خانه » همه » مذهبی » مگه تو قرآْن نوشته نشده که ما برای هر امتی پیامبری از آن امت فرستادیم که به زبان همان مردم صحبت کند. پس با این اوصاف میشه گفت حضرت محمد(ص) پیامبر مردم عربه؟ پس تکلیف ما چی میشه؟

مگه تو قرآْن نوشته نشده که ما برای هر امتی پیامبری از آن امت فرستادیم که به زبان همان مردم صحبت کند. پس با این اوصاف میشه گفت حضرت محمد(ص) پیامبر مردم عربه؟ پس تکلیف ما چی میشه؟

قرآن کریم می فرماید:وما ارسلناک الا کافّه للناس..سوره سبأ آیه28، رسالت پیامبر اسلام (ص)جهانی است وبرای همه جهانیان مبعوث شده است واو پیامبر آخرالزمان است وپیامبر دیگری نخواهد آمد.قبل از آمدن اسلام پیامبرانی برای هر منطقه ای آمده که با ظهور اسلام ،تنها دین رسمی وپذیرفته شده برای جهانیان،اسلام است وپیامبر اسلام(ص) تنها برای امت عرب نیست گرچه محل ظهور ایشان ،در میان اعراب بوده است.
اگر قرآن در جاى دیگر نازل مى شد زبان دیگرى مى داشت لیکن اگر چنین هم بود مى باید همان زبان خودش آموخته و محافظت مى شد و این دلایل متعددى دارد از جمله: 1- ایجاد زبانى مشترک در میان همه پیروان و در واقع فراهم سازى نوعى وحدت و پیوند بین الملل دینى. 2- روح و محتواى هر پیام و سخنى در قالب زبان خاصى که در آن ریخته شده عمیق تر درک مى شود تا زمانى که به زبان هاى دیگر برگردانده شود و قرآن که داراى مضامین بسیار بلند و عالى است هرگز قابل ترجمه دقیق و کامل به هیچ زبانى نیست. همه ترجمه هاى قرآن نارسا و درموارد متعددى مغلوط مى باشد. کافى است اندکى در مباحث مربوط به زبان شناسى فن ترجمه و تئورى هاى مربوط به آن و نقد ترجمه هاى قرآن مطالعه کنید آن گاه خواهید یافت که فرق بین قرآن و ترجمه هایش همان فرق بین کتاب الهى و بشرى است. 3- قرآن علاوه بر محتواى مطالب از لطافت زیبایى و نکات ادبى عجیبى برخوردار است که خود وجهى از وجوه اعجاز قرآن مى باشد و در قالب هیچ ترجمه اى بیان شدنى نیست.
نزول قرآن به زبان عربى با توجه به مخاطبان نخستین و شخص پیامبر که عرب زبانند یک جریان طبیعى است و هر سخنورى مطالب خویش را با زبان مخاطبان خود بیان مى کند. خداوند متعال نیز در ارسال پیامبران و ابلاغ پیام هاى خویش همین رویه را تأیید کرده و به کار گرفته است، (ابراهیم، آیه 4 – نگا: قرآن شناسى، محمد تقى مصباح یزدى، تحقیق و تدوین: محمود رجبى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، قم، چاپ اول، بهار 1376، ص 98) . اما در این باب باید به چند نکته مهم توجه داشت: 1- قرآن کریم اگر چه براى تنزل در این عالم نیاز به زبان خاص دارد و آن عربى فصیح و مبین است ولى زبان و فرهنگ آن، همان «زبان فطرت» است به شکلى که همگان آن را مى فهمند و تنها در این صورت مى تواند جهانى باشد. اگر فرهنگ قرآن، فرهنگ یک نژاد و گروه خاصى مى بود هیچ گاه نمى توانست جهانى باشد . (تفسیر موضوعى قرآن کریم، آیت الله جوادى آملى، مرکز نشر اسراء، قم، چاپ اول، بهار 1378، ج 1، صص 353 – 355) . ازاین رو قرآن کریم کتابى ساده و معمولى نیست تا انسان بتواند بر اثر آشنایى با قواعد عربى و مانند آن به همه معارفش دست یابد؛ بلکه کتابى است که ریشه در اوج آسمان و مقام «لدن» دارد و از علم خداوند سرچشمه گرفته و درک معارف بى انتهاى آن بدون نردبان تقوا و ارتباط با خدا امکان پذیر نیست.
2- همان طور که ایجاد حقیقت وحى اختصاص به ذات خداوند متعال دارد، تنزل آن حقیقت به لباس عربى مبین و الفاظ اعتبارى نیز کار خداى متعال است نه آن که فقط معناى کلام و وحى الهى در قلب پیامبر(ص) تنزل یافته باشد و آن حضرت با انتخاب خود، الفاظى را به عنوان لباس آن معارف قرار داده باشد. الفاظ قرآن کریم نیز از سوى خداوند تعیین شده و لذا جنبه اعجازى دارد، (این آیات دلالت دارد که علاوه بر محتوا، الفاظ و عبارت عربى قرآن نیز از ناحیه خداوند به پیامبر(ص) وحى شده است: (ابراهیم، 4 – مریم، 97 – دخان، 58 – اعلى، 18 و 17 و 22 و 32 – قمر، 40 – احقاف، 12 – فصلت – 2 و 3 – رعد، 37 و…) ؛ (نگا: المیزان، علامه طباطبایى، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات بیروت، ج 17، ص 359) .
3- ارتباط الفاظ با معانى، ارتباطى تکوینى و حقیقى نیست بلکه در اثر قرارداد است که لفظ معینى با قرارداد ویژه نشانه معناى خاصى مى گردد و به همین دلیل است که براى یک معناى خاص در اقوام مختلف، الفاظ گوناگونى وجود دارد و نیز به همین دلیل است که یک حقیقت تکوینى همچون وحى گاهى به صورت عربى مبین ظهور مى کند و گاهى به صورت عبرى و زمانى به زبان سریانى و… با توجه به این نکته شاید این سؤال پدیدار شود که چگونه وحى الهى از مقام قدسى خداوند، که جز تکوین صرف چیزى نیست به کسوت الفاظ و کلمات اعتبارى که قرارداد محض است درمى آید؟ در پاسخ به این سؤال به طور مختصر مى توان گفت: تنزل حقیقت تکوینى قرآن باید مسیرى داشته باشد تا در آن مسیر حقیقت قرآن تنزل یابد و با اعتبار پیوند بخورد و این مسیر همان نفس مبارک رسول خدا(ص) است که مى تواند بهترین معبر براى پیوند امر تکوینى و قراردادى باشد. مانند انسان هاى دیگر که همواره حقایق معقول را از بلنداى عقل به مرحله تصور تنزل مى دهند و از آن جا به صورت فعل یا قول در گستره طبیعت پیاده مى کند، (تفسیر موضوعى قرآن کریم، همان، صص 45 – 46) . بنابراین آنچه قرآن را آیین جهان شمول ساخته است «زبان فطرى» آن است که در گویش «زبان عربى» رسا و گویا جلوه گر شده است. زبانى که الفاظ آن ظرفیت نمایش معانى گسترده و پردامنه را دارا مى باشد. ازاین رو آشنایى با زبان عربى و تلاوت قرآن به زبان عربى همچون مدخل ورودى براى نیل به مراتب و مراحل بالاتر این کتاب بى نظیر مى باشد .
ر. ک : ( تفسیر موضوعى قرآن کریم، آیت الله جوادى آملى، مرکز نشر اسراء، قم، چاپ اول، بهار 1378، ج 1)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد