خانه » همه » مذهبی » شهید دستغیب در کتاب توحید نوشته اند انسان به مرحله ای می رسد که همه چیز را و همه کس را دوست می دارد. تمام مخلوقات خدا را دوست می دارد. از دیروز در این فکر و شک افتاده ام که چگونه ممکن است و چگونه می توانیم آن کسانی که هر روز فساد می کنند را دوست داشته باشیم و کسانی که هر روز ما را به قصد گناه کردنمان تحریک می کنند را و هم دشمنانمان و هم آمریکا و بوش که همه مخلوقات خدا هستند و خدا خود آنها را دوست دارد را دوست داشته باشیم؟ شاید بگویید به آن مرحله برس خودت درک می کنی اگر چنین است چرا آن کتاب را چاپ کرده اند؟

شهید دستغیب در کتاب توحید نوشته اند انسان به مرحله ای می رسد که همه چیز را و همه کس را دوست می دارد. تمام مخلوقات خدا را دوست می دارد. از دیروز در این فکر و شک افتاده ام که چگونه ممکن است و چگونه می توانیم آن کسانی که هر روز فساد می کنند را دوست داشته باشیم و کسانی که هر روز ما را به قصد گناه کردنمان تحریک می کنند را و هم دشمنانمان و هم آمریکا و بوش که همه مخلوقات خدا هستند و خدا خود آنها را دوست دارد را دوست داشته باشیم؟ شاید بگویید به آن مرحله برس خودت درک می کنی اگر چنین است چرا آن کتاب را چاپ کرده اند؟

یک معنای این کلام می تواند این باشد که انسان موحّد دوست داردکه همه افراد به مسیر صحیح بر گردندوآنها را دوست دارد یعنی سعادت آنها را طلب می کند نه اینکه فرد را بعنوان فرد بخواهد.درواقع مطلب دوجنبه دارد.
اللهم اعطنی حبک وحب من یحبک وحب کل عمل یوصلنی الی قربک.خدایا محبت خودت را ودوستدارانترا به من عطا کن ونیز محبت هر عملی را که سبب قرب به تو می شود.مؤمن دوست دارد. همه را دوست دارد. زیرا همه از من است و من زیبایم(عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست). من زیبایم‚ چشم های مؤمن جز زیبا نمی بینند.

در ابتدا متذکر می شویم که میان بد و بدی تفاوت هست. دوست داشتن بدی قابل توجیه نیست و کسی که اهل معرفت باشد، کار بد را دوست ندارد، اگر چه ممکن است شخص بد را از آن جهت که مظهر خدای تعالی است دوست داشته باشد.
توضیح بیشتر:
محبت ورزی به همه موجودات و زیبا دیدن همه عالم و هستی و علاقه داشتن به همه مخلوقات مرتبه ای از رشد و کمال معنوی است که در مرحله ای خاص از سلوک معنوی و روحی برای برخی از بندگان خاص خداوند حاصل می گردد و در دسترس همه نمی باشد . آنها با چشم خدا بین و صفای درون همه عالم و مخلوقات را مظاهر حق تعالی و تجلی اسم و صفت و کمالات او می بینند و آنها را آیینه دار جمال و کمال خداوند می بینند . این دیدن خاص و متناسب با میزان معرفت و قرب به خداوند است و حالتی خاص است که برای انسان اوج گرفته و برخوردار از کمال معرفت و بندگی خود به خود پیش می آید و لازمه قدم نهادن در منزل والای معرفت و مرحله عالی کمال و بندگی است . کسی که به این مرحله از کمال گام می نهد انسان های آلوده و فاسد و مجرم را از زاویه مظهر بودن و نمود اسما و صفات الهی در آنها می بیند و توجهی به جنبه نقص و فساد و عیب موجودات ندارد واز این نظر هر موجودی زیبا و دوست داشتنی است . البته این حالت و مقام با انجام وظیفه خاصی که از طرف خداوند بر عهده بندگانش گذاشته شده منافاتی ندارد مثلا اگر وظیفه ولی خدا و بنده خاص او جنگ و جهاد با مشرکان و کافران و دشمنان دین باشد این دید الهی او و محبت ورزی او به همه موجودات و از جمله کافران و معاندان مانع اجرای حدود الهی در مورد آنها و مبارزه و جنگ با آنها نمی باشد زیرا آنها انسان های جامع و دارای وسعت وجود و گستردگی روح و مقام جمع می باشند و در عین برخورداری از این ویژگی و امتیاز هر کار و وظیفه ای را در جای خود انجام داده و حال و نوع دید و ادراک آنها در مرحله ای خاص مزاحم انجام مسئولیت های آنها در مراتب پایین تر و نازل تر نمی باشد . نمونه عالی و کامل این مقام در اولیای الهی و حضرات معصومین –ع- است ؛ امیر مومنان با وجود برخورداری از عالی ترین درجه معرفت و کمال بندگی و محبت ورزی به همه هستی اول مجاهد صحنه ها و میدان های مبارزه با مشرکان و دشمنان دین است و چون انسانی جامع و کامل است در هر مرتبه و مرحله به احکام و لوازم خاص آن عمل می کند .

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد