یکم- نقش معیار در روابط انسانی:
ارتباط انسان ها با یکدیگر تنوع فراوان دارد. همان گونه که خود مشاهده و گاه تجربه مى کنید برخى افراد ارتباط تحصیلى و برخى ارتباط خانوادگى دارند و بعضى دیگر ارتباط اقتصادى و برخى ارتباط اجتماعى در سطح محله و شهر. به راستى چه چیز سبب مى شود رابطه اى را اقتصادى، تحصیلى، اجتماعى یا خانوادگى بنامیم؟ آیا بى هیچ معیارى مى توان هر رابطه اى را به هر اسمى نامگذارى کرد؟ چه چیز موجب تنوع و تکثر ارتباط انسان ها با یکدیگر و حتّى ارتباط انسان با دیگر موجودات مى شود؟ معیار نامگذارى روابط چیست؟ بى تردید هر نوع ارتباطى همیشه «درست» یا «نادرست» نیست. بر این اساس، ارتباطها قابل ارزیابى و داورى اند؛ ولى پیش از داورى درباره درستى یا نادرستى ارتباط باید معیار تفاوت ارتباطهاى متنوع و نامگذارى هاى گونه گون آن ها را دریافت.
پرواضح است آنچه یک ارتباط را شکل و نامى ویژه مى بخشد، محتواى آن است. محتواى ارتباطها یکسان نیست. در هر شکلى از ارتباط، چیزى معین و به شیوه اى خاصّ مبادله مى گردد؛ و همین عنصر سبب تنوع روابط مى گردد. ارتباط مادر با فرزند خردسالش، قبل از هر چیز، یک رابطه عاطفى است و پیامى که مبادله مى شود محبت است. آیا رابطه معلّم و شاگرد نیز بر همین اساس استوار است؟ پس معیار تنوع ارتباطها و قضاوت درباره شان محتواى آن ها است.
شکل ارتباط و وظایف و نقش افراد در آن، بر اساس محتوا معین مى گردد. بنابراین جنسیت هرگز به تنهایی تعیین کننده محتواى ارتباط نیست تا بر پایه آن درباره درستى و نادرستى یک رابطه داورى کنیم و بگوییم آیا ارتباط دختر و پسر خوب است یا نه؟
چه بسیار زنانى که با مردان ارتباط اقتصادى دارند و در خرید و فروش روزانه شرکت مى کنند. آیا در صحت یا غلط بودن این ارتباطها مى توان با نگاه به جنسیت قضاوت کرد؟!
آنچه سبب مى شود این روابط استحکام یافته، سالم بماند، اهداف مورد نظر طرفین را تأمین کند و رابطه اى درست تلقى گردد، رعایت قوانین حاکم بر آن و فراتر نرفتن دو طرف از آن محدوده ویژه است. هر ارتباطى، اگر قانونمند نباشد، رفتارها از محدوده ویژه آن رابطه فراتر رود، مرزها شکسته شود و مقرراتش رعایت نگردد، نادرست است و به زیان دو طرف مى انجامد؛ براى مثال، اگر در روابط اقتصادى مرزها شکسته شده، ارتباطهاى عاطفى رخ نماید، محبتِ صرف مبادله شود و رفتارهاى اقتصادى از زمینه هاى عاطفى متأثر گردد، افزون بر ناسودمندى به از کف رفتن سرمایه و فراهم آمدن زمینه سوء استفاده مى انجامد.
بنابراین، ارتباط انسان ها بایکدیگر بر اساس معیارى خاصّ که محتواى آن ارتباط را بیان مى کند، تعیین مى شود و بر همین اساس، مى توان درباره درستى و نادرستى آن قضاوت کرد.
