خانه » همه » مذهبی » چرا در بهشت فقط زنان زیبارو و حوری وجود دارد پس زنها چگونه باید در بهشت خود را ارضا کنند و آیا در بهشت فقط کار انسان این است که یا در حال خوردن باشد و یا درحال سکس! خواهشمند است جواب را با آیه قرآن بدهید.

چرا در بهشت فقط زنان زیبارو و حوری وجود دارد پس زنها چگونه باید در بهشت خود را ارضا کنند و آیا در بهشت فقط کار انسان این است که یا در حال خوردن باشد و یا درحال سکس! خواهشمند است جواب را با آیه قرآن بدهید.


1.در مورد اینکه آیا کلمه حوری بهشتی فقط دلالت بر زنان بهشت دارد یا شامل مذکر هم بین مفسرین اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی از آنان معتقدند اساسا کلمه حور مونث نیست بلکه هر همسر بهشتی اعم از زن یا مرد را شامل می شود.
2.خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: « یا عِبادِ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ – الَّذینَ آمَنُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا مُسْلِمینَ – ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُکُمْ تُحْبَرُونَ – یُُطافُ عَلَیْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَ أَکْوابٍ وَ فیها ما تَشْتَهیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُنُ وَ أَنْتُمْ فیها خالِدُونَ – وَ تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتی أُورِثْتُمُوها بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (زخرف/ 68 – 72 ) ( اى بندگان من! امروز نه ترسى بر شماست و نه اندوهگین مى شوید! همان کسانى که به آیات ما ایمان آوردند و تسلیم بودند. شما و همسرانتان در نهایت شادمانى وارد بهشت شوید! ظرفهاو جامهاى طلایى را گرداگرد آنها مى گردانند؛ و در آن(بهشت) آنچه دلها مى خواهد و چشمها از آن لذت مى برد موجود است؛ و شما همیشه در آن خواهید ماند! این بهشتى است که شما وارث آن مى شوید بخاطر اعمالى که انجام مى دادید! )
ظاهر این آیه شریفه بیانگر آن است که مخاطب این آیه مومنان هستند ؛ اعم از مردان مومن و زنان مومن ؛ در این آیه شریفه سه مطلب قابل توجه است : 1. مومنین با ازواجشان وارد بهشت می شوند؛ علامه طباطبایی در تفسیر المیزان فرموده اند : « مراد از این ازواج حور العین نیستند ؛ چون حور العین خارج از بهشت نیستند که داخل آن شوند . پس مراد از آن همسران دنیایی هستند. » اما جای شک نیست که زنان همه مردان بهشتی اهل بهشت نمی شوند ؛ همینطور شوهران همه زنان بهشتی هم اهل بهشت نمی شوند ؛ درحالی که خطاب خداوند متعال به همه اهل بهشت است ؛ لذا بعید نیست که در بهشت و حتی قبل از ورود در بهشت یا حتی در عالم برزخ زنان مومن بهشتی با مردان مومن بهشتی ، همسر شوند.( الله اعلم ) 2. در این آیه شریفه تصریح شده که اهل بهشت هر چه بخواهند برای آنها فراهم است ؛ این مطلب در آیه 31 فصلت نیز بیان شده است : « نَحْنُ أَوْلِیاؤُکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ لَکُمْ فیها ما تَشْتَهی أَنْفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فیها ما تَدَّعُونَ » ( ما(فرشتگان )یاران و مددکاران شما در زندگى دنیا و آخرت هستیم؛ و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب کنید به شما داده مى شود. ) بنا براین اگر زنان مومن بهشتی در بهشت آرزوی شوهرانی از جنس موجودات بهشتی داشته باشند ؛ حتماً برای آنها محقق خواهد شد ؛ در روایات فراوانی به این مطلب اشاره شده که نعمتهای بهشتی تابع اراده اهل بهشتند ؛ یعنی اگر اهل بهشت نعمتی را اراده کنند آن نعمت تحقق می یابد. . 3. در این آیه شریفه تصریح شده که بهشت و هر چه در آن است ، نتیجه اعمال خود انسانهای بهشتی است ؛« وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى » (النجم : 39) ( و اینکه براى انسان بهره اى جز سعى و کوشش او نیست.) بنا بر این همسران بهشتی هم نتیجه اعمال خود انسانهاست ؛ و اساسا در بهشت ، هر کسی تنها قادر به طلب آن چیزی است که متناسب با وجود او باشد ؛ و وجود هر کس را علم و عمل او می سازد. « قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِه »(الإسراء : 84) ( بگو هر کس بر اساس ساختار وجودی خود عمل می کند.)
حاصل مطلب این که : وجود ازواج برای زنان بهشتی ذاتا ممکن است ؛ و اگر زنان بهشتی شوهری طلب کنند حتماً تحقق خواهد یافت .
در جواب قسمت دوم سوال عرض می شود که بهشت به طور کلی دارای سه مرتبه است ؛ ــ البته هر مرتبه ای نیز خود مراتبی دارد ـــ مرتبه اول بهشت ، بهشت اعمال است ؛ این مرتبه ، از آن کسانی است که صاحب اعمال صالحند ؛ لذا این مرتبه برای همه اهل بهشت است ؛ و همه اهل بهشت از خاتم النبین (ص) گرفته تا پایین ترین مومنان از آن برخوردارند – البته با حفظ مراتب – . مرتبه دوم بهشت ، بهشت صفات است ؛ این مرتبه برای کسانی است که دارای صفات الهی هستند ؛ و صفات الهی در آنهات تجلّی نموده است ؛ اینها خواصّ اهل ایمانند ؛ و مرتبه سوم بهشت ؛ بهشت ذات است ؛ برای کسانی که ذاتشان ذات الهی شده است؛ و جز خدا را نمی بینند . بنا بر این گروه سوم از تمام مراتب بهشت بر خوردارند ؛ چون آنکه ذاتش الهی است به نحو اولی صفات و اعمال او نیز الهی خواهد بود ؛ و گروه دوم از دو مرتبه برخوردارند ؛ چون آنکه صفاتش الهی است به نحو اولی اعمال او نیز الهی خواهد بود ؛ و گروه اول تنها از یک مرتبه برخوردارند ؛ و به نظر می رسد که لذت خوردن و لذائذ جنسی و امثال آنها که لذائذ جسمانی هستند ؛ در مرتبه پایین بهشت است ؛ لذا بهشت تنها منحصر در این گونه نعمات نیست ؛ بلکه نعمات دیگری نیز در آن وجود دارد که برای اهلش مهیّا شده است ؛ لکن از آنجا که اکثر اهل بهشت از گروه اوّلند و این گروه بیشتر به تشویق و تهییج احتیاج دارند ، نعمتهای مربوط به آنها نیز بیشتر و مفصّلتر بیان شده است؛ اما وصف بهشت خواص از آن جهت که خود اهل اشارتند با اشارت بیان شده است.
« وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ »(التوبة : 72) ( خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایى از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جارى است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسکن هاى پاکیزه اى در بهشتهاى جاودان(نصیب آنها ساخته)؛ و رضوانی از خدا، برتر است؛ و رستگاری عظیم ، همین است! ) در این آیه شریفه بعد از وصف بهشت جسمانی با اشارتی از بهشت رضوان سخن گفته است که بهشتی برتر است ؛ و اهلش می دانند که آن چه اندازه از بهشت جسمانی خواستنی تر است .
باز خداوند متعال می فرماید : « یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ – ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً – فَادْخُلی فی عِبادی – وَ ادْخُلی جَنَّتی »( فجر / 27 – 30)( اى جان اطمینان یافته و به آرامش رسیده ، به سوى پروردگارت بازگرد در حالى که هم تو از او خشنودى و هم او از تو خشنود است، پس در زمره بندگانم درآی ، و در بهشت خودم وارد شو. ) ؛ این بهشت ذات است ، برای کسانی که به یقین مطلق و نهایت درجه کمال انسانی رسیده اند و روحشان آرام یافته است ؛ فخر اینها عبودیت و لذت اینها دیدار پروردگار است .کسی که در زمره اینان قرار می گیرد ، در عین اینکه از تمام مراتب بهشت برخوردار است ، اما التفاتی به مراتب بهشت ندارد ؛ زبان حال این گروه در کلام حافظ شیرازی چنین است که :
« پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت — ناخلف باشم اگر من به جوی نفروشم »
و در روایت است که حورالعین از این گروه به خدا شکایت می کنند که خدایا تو ما را برای اینها آفریده ای ولی اینها التفاتی به ما نمی کنند.
مطلب دیگر در باب لذائذ جسمانی بهشت این است که این لذائذ از سنخ لذائذ انسانی هستند نه از سنخ لذائذ حیوانی ؛ توضیح مطلب این که اکثر انسانها در دنیا ، اوّلاً لذت غالبشان لذت غذا و لذت جنسی و امثال آنها ست و ثانیا این گونه افراد لذت غذا و لذت جنسی و امثال آن را با قوای حیوانی خود مثل قوّه وهم و خیال و شهوت و غضب ادراک می کنند ؛ نه با قوه عقل که قوه انسان متوسط است و نه با قوّه قدسیّه که قوه انسان کامل است ؛ چون قوه غالب در اکثر انسانها همین قوای حیوانی است ؛ « بل اکثرهم لا یعقلون » اما افرادی هستند که در همین دنیا در اثر رشد وجودی عقلشان بر دیگر قوای وجودیشان غالب شده است ؛ لذا لذات امور را با عقلشان ادراک می کنند نه با وهم و خیال و شهوت و غضب ؛ یعنی همه قوای وجودی آنها تحت فرمان عقل است ؛ لذا در این گونه افراد لذت غذا و لذت جنسی را عقل ادراک می کند ولی به واسطه قوه شهوت ؛ به همین علت این گونه افراد غذا نمی خورند مگر به یاد خدا ؛ و با همسر خود نزدیکی نمی کنند مگر به یاد خدا ؛ اینها در هر لذتی خدا را می بینند و با هر لذتی به خدا تقرب می جویند. امام سجاد (ع) در مناجات ذاکرین از مناجات خسة عشر می فرماید: «اسْتَغْفِرُکَ مِنْ کُلِّ لَذَّةٍ بِغَیْرِ ذِکْرِکَ وَ مِنْ کُلِّ رَاحَةٍ بِغَیْرِ أُنْسِکَ وَ مِنْ کُلِّ سُرُورٍ بِغَیْرِ قُرْبِکَ وَ مِنْ کُلِّ شُغُلٍ بِغَیْرِ طَاعَتِکَ »(بحارالأنوار ؛ج : 91؛ ص : 152 و مفاتیح الجنان ؛ باب اوّل ؛ ص 189 ) ( خدایا از تو آمرزش می طلبم از هر لذتی که همرا یاد تو نباشد و از هر آسایشی که همرا با انس تو نباشد و از هر شادمانی که همراه با نزدیک شدن به تو نباشد و از هر کاری که همرا با اطاعت تو نباشد . »
البته باید توجه داشت که این مقام ، مقام اهل بیت نیست ؛ مقام اهل بیت بسی فراتر از این حدّ است ؛ لذت اهل بیت لذت الهی و با نفس قدسیّه است نه لذت عقلی ؛ این مقام ، مقام ذاکرین است ؛ مقام امثال خواجه نصیر الدین طوسی است ؛ علامه حلی (ره) فرموده اند: «من یازده سال با خواجه نصیر الدین طوسی ( قدس سرّه) زندگی نمودم ؛ ودر این مدّت یک عمل مباح از ایشان ندیدم .» یعنی این مرد الهی هر عملی که انجام می داد یا برای او واجب بود یا مستحب ؛ و کاری را برای غیر خدا انجامنمی داد ؛ حتی خواب و خور هم برای خدا بود ؛ بنا بر این خیال نکنیم که لذت بردن اولیای الهی در دنیا مثل لذت بردن انسانهای عادی است ؛ به قول جناب مولوی :
« کار پاکان را قیاس از خود مگیر — در نوشتن گرچه باشد شیر شیر
آن یکی شیریست اندر بادیه —- وآن دگر شیریست اندر بادیه
آن یکی شیریست کادم می خورد—وآن دگر شیریست کادم می خورد.»
_ شیر: شیر جنگل و شیر خوردنی ؛ بادیه : ظرف شیر و صحرا _
در بهشت نیز لذائذ اهل بهشت چنین است ؛ یعنی بهشتی هیچ لذتی نمی برد مگر به یاد خدا ؛ و با هر لذتی خدا را می بیند و تقرب او به خدا افزونتر می شود ؛ و معرفت او به خدا زیادتر می شود. همچنین لذائذ بهشتی از حیث شدّت و تعداد بی نهایتند ؛ یعنی هر لذت بهشتی هم خود بی نهایت شدید است هم این که هر لذتی همه لذائذ را در خود دارد ؛ لکن یک لذت در آن بر دیگر لذائذ غالب است ؛ مثلا در سیب لذت همه میوه ها و همه خوراکیها و پوشیدنیها و دیدنیها و حتی لذت جنسی وجود دارد ؛ لکن لذت سیب در آن بر دیگر لذائذ غالب است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد