مفرّی برای خود ‌لحاظ کرده باشد. پس از قتل کندی،

لیندون جانسون دویست‌میلیون‌دلار وام برای خرید اسلحه و مهمات به دولت ایران اختصاص

داد که با اعطای مصونیت سیاسی به پرسنل های امریکا و خانواده‌های نظامیان همزمان

بود.عَلَم پس از تقدیم لایحه مزبور به مجلس سنا (بیست‌وشش روز بعد) جای خود را در

تاریخ هفدهم اسفند 1342 به حسنعلی منصور-  دبیرکل حزب ایران نوین – داد. با سفر شاه

به امریکا در تیرماه 1343 و مذاکراتی که صورت گرفت، امریکا اعطای کمک های نظامی را

به وضع مقرراتی در زمینه مسائل قضایی منوط کرد. شاه برای دریافت دویست‌میلیون‌دلار

کمک نظامی، به امریکا قول مساعد داد. پس از بازگشت شاه از امریکا، لایحه

کاپیتولاسیون در مجلس سنا طرح گردید.




سرانجام علی رغم بروز مخالفت ها از طرف برخی نمایندگان مستقل مجلس،

و چندین ساعت بحث و بررسی، رای‌گیری مخفی انجام شد و درنهایت لایحه مزبور با هفتاد

وچهار رای موافق و شصت‌ویک رای مخالف تصویب گردید.
[2]






 
رژیم‌

شاه‌ بر اساس‌ سیاست‌ فزون‌طلبی‌ دولت‌ ایالات‌ متحده‌ امریکا، به‌ احیای‌ رژیم‌

کاپیتولاسیون‌ دست‌ زد و در 21 مهرماه 1343 مصونیت‌ سیاسی‌ و قضایی‌ اتباع‌ امریکا

در ایران‌ را در مجلس‌ شورای‌ ملی‌ آن‌ روز به‌ تصویب‌ رساند. این‌ امتیازخواهی‌

چند انگیزه‌ را دنبال‌ داشت: 1. تحقیر ملت‌ ایران 2. برانگیختن‌ مستشاران،

کارشناسان ، کارمندان‌ فنی‌ و اداری‌ و دیگر اتباع‌ امریکا به‌ زیستن‌ و سکنی‌

گزیدن‌ در ایران‌ 3. قبضه‌ کردن‌ بازار ایران‌ 4. واداشتن‌ مقامات‌ ایران‌ به‌

نگهبانی‌ از اتباع‌ امریکا، اماکن‌ و اموال‌ آنان‌ 5. برتری‌ جویی‌ در برابر

رقیبان.








[
3]




کاپیتالاسیون اساساً

ره‌آورد کشورهای استعماری است که تحت پوشش آن می‌خواستند در تمام شئون مختلف کشور

اعم از ؛ سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی دخالت کنند ، و مهمترین دلیل کشورهای غربی بر

تحمیل و ادامه کاپیتولاسیون این بود که در ایران تشکیلات منظم قضایی مطابق با غرب

وجود ندارد .
[4]




 


د . امام (ره)

و کاپیتولاسیون




علی رغم اینکه رژیم پهلوی سعی کرد با ایجاد سانسور شدید در رسانه‌ها جلوی انتشار

خبر در مورد تصویب لایحه کاپیتولاسیون را بگیرد ، ولی چند روز از تصویب لایحه

نگذشته بود که مجله‌ داخلی‌ مجلس‌ شورا که‌ حاوی‌ متن‌ کامل‌ مذاکرات مجلس بود به‌

دست‌ امام‌ رسید و ایشان‌ نیز تصمیم گرفتند که‌ با ایراد نطقی‌ قاطع‌ و اعلامیه‌ای‌

سازنده‌ خیانت‌های‌ پشت‌ پردة‌ شاه‌ را برای‌ مردم‌ افشا کنند و تا فرصتی‌ هست‌

همگان‌ را برای‌ مقابله‌ و مبارزه‌ با این‌ توطئه‌ فرا خوانند. پیش‌ از هر کاری‌

به‌ منظور آگاه‌ ساختن‌ علما و روحانیان‌ مرکز و شهرستان‌ها پیک‌هایی‌ همراه‌ با

نامه‌ به‌ اطراف‌ و اکناف‌ کشور روانه‌ نمودند و خود نیز با مقامات‌ روحانی‌ قم‌

به‌ گفتگو نشسته‌ و ضربة‌ تازه‌ای‌ که‌ از جانب‌ رژیم‌ بر  اسلام‌ و استقلال‌

ایران‌ وارد شده‌ است‌ را به‌ آگاهی‌ آنها رساندند . جمع‌ کثیری‌ از اقشار مختلف‌

مردم‌ از مرکز و شهرستان‌ها به‌ منظور شنیدن‌ سخنرانی‌ امام‌ راهی‌ قم‌ شدند. رژیم

زمانی که از برنامه سخنرانی امام اطلاع حاصل کرد برای جلوگیری از اجرای برنامه

نماینده‌ای به قم فرستاد ، اما این فرد هر چه تلاش کرد ، نتوانست به دیدار امام

نایل آید ولی توانست به وسیله حاج آقا مصطفی خمینی پیامی را به امام برساند ، وی در

آن پیام به خطر قدرت آمریکا اشاره داشته و نیز اینکه از حمله به شخص اول مملکت

خطرناک‌تر است : «… امریکا به‌ منظور کسب‌ وجهه‌ در میان‌ مردم‌ ایران‌ با تمام‌

قدرت‌ فعالیت‌ کرده‌ و پول‌ می‌ریزد و از نظر قدرت‌ در موقعیتی‌ است‌ که‌ هر گونه‌

حمله‌ به‌ آن‌ به‌ مراتب‌ خطرناک‌تر از حمله‌ به‌ شخص‌ اول‌ مملکت‌ است. اگر این‌

روزها آیت‌الله‌ خمینی‌ بنا دارند، نطقی‌ را ایراد کنند باید خیلی‌ مواظب‌ باشند

که‌ به‌ دولت‌ امریکا مربوط‌ نباشد این‌ خیلی‌ خطرناک‌ است‌ و با عکس‌العمل‌ تند و

شدید آنان‌ مواجه‌ خواهد شد. دیگر هر چه‌ بگویند حتی‌ حمله‌ به‌ شخص‌ شاه‌ چندان‌

مهم‌ نیست.»




اما این تهدیدات  نه تنها کوچکترین اثری در عزم راسخ امام نداشت بلکه ایشان با این‌

پیغام‌ دریافتند که‌ در آن‌ شرایط‌ نقطة‌ ضعف‌ رژیم‌ شاه‌ در تحریک‌ افکار توده‌ها

و شوراندن‌ آنان‌ علیه‌ امپریالیسم‌ امریکا می‌باشد. از این‌ رو در سخنرانی‌ و

اعلامیة‌ تاریخی‌ خویش‌ در 4 آبان 1343 امریکا را با شدیدترین‌ لحنی‌ مورد انتقاد و

اعتراض‌ قرار دادند؛
[5]



 بیانات خود را

با آیه « انا لله و انا الیه راجعون» آغاز نموده  و در بخشی از سخنان خود فرمودند:




« قانونی را به مجلس بردند در آن قانون اول ما را ملحق به پیمان وین

و ثانیا الحاق کردند به پیمان وین که تمام مستشتاران نظامی با خانواده‌هایشان با

کارمندهای فنی‌شان … با هر کسی که بستگی دارند اینها از هر جنایتی که در ایران

بکنند مصون هستند .


اگر یک خادم

امریکایی، اگر یک آشپز امریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا

منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد! دادگاه های ایران حق ندارند

محاکمه کنند! باز پرسی کنند! باید برود امریکا! آنجا در امریکا ارباب ها تکلیف را

معین کنند! دولت سابق این تصویب را کرده بود و به کسی نگفت. دولت حاضر این تصویب

نامه را در چند روز پیش از این برد به مجلس و در چند وقت پیش از این به سنا بردند و

با یک قیام و قعود مطلب را تمام کردند و باز نفسشان در نیامد. در این چند روز این

تصویب نامه را بردند به مجلس شورا و در آنجا صحبت هائی کردند. مخالفت هائی شد، بعضی

از وکلا هم مخالفت هائی کردند، صحبت هائی کردند لکن مطلب را گذراندند، با کمال

وقاحت گذراندند، دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد. ملت ایران را از

سگ های امریکا پست تر کردند. اگر چنانچه کسی سگ امریکائی را زیر بگیرد باز خواست از

او می کنند، اگر شاه ایران یک سگ امریکائی را زیر بگیرد باز خواست می کنند و اگر

چنانچه یک آشپز امریکائی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد،بزرگترین

مقام را زیر بگیرد هیچ کس حق تعرض ندارد. چرا؟ برای اینکه می خواستند وام بگیرند از

امریکا، امریکا گفت این کار باید بشود (لابد اینجور است) بعد از سه چهار روز وام

200 میلیونی، 200 میلیون دلاری تقاضا کردند، دولت آمریکا تصویب کرد که در ظرف پنج

سال مبلغ مزبور را به دولت ایران بدهند و در عرض 10 سال، 300 میلیون بگیرند. می

فهمید یعنی چه؟ دویست میلیون دلار، هر دلاری 8 تومان در عرض پنج سال وام بدهند به

دولت ایران برای نظام و در عرض 10 سال سیصد میلیون، آنطور که حساب کردند 300 میلیون

دلار از ایران بگیرند یعنی 100 میلیون دلار، یعنی 800 میلیون تومان از ایران در

ازای این وام نفع بگیرند؛ معذلک، ایران خودش را فروخت برای این دلارها، استقلال ما

را فروخت، ما را جزء دول مستعمره حساب کرد، ملت مسلِم ایران را پست تر از وحشی ها

در دنیا معرفی کرد، در ازای وام 200 میلیون که 300 میلیون دلار پس بدهند. ما با این

مصیبت چه بکنیم… آقا من اعلام خطر می کنم، ای ارتش ایران! من اعلام خطر می کنم ای

سیاسیون ایران! من اعلام خطر می کنم، ای بازرگانان! من اعلام خطر می کنم، ای علمای

ایران! ای مراجع اسلام! من اعلام خطر می کنم، ای فضلا! ای طلاب ! ای مراجع! ای

آقایان! ای نجف! ای قم! ای مشهد! ای تهران! ای شیراز! من اعلام خطر می کنم، خطردار

است، معلوم می شود زیر پرده چیزهایی است و ما نمی دانیم. در مجلس گفتند نگذارید

پرده ها بالا برود، معلوم می شود برای ما خواب ها دیده اند. از این بدتر چه خواهند

کرد… اگر این مملکت اشغال آمریکاست چرا اینقدر عربده می کشید ، چرا اینقدر دم از

ترقی می‌زنید ؟ ما این قانون واقع


شده را ، قانون نمی‌دانیم ، این مجلس را مجلس نمی‌دانیم ، ما این دولت را دولت

نمی‌دانیم . این‌ها خائنند به مملکت ایران ، خائنند.»






[6]


امام‌ در سخنرانی‌ خود بطور رسمی‌ اعلام‌ کردند: «رییس‌ جمهور امریکا بداند که‌

امروز پیش‌ ملت‌ ما منفورترین‌ فرد دنیاست. امروز پیش‌ ملت‌ ما منفورترین‌ فرد بشر

است‌ که‌ چنین‌ ظلمی‌ به‌ ملت‌ اسلامی‌ کرده‌ است. امروز قرآن‌ با او خصم‌ است.

ملت‌ ایران‌ با او خصم‌ است.»




 امام علاوه بر سخنرانی فوق اعلامیه‌ای علیه احیای کاپیتولاسیون صادر کردند و در آن

بیان داشتند که مجلس با تصویب آن «سند بردگی» ملت ایران را امضا نموده است و ملت

ایران را تحت اسارت آمریکا قرار داد .
[7]

در بخشی از اعلامیة‌ امام‌ نیز آمده‌ بود:


« “لن یجعل

الله للکافرین علی المومنین سبیلا”آیا ملت ایران می داند در این روزها در مجلس چه

گذشت؟ می داند بدون اطلاع ملت و به طور قاچاق چه جنایتی واقع شد؟ می داند مجلس به

پیشنهاد دولت، سند بردگی ملت ایران را امضا کرد، اقرار به مستعمره بودن ایران نمود،

سند وحشی بودن ملت مسلمان را به آمریکا داد، قلم سیاه کشید بر جمیع مفاخر اسلامی و

ملی ما، قلم سرخ کشید بر تمام لاف و گزاف های چندین ساله سران قوم، ایران را از عقب

افتاده ترین ممالک دنیا پست تر کرد،… امریکاست‌ که‌ وکلا را یا بی‌واسطه‌ یا با

واسطه‌


بر ملت‌ ایران‌ تحمیل‌ می‌کند. امریکاست‌ که‌ اسلام‌ و قرآن‌ مجید را به‌ حال‌ خود

مضر می‌داند و می‌خواهد آن‌ها را از جلوی‌ خود بردارد. امریکاست‌ که‌ روحانیون‌ را

خار راه‌ استعمار می‌داند و باید آن‌ها را به‌ حبس‌ و زجر و اهانت‌ بکشد. امریکاست‌

که‌ به‌ مجلس‌ و دولت‌ ایران‌ فشار می‌آورد که‌ چنین‌ تصویب‌ نامة‌ مفتضحی‌ را که‌

تمام‌ مفاخر اسلامی‌ و ملی‌ ما را پایمال‌ می‌کند تصویب‌ و اجرا کنند. امریکاست‌

که‌ با ملت‌ اسلام‌ معاملة‌ وحشی‌گری‌ و بدتر از آن‌ می‌نماید…».




با احیای‌ رژیم‌ کاپیتولاسیون‌ که‌ همة‌ مفاخر ملی‌ و حیثیت‌ ایرانی‌ را مورد

اهانت‌ قرار داد، انتظار می‌رفت‌ که‌ گروه‌ها و سازمان‌های‌ سیاسی‌ که‌ ادعای‌

ایران‌ دوستی‌ و میهن‌پرستی‌ داشتند و وانمود می‌کردند که‌ حتی‌ اسلام‌ را برای‌

ایران‌ می‌خواهند نه‌ ایران‌ را برای‌ اسلام‌، در برابر این‌ وطن‌ فروشی‌ شاه‌ به‌

خیزش‌ و خروش‌ برخیزند و از استقلال‌ ایران‌ و حیثیت‌ و شخصیت‌ ایرانی‌ دفاع‌ کنند.

اما از آن‌جا که‌ بیشتر احزاب‌ و گروه‌های‌ سیاسی‌ رسمی‌ ایران‌ دنباله‌ رُوی‌

سیاست‌ امریکا بودند کوچک‌ترین‌ واکنشی‌ در برابراحیای‌ رژیم‌ کاپیتولاسیون‌ از خود

نشان‌ ندادند. نه‌ صدا به‌ اعتراض‌ بلند کردند و نه‌ اعلامیه‌ای‌ بر ضد آن‌ صادر

کردند و نه‌ موضع‌ مخالفی‌ گرفتند.
[8]




به دنبال این اقدام شجاعانه تاریخی و انقلابی حضرت امام ، رژیم پهلوی ایشان را‌ به‌

جرم‌ دفاع‌ از استقلال، شخصیت‌ و هویت‌ ایرانی‌ و مخالفت‌ با فزون‌طلبی‌ امریکا در

13 آبان‌ 1343 دستگیر و  به‌ ترکیه‌ تبعید کرد .

 


و . فرجام

کاپیتولاسیون




امریکا و رژیم پهلوی بر این‌ باور بودند که‌ با دور نمودن حضرت امام از ایران‌ «از

سوء رفتار پیرمردی‌ که‌ چوب‌ لای‌ چرخ‌هایشان‌ می‌گذاشت» رهایی‌ یافته‌ و می‌توانند

موج‌ ضد امریکایی‌ را در ایران‌ کاهش‌ دهند و خطر شورش‌ توده‌های‌ ستمدیده‌ بر ضد

امریکا را از میان‌ ببرند.غافل‌ از آن‌ که‌ تبعید امام‌ به بیداری و آگاهی انقلابی

مردم ایران در قبال خیانت های رژیم پهلوی و اربابانش کمک نمود و با سرنگونی‌ نظام‌

شاهنشاهی‌ در ایران‌ و پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ پایان‌ می‌یابد ؛ به دنبال تبعید 

امام گروه های مذهبی اعلامیه ایشان در مخالفت با کاپیتولاسیون را در سراسر تهران و

شهرهای بزرگ پخش کردند و پس از آن هیأتهای مؤتلفه اسلامی تصمیم گرفت شخصیت‌های مؤثر

در تصویب لایحه کاپیتولاسیون و تبعید امام را ترور کند. از این رو حسنعلی منصور

نخست وزیر انتخاب و در روز اول بهمن 1343 به هنگام رفتن به مجلس شورای ملی توسط

محمد بخارایی هدف قرار گرفت و کشته شد.








[9]





تحولات بعدی نهضت اسلامی بنیان رژیم پهلوی و سلطه آمریکا در ایران را برافکند ؛ با

پیروزی انقلاب اسلامی و در سالروز تبعید امام‌ سفارت‌ آمریکا که‌ به‌ «لانة‌

جاسوسی» شیطان‌ بزرگ‌ مرسوم‌ گردیده‌ به تصرف‌ ملت‌ مسلمان ایران‌ درآمد و برای

همیشه به‌ سلطه‌ و سیادت‌ امریکا و بیگانگان در ایران‌ پایان‌ داد .




بدین شکل یکی‌ از بدترین‌ و بدنام‌ترین‌ اشکال‌ کاپیتولاسیون‌ در تاریخ‌ معاصر

ایران، سرانجام‌ مبدأ بروز تحول‌ عظیمی‌ چون‌ انقلاب‌ اسلامی‌ شد ؛ امریکا با تصویب

لایحه کاپیتولاسیون در ایران حق نامشروع و اهانت آمیزی را از ملت ایران گرفت که

باعث شد چندسال بعد موجودیت و تمامی منافع نامشروع خود را در ایران از دست بدهد.

 لایحه کاپیتولاسیون سرانجام سه‌ ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با تصویب شورای

انقلاب و دولت موقت، رسماً لغو گردید. در بیانیه وزارت خارجه چنین آمده بود: « به

پیشنهاد هیأت وزیران دولت موقت جمهوری اسلامی ایران و تصویب شورای انقلاب اسلامی‌،

قانون و مصوب 21 مهرماه 1343 راجع به اجازه استفاده مستشاران نظامی امریکا در ایران

از مصونیت‌ها و معافیت‌های قرارداد وین (کاپیتولاسیون‌) از تاریخ 23/2/58 لغو شد.»
[10]




 


پی نوشت

ها:








[1]


عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران: نشر

پیکان، 1380،




ص 308.








[2]


 برگرفته از :  اعطای امتیاز کاپیتولاسیون در ازای

وام دویست میلیون دلاری! ، موسی موسی پور ، ماهنامه زمانه، ماهنامه اندیشه

و تاریخ سیاسی ایران معاصرشماره 37 .








[3]




‌بازخوانی‌ پرونده‌ کاپیتولاسیون‌ در ایران‌ ، پیشین .






[4]




چلونگی ، محمدعلی ، کاپیتولاسیون در تاریخ ایران ، نشر مرکز ، تهران ،‌  صص

205 و 201 و 200 .








[5]


احیای کاپیتولاسیون و پیامدهای آن ، مسعود اسدالهی ، تهران : مرکز چاپ و

نشر سازمان تبلیغات اسلامی ، 1373 ، صص 90-88 .








[6]


صحیفه نور ، جلد اول ، ص 410 و 416 ،








[7]


اسدالهی ، مسعود ، پیشین ، ص 93








[8]


‌بازخوانی‌ پرونده‌ کاپیتولاسیون‌ در ایران‌ ، سید حمید روحانی، زمانه  ، ش

2 .










[9]


تاریخچه هیات های موتلفه اسلامی ، حکیمه امیری ، پایگاه متعلق به مرکز

اسناد انقلاب اسلامی .






[10]


کیهان‌؛ 24اردیبهشت 1358؛ ص 2 .

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد