نشانه های رضای خدا و امام زمان(ع)
پیرامون موجبات رضایت خداوند و اهل بیت از بندگان نکات مختلفی در روایات مطرح گردیده است. 1. مخفی بودن موجبات خشنودی خدا در روایتی از امام علی(ع) نقل شده که خدای تبارک و تعالی چهار چیز را در دل چهار چیز نهفته است خشنودی خود را در طاعتش نهفته است، پس هیچ طاعتی را کوچک نشمارید زیرا بسا که آن طاعت با خشنودی خدا همراه باشد و تو بی خبر باشی- برای کسب رضایت الهی هر کار خیر و پسندیده را انجام دهید و لو کوچک باشد زیرا احتمال دارد رضایت الهی با او کسب شود.
2. سه چیز است که بنده را به خشنودی خدا می رساند: استغفار زیاد، فروتنی و صدقه دادن زیاد. امام علی(ع) هر که بدن خود را ناخشنود سازد پروردگارش را خشنود کند و هر که بدن خود را ناخشنود نکند پروردگارش را نافرمانی کرده باشد- امام علی(ع) با راحتی بدن و تأمین خواسته های جسمانی و پیروی از خواهشها رضایت خدا تأمین نمی شود. بنابراین استغفار زیاد- صدقه دادن زیاد و انجام هر اعمال خیر و مخالفت با هوا و هوسها سبب رضایت خداوند می شود. نقل شده که حضرت موسی(ع) عرض کرد: ای پروردگار مرا به کاری که خشنودی تو از من در آن است راهنمایی فرما تا بدان عمل کنم؟ خداوند به او وحی فرمود که همانا خشنودی من در ناخشنودی توست و تو بر آنچه ناخوشش داری صبر نتوانی کرد موسی عرض کرد: پروردگارا مرا به آن کار راهنمایی فرما. خداوند فرمود: خشنودی من در خرسندی تو به قضای من است.
3. در نتیجه راضی و تسلیم بودن در برابر قضای الهی ولو بر خلاف میل انسان باشد خشنودی خدا را در پی دارد. 4. روایت شده که موسی(ع) گفت: پروردگارا مرا از نشانه ناخشنودی خود از بنده ات خبر ده خدای تعالی به او وحی فرمود: هر گاه دیدی که من بنده ام را برای طاعت خود آماده و از معصیتم روی گردان می کنم این نشانه خشنودی من است. 5. در روایتی از پیامبر اسلام(ص) آمده: نشانه خشنودی خدا را خلقش ارزانی نرخها و دادگری فرمانروایشان است و نشانه خشم خدا بر خلقش، ستمگری فرمانروایشان گرانی نرخهاست. 6. و نیز آمده است که نشانه خشنودی خدا سبحان از بنده خرسندی اوست به آنچه خدای سبحان به سود و زیان او مقدم فرموده است. امام علی(ع) اگر راضی به مقدرات الهی بود نشانه رضایت خداوند است. 7. در کلامی از امام علی(ع) آمده: خشنودی خدای سبحان قرین طاعت اوست. و در یک کلام اگر انسان دربست تسلیم خدا باشد و مطیع محض او در این صورت خدا از او راضی است. نکته دیگر آن است مقام «رضوان» از بزرگترین مواهب و مقاماتی است که خداوند به مؤمنان و مجاهدان می بخشد و این رضوان چیزی غیر از باغ های بهشت و نعمت های جاویدان و غیر از رحمت گسترده پروردگار است و رضوان من الله اکبر. هیچ کس نمی تواند آن لذت معنوی و احساس روحانی را که به یک انسان به خاطر توجه رضایت و خشنودی خدا از او دست می دهد توصیف می دهد، توصیف کند. رضایت خدا از همه برتر و بزرگتر است. قرآن کریم اسماعیل(ع) را با صفت «مرضی» توصیف نموده است. «وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا»(مریم/55)؛ و همواره مورد رضایت پروردگارش بود. این در واقع اشاره به این حقیقت است که او در کل برنامه هایش رضایت خدا را جلب کرده است اصولا نعمتی از این بالاتر نیست که معبود و مولا و خالق انسان از او راضی و خشنود باشد به همین دلیل در بعضی از آیات بعد از آنکه معمت بهشت جاویدان را برای بندگان خاص خدا بیان می کند در پایان می گوید: «رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ»(مائده/119)؛ خداوند از آنها خشنود و آنها نیز از او خشنود خواهند بود و این فوز عظیم و رستگاری بزرگی است.
