قسمت اول نامه، مربوط به حفظ و تقویت حالت هاى روحانى و معنوى در جمع دانشجویان، در خوابگاه و در کلاس هاى درس است. در مقدمه سخن قضیه اى براى نگارنده تداعى شد که ذکر مى نمایم.
«بشر حافى» از عرفا و صلحاى معروف دوران گذشته گوید: از بازار بغداد مى گذشتم یکى را هزار تازیانه بزدند که آه نمى کرد. آنگاه او را به زندان بردند. از پى وى رفتم پرسیدم این زخم بهر چه بود؟ گفت از بهر آن که شیفته ى عشقم! گفتم: چرا زارى نکردى تا تخفیف دهند: گفت: معشوقم به نظاره بود! به مشاهده ى معشوق چنان مستغرق بودم که پرواى آزار بدن نداشتم. گفتم: آن دم که به دیدار بزرگترین معشوق رسیده بودى چون بودى؟ همان دم نعره اى زد و جان نثار این سخن کرد( کشف الاسرار، ج 1، خواجه عبدالله انصارى، ص 64).
یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم لا یضرکم من ضل اذا اهتدیتم الى الله مرجعکم جمیعا؛ اى کسانى که ایمان آورده اید مراقب خود باشید، شما مسؤول خویشتنید، اگر شما هدایت یافتید گمراهى دیگران، اعم از نیاکان یا دوستان، لطمه اى به شما نخواهد زد بازگشت همه به سوى خداوند است (مائده، آیه 105).
آرى هر آنچه را که به دقت و درستى مى دانید به آن عمل کنید و اگر در سیر معنوى شما خللى ایجاد شد بدانید که از پاره اى اصول چشم پوشیده اید. هر چه هست در درون است. بیاییم و تصمیم بگیریم چهار مهارت دینى را چهارستون زندگى خود سازیم:
1- مهارت خویشتندارى در شرایط نابهنجار: گاه نیروهاى هنجارشکن در درون انسان سکّان دار هدایت انسان به مقصد میل خود مى شوند (هواى نفس) ایستایى انسان در برابر این گونه فشارهاى غیرسازگار با فطرت انسانى، در خوشبختى ابدى انسان نقش بنیادى دارد.
گاه فضاى درونى انسان بر اثر فشارهاى نوعى خواسته، مانند: ریاست طلبى، مال دوستى یا شهوت جنسى، توفانى مى شود. خویشتن دارى مهارتى است که اگر به دست آید لنگر کشتى وجود مى گردد و مانع از غرق در توفان ناملایمات، بازگشت به گمراهى و یا رفتن به مقصد نامعلوم و ناخواسته خواهد شد.
در این جایگاه است که امام على(ع) خویشتندارى را سرآمد همه خوبى ها خوانده اند( غررالحکم، ح 1168.) و آن را موجب مصونیت روح انسان و دور داشتن آن از پستى ها() دانسته اند.
در آموزه هاى دینى ما، قناعت و ر همان، ح 1989.
اضى بودن به موجودى، دورى از چشم داشت نابه جا و افزون طلبى هاى بى اساس، منشأ پیدایش مهارت خویشتندارى معرفى شده است.
کاهش اندوه ها، راحتى، بهره مندى و آسایش، بخشندگى و پاکیزگى عمل و خشنودى پروردگار از بهره هاى مهارت خویشتندارى است.
2- مهارت در «مدارا با دیگران»: خداوند همان گونه که صورت ها را متفاوت آفریده است، سیرت ها و ویژگى هاى باطنى افراد را نیز یکسان نیافریده است. با رشد جسمى و روحى یک فرد، کنش ها و واکنش هاى متفاوتى را در رفتار او مشاهده مى کنیم که گاه با اعتقادات و گاه با رفتار، تفاوت دارد و گاه این تفاوت به حد تضاد و رویارویى مى رسد.
براى رسیدن به یک زندگى مدنى و تحقق اهداف یک جامعه پیشرفته، باید امورى چند را سرمشق خود قرار دهیم.
اول این که: بدانیم همه انسان ها جز معصومین(ع) ناقص اند؛ ازاین رو باید با «حرکت» به سوى کمال سیر کنند.
دوم این که: نگرشها و روش ها در گستره ى زندگى اجتماعى متفاوت است.
سوم این که: در حرکت هاى علمى و عملى، پندارها و رفتارهاى مشترک و غیرمشترکى وجود دارند و مى توان با تکیه بر اصول و مبانى مشترک، زندگى سالمى را براساس آن نقاط مشترک بنا نهیم (آل عمران، آیه 64: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله؛ بیایید تا بر گرد آنچه بین ما و شما مشترک است جمع شویم.) و با آسان گیرى در امورى که به اصول، زیان نمى رساند و با چشم پوشى از خطاهاى دیگران و تغافل از امور جزئى و بى اهمیت، «با هم» و «براى هم» زندگى کنیم.
از اهمیت مداراست که راهنمایان راستین اسلامى، مدارا کردن با مردم را «نیمى از ایمان» و «میوه ى خرد» و «سلامت دین و دنیا» و «مانع از بروز اختلافات و کشمکش ها» (غررالحکم، ح 4629 و 5610 و 8539.) دانسته اند.
مداراى با دیگران ثمرات بسیارى از کرامت هاى انسانى و اخلاقى در بر دارد که معاشرت نیکو، همبستگى، امنیت اجتماعى، اعتماد عمومى و.. از آن جمله اند.
3- مهارت در «عبرت آموزى و استفاده از تجربه دیگران» (نامه 31 نهج البلاغه را با دقت و تأمل و نیز به صورت مداوم و به تدریج بخوانید.) : خوشبخت چه کسى است؟ خوشبخت کسى است که از تجربه هاى دیگران استفاده کند و پند گیرد. مى دانیم که انسان فقط و فقط یک بار حق زندگى کردن در این دنیا را دارد. درس آموزى و عبرت گیرى از رویدادهاى گذشته، یکى از مهمترین مهارت هاى زندگى است. گاه انسان ادب آموز مکتب تاریخ مى شود والگوهایى راستین براى حیات دنیوى خود برمى گزیند و زندگى خویش را دور از شکست هاى گذشته و امید دست یابى به موفقیت هاى گذشتگان سامان مى دهد. هر حرکت و رفتارى که نمادى از نزدیکى و دورى به سمت پروردگار است، به عنوان تجربه و آگاهى آماده استفاده انسان، توسط قرآن وعترت پیامبر(ص) بیان شده است و آنچه که انسان از بدو تولد خود تا قیامت به آن نیاز دارد، توسط ثقل اکبر و ثقل اصغر معرفى و تبیین گردیده است( «یا ایهاالذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعالکم لما یحییکم»، (انفال، آیه 24)).
عبرت آموزى و استفاده از تجربه دیگران و به عبارت کلى تر «الگوگیرى» فوایدى را به بار مى نشاند که مصونیت از لغزش و خطا یکى از مهمترین آنها و رسیدن به خوشبختى از دیگر فواید آن است.
4- مهارت در «تفکر». فکر فرایندى ذهنى است که نادانسته را به دانش تبدیل مى کند و در نتیجه این فرآیند بینایى، بصیرت و آگاهى به دست مى آید.
اندیشیدن مهارتى است براى پایدار کردن آموخته ها و یافتن گم گشته ها. اندیشه صاف، انسان را از تاریکى هاى خیالات و اوهام، به روشنایى علم و یقین رهنمون مى شود. اندیشیدن در عظمت خداوند و جهان آفرینش، اندیشیدن در نیکى ها و در مطالب علمى و دینى، همچون آینه ى صافى است که حقایق شفافى را به ما مى نمایاند.
در فرهنگ اهل بیت(ع) تفکر را پدر و مادر همه خوبى ها شمرده اند؛ یعنى، اگر انسان از دانسته هاى قطعى خود به سمت نادانسته ها برود، به حق خواهد رسید و هیچ گاه بر مرکب باطل نخواهد نشست تا او را در وادى هلاکت بیفکند( بحار، ج 78، ص 379.) و نیز تفکر را از موارد «عبادت» دانسته و یک ساعت آن را برابر یا بهتر از سال ها (…………………………..) عبادت معرفى کرده اند.
درباره ابوذر غفارى نقل شده است که بیشتر عبادت ابوذر، تفکر بوده همان، ج 71، ص 327.
است:
چشم دل باز کن که جان بینى آنچه نادیدنى است آن بینى
گر به اقلیم عشق روى آرى همه آفاق گلستان بینى
آنچه بینى دلت همان خواهد وانچه خواهد دلت همان بینى
دل هر ذره یى که بشکافى آفتابیش در میان بینى
جان گدازى اگر به آتش عشق عشق را کیمیاى جان بینى
از مضیق جهات درگذرى وسعت ملک لامکان بینى
آنچه نشنیده گوشت آن شنوى وآنچه نادیده چشمت آن بینى
تا به جایى رساندت که یکى از جهان و جهانیان بینى
با یکى عشق ورزد از دل و جان تا به عین الیقین عیان بینى
که یکى هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الا هو
(هاتف اصفهانى)
اما عزیز تنها راه کسب و تحصیل علم، آموزش متمرکز و پیوسته نیست بلکه به صورت آزاد و غیرمتمرکز نیز مى توان علم آموخت، لذا مى توانید معارف الهى را از طریق «رادیو معارف» یا نوارهاى آموزشى یا «مطالعات مستمر و هدفمند» کسب نمایید.
براى این که عواطف مذهبى و روحانى خود را بروز دهید از جلسات دعا و نیایش که در مساجد و هیئت ها برگزار مى شود استفاده کنید و حتى المقدور نمازهاى خود را در مسجدى نزدیک محل اسکان خود بخوانید.
در این آیه شریفه تدبر بسیار کنید والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین؛ آنها که براى رسیدن به خداوند تلاش و کوشش کنند خداوند به طور حتم ایشان را به راه خود هدایت مى نماید خداوند همراه و یار و یاور نیکوکاران است(عنکبوت، آیه 69).
«بشر حافى» از عرفا و صلحاى معروف دوران گذشته گوید: از بازار بغداد مى گذشتم یکى را هزار تازیانه بزدند که آه نمى کرد. آنگاه او را به زندان بردند. از پى وى رفتم پرسیدم این زخم بهر چه بود؟ گفت از بهر آن که شیفته ى عشقم! گفتم: چرا زارى نکردى تا تخفیف دهند: گفت: معشوقم به نظاره بود! به مشاهده ى معشوق چنان مستغرق بودم که پرواى آزار بدن نداشتم. گفتم: آن دم که به دیدار بزرگترین معشوق رسیده بودى چون بودى؟ همان دم نعره اى زد و جان نثار این سخن کرد( کشف الاسرار، ج 1، خواجه عبدالله انصارى، ص 64).
یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم لا یضرکم من ضل اذا اهتدیتم الى الله مرجعکم جمیعا؛ اى کسانى که ایمان آورده اید مراقب خود باشید، شما مسؤول خویشتنید، اگر شما هدایت یافتید گمراهى دیگران، اعم از نیاکان یا دوستان، لطمه اى به شما نخواهد زد بازگشت همه به سوى خداوند است (مائده، آیه 105).
آرى هر آنچه را که به دقت و درستى مى دانید به آن عمل کنید و اگر در سیر معنوى شما خللى ایجاد شد بدانید که از پاره اى اصول چشم پوشیده اید. هر چه هست در درون است. بیاییم و تصمیم بگیریم چهار مهارت دینى را چهارستون زندگى خود سازیم:
1- مهارت خویشتندارى در شرایط نابهنجار: گاه نیروهاى هنجارشکن در درون انسان سکّان دار هدایت انسان به مقصد میل خود مى شوند (هواى نفس) ایستایى انسان در برابر این گونه فشارهاى غیرسازگار با فطرت انسانى، در خوشبختى ابدى انسان نقش بنیادى دارد.
گاه فضاى درونى انسان بر اثر فشارهاى نوعى خواسته، مانند: ریاست طلبى، مال دوستى یا شهوت جنسى، توفانى مى شود. خویشتن دارى مهارتى است که اگر به دست آید لنگر کشتى وجود مى گردد و مانع از غرق در توفان ناملایمات، بازگشت به گمراهى و یا رفتن به مقصد نامعلوم و ناخواسته خواهد شد.
در این جایگاه است که امام على(ع) خویشتندارى را سرآمد همه خوبى ها خوانده اند( غررالحکم، ح 1168.) و آن را موجب مصونیت روح انسان و دور داشتن آن از پستى ها() دانسته اند.
در آموزه هاى دینى ما، قناعت و ر همان، ح 1989.
اضى بودن به موجودى، دورى از چشم داشت نابه جا و افزون طلبى هاى بى اساس، منشأ پیدایش مهارت خویشتندارى معرفى شده است.
کاهش اندوه ها، راحتى، بهره مندى و آسایش، بخشندگى و پاکیزگى عمل و خشنودى پروردگار از بهره هاى مهارت خویشتندارى است.
2- مهارت در «مدارا با دیگران»: خداوند همان گونه که صورت ها را متفاوت آفریده است، سیرت ها و ویژگى هاى باطنى افراد را نیز یکسان نیافریده است. با رشد جسمى و روحى یک فرد، کنش ها و واکنش هاى متفاوتى را در رفتار او مشاهده مى کنیم که گاه با اعتقادات و گاه با رفتار، تفاوت دارد و گاه این تفاوت به حد تضاد و رویارویى مى رسد.
براى رسیدن به یک زندگى مدنى و تحقق اهداف یک جامعه پیشرفته، باید امورى چند را سرمشق خود قرار دهیم.
اول این که: بدانیم همه انسان ها جز معصومین(ع) ناقص اند؛ ازاین رو باید با «حرکت» به سوى کمال سیر کنند.
دوم این که: نگرشها و روش ها در گستره ى زندگى اجتماعى متفاوت است.
سوم این که: در حرکت هاى علمى و عملى، پندارها و رفتارهاى مشترک و غیرمشترکى وجود دارند و مى توان با تکیه بر اصول و مبانى مشترک، زندگى سالمى را براساس آن نقاط مشترک بنا نهیم (آل عمران، آیه 64: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله؛ بیایید تا بر گرد آنچه بین ما و شما مشترک است جمع شویم.) و با آسان گیرى در امورى که به اصول، زیان نمى رساند و با چشم پوشى از خطاهاى دیگران و تغافل از امور جزئى و بى اهمیت، «با هم» و «براى هم» زندگى کنیم.
از اهمیت مداراست که راهنمایان راستین اسلامى، مدارا کردن با مردم را «نیمى از ایمان» و «میوه ى خرد» و «سلامت دین و دنیا» و «مانع از بروز اختلافات و کشمکش ها» (غررالحکم، ح 4629 و 5610 و 8539.) دانسته اند.
مداراى با دیگران ثمرات بسیارى از کرامت هاى انسانى و اخلاقى در بر دارد که معاشرت نیکو، همبستگى، امنیت اجتماعى، اعتماد عمومى و.. از آن جمله اند.
3- مهارت در «عبرت آموزى و استفاده از تجربه دیگران» (نامه 31 نهج البلاغه را با دقت و تأمل و نیز به صورت مداوم و به تدریج بخوانید.) : خوشبخت چه کسى است؟ خوشبخت کسى است که از تجربه هاى دیگران استفاده کند و پند گیرد. مى دانیم که انسان فقط و فقط یک بار حق زندگى کردن در این دنیا را دارد. درس آموزى و عبرت گیرى از رویدادهاى گذشته، یکى از مهمترین مهارت هاى زندگى است. گاه انسان ادب آموز مکتب تاریخ مى شود والگوهایى راستین براى حیات دنیوى خود برمى گزیند و زندگى خویش را دور از شکست هاى گذشته و امید دست یابى به موفقیت هاى گذشتگان سامان مى دهد. هر حرکت و رفتارى که نمادى از نزدیکى و دورى به سمت پروردگار است، به عنوان تجربه و آگاهى آماده استفاده انسان، توسط قرآن وعترت پیامبر(ص) بیان شده است و آنچه که انسان از بدو تولد خود تا قیامت به آن نیاز دارد، توسط ثقل اکبر و ثقل اصغر معرفى و تبیین گردیده است( «یا ایهاالذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعالکم لما یحییکم»، (انفال، آیه 24)).
عبرت آموزى و استفاده از تجربه دیگران و به عبارت کلى تر «الگوگیرى» فوایدى را به بار مى نشاند که مصونیت از لغزش و خطا یکى از مهمترین آنها و رسیدن به خوشبختى از دیگر فواید آن است.
4- مهارت در «تفکر». فکر فرایندى ذهنى است که نادانسته را به دانش تبدیل مى کند و در نتیجه این فرآیند بینایى، بصیرت و آگاهى به دست مى آید.
اندیشیدن مهارتى است براى پایدار کردن آموخته ها و یافتن گم گشته ها. اندیشه صاف، انسان را از تاریکى هاى خیالات و اوهام، به روشنایى علم و یقین رهنمون مى شود. اندیشیدن در عظمت خداوند و جهان آفرینش، اندیشیدن در نیکى ها و در مطالب علمى و دینى، همچون آینه ى صافى است که حقایق شفافى را به ما مى نمایاند.
در فرهنگ اهل بیت(ع) تفکر را پدر و مادر همه خوبى ها شمرده اند؛ یعنى، اگر انسان از دانسته هاى قطعى خود به سمت نادانسته ها برود، به حق خواهد رسید و هیچ گاه بر مرکب باطل نخواهد نشست تا او را در وادى هلاکت بیفکند( بحار، ج 78، ص 379.) و نیز تفکر را از موارد «عبادت» دانسته و یک ساعت آن را برابر یا بهتر از سال ها (…………………………..) عبادت معرفى کرده اند.
درباره ابوذر غفارى نقل شده است که بیشتر عبادت ابوذر، تفکر بوده همان، ج 71، ص 327.
است:
چشم دل باز کن که جان بینى آنچه نادیدنى است آن بینى
گر به اقلیم عشق روى آرى همه آفاق گلستان بینى
آنچه بینى دلت همان خواهد وانچه خواهد دلت همان بینى
دل هر ذره یى که بشکافى آفتابیش در میان بینى
جان گدازى اگر به آتش عشق عشق را کیمیاى جان بینى
از مضیق جهات درگذرى وسعت ملک لامکان بینى
آنچه نشنیده گوشت آن شنوى وآنچه نادیده چشمت آن بینى
تا به جایى رساندت که یکى از جهان و جهانیان بینى
با یکى عشق ورزد از دل و جان تا به عین الیقین عیان بینى
که یکى هست و هیچ نیست جز او وحده لا اله الا هو
(هاتف اصفهانى)
اما عزیز تنها راه کسب و تحصیل علم، آموزش متمرکز و پیوسته نیست بلکه به صورت آزاد و غیرمتمرکز نیز مى توان علم آموخت، لذا مى توانید معارف الهى را از طریق «رادیو معارف» یا نوارهاى آموزشى یا «مطالعات مستمر و هدفمند» کسب نمایید.
براى این که عواطف مذهبى و روحانى خود را بروز دهید از جلسات دعا و نیایش که در مساجد و هیئت ها برگزار مى شود استفاده کنید و حتى المقدور نمازهاى خود را در مسجدى نزدیک محل اسکان خود بخوانید.
در این آیه شریفه تدبر بسیار کنید والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین؛ آنها که براى رسیدن به خداوند تلاش و کوشش کنند خداوند به طور حتم ایشان را به راه خود هدایت مى نماید خداوند همراه و یار و یاور نیکوکاران است(عنکبوت، آیه 69).