الف) اسلام به عنوان یک آئین جهانی که به کرامت، شخصیت، عزت و عدالت اجتماعی تکیه دارد، تمام عوامل بردگی را جز در یک مورد (جنگ) لغو کرد، آن هم به دلیل این که در پی جنگ با کافران اگر اسیرانی گرفته شوند به دلیل کفر و ستیزه گری سزاوار قتل می باشند. اما از آنجا که بسیاری از اسیران به پیروی از سردمداران در جنگ شرکت کرده اند و از آگاهی کافی برخوردار نبودند, از قتل آنان صرف نظر می شود و نگهداری آنان با شرایط خاص به صورت اسارت مطرح می شود که یکی از شیوه های اسارت , به کارگیری آنان به صورت «برده و کنیز» است که این روش نسبت به نگهداری در اردوگاه ها از مزایای فراوانی برخوردار است . زیرا در چرخش کارهای روزمره جامعه نقش فعال دارند و به دلیل آمیختگی با مسلمانان با فرهنگ اسلام آشنا می شوند و رفته رفته به بهانه های مختلف از قبیل کفاره روزه و… آزاد می شوند. اما باید دانست این حکم مربوط به کافران محارب است که در برابر مسلمانان به جنگ پرداخته اند.
مالکیت کنیز، شبیه عقد ازدواج بود و موجب محرمیت به مالک مى گردید زیرا ازدواج وعقد امری است اعتباری وبه طور کلی اسلام برای حلال شدن زن و مردم نامحرم به یکدیگر یکی از سه راه را مقرر فرموده است:
1 – عقد ازدواج، اعم از دائم و موقت،
2 – مالک شدن کنیز
3 – تحلیل مالک کنیز به طوری که، کنیزش را همسر خود قرار دهد.
در آیات 6 ،7، و 8 سوره مؤمنون آمده است: مؤمنان رستگار کسانی هستند که دامان خود را از آلودگی و بیعفّتی نگه میدارند و تنها آمیزش جنسی با همسران و کنیزانشان دارند که در بهرهگیری از آنها ملامت نمیشوند. هر کس غیر این طریق را طلب کند تجاوزگر است. بنابر این بهره جنسی مرد از زن و زن از مرد از طریق ازدواج (دائم و موقت) یا از طریق کنیز حلال است و در غیر این صورتها حرام است از این رو، اسارت زنان کافر حربی موجب می شود زوجیت آنان قبل از جنگ و اسارت منحل شود اما اگر به اجازه مولی خود بعد از اسارت ازدواج کنند مولی حق همبستری با آنان را ندارد. بنابراین اینگونه نیست که مولی بتواند با کنیز شوهردار ازدواج کند یا همبستر شود.
این که کنیزان بر صاحبان خود حلال اند و صاحبان آنان می توانند با کنیزان خود در صورت شوهر نداشتن ازدواج کنند از جهتی به نفع کنیزان است چون هر کنیزی که از صاحب خود بچه دار شود خود به خود آزاد می شود و این بچه دار شدن باعث آزادی وی می گردد بنابراین ازدواج با کنیز باعث ترویج برده داری نبوده بلکه زمینه آزادی برده گان را فراهم می کرده است.
اگر کنیز بخواهد نسبت به مالکِ خود، محرم بماند، باید شرایط زیر حفظ شود:
1. مالک، کنیزش را به ازدواج شخص دیگر درنیاورده باشد.
2. مالک، کنیز را به دیگرى نبخشیده باشد.
3. اگر کنیز با شخصِ دیگرى ازدواج کرده باشد یا او را به دیگرى بخشیده باشند، پس از سپرى شدن مدّت زمان عده ى طلاق با شوهرش یا تمام شدنِ زمان بخشش، مجدداً کنیز بر مالکش حلال مى شود.
4. کنیز در حالِ گذراندن ایّام عدّه (عدّه ى طلاق از شوهر قبلى اش) یا ایام استبراء(در آنجا که محلّل واقع شده)، نباشد.
5. قبلاً پدر مالک کنیز با کنیز، نزدیکى نکرده باشد.
6. کنیز، بین چند صاحب مشترک نباشد.
7. قبلاً فرزند مالک و صاحب کنیز با او نزدیکى نکرده باشد.
8. کنیز با مولایش قرارداد نبسته باشد که پول خود را بدهد تا آزاد شود (در اصطلاح مُکاتَب نباشد).
9. کنیز، کاملاً تحت تصرّف مالک باشد.
ب) اسلام و مبارزه با نظام برده داری:
اسلام با برده داری نهادینه شده از پیش مواجه شد، در شرایط آن روز برده داری در تار و پود جامعه رسوخ کرده بود به گونه ای که الغای آن به طور کامل ممکن نبود. زیرا از یک سو نظام اقتصادی مردم متلاشی می شد و از سوی دیگر بردگان، سرپرست و کار خود را از دست می دادند، بدین جهت بر اصل آن صحه گذاشت. اما با وضع قوانین در راستای بطلان و زدودن آن حرکت کرد، از یک طرف دریچه ورود به بردگی را بست و از طرف دیگر دریچه خروجی را «از طریق کفارات، مکاتبه، تسری و …» باز گذاشت. اصولا اسلام مفهوم و تعریف بردگی را عوض کرد، پیش از اسلام برده به مفهوم حیوان بود و از هیچ گونه حقوق و امتیازات برخوردار نبود، مولی اجازه داشت هر گونه معامله ای روی برده انجام دهد. اسلام بردگان را ارتقاء داد و فرمود: هیچ انسانی برده آفریده نشده، و همگان بایستی آزاد و بر سرنوشت خویش حاکم باشند، امام علی علیه السلام می فرماید: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ آدَمَ لَمْ یَلِدْ عَبْداً وَ لَا أَمَةً وَ إِنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ أَحْرَار حضرت آدم علیه السلام غلام و کنیزی را به دنیا نیاورده است تمامی مردم آزادند»؛ (ر.ک: محمد تقی جعفری، تحقیق در دو نظام حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب، تهران: دفتر خدمات حقوقی بیم المللی جمهوری اسلامی ایران، 1370، ص 446) در پرتو همین قوانین بود که بردگان جز شخصیت های مهم اسلامی شدند، مثلا سلمان برده آزاد شده بود، هم چنین بلال، عمار یاسر، قنبر، و میثم. از ضمیمیه روایات وارده در مذمت برده فروشی، به روایات (اصل حریت) نیز، بخوبی نتیجه می گیریم که اولا بردگی به عنوان یک اصل موقت نیز از دیدگاه اسلام مردود بوده و همانند مسأله طلاق صرفا به خاطر ضرورت های اجتماعی مورد پذیرش قرار گرفته است، ولی عملا برای جلوگیری از بردگی و از میان برداشتن آن راهکارهای در متن قوانین و اخلاق اسلامی گنجانده شده است. از همین رو، در جامعه اسلامی، از همان قرن های اولیه، مسأله بردگی و برده فروشی رو به افول بوده است، آن گاه که جهان غرب به دلیل رویاروی با معضلات اجتماعی برخاسته از پدیده بردگی (نظیر شیوع فحشاء و منکرات خانمانسوز)، به فکر الغای بردگی افتاد، در جامعه اسلام نظام بردگی (به مفهوم متداول و رسمی آن) منتفی بوده است، و در پرتو همین قوانین متعالی است که امروزه در افکار عمومی و عرف عقد برده داری امری ناپسند و غیر عقلانی محسوب شده، نفی آن از ضوابط حقوق بشر شناخته می شود. به یک معنی دیگر برده ای وجود ندارد تا فارغ از زوایه تاریخی لازم باشد درباره احکام آن بحث شود.
ج) الغای کامل بردگی
انتخابی از کد23813]. اکنون این پرسش پدید مى آید که با آن همه توجّه اسلام، نسبت به غلامان و آزادى آنان، چرا یکباره بردگى را لغو نکرد و راه هاى برده دارى را از بین نبرد؟ در پاسخ به این مسئله باید به چند نکته اساسى توجه کرد:
یک. الغاى بردگى
الغاى یکباره بردگى به طور کامل در آن زمان ممکن نبود، زیرا:
1-1. نظم اقتصادى مردم آن روز به هم مى خورد و زندگى از هم مى پاشید. از این جهت، اسلام راه دیگرى را پیش گرفت که در ضمن آن، بردگى به تدریج از بین مى رفت؛ بدون آنکه نظام اجتماعى و اقتصادى جامعه، از هم گسسته شود. از این رو در مرحله نخست، همگان را ترغیب به کار و کوشش و دورى از تنبلى، بى کارى و عیاشى نمود تا جامعه از وضعیت سابق – که همه کارها بر دوش بردگان بود – فاصله گیرد. سپس راه هاى زیادى براى رهایى بردگان قرار داد تا به تدریج، هم بردگى لغو گردد و هم مردم به زندگى فعال و به دور از عیاشى، عادت کنند.
