این تصور از آیات قرآن را نمى توان به کلى تأیید کرد. با توجه به اهداف خاص هدایتى قرآن، سوره ها به تدریج نازل مى شد و آیات، در سوره ها قرار مى گرفت. براى مثال در سوره «علق» (نخستین سوره نازل شده) پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله مأمور مى شود تا مردم را به سوى پروردگار یگانه دعوت کرده و آنان را به اطاعت از او فرا خواند و در عین حال به آن حضرت توضیح داده مى شود که: همه مردم چنین دعوتى را نخواهند پذیرفت؛ بلکه برخى با تو برخورد خواهند کرد! البته ما این اشخاص را تنبیه خواهیم کرد و وظیفه تو تحت تأثیر قرار نگرفتن از این جریان طغیان و اطاعت محض از ما است.
یا در سوره «قلم» (دومین سوره نازل شده در مکه) به اذیت صاحبان زر و زور اشاره و نسبت دیوانگى، به ساحت پیامبرصلى الله علیه وآله دفع مى شود. این سوره علت این نسبت را، تحلیل و انگیزه هاى خاص صاحبان قدرت و ثروت مى داند و وظیفه پیامبرصلى الله علیه وآله را در برابر این برخوردها روشن مى کند و وعده برخورد خداى متعال را با آنان مى دهد.
البته این تنوع، لطمه اى بر وحدت موضوعى سوره ها وارد نمى سازد؛ نظیر اینکه در طبیعت شاهد فضاى طبیعى و جنگل ها و باغ ها یا فضاى وحش و محیطهاى شهرى و یا روستایى هستیم و در عین حال که در هر یک از آنها عناصرى از دیگر فضاها وجود دارد، اما وجه غالب آنها روستا یا شهر یا جنگل و باغ است. به طور کلى زیبایى هر کدام از این مکان ها، به ترکیبى است که از بخش
هاى دیگر در خود جاى مى دهند. شهر بدون درخت و حیوان و آب و… زیبا نیست و جنگل با کلبه ها و حیوانات وحش و پرندگان و… زیباتر مى شود؛ به خصوص که این امور پراکنده، تأثیر مثبتى بر جنگل یا شهر مى گذارد. پس بایسته است پراکندگى موضوعات را با وحدت موضوع محورى و اصلى هر سوره مرتبط داشت و ذکر موضوعات متنوع را به مناسبت موضوع اصلى تحلیل کرد.
نکته دیگر آنکه قرآن، کتاب انسان سازى و جامعه سازى است. این مقصد از راه پرداختن به تمام موضوعاتى که به گونه اى با این دو مقوله در ارتباطند، تأمین مى گردد.
بخشى از مطالب در قرآن، ابتدا از ناحیه خدا مطرح شد و پاره اى از مطالب در پاسخ به سؤالات و شبهات مردم و به تبع حوادث و وقایع بوده است. قرآن با حفظ وحدت کلى مقاصد سوره ها، به این موارد نیز پرداخته است و علت دستور پیامبرصلى الله علیه وآله مبنى بر قرار دادن آیات جدید در بعضى از سوره ها، همین بوده است.
در پایان گفتنى است تنوع و گوناگونى آیات و روایات، علاوه بر آموزش مردم، براى جذب و تربیت آنان بوده است؛ یعنى، آنان را شاد کند، بترساند، امید بخشد، درمان کند و… اما تقسیم موضوعى مباحث به طور عمده، با هدف آموزشى هماهنگ است. در نتیجه روش قرآن در بیان مفاهیم و موضوعات، منحصر به فرد است؛ چرا که نظام عملى و عقیدتى و اخلاقى را آمیخته به یکدیگر بیان
مى کند. این بهترین روش براى هدایت است؛ به طور مثال در جایى احکام را بیان مى کند و پس از بیان احکام، به موضوع قیامت و حسابرسى هم اشاره مى کند تا شنونده و خواننده، براى عمل تحریک شود. البته در قرآن مجید سوره هاى موضوعى نیز وجود دارد؛ مثلاً برخى از سوره ها به یک داستان و قصه اختصاص یافته است (مانند سوره یوسف) و بعضى صرفاً به مسائل توحیدى
پرداخته و برخى دیگر به موضوع قیامت. در عین حال در آیاتى دیگر، همه مسائل را در سیستم و نظام واحدى تبیین کرده است. نکته مهم آنکه نباید قرآن را کتابى بدانیم که صرفاً براى بیان موضوعات نازل شده؛ بلکه کتابى است براى هدایت و به همین منظور مطابق با فطرت انسانى و عواطف و احساسات و تعقّل او، خداوند این روش را برگزیده است.
یا در سوره «قلم» (دومین سوره نازل شده در مکه) به اذیت صاحبان زر و زور اشاره و نسبت دیوانگى، به ساحت پیامبرصلى الله علیه وآله دفع مى شود. این سوره علت این نسبت را، تحلیل و انگیزه هاى خاص صاحبان قدرت و ثروت مى داند و وظیفه پیامبرصلى الله علیه وآله را در برابر این برخوردها روشن مى کند و وعده برخورد خداى متعال را با آنان مى دهد.
البته این تنوع، لطمه اى بر وحدت موضوعى سوره ها وارد نمى سازد؛ نظیر اینکه در طبیعت شاهد فضاى طبیعى و جنگل ها و باغ ها یا فضاى وحش و محیطهاى شهرى و یا روستایى هستیم و در عین حال که در هر یک از آنها عناصرى از دیگر فضاها وجود دارد، اما وجه غالب آنها روستا یا شهر یا جنگل و باغ است. به طور کلى زیبایى هر کدام از این مکان ها، به ترکیبى است که از بخش
هاى دیگر در خود جاى مى دهند. شهر بدون درخت و حیوان و آب و… زیبا نیست و جنگل با کلبه ها و حیوانات وحش و پرندگان و… زیباتر مى شود؛ به خصوص که این امور پراکنده، تأثیر مثبتى بر جنگل یا شهر مى گذارد. پس بایسته است پراکندگى موضوعات را با وحدت موضوع محورى و اصلى هر سوره مرتبط داشت و ذکر موضوعات متنوع را به مناسبت موضوع اصلى تحلیل کرد.
نکته دیگر آنکه قرآن، کتاب انسان سازى و جامعه سازى است. این مقصد از راه پرداختن به تمام موضوعاتى که به گونه اى با این دو مقوله در ارتباطند، تأمین مى گردد.
بخشى از مطالب در قرآن، ابتدا از ناحیه خدا مطرح شد و پاره اى از مطالب در پاسخ به سؤالات و شبهات مردم و به تبع حوادث و وقایع بوده است. قرآن با حفظ وحدت کلى مقاصد سوره ها، به این موارد نیز پرداخته است و علت دستور پیامبرصلى الله علیه وآله مبنى بر قرار دادن آیات جدید در بعضى از سوره ها، همین بوده است.
در پایان گفتنى است تنوع و گوناگونى آیات و روایات، علاوه بر آموزش مردم، براى جذب و تربیت آنان بوده است؛ یعنى، آنان را شاد کند، بترساند، امید بخشد، درمان کند و… اما تقسیم موضوعى مباحث به طور عمده، با هدف آموزشى هماهنگ است. در نتیجه روش قرآن در بیان مفاهیم و موضوعات، منحصر به فرد است؛ چرا که نظام عملى و عقیدتى و اخلاقى را آمیخته به یکدیگر بیان
مى کند. این بهترین روش براى هدایت است؛ به طور مثال در جایى احکام را بیان مى کند و پس از بیان احکام، به موضوع قیامت و حسابرسى هم اشاره مى کند تا شنونده و خواننده، براى عمل تحریک شود. البته در قرآن مجید سوره هاى موضوعى نیز وجود دارد؛ مثلاً برخى از سوره ها به یک داستان و قصه اختصاص یافته است (مانند سوره یوسف) و بعضى صرفاً به مسائل توحیدى
پرداخته و برخى دیگر به موضوع قیامت. در عین حال در آیاتى دیگر، همه مسائل را در سیستم و نظام واحدى تبیین کرده است. نکته مهم آنکه نباید قرآن را کتابى بدانیم که صرفاً براى بیان موضوعات نازل شده؛ بلکه کتابى است براى هدایت و به همین منظور مطابق با فطرت انسانى و عواطف و احساسات و تعقّل او، خداوند این روش را برگزیده است.