حقیقت توکل : «توکل» برگرفته شده از «وکالة» است. کسى که کارش را به دیگرى واگذار مى کند مُتّکِل است و زمانى که دلش از این بابت راحت بوده و به آن کسى که توکل مى کند، اعتماد کامل داشته باشد، او را «متوکل» گویند.
پس توکل اعتماد قلبى به وکیل است. کسى که خداوند را با تمام اوصافش (علم، قدرت، حکمت و…) شناخت، در تفویض امور خویش به او هیچ نگرانى نخواهد داشت و دل او کاملاً آرام خواهد بود. البته توکل داراى مراتبى است :
مرتبه اول، آن است که اعتماد او به خداوند همانند اعتماد بر وکیل باشد.
مرتبه دوم، آن است که حال بنده با خداوند، همانند حال طفل با مادر خویش باشد که جز او را نمى شناسد و تنها به او پناه مى برد.
مرتبه سوم، در برابر خداوند کاملاً خویشتن را بى اختیار ببیند و به طور کلى خود را فراموش کند که این مرتبه، عالى ترین مرتبه توکلاست.
پس از آن که آدمى به این حقیقت رسید که لا حول ولا قوة الا باللّه ، (کافى، ج 1، ص 230) هیچ حرکت و نیرویى نیست جز آن که به خداوند متکى است، در مرحله عمل نیز به این حقیقت بزرگ توجه خواهد داشت. ازاین رو امور خویش را به او واگذار خواهد نمود و به او تکیه خواهد کرد.
البته تصور نشود که متوکل چون امور خود را به خدا واگذار کرده است، باید به گوشه اى بخزد و خمود و ساکن گردد. این بینشى انحرافى در موضوع توکل است. موحد همه اسباب را مى بیند، ولى آنها را مجرى اراده الهى و تحت مشیت او مى داند. توکل کننده انتظار ندارد که بدون جهاد به پیروزى برسد؛ بلکه او پیروزى را در مسیر جهاد و با توکل بر خدا مى بیند؛ چرا که زمام اسباب جملگى در دست اوست.
در روایت است روزى پیامبر اکرم(ص) دیدند که کسى اسب خود را کنار کوچه نهاد و آهنگ حرکت به سوى مجلسى نمود. حضرت فرمودند چرا آن را نمى بندى؟ گفت: به خدا توکل نمودم. حضرت فرمودند: اعقل راحلتک وتوکل؛M} اسب خود را ببند و به خدا توکل کن{M»، (وسائل الشیعه، ج 17، ص 34). به قول مولوى: «با توکل زانوى اشتر ببند» و انسان متوکل همیشه پناهگاه امن و نقطه اتکاء دارد،ولى موظف است که تلاش نیز بکند ولى انسان بدون توکل فقط به خود بسنده است و اتکایى ندارد. اگر ابرى بالا مى آید و باران مى بارد، بینش موحد درباره آن این است که اینها جملگى مجریان اراده الهى و تحت سیطره اویند؛ ولى کافر آنها را مستقل در تأثیر مى پندارد. بنابراین راهکسب توکل بالا بردن میزان معرفت به خداوند و نقش او در هستى است. پس براى ازدواج هم باید از ابزار واسطه هاى مطمئن و امین استفاده نمود و تمام همت خویش را در جهت انتخاب عقلانی و تامین شرایط لازم و کافی به کار برد، ولى نباید دل انسان به غیر خداوند خوش و مطمئن باشد؛ یعنى، واسطه ها را باید اسباب الهى دانست و سرانجام کار و توفیق امور را به او سپرد و در جهت خواست و رضایت خداوند حرکت کرد.
لذا در ازدواج هم باید ابتدا با بینش و تحقیق در پی شناسایی فرد مورد نظر بر آیید و بعد از آگاهی از ویژگیهای همسر مطلوب آن را در فرد مورد احراز نمایید لذا کتب همسر یابی مانند جوانان و انتخاب همسر، کمک بگیرید .