1-2. برخى از اندیشمندان، آزادى دفعى بردگان را خطرآفرین مى دانند. منتسکیو درباره رها ساختن دسته جمعى بردگان در یک زمان، چنین مى نویسد: «آزاد کردن عده بى شمارى از غلامان به وسیله وضع یک قانون مخصوص، صلاح نیست؛ زیرا موجب اختلال نظم اقتصادى جامعه مى گردد و حتى معایب اجتماعى و سیاسى دارد. براى مثال در ولسینى چون غلامان آزاد شده حق رأى دادن در انتخابات را پیدا کرده بودند، حائز اکثریت گردیده و قانونى وضع کردند که به موجب آن، هر کس از افراد آزاد عروسى کند، یکى از غلامان آزاد شده باید در شب اول عروسى با دختر تازه عروس بخوابد و شب دوم او را تسلیم داماد کند! بنابراین آزاد کردن غلامان، باید تدریجى و همراه با فرهنگ سازى هاى لازم و مناسب باشد. براى مثال قانون گذار ممکن است اجازه دهد، غلامان از عواید کارهایشان خود را از ارباب خویش خریدارى نموده، و یا دوره غلامى را محدود کنند»منتسکیو، روح القوانین، ص 428، (تهران: امیر کبیر، چاپ هفتم، 1355).. به این کار مکاتبه مى گویند که قرن ها قبل از مونتسکیو، در قوانین اسلامى وضع شده و جزئیات آن در کتاب هاى فقهى آمده است.
1-3. گوستاولوبون مى گوید: «از آنجایى که بردگان از دیرزمان، تحت رقیت زیست کرده و در اثر زندگى طفیلى خود، بى تجربه و بى استعداد بار آمده اند. از این جهت اگر اسلام، همه آنها را یکباره از قید بردگى آزاد مى ساخت، ممکن بود در اثر نداشتن تجربه کافى و لیاقت، قادر به تشکیل زندگى مستقل و اداره آن نباشند. در نتیجه مانند غلامان قدیم آمریکا – که بعد از آزاد شدن بر اثر علت یاد شده، به کلى نیست و نابوده شده اند – از بین مى رفتند».گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ص 482. از این رو قانون گذار اسلام، در عین آنکه براى خلاصى بردگان، فکرى اساسى و برنامه کاملى تنظیم کرده، از امور یاد شده غفلت نورزیده است. 1-4. امکانات حکومت تازه تأسیس آن زمان، به گونه اى نبود که بتواند اسیران جنگى را در اماکن خاصى مثل زندان ها، نگه دارى کند. بدین جهت اسیران در میان جنگاوران تقسیم مى شدند. آنان بردگان را به خانه هاى خود مى بردند تا هم امنیت جانى شان تضمین شود و هم پراکنده شده و امکان اجتماع و شورش نداشته باشند. از طرف دیگر ناچار به تغذیه آنان بودند و در مقابل از کار آنها نیز استفاده مى کردند. مارسل بوازار در این باره مى نویسد: «اسلام به خاطر تأمین جانى و جلوگیرى از تجاوز به اسیران جنگى، آنها را طبق ضوابطى در قبایل عرب، به عنوان برده یا کنیز تقسیم مى کرده؛ ولى به تدریج آنان را از تمامى حقوق شهروندان مسلمان، بهره مند مى ساخته است»بوازار، مارسل، اسلام و حقوق بشر، ترجمه دکتر محسن مؤیدى، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى 1358)، ص 49.. 1-5. در جنگ هایى که بین مسلمانان و غیر مسلمین وجود داشت، کافران، اسیران مسلمان را برده مى ساختند. از این رو اسلام ناچار به مقابله به مثل بود و اگر مى خواست غیر از این عمل کند، نیرو و هزینه سنگین لازم براى نگه دارى اسیران و جلوگیرى از قیام و شورش آنان نداشت و نمى توانست مانع فرار و پیوستن آنها به جبهه دشمن شود. از طرف دیگر برده شدن مسلمانان، زمینه تضعیف روحى مسلمین و جنگ روانى کافران را فراهم مى کرد.
دو. پیشتازى اسلام در منع بردگى
اسلام تمام راه هایى که براى برده ساختن دیگران، در دوران هاى گذشته رواج داشت – به جز جنگ – نامشروع دانست. برخى از این راه ها عبارت بود از:
2-1. یورش ناگهانى به منظور گرفتن اسیر و بنده.
2-2. در مواردى که مدیون از پرداخت دین خود عاجز بود، صاحب دین او را در عوض آن، برده خود مى ساخت.
2-3. فروختن افراد آزاد و یا فرزندان خود به دیگران. اسلام هیچ راهى براى برده سازى افراد را جایز نمى داند؛ جز آنکه شخص کافر در جنگ علیه اسلام و مسلمین به اسارت درآمده باشد. از طرف دیگر این مسئله هم تابع شرایط زمان و مکان و با صلاحدید پیشواى مسلمانان است و اگر او برده ساختن اسیران جنگى را مصلحت ندانست، مى تواند وجهى به عنوان فدیه بگیرد و آزادشان کند و یا آنان را مورد عفو قرار دهد.ر.ک: المیزان، ج 6؛ زین العابدین قربانى، اسلام و حقوق بشر. بنابراین تنها عاملى که در اسلام مجوز گرفتن بنده و کنیز است، اسارت در جنگ است. حال آیا به رسمیت شناختن حق حیات براى کسانى که به خداوند رحمان کفر مى ورزند و با دین حق مبارزه مى کنند؛ جز از روى تفضل الهى است؟! اسلام حق حیات اینان را تضمین کرده و کشتن اسیر را جز در شدت درگیرى و معرکه جنگ روا ندانسته است؛ لیکن باید دایره فعالیت و آزادى چنین افرادى – که از آزادى خود سوء استفاده نموده و در نبرد علیه دین خدا و مؤمنان شرکت جسته اند – به گونه اى محدود گردد. در عین حال آموزه هاى بسیارى در اسلام براى رهایى آنان وجود دارد که به برخى از آنها اشاره خواهد شد.ایرجى، صادق، بردگى در اسلام.
سه. حقوق بردگان
اسلام روابط برده و برده دار را به گونه اى کاملاً انسانى و عادلانه درآورد و راه هرگونه ظلم و بیدادگرى در این روابط را مسدود ساخت و با اصول اخلاقى خود، چهره دیگرى از اصول برده دارى و حقوق بردگان را در تاریخ به نمایش گذاشت. پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله روزى مردى را سوار بر مرکبش دید که غلامش در قفاى او پیاده روان بود. آن حضرت فرمود: «غلامت را هم سوار کن، او برادر تو است و روح او مثل روح تو».تاریخ بردگى، ص 74.
چهار. راه هاى آزادى بردگان
اسلام راه هاى ابتکارى متعددى را براى آزادى تدریجى بردگان اعلام نمود؛ از جمله:
4-1. اسلام آزادى برده را از عبادات بزرگ قرار داد. پیشوایان اسلام نیز در عمل به این عبادت، اهتمام والایى داشتند. به عنوان نمونه امام سجادعلیه السلام در طول حیات شریف خود، حدود یکصد هزار برده را خرید و آزاد ساخت.جعفریان، رسول، حیات فکرى و سیاسى امامان شیعه علیه السلام، (قم: انصاریان، چاپ اول، 1376)، ص 280. 4-2. کفاره واجب برخى از گناهان را آزادى برده قرار داد.
4-3. خرید و فروش ام ولدام ولد، کنیزى را گویند که از ارباب خود صاحب فرزند شده است. را منع کرد. این مسئله خود به خود، موجب آزادى کنیزانى مى شد که از طریق ارباب خود صاحب فرزند مى شدند.
4-4. مالکیت فرزند بر پدر و مادر خویش را منع نمود. این مسئله نیز منتهى به آزادسازى ام ولد مى شد.
4-5. به بردگان حق کتابت و قرارداد با صاحبان خویش داد تا بتوانند با کار و تلاش به آزادسازى خویش بپردازند، یا مدت بردگى و گستره آن را محدود سازند. این مسئله باعث مى شد که بردگان با اراده و عزم خویش، در جست و جوى آزادى برآمده و در راه آن بکوشند و سپس از ثمرات آن به خوبى بهره گیرند.
4-6. در یکى از جنگ ها پیامبرصلى الله علیه وآله با اسیران برده شرط کرد که هر کس ده مسلمان را سواد بیاموزد، آزاد خواهد شد. اسلام از این طریق استفاده هاى فرهنگى مناسبى نمود. این کار علاوه بر آنکه به نفع مسلمانان بود، بردگان نیز در برخورد با مسلمین با عقیده و مکتب آنان بیشتر آشنا مى شدند و زمینه براى اسلام آوردن آنها فراهم مى شد. مارسل بوازار – ضمن بررسى امتیازات روش اسلام در برخورد با مسئله بردگى – مى نویسد: «دیگر از تعالیمى که قرآن کریم در مسائل مربوط به برده و کنیز داده و نشانه ى خصلت انسان دوستى اسلام است، تشویق مسلمانان به آزاد ساختن برده و گماشتن او به کارهاى متناسب با استعداد و مهارت او است. در راه اجراى هر چه بهتر این برنامه انسانى، اسلام کمک هزینه اى را از بیت المال اختصاص داده است؛ بدین ترتیب که پرداخت وجوهى را به منظور بهبود شرایط زندگى و آزاد ساختن و به کار شایسته گماشتن بردگان بابت زکات، پذیرفته است بقره (2) آیه 177.. مهم تر از همه اینها، آزادى برده بنا به خواست او و پرداخت سرمایه لازم بدو و نیز زناشویى با کنیزانى است که به ازدواج موافقت داشته اند (جهت احتراز از زنا و کام جویى به اجبار)نور (24)، آیه 33.. پافشارى اسلام در آزادى برده و پرداخت سرمایه اى براى کار تولیدى به او، تنها آزادى ظاهرى نباید تلقى شود. این عمل آزادى اقتصادى او را نیز تضمین مى کرد و از بهره کشى آینده او به وسیله پولدار یا متنفذ دیگرى، جلوگیرى مى نمود. قوانین آزادى بردگان در آمریکا، کوچک ترین کمک مادى به برده آزاد شده نمى کرد. غالباً به علت دشوارى هاى اقتصادى و بیکارى، بردگان سیاه پوست چندان از آزادى خود استنقبال نکردند و پس از مدتى سرگردانى و بلاتکلیفى و تیره روزى به سوى ارباب نخستین خود بازگشتند. در حالى که قرآن با روشن بینى، ضمن مبارزه با بهره کشى و بیگارى انسان ها، جلوگیرى از عدم تعادل اقتصادى جامعه را نیز پس از آزادى بردگان، پیشى بینى کرده است. توصیه به رفتار شایسته و نیکوکارى نسبت به پدر و مادر، خویشاوندان، یتیمان، مستمندان، همسایگان و در راه ماندگان، خدمتکاران و بردگان را نیز در بر مى گیردنور (24)، آیه 39.. در صدر اسلام – به خصوص دوران حیات پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم – بردگان نه تنها آزاد مى شدند؛ بلکه از تعلیم و تربیت و مراقبت هایى بهره مند مى گردیدند. ذکر موارد، لازم به نظر نمى رسد؛ تنها به داستان (زید) اشاره مى شود که برده اى آزاد شده است. وى به مقام صحابى پیامبرصلى الله علیه وآله و کتابت قرآن و حدیث رسید و فرزند او اسامه، از فرماندهان بزرگ سپاه اسلام بود. بلال حبشى نیز به فرماندارى مدینه رسیده است. در ادوار بعد، قطب الدین آیبیک، برده اى بوده که امپراتورى بزرگ اسلام را در سرزمین هندوستان بنیان نهاد»بوازار، مارسل، همان، صص 48 – 49..
براى مطالعه بیشتر ر.ک: الف. طباطبایى، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج 6 (عربى و ج 12 (فارسى)، ذیل آیات 116 تا 120؛ ب. موسوى زنجانى، اسلام و مسئله آزادى، بردگى؛ پ. حجتى کرمانى، از بردگى روم قدیم تا مارکسیسم؛ ت. مکارم شیرازى، ناصر، فرآورده هاى دینى؛ ث. بیدار فکر، برده دارى در روم باستان؛ ج. مبشرى، اسداللَّه، حقوق بشر؛ ح. گرامى، محمد على، نگاهى به بردگى؛ خ. ایرجى، صادق، بردگى در اسلام؛ د. حسینى، مصطفى، بردگى از دیدگاه اسلام.[پایان کد انتخابی] فرازهایى از اسلام، علامه ى طباطبایى(ره).
اسلام و آزادى بردگان، آیة الله مکارم شیرازى.-