خانه » همه » مذهبی » همیشه می گن امتحان الهی برای اینه که خدا بنده ها رو متوجه کنه که کجا ها در ایمان شون ضعف وجود داره. آیا اگه ما خودمون بدونیم توی چیزی ضعف داریم(مثلا بدونیم اگر اتفاقی مثل نقص عضو یا مرگ نزدیکان بیفته ممکنه در کار خدا چون و چرا بیاریم) و در ایمانمون سست بشیم بازم در این صورت ممکنه خدا ما را در این موارد امتحان کنه؟

همیشه می گن امتحان الهی برای اینه که خدا بنده ها رو متوجه کنه که کجا ها در ایمان شون ضعف وجود داره. آیا اگه ما خودمون بدونیم توی چیزی ضعف داریم(مثلا بدونیم اگر اتفاقی مثل نقص عضو یا مرگ نزدیکان بیفته ممکنه در کار خدا چون و چرا بیاریم) و در ایمانمون سست بشیم بازم در این صورت ممکنه خدا ما را در این موارد امتحان کنه؟

غرض اصلی در امتحان الهی این است که استعدادهای وجودی انسان ، به خصوص استعدادهای الهی او رشد کنند ؛ لذا گاه خداوند متعال با امتحانی بنده خود را متوجّه ضعف خود می کند تا خودش آن ضعف را جبران کند ؛ و گاه او را امتحان می کند امّا نه برای متوجّه نمودن او ، بلکه برای اینکه خود آن امتحان باعث رشد وجودی شخص می شود. خداوند متعال می داند که مؤمنین و انبیاء (ع) در برابر امتحانات او اعتراضی نخواهند نمود ولی باز آنها را امتحان می کند ؛ چرا که با این امتحانها درجه وجودی آنها بالا می رود. لذا امتحان خدا همواره از سر لطف است ؛ لکن موضع گیری منفی یک شخص در برابر امتحان الهی ، باعث می شود که آن امتحان ، زمینه سقوط او را فراهم کند. مثل کسی که اگر در امتحان مدرسه شرکت کرده و قبول شود ، به کلاس بالاتر راه پیدا می کند ؛ ولی اگر در امتحان حاضر نشود یا سر جلسه امتحان ، سوالات را عمداً پاسخ ندهد یا آمادگی قبلی برای امتحان را فراهم نکرده باشد ، در آن صورت همان امتحان برای او سبب سقوط خواهد بود.
اگر کسی ضعفهای معنوی خود را دانسته و خود اقدام به برطرف نمودن آنها کرد ، روشن است که برای برطرف شدن آن ضعفها مورد امتحان قرار نخواهد گرفت ؛ چون ضعفی نیست که برطرف شود ؛ ولی برای تثبیت آن کمال حاصل شده ، ممکن است مورد امتحان قرار گیرد ؛ همچنین خود همان درجه حاصل شده ممکن است محملی برای یک امتحان دیگر شود تا شخص ، به درجه ای بالاتر نیز ترقّی کند. اساساً باید دانست که دنیا دار امتحان است ؛ و امتحان الهی مثل امتحانهای دنیوی سر ترم نیست ؛ لحظه لحظه ی زندگی ، امتحان است ، خوردن انسان ، خوابیدن او ، سخن گفتنش ، بادی که می وزد ، بارانی که می بارد ، خکسالی ها ، ارزانیها ، گرانیها ، سلامتی و مریضی ، خوش قیافه بودن و بدقیافه بودن ، مرد بودن و زن بودن و … همه ابزار امتحان خدا هستند. لذا آدمی تا زمان وارد شدن به عالم برزخ ، حتّی یک ثانیه هم از امتحان خدا فارغ نیست. لکن برای اینکه انسان اوّلاً بودن خود در جلسه امتحان الهی را فراموش نکند و ثالناً در مسیر تکامل مداوم ، جهشهای تکاملی نیز داشته باشد ، گاه امتحانهای بزرگی نیز از او گرفته می شود.
بنا بر این ، همان گونه که مرگ عزیزان ، فقر ، مریضی ، نقص عضو و امثال این امور ، امتحان خدا هستند ، زنده بودن عزیزان ، ثروت ، سلامتی ، داشتن اعضای سالم و امثال آنها نیز امتحان الهی اند. و چه بسا کسانی که در امتحانات قسم دوم مردود می شوند تعدادشان بیشتر از کسانی باشد که در امتحانات قسم اوّل مردود می شوند. در امتحانات قسم اوّل بسیاری از افراد متوجّه خدا شده و از او مدد می جویند ولی در قسم دوم کمتر کسی هست که خدا را یاد کرده و شکر نعمت او کند. لذا خداوند متعال می فرماید:« وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ . ـــ و عدّه کمی از بندگان من شکرگزارند» (سبأ : 13) ؛ و فرمود: « و او همان کسى است که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد براى کسى که بخواهد متذکّر شود یا شکرگزارى کند»( الفرقان : 62) واقعاً چند نفر در عالم وجود دارد که خدا را به خاطر آفریدن شب و روز و خورشید و ماه شکر کند؟ یا هر بار که والدین خود را می بیند خدا را یاد کرده و شکر گزار او باشد؟ در حالی که همه اینها نعمت خدا هستند و وظیفه آدمی این است که در برابر نعمت ، شکر گزار باشد.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد