حدیث به مضمونی که در پرسش آمده است در منابع مختلف روائی مثل تهذیب، ج 7، ص 400 و بحار الانوار، ج 100، ص 220 و وسائل الشیعه، ج 20، ص 55 آمده است ولی در برخی این ذیل (مباهات به اطفال سقط شده) نیامده است و در برخی آمده است و ظاهرا از حیث سند، این روایات مشکل خاصی ندارد. اما درباره مضمون این روایات و به ویژه ذیل آن که مباهات کردن به اطفال سقط شده است باید گفت:
اولا: در ذیل برخی روایات این موضوع مثل ح 3، از ج 14 وسائل الشیعه، ص 34، منشورات مکتبه الاسلامیه این مطلب توضیح داده شده است که: «اما علمت ان الولدان تحت العرش یستفقرون لابائهم یخضنم ابراهیم و تربیهم ساره فی جبل من مسک و عنبر و زعفران؛ آیا نمی دانی که فرزندان در زیر عرش برای پدران خود طلب آمرزش می کنند در حالی که حضرت ابراهیم آنها را سرپرستی می کند و ساره در کوهی از مشک و عنبر و زعفران آنها را تربیت می نماید».
بنابراین مباهات پیامبر به اطفال ضایع شده و از بین رفته نیست بلکه به فرزندانی است که تحت ولایت پیامبر بزرگ الهی و همسر او تربیت می شوند و ثمره این تربیت در آخرت و در قیامت جلوه گر می شود و این حقیقت در آنجا رخ می نماید. پس این گونه نیست که مباهات به موجوداتی بدون عقل و کمال باشد بلکه به فرزندانی است که به بهترین شکل ممکن تربیت روحی و معنوی می یابند و به درجات بالای کمال و رشد معنوی راه می یابند.
از طرف دیگر انتساب این فرزندان سقط شده به پدر و مادری مسلمان و پیرو رسول خدا و به حساب آمدن آنها از امت محمد و مفتخر شدن به نام اسلام و ارتباط یافتن با دین ابدی و رسول خاتم خود افتخار بزرگ است و به انسان شرف و عزت می بخشد و موجب مباهات رسول خدا در قیامت بر سایر امت ها و پیامبران می گردد. جهت گیری و سمت گیری این روایات در راستای ازدیاد و افزایش فرزند و تکثیر تعداد مسلمانان و پیروان قرآن است و در واقع تعبیر به مباهات به فرزندان سقط شده نوعی تاکید و اهمیت دادن به این امر است و دلالت دارد که حتی فرزندانی که پا به عرصه حیات نمی گذارند و چشم به دنیا نمی گشایند نیز در راستای این هدف مهم، ارزشمند و پربها می باشند.
البته این سخن به این معنا نیست که این سخن رسول خدا کاملا مطلق و بدون قید و شرط و مربوط به همه شرایط و اوضاع زمانی و مکانی است بلکه قانونی کلی است که طبعا شرایط و زمینه های خاص خود را دارد و نیازمند فراهم بودن بسترهای مناسب و واقع بینی و دوراندیشی حکیمانه است.
اولا: در ذیل برخی روایات این موضوع مثل ح 3، از ج 14 وسائل الشیعه، ص 34، منشورات مکتبه الاسلامیه این مطلب توضیح داده شده است که: «اما علمت ان الولدان تحت العرش یستفقرون لابائهم یخضنم ابراهیم و تربیهم ساره فی جبل من مسک و عنبر و زعفران؛ آیا نمی دانی که فرزندان در زیر عرش برای پدران خود طلب آمرزش می کنند در حالی که حضرت ابراهیم آنها را سرپرستی می کند و ساره در کوهی از مشک و عنبر و زعفران آنها را تربیت می نماید».
بنابراین مباهات پیامبر به اطفال ضایع شده و از بین رفته نیست بلکه به فرزندانی است که تحت ولایت پیامبر بزرگ الهی و همسر او تربیت می شوند و ثمره این تربیت در آخرت و در قیامت جلوه گر می شود و این حقیقت در آنجا رخ می نماید. پس این گونه نیست که مباهات به موجوداتی بدون عقل و کمال باشد بلکه به فرزندانی است که به بهترین شکل ممکن تربیت روحی و معنوی می یابند و به درجات بالای کمال و رشد معنوی راه می یابند.
از طرف دیگر انتساب این فرزندان سقط شده به پدر و مادری مسلمان و پیرو رسول خدا و به حساب آمدن آنها از امت محمد و مفتخر شدن به نام اسلام و ارتباط یافتن با دین ابدی و رسول خاتم خود افتخار بزرگ است و به انسان شرف و عزت می بخشد و موجب مباهات رسول خدا در قیامت بر سایر امت ها و پیامبران می گردد. جهت گیری و سمت گیری این روایات در راستای ازدیاد و افزایش فرزند و تکثیر تعداد مسلمانان و پیروان قرآن است و در واقع تعبیر به مباهات به فرزندان سقط شده نوعی تاکید و اهمیت دادن به این امر است و دلالت دارد که حتی فرزندانی که پا به عرصه حیات نمی گذارند و چشم به دنیا نمی گشایند نیز در راستای این هدف مهم، ارزشمند و پربها می باشند.
البته این سخن به این معنا نیست که این سخن رسول خدا کاملا مطلق و بدون قید و شرط و مربوط به همه شرایط و اوضاع زمانی و مکانی است بلکه قانونی کلی است که طبعا شرایط و زمینه های خاص خود را دارد و نیازمند فراهم بودن بسترهای مناسب و واقع بینی و دوراندیشی حکیمانه است.