براى آگاهى بیشتر ر.ک:
1- نقطه هاى آغاز در اخلاق عملى آیت الله مهدوى کنى، ص 512 و 533
2- معراج السعاده ملا احمد نراقى، ص 784 ـ 789
پس توکل اعتماد قلبى به وکیل است. کسى که خداوند را با تمام اوصافش (علم، قدرت، حکمت و…) شناخت، در تفویض امور خویش به او هیچ نگرانى نخواهد داشت و دل او کاملاً آرام خواهد بود. البته توکل داراى مراتبى است :
مرتبه اول، آن است که اعتماد او به خداوند همانند اعتماد بر وکیل باشد.
مرتبه دوم، آن است که حال بنده با خداوند، همانند حال طفل با مادر خویش باشد که جز او را نمى شناسد و تنها به او پناه مى برد.
مرتبه سوم، در برابر خداوند کاملاً خویشتن را بى اختیار ببیند و به طور کلى خود را فراموش کند که این مرتبه، عالى ترین مرتبه توکلاست.
پس از آن که آدمى به این حقیقت رسید که لا حول ولا قوة الا باللّه ، (کافى، ج 1، ص 230) هیچ حرکت و نیرویى نیست جز آن که به خداوند متکى است، در مرحله عمل نیز به این حقیقت بزرگ توجه خواهد داشت. ازاین رو امور خویش را به او واگذار خواهد نمود و به او تکیه خواهد کرد.
البته تصور نشود که متوکل چون امور خود را به خدا واگذار کرده است، باید به گوشه اى بخزد و خمود و ساکن گردد. این بینشى انحرافى در موضوع توکل است. موحد همه اسباب را مى بیند، ولى آنها را مجرى اراده الهى و تحت مشیت او مى داند. توکل کننده انتظار ندارد که بدون جهاد به پیروزى برسد؛ بلکه او پیروزى را در مسیر جهاد و با توکل بر خدا مى بیند؛ چرا که زمام اسباب جملگى در دست اوست.
در روایت است روزى پیامبر اکرم(ص) دیدند که کسى اسب خود را کنار کوچه نهاد و آهنگ حرکت به سوى مجلسى نمود. حضرت فرمودند چرا آن را نمى بندى؟ گفت: به خدا توکل نمودم. حضرت فرمودند: اعقل راحلتک وتوکل؛M} اسب خود را ببند و به خدا توکل کن{M»، (وسائل الشیعه، ج 17، ص 34). به قول مولوى: «با توکل زانوى اشتر ببند» و انسان متوکل همیشه پناهگاه امن و نقطه اتکاء دارد،ولى موظف است که تلاش نیز بکند ولى انسان بدون توکل فقط به خود بسنده است و اتکایى ندارد. اگر ابرى بالا مى آید و باران مى بارد، بینش موحد درباره آن این است که اینها جملگى مجریان اراده الهى و تحت سیطره اویند؛ ولى کافر آنها را مستقل در تأثیر مى پندارد. بنابراین راهکسب توکل بالا بردن میزان معرفت به خداوند و نقش او در هستى است. پس براى ازدواج هم باید از ابزار واسطه هاى مطمئن و امین استفاده نمود و تمام همت خویش را در جهت انتخاب عقلانی و تامین شرایط لازم و کافی به کار برد، ولى نباید دل انسان به غیر خداوند خوش و مطمئن باشد؛ یعنى، واسطه ها را باید اسباب الهى دانست و سرانجام کار و توفیق امور را به او سپرد و در جهت خواست و رضایت خداوند حرکت کرد.
لذا در ازدواج هم باید ابتدا با بینش و تحقیق در پی شناسایی فرد مورد نظر بر آیید و بعد از آگاهی از ویژگیهای همسر مطلوب آن را در فرد مورد احراز نمایید لذا کتب همسر یابی مانند جوانان و انتخاب همسر، کمک بگیرید .
براى آگاهى بیشتر ر.ک:
1- نقطه هاى آغاز در اخلاق عملى آیت الله مهدوى کنى، ص 512 و 533
2- معراج السعاده ملا احمد نراقى، ص 784 ـ 789