دوم- روابط دختر و پسر:
وقتى از ارتباط دختر و پسر سخن مى گویید، مرادتان چه نوع ارتباطى است؟ باید نوع آن مشخص گردد تا بتوان درباره درستى و نادرستى اش داورى کرد. آیا مراد ارتباط آموزشى و تحصیلى است یا اقتصادى یا اجتماعى و یا…؟ اختلاف جنسیت طرفین ارتباط در مقررات کلى و برخى از شرایط روابط انسانى مؤثر است؛ ولى محتواى روابط را تعیین نمى کند. بدین سبب، ارتباطى خاصّ به نام ارتباط دختر و پسر نداریم. ما در کلاس درس شرکت مى کنیم و از محضر استادى که از جنس مخالف است، بهرمند مى شویم و ارتباط آموزشى برقرار مى گردد؛ ولى هرگز در درستى این ارتباط که بر مقررات یاد دهى و یادگیرى استوار است، تردید نداریم. البته اگر در همین کلاس پیامى جز یاددهى و یادگیرى مبادله شود – حتّى اگر موعظه باشد – ما را از تحصیل که هدف اصلى است، دور مى سازد و چه بسا سبب زیان هاى جبران ناپذیر مى گردد. در عالم معرفت و علوم بشرى و روابط انسانى هزاران نوع ارتباط مشروع و صحیح مطرح است که جنسیت در محتواى آن ها مؤثر نیست و یا تأثیرى اندک دارد. این روابط هرگز حساسیت آفرین و تنش برانگیز و ممنوع و مطرود به شمار نمى آید؛ زیرا شکل روابط معین است و از چارچوب خود تجاوز نمى کند؛ به بیانى دقیق تر، حد و مرزها رعایت مى گردد و بدین سبب از آفات و آسیب ها مصون مى ماند. بنابراین، نمى توان داورى درباره روابط را بر جنسیت استوار ساخت. هر رابطه اى اگر از مسیر خود منحرف گردد، آفت آفرین و زیانبار مى شود؛ هر چند دو طرف آن همجنس باشند.
با این سخن، اینک خود باید درباره درستى و نادرستى ارتباط با جنس مخالف نیک داورى کنید. ارتباط با جنس مخالف چه نوع ارتباطى است و در پى برقرارى چه نوع ارتباطى هستید؟ اگر این ارتباط آموزشى است و نقش هر یک تعریف و معین شده است – براى مثال شما معلّم هستید و طرف دیگر دانش آموز و در این ارتباط جز پیام آموزشى مبادله نمى شود و جز یاددهى و یادگیرى هدفى تعقیب نمى گردد – هرگز مطرود نیست و کاملاً درست و پسندیده است. ناگفته پیدا است، اگر در ضمن همین ارتباط آموزشى، ارتباطى دیگر شکل گیرد؛ براى مثال استاد و دانش آموز به مبادله کالا (خرید و فروش) یا محبت روى آورند، ارتباط آموزشى آن ها سالم و قابل اعتماد و صحیح نخواهد بود و از اهداف آموزشى باز مى مانند. بى تردید این نوع ارتباط آموزسى نادرست است و افزون بر شرع مقدس، هر عاقلى آن را مردود مى شمارد.
بنابراین، آنچه درستى یا نادرستى ارتباط را تعیین مى کند رعایت مقررات و شرایط حاکم بر ارتباط و پایبندى به نقش و حدود رفتارى تعیین و تعریف شده دو طرف است نه جنسیت آن ها.
نکته اى که یاد کرد آن ضرورت دارد، دقّت و توجّه مستمر به عوامل تهدید کننده ارتباط سالم است. این عوامل با توجّه به نوع ارتباط تغییر مى کنند؛ براى مثال عوامل آسیب رسان به ارتباط اقتصادى با یک مسلمان با عوامل تهدیدگر ارتباط اقتصادى با غیر مسلمان تفاوت دارد. مهم تر از آن، ارتباط اقتصادى با انسان غیر مسلمان به دقّت و احتیاط بیش ترى نیازمند است. از آن جا که غیر مسلمان به بسیارى از مقررات اقتصادى دینى معتقد نیست، باید در ارتباط با وى به ویژگى هاى شخصیتى، آیین و نظام اعتقادى و ویژگى هاى طبیعى و زیستى و روانى و اخلاقى اش توجّه داشت تا ارتباط از ناحیه این عوامل آسیب نبیند. همان گونه که ارتباط اقتصادى با غیر مسلمان حساسیت بیش تر مى جوید، هر نوع ارتباط با جنس مخالف نیز به حساسیت و مواظبت خاصّ نیاز دارد؛ زیرا جاذبه طبیعى و زیستى دختر و پسر، به ویژه در سنین جوانى، زمینه انحراف ارتباطهاى انسانى را فراهم مى سازد و ارتباطها را تحت تأثیر قرار مى دهد. بنابراین، حتّى در روابط آموزشى نباید از آفاتى که در جاذبه هاى زیستى ریشه دارد، غفلت کرد؛ زیرا روابط انسانى سخت از این ناحیه آسیب مى پذیرد و به انحراف مى گراید. بر این اساس، شارع مقدس به ما هشدار مى دهد که هر گاه دو غیر همجنس، در قالب هر ارتباطى، در مکانى خلوت و دور از دید دیگران قرار گیرند شیطان نیز با آن ها خواهد بود و روابط صحیح را تهدید مى کند.
افزون بر مطالب یاد شده، نکته دیگرى که حساسیت این نوع ارتباط را فزونى مى بخشد، پیامد منفى شکست یا منحرف شدن روابط انسانى از ناحیه جاذبه جنسى و زیستى است. اگر ارتباط درستى از این ناحیه به انحراف گراید، سبب از دست رفتن آبرو و حیثیت اجتماعى و سرمایه زندگى و ارزش و کرامت انسانى دو طرف مى گردد که هرگز جبران پذیر نیست؛ هر چند آسیب هاى دیگر چون شکست مادى و ناتوانى در یادگیرى و یاددهى و از دست رفتن فرصت ها قابل جبران و ترمیم مى نماید. از سوى دیگر، گستردگى تأثیر آسیب بر آمده از جاذبه جنسى به گونه اى است که تنها به دو طرف رابطه محدود نمى شود و افراد بسیار و حتّى نسل بشر را فرا مى گیرد. این آسیب که به فروپاشى خانواده ها مى انجامد و طهارت نسل آدمى را نابود مى سازد، در آغاز چنین عمیق و گسترده نمى نماید. تجربه خسارت دیدگان این عرصه نشان مى دهد که افراد خسارت دیده هرگز در آغاز عمق فاجعه را درک نمى کردند و تصور خروج از جاده عصمت و تقوا حتّى براى یک لحظه در خاطرشان نمى گنجید. نکته دیگرى که در آسیب هاى ناشى از جاذبه جنسى قابل توجّه مى نماید، تهدید مستمر و لحظه به لحظه است؛ یعنى دیگر عوامل براى آسیب رساندن به روابط انسانى به فراهم بودن شرایط و زمینه هاى زمانى و مکانى خاصّ نیازمندند؛ ولى آسیب و انحراف ناشى از جاذبه جنسى چنان قوى و نافذ است که به هیچ شرطى نیازمند نیست. این عامل چنان قدرتمند است که شرایط را تحت الشعاع قرار مى دهد و به تناسب خواست خود رقم مى زند. همین ویژگى سبب مى شود روابط انسانى همواره از این ناحیه در معرض تهدید قرار گیرد. پس انسان هوشیار نباید حتّى یک لحظه خود را از این تهدید در امان ببیند و احساس آرامش و اطمینان کند.
بنابراین، تنها با نگاه به جنسیت نمى توان ارتباطى را پسندیده یا ناپسند دانست. باید:
الف) نخست به بنیان هاى ارتباط توجّه کرد و اساس و ماهیت و محتواى آن را دریافت.
ب) باید بررسى کرد این ارتباط خاصّ در کنار دیگر عوامل مؤثر در وحدت و اختلاف جنسیت چه شرایطى را اقتضا مى کند. آیا وحدت جنسیت شرط سلامت آن ارتباط است و یا با اختلاف جنسیت نیز سازگارى دارد؛ و در هر دو صورت، چه شرایطى مى جوید. در این صورت، ارتباط یاد شده با رعایت مقررات و شرایط آن، پسندیده مى شود وگرنه ناپسند مى گردد. اگر ماهیت و محتواى ارتباطى، اختلاف جنسیت را در کنار دیگر شرایط اقتضا کند، بى تردید با وحدت جنسیت نمى توان آن را پسندیده شمرد؛ مثل ارتباط زوجیت که اختلاف جنسیت را اقتضا مى کند و ارتباطى از این نوع میان همجنسان محکوم به زشتى است. همان گونه که ارتباط دوستى و پیوند انسانى بناشده بر مهر و محبت وحدت جنسیت مى طلبد و هر ارتباطى از این نوع بین دو ناهمجنس مطرود و ناپسند است؛ زیرا رسیدن به کمال ارتباط سالم زوجیت جز با اختلاف جنسیت به دست نمى آید و دست یافتن به مدارج عالى دوستى و مهرورزى جز با وحدت جنسیت قابل دستیابى نیست. از همین رو، آن را مطابق با ماهیت و محتواى این ارتباط مى بینیم نه شرطى مستقل. پس نخستین گام در دوستى درک کامل دو طرف و به دست آوردن ظرفیت روحى و روانى یکدیگر است و این شرط تنها با وحدت جنسیت مقدور مى گردد. بى تردید همجنس ها بهتر از دو ناهمجنس روحیات، انتظارات و خواسته هاى یکدیگر را درک مى کنند. درستى این سخن به تجربه ثابت شده و مقبول همگان است. ناشناخته بودن هر جنس براى جنس دیگر و یا به کمال نشناختن یکدیگر نقاطى مبهم براى آن ها باقى مى گذارد و راه مهرورزى کامل و دوستى مستمر و بى شکست را به روى ناهمجنسان سدّ مى کند. بدان امید که از دوستى و مهرورزى حضرت دوست بهره مند شویم.
برخی معیارهای لازم:
با توجه به شرایط خاص دوران جوانی , طولانی بودن دوران تجرد غالب دانشجویان و خطرات جدی تمایلات آشکار و پنهان غرائز نفسانی , لازم است برادران و خواهران دانشجو روابط خود را از نظر کمی و کیفی تحت کنترل قرار دهند و در سطح ضرورت حفظ کنند. بنابراین , توصیه اکید ما این است که : اولا, اگر ضرورتی ایجاب نمی کند حتی الامکان چنین روابطی با نامحرم برقرار نشود و خواهران دانشجو در مقابل افراد نا محرم , رفتاری متکبرانه داشته باشند نه رفتاری صمیمانه . اینکه در احکام شرعی می فرمایند در غیر ضرورت مثلا مکروه است مرد با زن هم صحبت شود, مخصوصا مرد و زن جوان , به این دلیل است که چه بسا همین هم صحبت شدن ها, غرایز جنسی افراد را تحریک کند و یک الفت و محبت شهوانی بین مرد و زن ایجاد گردد و نقطه آغازی برای غوطه ور شدن در انحراف و فساد شود. در هر حال انسان باید دقیقا درون خود را بکاود و باطنش را عمیقا مطالعه کند که مثلا صحبت کردن با افراد نامحرم چه ضرورتی برای او دارد. ثانیا: در صورت ناچاری و ضرورت , روابط با نامحرم تا آنجا که به شکستن حریم احکام الهی منجر نشود, اشکالی ندارد. بنابراین , گفتگو و نگاه های متعارف بدون قصد لذت و ریبه , اشکالی ندارد. اما با این حال , حتی الامکان لازم است در کلاسها به گونه ای باشند که کمترین اختلاط پدید آید و در برخورد و گفتگو, هنجارهای شرعی زیر رعایت شود:
1- از گفتگوهای تحریک کننده پرهیز شود.
2- از نگاه های آلوده و شهوانی خودداری شود.
3- حجاب شرعی رعایت شود.
4- قصد تلذذ و ریبه در کار نباشد.
5- دو نفر نامحرم در محیط بسته , تنها نمانند. بنابراین , سعی کنید خود را عادت دهید که :
1- در صحبت با نامحرم به او نگاه نکنید و به هیچ قسمتی از بدن او خیره نشوید و قسمت های باز و پوشیده برایتان کاملا مساوی فرض شوند, این مسأله را با تکرار و تلقین باید ادامه دهید.
2- در همه حال , خدا را ناظر بر اعمال و رفتار خود بدانید و عفت و حیا را فراموش نکنید.
قرآن در دو جا یعنی یکی در سوره مائده آیه 5 و دیگری در سوره نساء آیه 25 زنان و مردان را از داشتن روابط دوستانه با جنس مخالف برحذر داشته است و آن را مورد مذمت قرار داده است. آیه 25 سوره نساء به مردان می گوید با دخترانی که روابط دوستی مخفیانه ای با دیگران داشته اند ازدواج نکنید… «فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متخذات اخدان» یعنی آنان را با اجازه خانواده هایشان به همسری خود در آورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند و زناکار و دوست گیران پنهانی نباشند.
در آیه 5 سوره مائده نیز به مردان خطاب می کند و می فرماید شما با زنان پاکدامن مسلمان ازدواج کنید و خود نیز پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانی دوست خود بگیرید «… ولا متخذی اخدان …»
در ادامه مقاله ای پیرامون چگونگی و کیفیت رابطه با جنس مخالف آورده می شود:
چگونگی و کیفیت رابطه با جنس مخالف
حضور چندین ساله در میان جوانان، اداره جلسات پرسش و پاسخ و ارائه مشاوره به این قشر ارزشمند از جامعه، خاطرات تلخ و شیرینی را برای من به همراه داشته است. از میان موضوعات بسیار گوناگونی که در این چند ساله با آن مواجه بودم بیشترین فراوانی مربوط به سوالات پیرامون ارتباط با جنس مخالف بوده است و اینک بنا بر خواست دوستان این تجربیات و مشاهدات خو را بدون به کار بردن اصطلاحات پیچیده ی علمی به رشته تحریر در می آورم، باشد که مفید واقع شود.
دوستی ها اغلب با وعده ازدواج آغاز می شود
بیشتر دخترانی که ماجرای ارتباط خود با جنس مخالف را با من در میان گذاشته اند می گویند: «او به من گفت که ما با هم ازدواج خواهیم کرد.» به اعتقاد برخی صاحب نظران، انسان قبل از اینکه هر گناهی را مرتکب شود حتما آن را توجیه می کند و الا فشار وجدان مانع انجام آن کار خواهد شد. این توجیه می تواند به صورت های گوناگون و متنوعی پدید آید. برخی از اساس منکر خداوند می شوند. برخی با گفتن «دنیا دو روزه» و جملات عوامانه ای از این قبیل، خود را به غفلت می زنند و برخی نیز به صورت موردی دست به توجیه مطالبات نفس خود می زنند. وعده ازدواج نیز نوعاً از این گونه توجیهات است.
تجربه نشان داده است که قریب به اتفاق این نوع دوستی ها به ازدواج ختم نمی شود چرا که همه مردم به صورت فطری ارزش پاک بودن را می دانند بنابراین همان جوانی که قبل از ازدواج ممکن است با چندین دختر ارتباط داشته باشد در هنگام ازدواج، از مادرش می خواهد که برای او یک دختر پاک و مؤمن انتخاب کند. وقتی من از آنها سوال می کردم چرا با همان دختری که با او دوست بودی ازدواج نمی کنی؟ می گفتند: «او به درد دوستی می خورد ولی به درد ازدواج نه. ازدواج شوخی بردار نیست، یا من به او اعتماد ندارم!»
آنها که به وعده ازدواج خود عمل می کنند
البته من منکر این نیستم که درصدی از این دوستی ها به ازدواج ختم می شود و حداقل دوره ای را در کنار هم احساس خوشبختی می کنند. ولی متأسفانه این خوشبختی ها چندان پایدار نمی ماند. بلکه تردید و بدبینی به مرور زمان عرصه را بر این زندگی مشترک تنگ می کند. به عبارت دیگر بعد از اینکه یک سالی از زندگی مشترک گذشت و همه چیز به صورت عادی در آمد، این افکار به ذهن آن جوان یورش می برد که چرا همسرش زمانی که مجرد بود به راحتی با او ارتباط برقرار کرد؟ آیا او قبلاً با کسی ارتباط داشته است؟ یا وقتی که من در خانه نیستم، او به من وفادار می ماند؟
یادم می آید که در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان، مادری به همراه دختر جوانش به من مراجعه کردند. مادر می گفت: «شوهر دخترم بسیار آدم بدبینی است. وقتی از خانه بیرون می رود، تلفن را قطع و درب را قفل می کند و …» سؤال کردم آیا او قبل از ازدواج، با آن جوان دوست بوده است؟ گفت: بله. گفتم مشکل همین جاست که داماد شما اعتمادش را به همسرش از دست داده است. بنده شاهد برخی از این تنش ها که به خاطر بدبینی ها صورت گرفته است، بوده ام که متأسفانه سرانجام خوشی نداشته اند. البته این بدبینی مختص آقایان نیست بلکه برخی از خانم ها نیز چون سابقه شوهرشان را می دانند هر لحظه احساس می کنند که ممکن است شوهرشان با کس دیگری ارتباط داشته باشد. از این رو هم کلام شدن شوهرشان با هر زنی را به چشم شک و تردید می نگرند.
دوستی به خاطر شناخت جنس مخالف
برخی اظهار می کنند که دوستی من با او به این خاطر بوده که می خواستم جنس مخالف را بشناسم و تجربه کسب کنم. تعداد این نوع دوستی ها که به خاطر ارضای حس کنجکاوی و لذت ناشی از هیجانات عاطفی صورت می گیرد، کم نیست. من همیشه از این خانم های جوان سوال می کردم که آیا می خواهی او را بشناسی یا اینکه جنس مذکر را؟ اگر می خواهی او را بشناسی، این شیوه ساده لوحانه است یا وقتی می توانی به شناخت درستی از او برسی که بابت این شناخت غرامت سنگینی پرداخته باشی. چرا که هرگز کسی که برای ایجاد چنین ارتباطی تلاش کرده، حاضر نمی شود تا لیستی از معایب و نقایص خود را در اختیار شما قرار دهد بلکه او در اولین برخورد سعی می کند علایق و سلایق شما را بشناسد و آن چنان باشد که شما می خواهید نه آن چنان که در واقع هست. بنابراین، او خود را همچون ویترینی مطابق سلیقه ی شما تزئین می کند. حتی سعی می کند اسم مستعاری برای خود انتخاب کند که هم وزن اسم شما باشد. اما اگر می خواهید با شناخت آن جوان، جنس مذکر را بشناسید، این کار خیلی منطقی به نظر نمی رسد. چرا که جنس مذکر یا مؤنث همچون محصولات مشترک یک شرکت نیستند که با شناخت یکی از آنها بتوانی بقیه را نیز شناسایی کنی. بلکه هر انسانی در عین داشتن سرشت مشترک دارای ویژگی های شخصی فراوانی است و این ویژگی ها است که انسان ها را از هم متمایز کرده است. نتیجه آن که این دلیل نیز یک دلیل قانع کننده برای موجه جلوه دادن دوستی باجنس مخالف نمی باشد. علاوه بر اینکه برای شناخت جنس مخالف می توان از دقت در رفتار خواهر و برادر خود و یا رفتار پدر و مادر خود استفاده کرد.
پیامدهای روانی و اجتماعی دوستی های خیابانی به ظاهر بی خطر
هر چند امروزه کمتر سریال یا فیلم ایرانی می توان یافت که به نوعی به موضوع ازدواج اشاره نکند و یا روزی نیست که مطبوعات مقاله یا اخباری پیرامون ازدواج منتشر نکنند. ولی متأسفانه هنوز در معرفی معیارهای واقعی ازدواج و شیوه های ارزشیابی این معیارها، فرهنگ سازی درستی صورت نگرفته است. از این رو یکی از آفاتی که دامن گیر کسانی می شود که با جنس مخالف ارتباط داشته اند، تصوری است که از همسر ایده آل آینده پیدا می کنند. مکرر دیده شده است که این افراد، به ویژه هنگامی که با چندین نفر ارتباط داشته اند، ویژگی های مثبت دوست پسرها یا دوست دخترهای خود را می گیرند و تصوری که از همسر آینده خود در ذهن می پرورانند، دارنده ی همه این ویژگی های مثبت است. مثلاً از یکی از دوستان خود زیبایی، از دیگری وضعیت اقتصادی و از سومی زبان نرم و لفاظی را در ذهن خود ترکیب می کند و یک شخص خیالی در ذهن خود خلق می کند و از میان خواستگاران به دنبال کسی است که بتواند با آن تصویر ذهنی برابری کند. با این تصور کاذب، یا ازدواج خویش را دائماً به تأخیر می اندازد و یا به هر حال تحت فشار روانی و ترس از نیافتن همسر مناسب با یکی از خواستگاران ازدواج می کند، ولی چون برابر آن تصویر رؤیایی، انتظار بسیار بالایی از همسر خود دارند، معمولاً بعد از ازدواج با مشکل عدم تفاهم روبرو می شوند. البته این تصویرسازی ذهنی غالباً به صورت ناخودآگاه انجام می شود و خود شخص نیز ممکن است نداد که دلیل تنش های مکرر با همسرش همین تصویرسازی و رؤیا و توقعات حاصل از آن است.
مشکل دیگر زمانی پیش می آید که یکی از همسایگان یا آشنایان دختر از ارتباط او با یک جوان غریبه خبردار می شوند. این خبر فوراً میان دیگران پخش می شود. در نتیجه، وقتی که خواستگاری برای تحقیق اقدام می کند، یا از سر خیر خواهی یا حسادت، به هر حال آنچه دیده یا شنیده اند را با اندکی شرح و بسط، تحویل خانواده خواستگار می دهند. اگر آن خواستگار انسان متعهدی باشد، هیچ گاه حاضر به ازدواج با چنین دختری نمی شود.
خلاصه اگر قرار بود برای آن خانم مثلاً ده خواستگار بیاید، تعداد آنها به دو یا سه نفر کاهش می یابد که آنها نیز معلوم نیست همانی باشند که او می خواست. و متأسفانه کم نیستند دخترانی که فقط به خاطر یک بار اشتباه کردن برای همیشه از فهرست دختران انتخابی حذف می شوند.
پیامدهای وخیم تر دوستی های خیابانی
دسته دیگری از پیامدهای این دوستی ها، زمانی بروز می کند که دختری مورد سوء استفاده قرار می گیرد. در این صورت فشار وجدان، ترس از رسوایی، باج خواهی مکرر و تنفر همیشگی از جنس مخالف به خاطر خیانتی که مرتکب شده است، به مرور زمان همچون کابوسی، نشاط و تحرک دختران را مورد تهدید قرار می دهد. چه بسا این تهدیدها بعد از ازدواج آن خانم نیز دیده می شود. یکی از موارد تلخی که بنده از آن مطلع شدم در مورد دختر نگون بختی بود که از روی سادگی نامه ها و عکس هایی را به دوست پسر خود داده بود. آن پسر حاضر به ازدواج با این دختر خانم نبود و اجازه ی ازدواج با کس دیگری را نیز به او نمی داد. در نهایت دختر به خواستگار دیگری جواب مثبت داد. ولی آن به ظاهر دوست خیانت پیشه، نامه ها و عکس های آن خانم را سر سفره عقد تحویل داماد داد و شد آنچه نباید می شد.
مورد دیگر ماجرایی بود که دبیر پرورشی یکی از دبیرستان های دخترانه کرج در اختیارم گذاشت. او که با شاگردان خود ارتباط بسیار صمیمانه ای داشت، از من در مورد یکی ازشاگردان قبلی اش مشورت خواست و گفت دوست پسر سابق آن خانم گفته است که هر وقت شوهرت در منزل نبود باید با من تماس بگیری که به خانه شما بیایم و الا همه چیز را تلفنی به شوهرت خواهم گفت! راستی اگر شما خواننده محترم به جای من بودید چه پاسخی می دادید؟
در هنگام نوشتن این سطور تعداد زیادی از این نوع خاطرات به ذهنم هجوم آورده اند که اگر بخواهم همه آنها را به رشته تحریر در آورم بی شک کتاب قطوری خواهد شد. فراموش نمی کنم که روزی تعدادی از این خاطرات را در یکی از دبیرستان های دخترانه بیان می کردم. بعد از سخنرانی، یکی از دختران با قاطعیت گفت: «ولی دوست پسر من این گونه که شما می گویید نیست.» گفتم: «این بار که او را دیدی با یک قیافه مصمم بگو که دیگر نمی خواهی به دوستی با او ادامه بدهی. البته او فکر خواهد کرد شوخی می کنی ولی چند روزی این رفتارت را ادامه بده. اگر بعد از چند روز او دست به تهدید و توهین به شما نزد و نگفت که همه چیز را به پدرت می گویم، آن وقت من حرف های خود را پس می گیرم» و ماجرا همان گونه شد که بنده پیش بینی کرده بودم.
هر چند موارد فوق بیشتر در مورد خانم ها صادق بود ولی آقایان نیز از این نوع آسیب ها بی نصیب نمی مانند. افت های تحصیلی، بدبینی ها به جنس مخالف، انتقام های غیر انسانی، آلوده شدن به انحرافات جنسی، اعتیاد و لکه دار شدن کرامت انسانی از پیامدهای روانی و اجتماعی شکست در این نوع دوستی ها است. ولی از آنجا که بنای ما بر اختصار است از توضیح آنها صرف نظر می کنیم.
دوستی های درآمد زا
پیامد دیگر این دوستی ها که متأسفانه چند سالی است رو به افزایش است، اغفال و فروش دختران جوان است. امروز قاچاق دختران سومین قاچاق پر درآمد جهان محسوب می شود. و در رتبه بندی بعد از قاچاق مواد مخدر و اسلحه است. هر چند که قاچاق دختران عوامل فراوانی دارد، ولی یکی از عوامل این پدیده زشت، اغفال دختران با وعده های ازدواج و زندگی رؤیایی در خارج از کشور است. درکشور ما نیز گاهی با بروز یک حادثه تلخ، مدتی نشریات به آن می پردازند و مسئولان را به تکاپو وا می دارند ولی بعد از مدتی دوباره به دست فراموشی سپرده می شوند.
از سوی دیگر سوء استفاده های مالی از دختران جوان هر روز ابعاد تازه تری می یابد. حال چه به بهانه ی استخدام منشی و تایپیست و چه به بهانه های دیگر. بد نیست در اینجا به موردی که بنده به طور مستقیم از آن اطلاع پیدا کردم اشاره کنم.
روزی پسر جوانی از من پرسید که چرا اینقدر دخترها ساده اند؟ گفتم چطور مگر؟ گفت: «باور کنید ما پول موادمان را هم از آنها می گیریم.» گفتم چطوری؟ گفت: «چند روزی که با هم دوست شدیم و حرف های عاشقانه زدیم روزی با او تماس می گیرم و برایش یک فیلم هندی بازی می کنم که دست مادرم شکسته و الآن در بیمارستان است و برای عمل باید تا یک ساعت دیگر مثلاٌ صد هزار تومان پول به بیمارستان بدهم. آن دختر ساده دل هم هر چه از طلا و پس انداز دارد در اولین فرصت به دست من می رساند. آن شب با آن پول سور و ساتی برپا می کنیم و برای هم تعریف می کنیم که امروز چند تا دختر را سرکیسه کرده ایم.» حالا تصور کنید آن دختر ایثارگری که شب هنگام در رختخواب خود دراز کشیده و فکر می کند که با این کار رمانتیکی که انجام داده حتماً آن پسر را برای همیشه اسیر عشق خود کرده است. زهی خیال باطل.
دو نکته پایانی
1- ممکن است برخی از خوانندگان محترم این تصور را داشته باشند که با همه این توصیفات، از کجا معلوم که این آفات در دوستی ما نیز به وجود بیاید؟ به عبارت دیگر هر قاعده ای استثنایی دارد. از کجا معلوم که ما استثنای این قاعده نباشیم؟ جواب این است که اولاً یک انسان عاقل هیچ گاه احتمال قریب به یقین را به خاطر چند درصد امید به موفقیت نادیده نمی گیرد. از سوی دیگر در یک احتمال فقط میزان احتمال شرط نیست، بلکه ارزش محتمل نیز اهمیت دارد. اگر شخصی کاردان به شما بگوید به احتمال 50% این خانه تا یک ساعت دیگر فرو می ریزد، هر چند 50% احتمال دارد که سقف فرو نریزد ولی شما هیچگاه حاضر نمی شوید زیر آن سقف بخوابید. بلکه چه بسا به احتمالات کمتر از این نیز اهمیت دهیم. به راستی چگونه می توان به مردی که به راحتی ارزش های دینی را نادیده گرفته و به ناموس دیگران دست اندازی می کند اعتماد کرد؟ و چه تضمینی وجود دارد که بعد از ازدواج، به زندگی مشترک و تعهد خود پایبند باشد و از سوی دیگر چگونه می توان مطمئن شد که آن خانم که به راحتی از نجابت خود صرف نظر کرده، در آینده نیز مرتکب چنین خطایی نشود و بتواند فرزندانی پاک و مؤمن در دامان خویش بپروراند؟
2- مخاطب ما در این نوشته کسانی هستند که برای انسانیت و کرامت نفس خویش ارزش قائل هستند و الا گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من، آنچه البته به جایی نرسد فریاد است.
(منبع: نشریه الکترونیک پرسمان، 18 685 )
در ادامه پیشنهاد می شود به دو مقاله ذیل که حاوی مطالب ارزشمندی در این زمینه است مراجعه نمایید:
1- ابراز محبت دختر به پسر
2-رابطه دختر و پسر
با نشانی اینترنتی: http://www.porseman.org/