در شماره های پیشین، درباره
تعریف آزادی بیان و فلسفه و ضرورت آن مطالبی خواندید. از این پس این مقاله پیرامون
محدودیت های آزادی بیان از جوانب مختلف (اسلام، غرب، قانون، اثرگذاری و…) خواهد
بود. با ما همراه باشید و رای و نظر بدهید.
سوم.
محدوده و قلمرو آزادی بیان
پیرامون قلمرو و مرزهای آزاد بیان دیدگاههای مختلف و پرسش های متعددی مطرح است نظیر
اینکه: آیا اساساً آزادی بیان نیازمند محدوه و ضوابط مشخصی است؟
انتقال فکر و عقیده به دیگران تا چه حد مى تواند آزاد باشد؟ حتى تا
آنجا که
قدرت تفکر را از دیگرى سلب و فکر و عقیده اى را بر او تحمیل و یا
او را گمراه
نماید؟ در
شرایط نابرابر و عدم
توازن فکرى، وقتى القاى عقیده به صورت غیر علمى و به دور از اختیار
و به گونه اى
انجام مى گیرد که امکان اعمال اراده و آزادى را از دیگرى سلب مى
کند،
آیا
آزادى بیان
و مطبوعات
و احزاب
و ادیان مى تواند قابل قبول باشد؟ در ادامه تلاش می نماییم پاسخ
پرسش های فوق را با استفاده از آموزه های دینی، دیدگاه های اندیشمندان اسلامی و
غربی و حقوق اساسی پی گیری نماییم:
الف. محدودیت های آزادی بیان از منظر اسلام
1.
آموزه های دینی و سیره معصومین (ع)
از دیدگاه اسلام آزادی بیان قلمرو های خاصی داشته و رعایت آنها
الزامی است. این قلمرو ها عبارتند از:
1-1. ممنوعیت توهین به مقدسات؛
اگر هدف آزادی بیان را انتقال عقیده
و تفکر به مخاطب در جهت رشد و ترقی فرد و جامعه بدانیم، توهین به مقدسات دیگران و
برخوردهای غیر منطقی، نه تنها کمکی به اثبات مدعا و مطلب نمی کند، بلکه تنفر،
انزجار و واکنش طرف مقابل را نیز در پی خواهد داشت. بر همین اساس آموزه های اسلامی
مسلمانان را از اهانت به مقدسات دیگران برحذر می دارد: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ
یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّه…؛کسانى را که غیر خدا دعوت می کنند(کافران)، دشنام
ندهید؛ زیرا آنها نیز همین کار را با خدای شما خواهند کرد.»[1]
حضرت علی(ع) وقتی در جنگ صفین شنید که یارانش، شامیان را دشنام می دهد فرمود: «من
نمى پسندم که شما در این پیکار دشنام دهید، ولى اگر کردار زشت ایشان را وصف
نمائید، و رفتار ناروایشان را یادآور شوید بهتر و رساتر است.»[2]
اسلام توهین به مقدسات اسلامی را به هیچ عنوان، تحمل نمی کند و برای توهین کننده،
مجازات های شدیدی را در نظر گرفته است.
2-1. ممنوعیت هتک افراد؛
حفظ آبرو، کرامت و حیثیت انسان ها و
پرهیز از هتک حرمت افراد جامعه یکی دیگر از محدودیت های آزادی بیان است؛ از منظر
آموزه های اسلامی آبروی مسلمان و حتی کافر ذمی محترم بوده و پاسداری از آن لازم می
باشد. پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرماید:« هرکس پرده ای از روی آبروی برادر خود
بردارد، پرده هایی از آتش او را فرا می گیرد.»[3]
3-1. لزوم حفظ
اصول و موازین اخلاقی؛
زندگی اجتماعی به هنجارها و
ارزشهای
اخلاقی نیازمند است. از دیدگاه اسلام انسان نمی
تواند با نادیده
گرفتن
اصول و موازین اخلاقی و ارزشهای حاکم بر جامعه اسلامی به استیفای حق آزادی بیان
بپردازد. بنابراین انتشار هر گونه مطلبی که اصول و موازین اخلاقی
جامعه را خدشه دار کند یا
با انتشار مطالب یا تصاویر خلاف عفت عمومی، به هنجارهای اخلاقی آسیب
رساند،
مخالف آزادی بیان می باشد؛ از دیدگاه قرآن نمی توان هر غذای فکری را به جامعه تزریق
کرد:
«إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَه فِی
الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ؛ کسانی که دوست دارند
زشتیها
را میان مؤمنان رواج دهند، برای آنان در دنیا و آخرت عذاب دردناکی است.»[4]
4-1. ممنوعیت توطئه و براندازی؛
یکی دیگر از محدودیت های آزادی بیان
آن است که هیچ شهروندی در پرتو نشر و تبلیغ افکار فردی و حزبی، اغراض فاسد سیاسی را
دنبال نکند و هوای براندازی نظام حکومتی را در سر نپروراند، و گرنه نظام اسلامی
مجاز خواهد بود که از اظهار نظر و آزادی بیان این گونه افراد جلوگیری کند. ماجرای
تخریب و سوزاندن مسجد ضرار به دستور پیامبر(ص) براین استدلال مبتنی بود که گروهی،
با اهداف توطئه گرانه قصد داشتند از این مسجد کمین گاهی برای کافران و نقطه نفوذی
برای بیگانکان فراهم آورد: «وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً
وَ تَفْریقاً بَینَ الْمُؤْمِنینَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ
مِنْ قَبْلُ وَ لَیحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى؛ آنها که مسجدى ساختند
براى زیان (به مسلمانان)، و (تقویت) کفر، و تفرقه افکنى میان مؤمنان، و کمینگاه
براى کسى که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود، آنها سوگند یاد مى کنند که:
«جز نیکى (و خدمت)، نظرى نداشته ایم!»[5]
امام علی(ع) نیز در دوران حکومت خود، با دو گونه استفاده از آزادی
بیان مواجه بود: عده ای از روی استفهام و یا به خیال خود از روی خیرخواهی، به
مواردی از سیاست ها و عملکرد امام اعتراض داشتند و گروهی نیز با غرض ورزی و با
مقاصدی شوم دست به این اقدام می زدند.
آن امام بزرگوار در
مقابل این اعتراضات، دو نوع برخورد متفاوت داشت؛ در بسیاری موارد که می دید شخص
ِمعترض، بر اثر جهل و غفلت و کوته نظری، زبان به انتقاد از آن حضرت گشوده است، تلاش
می کرد نخست، سخن او را بشنود و آنگاه، با بیانی متین مختصر و گاهی به طور مشروح،
به اقناع او بپردازد و در پاره ای از اعتراضات هم که بوی توطئه و غرض ورزی، به
مشامش می رسید و برای او روشن بود که معترض، با سؤال خود، قصد استفهام و یا نظر
خیرخواهی ندارد، بلکه می خواهد تحریک احساسات کرده و به تضعیف پایه های حکومت
بپردازد، نه تنها به انتقاد و اعتراض او هیچ توجهی نمی کرد، بل، با شدیدترین و
کوبنده ترین سخن، با او برخورد کرده و آن گونه عرصه را بر او تنگ می کرد که مجال هر
نوع تحرکی را از او سلب و او را از عمل خود پشیمان می ساخت. چنانکه به برج بن مُسهر
طائی، آن هنگام که او صدای «لا حکم إلّا لله» بلند کرد، گفت: «اُسْکُتْ! قَبَّحَک
الله یا أثرم! فوالله! لقد ظهر الحقُّ فَکنتَ فیه ضَئیلاً شَخْصُک خفیاً صوتُک،
حتّی إذا نَعَرَ الباطلُ نَجَمْتَ نجومَ القرن الماعز؛ ای کسی که ـ در خرد، به قدری
زشتی که گوییا ـ دندانهای پیشت افتاده است، خاموش شو!! خدا تو را زشت گرداند! به
خدا سوگند! تو، وقتی که حق به میدان آمد و ظاهر شد، شخصی فرومایه و ضعیف بودی و
صدایت پنهان بود، همین که باطل ـ سر برکشید و ـ فریاد کرد، مانند شاخ بز، آشکار
شدی.»[6]
در این صحنه، حضرت، به جای پرداختن به پاسخ بی حاصل به او، تنها با کلماتی درشت و
تحقیرآمیز و کوبنده، او را که توطئه گری از گروه خوارج بود، بر جای خود نشاند.[7]
توطئه های بعدی خوارج در براندازی حکومت اسلامی، برخورد قاطع و نظامی آن امام(ع) را
به دنبال داشت.
5-1. ضرورت حفظ نظام جامعه و قانون؛
حفظ نظام جامعه و پایبندی به قوانین، ضرورتی دینی و عقلانی است؛[8]
از این رو، در قلمرو آزادی بیان، هر نوع تخلف از مقررات که حفظ امنیت، مصالح و
منافع جامعه اسلامی به گونه ای، بر آن استوار است، ممنوع می باشد. محدودیت آزادی
شهروندان در برابر مقررات، ویژه حکومت اسلامی نیست، بلکه مورد تأکید فراوان همه
نظامهای حکومتی جهان است.[9]
ادامه دارد
پی نوشت ها:
[1]–
سوره انعام، آیه 108.
[2]–
محمد
دشتی، ترجمه نهج البلاغه امام على علیه السلام، خطبه 206، ص 252.
[3]–
بحارالانوار، ج 72، ص 142.
[4]–
سوره
نور، آیه 19.
[5]–
سوره
توبه، آیه 107.
[6]–
نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، ص268، خ184؛
[7]–
انتقادگری و انتقادپذیری در حکومت علوی، سید مهدی موسوی کاشمری، فصلنامه
حکومت اسلامی، ش 17.
[8]–
حفظ نظام، محمد حسین مهوری، فصلنامه حکومت اسلامی، ش 20 و 21.
[9]–
انبارلویی، محمد کاظم؛ آزادی بیان با کدام رویکرد؟؛ نشریه منشور (ضمیمه
روزنامه رسالت)، 11/2/1384.