خانه » همه » مذهبی » معنای خودسازی ۱

معنای خودسازی ۱


این شماره مقاله

به تعریف خودسازی و شماره بعد به رویکردها و کاربردهای کلماتی نظیر جهاد اکبر،

تزکیه، طب روحانی و … می پردازد. بخوانید و نظر بدهید

 


برای بحث کردن درباره

هر موضوعی، ابتدا باید ببینیم موضوعی که می خواهیم بدان بپردازیم، چه ماهیت و هویتی

دارد و بعد برای رسیدن به آن نقشه طرح کنیم و راهبرد و رهنمود ارایه دهیم.


بحث تعریف از نظر

منطقی اهمیت بسیاری دارد، تا تعریف خودسازی روشن نشود و در فضای بحث قرار نگیریم،

هیچگونه فعالیتی امکان پذیر نیست. نه برای اساتید فن و راهنمایان طریق این امکان

وجود دارد که راهبرد و عرصه های خودسازی را معین نمایند و براساس آن روش و راهکار

ارایه دهند و نه طالبان سلوک و کسانی که می خواهند از این رهنمودها برای ساخت شخصیت

خود استفاده کنند و عملا وارد عرصه خودسازی شوند، می توانند با انگیزه قوی و به

صورت آگاهانه در این مسیر قرار بگیرند، بنابراین قبل از هر چیز لازم است تعریف

خودسازی را کاملا روشن و شفاف بیان کنیم و بعد به مسایل دیگر مربوط به این مبحث

بپردازیم.


بعد از ذکر این مقدمه

باید توجه کنیم که ارزش واقعی هر انسانی به قدرت و توانایی های معنوی او است، کسی

که عقل و روح ناتوان و و دل بیمار و ضعیفی دارد، حتی اگر هیکل بسیار قوی و ورزیده

ای داشته باشد، از ارزش انسانی واقعی برخوردار نیست. ارزش انسان به دارا بودن روحی

قوی، توانا و بزرگ است. در این راستا خودسازی فعالیت کاملا حساب شده ای، برای شکوفا

نمودن استعداد و توانایی های بسیار گسترده روح انسان است که از طریق کسب قدرت از

منابع آن، در چهار عرصه آگاهی، اراده، اخلاق و معنویت، به منظور رسیدن به عظمت و

بزرگی روح و نزدیک شدن به خداوند و لذت بردن از حیات و سعادت جاودان، انجام می شود.


در این تعریف انسان به

عنوان خلیفه خدا در زمین، صاحب روحی بزرگ و توانایی های بسیار گسترده به لحاظ روحی

معرفی می شود. توانایی هایی که لازم است در طول عمر خویش، از طریق آموزه های دینی

که منابع قدرت را به او معرفی می کنند، شکوفا شوند و از این طریق انسان سعادت دنیا

و آخرت خویش را تامین نماید.


مهمترین عواملی که

انسان را در زندگی به شدت می آزارد و دائما برای زدودن آن نقشه می کشد و تلاش می

کند، احساس حقارت وکوچکی، ضعف و ناتوانی، نادانی و ناداری است. تمام تلاش انسان در

زندگی برای آن است که ضعف های خود را برطرف کند و بزرگ، قوی و توانا شود. انسان از

اینکه نتواند رنج می برد، از اینکه نتواند به اهداف زندگی خود دست یابد و آرزوهای

خویش را محقق کند. از اینکه موفق نشود، می ترسد. تحقیر را به هیچ وجه تحمل نمی کند.

ناکامی و شکست را برنمی تابد. از نادانی رنج فراوان می برد و از ناآگاهی متنفر است.

می خواهد بداند و اگر نتواند به دانایی برسد، دچار نگرانی و سردرگمی خواهد شد.


اگر افسرده می شود، به

خاطر آن است که نتوانسته توانایی های خود را آنچنان که می خواهد آشکار نماید. اگر

آزرده و رنجور می شود، برای این است که کم می آورد. وقتی به ناتوانی هایش می

اندیشد، دچار اضطراب می گردد. اگر عصبانی می شود، بدلیل آن است که نتوانسته آن چرا

که می خواهد، بدست آورد. وقتی به توانایی های خودش اعتماد ندارد، گرفتار استرس می

شود. هنگامی که احساس ضعف می کند، از خودش رضایت ندارد. احساس نیاز و فقر را هرگز

دوست نمی دارد. بدترین چیزی که برایش به هیچ وجه قابل تحمل نیست، تحقیر است. انسان

می خواهد بزرگ، توانا و قوی باشد. انسان طالب نور است و از ظلمت و تاریکی می هراسد.

آنچه گفته شد نقاط ضعفی است که باعث می شود زندگی انسان ناگواری و غیر قابل تحمل

شود و خودسازی یعنی مقابله اصولی با این نقاط ضعف و تبدیل آنها به نقاط قوت و رسیدن

به یک زندگی گوارا و سعادت مند.


موضوع کمال و سعادت

انسان و بحث قرب به خداوند که به عنوان هدف در اخلاق مطرح می شود نیز در گرو احساس

عظمت، قدرت و شکوفا شدن توانایی های انسان است.


انسان اشرف مخلوقات و تواناترین آفریده خداوند و

بزرگترین مظهر تمامی اسما
ء

و صفات ذات با عظمت هستی است. انسان برترین مظهر دانایی و توانایی خداوند است و در

زندگی این جهانی خود فرصت دارد تا ارزش های وجودی خود را که نشئت گرفته از ذات الهی

است، در خویش بنمایاند و خودسازی در همین راستا است. خودسازی نوعی فعالیت حساب شده

برای ظاهر کردن توانایی های عظیم خود حقیقی و روحانی انسان، برای رسیدن به جایگاه

حقیقی خود در هستی و مقام ولایت است.

ما از خداوند بهره داریم. روح ما

خدایی است و نفخه ای از روح خدا است. قرآن کریم می فرماید: فاذا سویته و

نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین
. 1 پس هنگامی که او را متعادل ساختم و از روح

خویش در او دمیدم او را سجده کنید. خودسازی کوششی است برای شکوفا ساختن روح خدا در

خود. تلاشی است برای اینکه هر چه بیشتر کمال خدا را در خویش بنمایانیم، به وسیله

صفات وکمالات الهی ظهور یافته در خود، روحی توانمند و قوی داشته باشیم و شایسته

احراز مقام خلافت خدا در زمین گردیم.




انسان باید عمیقا به این نکته توجه کند که توانایی های بسیار گسترده ای در بعد

معنوی و روحانی خود دارد که باید در عرصه خودسازی شکوفا شوند. بدن در این مسیر نقش

مهمی دارد و مانند مرکب راهواری به روح کمک می کند، ولی موضوع خودسازی اخلاقی،

توانایی های روح انسان است.


نتیجه روشن خودسازی و

نشانه رشد یافتگی انسان های کامل، اقتدار ولایی آنها، یعنی توانایی تاثیر گزاری

مثبت در محیط پیرامونی زندگی خود و رهبری و سرپرستی انسان های دیگر است. در این

زمان زندگی امام خمینی(رض) و تاثیر عمیقی که بر کل تاریخ وزندگی بشر گذاشت به عنوان

یک انسان کامل مجسم جلوی روی ما است. این قدرت فوق العاده تاثیر گذار مثبت را ایشان

از چه طریقی بدست آورده بود؟ تمام این تاثیر گذاری نتیجه رشد یافتگی و کمالی بود که

ایشان از زمان جوانی برای تحصیل آن کوشیده بود. دلیل اینکه دیگران چنین اقتداری را

نداشتند و نتوانستند این چنین تاثیر بگذارند، این است که آنها از این مقدار

خوساختگی، شکوفایی، کمال و قرب به خداوند، برخوردار نبودند.


از تعریف مورد نظر که

بگذریم، تعریف های فراوان دیگری در باب خودسازی وجود دارد که اغلب آنها بر اساس

رویکرد خاصی ارایه شده اند. قبل از پرداختن به این رویکردها و تعریف ها، به تعریف

هایی اشاره می کنیم که بسیار کلی و مفهومی هستند و سیستم خاصی از آن فهمیده نمی

شود.


1-

خودسازی به معنای

مجموعه ای از فعالیت های شناختی، قلبی، ارادی و اجتماعی ای نظام مند و هماهنگ است

که کمال شناخته شده برای «خود» را پدید می‎آورد.


2- منظور از خود

سازی و به طور کلی پرداختن به خویش، شکل دادن و جهت بخشی به فعالیت های حیاتی و

تصحیح و تقویت انگیزه ها ، در نظر گرفتن مقصد نهایی و سو گیری فعالیتها برای قرب به

خداوند است. 2


3- خودسازى به

معناى شناخت معارف ایجاد ملکات و انجام افعالى است که کمال شناخته


شده

براى خود را پدید مى آورند.


این تعریف ها صحیح

است، ولی بسیار کلی و مفهومی بوده، حاکی از یک رویکرد خاص نیستند تا بتوان بر اساس

آن، راهبرد، رهنمود و راهکار مشخص کرد، بنابراین از ارزش منطقی و علمی چندانی

برخوردار نیستند.




ادامه دارد

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد