طلسمات

خانه » همه » مذهبی » وقتی که می بینیم حضرت محمد(ص) پیامبر صلح و دوستی و مهربانی هستند . چگونه است که درقرآن کریم سوره ای که به نام ایشان است (محمد) خداوند در آیات ابتدای این سوره اینقدر شدید برخورد می کند با کافران؟

وقتی که می بینیم حضرت محمد(ص) پیامبر صلح و دوستی و مهربانی هستند . چگونه است که درقرآن کریم سوره ای که به نام ایشان است (محمد) خداوند در آیات ابتدای این سوره اینقدر شدید برخورد می کند با کافران؟

این سوره که بخاطر آیه دوم آن که نام پیامبر اسلام در آن ذکر شده سوره محمد(ص)نام داردنام دیگرش سوره«قتال» (سوره جنگ) است زیرا مسئله جهادوجنگ با دشمنان اسلام مهمترین موضوعی است که بر این سوره سایه افکنده است.با این توضیح معلوم گردید که رابطه ای بین مهربان بودن پیامبر ودستور جنگ وقتال با کافران نیست.زیرااین دستور خداست نه دستور پیامبر.ودر اسلام هم صلح ودوستی ومهربانی وعفو وگذشت هست وهم جنگ وبر خورد نظامی در حد ضرورت ونیاز ورفع موانع پیشرفت اسلام.

پیامبر(ص) در طول زندگانى خود، به پیامبر رحمت مشهور بود. آن حضرت به اندازه اى گذشت داشت که «وحشى» قاتل بى رحم حمزه سیدالشهدا را بخشید. اما تمام این لطف و رحمت ها، براى عموم مردم و دشمنان ناآگاه است؛ ولى در برابر عده کمى – که سردمدار کفر و شرک و توطئه هستند – با قهر و خشونت برخورد مى شد تا آلودگى آنها به جامعه سرایت نکند. و اگر جنگى اتفاق مى افتاد، تا هنگام رفع فتنه ادامه مى یافت. در این باره قرآن مجید مى فرماید: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ» ؛ «آنها را بکشید تا فتنه و آشوبى از بین برود» (بقره، آیه 193).

معصومین(ع) در عین حالیکه تجسّم و الگوى مهربانى و عطوفت مى باشند، در مقام اجراى حدود الهى کوچکترین تساهل و سستى را جایز نمى شمارند بر این اساس آیا مى توان کسانى را که در صدد اجراى احکام الهى و پاک نمودن جامعه از فساد و فحشاء و ظلم و جنایت مى باشند را به خشونت طلبى متهم نمود!؟ در سال دوم هجرت براى اولین بار آیات جهاد نازل شد: « ان الله یدافع عن الذین آمنوا ». خدا از اهل ایمان دفاع میکند خدا خیانت کارهاى کافر پیشه را دوست نمیدارد ، اشاره باینکه اینها بشما خیانت کردند ، اینها کفران نعمت کردند آنوقت مى فرماید : « اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا ». اجازه داده شد باین مردمى که دیگران به جنگ اینها آمدند ، که بجنگند . یعنى اى مسلمانان حالا که کافران بجنگ شما آمده اند پس بجنگید ، این درست حالت دفاع است . چرا این اجازه داده شد بدلیل اینکه مظلوم باید از خودش دفاع کند بعد هم وعده یارى میدهد : « و ان الله على نصرهم لقدیر . الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الا ان یقولوا ربنا الله . ما با این مردم که آنها را از شهر و دیار خودشان بناحق بیرون کردند و جرمى نداشتند جز اینکه مى گفتند پروردگار ما خدا است اجازه جهاد میدهیم ، جرمشان این بود که گفتند : « ربنا الله ». چنین مردمى را ما اجازه میدهیم بجنگند . لحن آیه لحن دفاع است .

بعد فلسفه کلى جهاد را ذکر میکند ، گویا قرآن با همین سؤالات و اشکالاتیکه مسیحیها میکنند مواجه شده است که اى قرآن تو کتاب آسمانى هستى ، تو یک کتاب دینى اى ، تو چگونه اجازه جنگ میدهى ؟ جنگ بد چیزیست ، تو همه اش بگو صلح ، بگو صفا ، بگو عبادت ! قرآن میگوید : نه ، اگر در مواقعى که تهاجم از نقطه مقابل شروع میشود این طرف دفاع نکند سنگ روى سنگ بند نمیشود ، تمام مراکز عبادت هم از میان میرود : « ولو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله ». اگر خدا بوسیله بعضى جلو تهاجم بعضى دیگر را نگیرد تمام این صومعه ها ، مراکز عبادت ، خراب میشود ، مراکز یهودیها از بین میرود ، مساجد عبادت مسلمانها از بین میرود یعنى طرف تهاجم میکند و هیچکس آزادى پیدا نمیکند خدا را باین شکل عبادت کند . قرآن بعد هم وعده نصرت میدهد « و لینصرن الله من ینصره ان الله لقوى عزیز ». خدا هر کسى که او را یارى کند یعنى حقیقت را یارى کند ، یارى میکند ، خداوند نیرومند و غالب است.

(3) ج. اسلام دین شمشیر است اما شمشیرش همیشه آماده دفاع است یا از جان مسلمین، یا از مال مسلمین ؛ یا از سرزمین مسلمین و یا از توحید اگر به خطرافتاده باشد. اسلام هرجا که توحید به خطر بیفتد برای نجات آن می کوشد؛ چون توحید عزیزترین حقیقت انسانی است .

(4) د. جهاد یعنی سربازی ، یعنی جنگ . آن دینی که به پند و اندرز قناعت نکرده است بلکه بر سراسر زندگی بشر چنگ انداخته و آمده اجتماع بسازد ، دینی که تشکیل دولت دادن جزء دستوراتش است ، آیا می تواند دستور جهاد نداشته باشد ؟ ! یک دین در دنیا اعلام بکند که من می خواهم دولت تشکیل بدهم و تعلیمات من مکتبی است که یکی از شؤون آن این است که زندگی اجتماعی در جمیع شؤونش باید بر اساس این مکتب باشد ، و می خواهد مسلمین را به صورت یک واحد جتماعی مستقل در بیاورد ، آیا این دین می تواند دولت داشته باشد ولی ارتش و سرباز نداشته باشد ، دستور جهاد و دفاع نداشته باشد ؟ ! اسلام را نباید با ادیانی که همه محتوایشان چهار کلمه اندرز است مقایسه کرد .

اسلام خودش را در مقابل همه بدبختیهای اجتماع مسؤول می داند . همیشه در دنیا زور وجود دارد . یا باید در مقابل زور تسلیم بود ، یا باید درمقابلش ایستاد . آن کسی که می گوید من جهاد ندارم معنایش این است که در مقابل زورهای دنیا تسلیمم . زور در مقابل زور یکی از سنن خلقت است . این شعر گویا از نظامی است: تا چند چو یخ فسرده بودن در آب چو موش مرده بودن می باش چو غنچه خار بر دوش تا خرمن گل کشی در آغوش می خواهد بگوید یک بوته گل هم برای حفاظت خودش مجهز به خار است . قرآن در اینجا ، هم دستور جهاد می دهد و هم هدف جهاد را مشخص می کند . « و قاتلوهم »با اینها بجنگید . برای چه ؟ « حتی لا تکون فتنه » برای اینکه زمینه فتنه را از میان ببرید ، آشوبی در میان نباشد . « و یکون الدین کله لله »و دین تنها از آن خدا باشد ، یعنی بشر تسلیم خدا باشد ، تسلیم حقیقت باشد .

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد