معمولا وقتی کلمه ای زیاد استفاده می شود، حالت شعاری می گیرد و معنای اصلی خویش را
از دست می دهد. به همین دلیل اگر کسی بتواند با واژه ای مشابه، همان معنی را
برساند؛ موفق تر عمل می کند.
واژه دفاع مقدس، به دلیل استفاده شعارگونه و فراوان، به یک عادت تبدیل شده است و هر
چند کامل است، اما به خاطر عادت ذهن و گوش ما به آن، دیگر به معنای آن فکر نمی
کنیم. ذهن ما به شنیدن این کلمه خو کرده است و هرگز همان تداعی معنی که اولین
استفاده از این واژه داشته است، در ما ایجاد نمی شود. بنابراین بهتر است گاهی با
تغییر واژه ها، ذهن را مجبور به اندیشه کنیم. ما به جای کلمه «دفاع» از «تهاجم»
استفاده کرده ایم. درست است که این دو، معنای متناقضی دارند اما این جانشانی، باعث
می شود که لحظه ای ذهن ما روی این دو کلمه بیشتر تفکر کند. کدام درست است؟ «دفاع
مقدس» یا «تهاجم مقدس»؛
*
این نوشته نمی خواهد بیش از این روی کلمه اول از این ترکیب، وقت بگذارد. بهتر است
در مورد کلمه دوم صحبتی داشته باشیم. چرا این جنگ را مقدس می دانیم؟ آیا ممکن است
یک جنگ با همه خسارات و ویرانی هایش، مقدس هم باشد؟ اصلا به چه چیزی
از این هشت سال صفت مقدس می دهیم؟ به شهدایش، یا به جنگ و درگیری آن؟
*
نگاه یک انسان به دنیا، روی کلماتی که استفاده می کند تاثیر می گذارد.
*
شهدای جنگ تحمیلی بدون شک مقدس و مورد تکریم هر عقل سلیمی هستند. کسانی که برای
راحتی دیگران، سختی بکشند، مورد احترام هستند و اگر این کار با نیت الهی همراه شود،
به سوی آستان قدس الهی بالا می رود و مقدس می شود.
این نه تنها مربوط به شهادت است، بلکه هر کاری به نیت الهی انجام شود مقدس است. اگر
کسی به خاطر رضای خدا سختی بکشد، این سختی مقدس است و اگر کسی به خاطر خواسته الهی،
شرایط زندگی راحت برای خانواده خویش را فراهم کند، این تلاش هم مقدس است. هر چند
اگر به همان نیت خداخواهانه کار سخت تری انجام دهد، ارزش و احترام بیشتری نیز دارد.
*
نگاه یک انسان به دنیا، روی کلماتی که استفاده می کند، تاثیر می گذارد. کسی که به
همه چیز مادی نگاه می کند، چیزی را مقدس نمی داند. شخصی هم که عمق دین را درک نکرده
است، تنها ظواهر دین را مقدس می شمارد و نمی تواند مبنا و منشاء واقعی تقدس در دین
را دریابد.
*
هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، سختی ها و مشکلاتی -هم در زمان خود و هم برای
بعد از خویش- ایجاد کرد. نیروها و انرژی هایی از ملت و دولت ایران صرف این جنگ شد
که می توانست برای سازندگی کشور –که از تاراج بیگانگان و چراغ سبز پادشاهان ویران
شده بود- خرج شود. جوانانی از این مرز و بوم در این غائله از دست رفتند که به گواهی
اطرافیانشان، جزء بهترین ها در اخلاق و علم و ادب و دانش بودند.
با
این همه ما به این جنگ، نام مقدس می دهیم. علت آن را از خطوط بالاتر می توان فهمید.
کاری که برای خدا انجام شود مقدس است؛ حتی اگر سختی داشته باشد. بلکه اگر با وجود
اینکه سختی می کشیم رضای خدا را طلب کنیم، ارزش و تقدس کارمان بیشتر خواهد بود.
بنابراین منافاتی بین اینکه یک جنگ خرابی داشته باشد و در عین حال مقدس باشد وجود
ندارد.
*
نگاه یک انسان به دنیا، روی کلماتی که استفاده می کند، تاثیر می گذارد. کسی که به
همه چیز مادی نگاه می کند، چیزی را مقدس نمی داند. شخصی هم که عمق دین را درک نکرده
است، تنها ظواهر دین را مقدس می شمارد و نمی تواند مبنا و منشاء واقعی تقدس در دین
را دریابد.
انقلاب اسلامی ما، در جهت برانداختن طرح های غیرالهی از زندگی بشر و ایجاد طرحی نو
بوده است. این طرح باید از روی اسلام، نسخه ناب محمدی(صلوات الله علیه) تهیه می شد
که مطمئنا در دنیای امروز مخالف های فراوانی داشت و دارد. همین مخالفت ها جنگ را
شروع کرد و امروزه هم تحریم ها و تضادهایی ایجاد کرده است. در میان داخلی ها، کسانی
که هدف واقعی از انقلاب را درک نکرده اند، برای تحلیل و نتیجه گیری تنها به آمارهای
اقتصادی بسنده می کنند و از سایر عوامل و نتایج، غافل می مانند. این به خاطر نوع
نگاه آنها به دنیا است. ولی اگر کسی هدف مقدس انقلاب –و به تبع آن دفاع مقدس– را
درک کند، دلیل تقدس جنگ تحمیلی را نیز درک خواهد کرد.