حتما تا به حال
حدیث «دل حرم خداست در حرم خدا غیر خدا را منشان» را شنیده اید.
منظور از این حدیث چیست؟ آیا دوست داشتن بندگان خدا جایز نیست؟
آیا منظور این است که نباید کسی غیر از خدا را دوست داشت؟
هر چیزی که خداوند در وجود انسان قرار
داده، به حق و به جاست و اگر به جا نبود هرگز در وجود انسان قرار داده نمی شد.
خداوند انسان را به گونه ای آفریده که به ناچار به اموری وابستگی و دلبستگی و نیاز
دارد. نیاز به آب و غذا و ازدواج، نیازهای بر حق و درست و واقعی می باشند که بر طبق
مصلحت و حکمت در وجود انسان قرار گرفته اند. محبت به پدر و مادر و برادر و خواهر و
همسر و دوستان و وابستگان و حتی به حیوانات و گیاهان، پرتوی از محبت بی کران الهی و
شعاعی از آن خورشید تابناک مهر و محبت و لطف است.
هرگز این گونه محبت ها مذموم و نکوهیده نمی باشد، بلکه برعکس این محبت ها، امری
ممدوح و شایسته است و به نحو کامل در پیامبران و اولیا و انسان های برگزیده و
برجسته وجود داشته است.
در روایات می خوانیم که پیامبر(ص) به همه موجودات عشق و محبت می ورزیدند و این محبت
تا اندازه ای بود که برای همه اسب ها و شترها و عمامه ها و حتی شمشیرهای خود نام
خاصی گذاشته بودند و حتی به کوه ها نیز محبت می ورزیدند و در حدیثی می فرماید: کوه
احد، کوهی است که ما را دوست دارد و ما نیز او را دوست داریم.
در حدیثی می خوانیم: شخصی محضر پیامبر(ص) رسید. در وقتی که امام حسن(ع) یا امام
حسین(ع) در دامن پیامبر(ص) بود و حضرت او را پی در پی می بوسید. آن مرد تعجب می کند
و می گوید: یا رسول الله(ص) من از این کار شما شگفت زده شدم، من ده فرزند دارم و تا
به حال هیچ کدام از آنها را نبوسیده ام. پیامبر(ص) او را سرزنش کرد و فرمود: «من لا
یرحم لا یرحم؛ آن کس که رحمت نورزد مورد رحمت خداوند واقع نمی گردد».
محبت به پدر و مادر و فرزندان و همسر، شاخه ای از محبت الهی است و از آن جدا نمی
باشد و محبتی در طول محبت خداوند و در ادامه آن است نه محبتی در مقابل محبت خدا و
در عرض و کنار آن و باید به این محبت ها با این چشم نگریست و به آن چنین اعتقاد
داشت.
خداوند متعال این گونه محبت ها و علاقه ها را به حق در وجود انسان قرار داده تا
زندگی دنیوی انسان استوار گردد و سامان پذیرد و نظم این جهان گسیخته نگردد. روشن
است که اگر این گونه علاقه ها و محبت ها در دل انسان نبود، آدمی برای حفظ و نگهداری
آن نمی کوشید و در این صورت بقای نوع او دچار خطر و نیستی می گردید.
مهم این است که انسان به چیزهایی که مورد علاقه و محبت اوست به چشم استقلال ننگرد،
بلکه به چشم وسیله و ابزاری که وسیله سعادت اخروی اوست نگاه کند، چون استقلال دادن
به آن و آن را تمام مقصد و هدف و محبوب اصلی دانستن، و راه را به جای مقصد و وسیله
را به جای هدف دانستن است که مذموم و نکوهیده است و موجب دور شدن انسان از خداوند و
غفلت از او و گم کردن راه سعادت می گردد.
هنر مردان خدا این است که با وجود زندگی در دنیا و محبت ورزیدن به مظاهر آن، لحظه
ای از یاد خداوند غافل نمی شوند:
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
آنها کمال و جمال خداوند را در همه
آفریده ها و مخلوقات او متبلور و نمایان می بینند و همه عالم را آیت و نشانه او می
دانند و به هیچ موجودی استقلال نمی دهند و همه را آیینه گردان جمال و جلال خداوند
می دانند و به همگی با این چشم نگاه می کنند و عشق می ورزند:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
امیر مؤمنان(ع) در مورد دنیا و
چگونگی نگریستن و رفتار با آن می فرماید: «من ابصر بها بصرته و من ابصر الیها اعمته؛
کسی که با چشم بصیرت و وسیله به دنیا بنگرد، دنیا او را آگاهی می بخشد و آن کس که
به چشم خواستاری به آن چشم بدوزد، دنیا او را کور می کند» (نهج البلاغه، ترجمه محمد
دشتی، خطبه 82).
بنابراین محبت به زن و شوهر و فرزند و وابستگان با این حدیث که دل انسان را تنها
جایگاه و حرم خدا می داند منافاتی ندارد، چون همان طوری که گفته شد، این گونه محبت
ها خود از محبت الهی سرچشمه گرفته و شعبه ای از آن محبت اصیل است و مستقل و بریده
از آن نمی باشد تا با آن منافاتی داشته باشد. از این بالاتر خود خداوند متعال ما را
به محبت به پدر و مادر و همسر و فرزند ترغیب نموده و این گونه محبت ها در واقع
اطاعت از فرمان الهی است و در راستای محبت داشتن به خداوند متعال است