و این نشان می دهد تا چه اندازه این رضایت دو جانبه واجد اهمیت است(رضایت پروردگار از بندگان و رضایت بندگان از پروردگار) زیرا ممکن است انسان غرق عالی ترین نعمتها باشد ولی هنگامی که احساس کند مولی و معبود و محبوب او از او ناراضی است تمام آن نعمتها و مواهب در کام جامش تلخ می گردد و نیز ممکن است انسان واجد همه چیز باشد ولی به آنچه دارد راضی و قانع نباشد بدیهی است آن همه نعمت با این روحیه او را خوشبخت نخواهد کرد و ناراحتی مرموزی دائما او را آزار و شکنجه می دهد و آرامش روح و روان را که از بزرگترین مواهب الهی است از او می گیرد- علاوه بر این هنگامی که خدا از کسی خشنود باشد هر بخواهد به او می دهد و هنگامی که هر چه خواست به او داد او نیز خشنود می شود.
نتیجع اینکه بالاترین نعمت این است که خداوند از انسان خشنود و او نیز از خدایش راضی باشد. در مورد کسب رضایت ائمه اطهار و امام زمان (ع) هم گفتنی است: بهترین راه، پیروی عملی از آنها و قرار دادن سیره و سنت اخلاقی و عملی آنها در خط مشی زندگی و زیارت و ابراز محبت و عشق به ایشان است. منابع: میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، نشر دارالحدیث، ج5، ص2098 و 2100 ح 7332 و 7336/7328و 7337و 7339و 7340و 7341. تفسیر نمونه، ج5، ص139، ج13 ص96 منتظر واقعى مهدى(عج) را سزاوار است که چندین خصوصیت داشته باشد: 1- عمل به تکالیف دینى منتظر واقعى باید تمام وظایف دینى و احکام الهى را انجام دهد. حتی اگر این وظیفه نماز نخواندن یا روزه نگرفتن باشد (همان گونه که برای خانم ها در اوقات خصوصی چنین قرار داده شده). 2- محزون بودن به علت محروم بودن از زیارت آن وجود مبارک «عزیز على ان ارى الخلق و لاترى و لا اسمع لک حسیسا و لا نجوى…؛بر من گران است که خلق را ببینم و تو دیده نشوى و سخن آشکار و پنهان تو را نشنوم»، (دعاى ندبه). 3- براى تقویت ارتباط هر روز صبح «دعاى عهد» را بخوانیم. 4- انتظار فرج آن حضرت در دل و ظاهر جلوه گر کنیم. در روایات متعدد داریم که در زمان غییبت امام زمان(ع) بهترین اعمال انتظار فرج است اینجا نیاز به توضیح دارد که چرا بهترین اعمال انتظار فرج است. فرج؛ یعنى، نصرت و پیروزى و گشایش و مقصود نصرت و پیروزى حکومت عدل علوى بر حکومت هاى کفر و شرک و بى داد است پیروزى عدل گسترى که به رهبرى امام عصر(عج) تشکیل مى گردد بنابراین انتظار فرج یعنى انتظار تحقق یافتنى این آرمان بزرگ و جهانى است و منتظر حقیقى کسى است که حقیقتا خواهان تشکیل چنین حکومتى باشد و این خواسته آن گاه جدى و راست است که شخص منتظر عامل به عدل و گریزان از ستم و تباهى باشد و گرنه انتظار فرج در حد یک ادعا و شعار بى محتوا باقى خواهد بود ازاین رو در روایات آمده است که انتظار فرج خود فرج است زیرا کسى که حقیقتا منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تاسیس حکومت عدل گستر اوست
زندگى خود را بر پایه عدل و داد استوار مى سازد و او انسانى است که حضور و غیبت امام در نحوه رفتار و سیر و سلوکش تفاوتى ندارد و قبل از تشکیل حکومت عدل او چنین حکومتى را در زندگى خود پایدار ساخته است بنابراین انتظار فرج حقیقى ریشه در معرفت به حق و عدل و ایمان و عشق به آن دارد و آثار آن نیز در عمل نمایان مى گردد و چنین حقیقت اصیل و عمیقى با لفظ و شعار به دست نمى آید و با بى تفاوتى و بى اعتنایى نسبت به مقدمات دینى و رسالت هاى انسانى در تعارض و تناقض است از این جا نادرستى یک تفسیر از انتظار فرج روشن مى شود زیرا بعضى بر این تصور خام هستند که انتظار فرج یعنى بى تفاوتى نسبت به آنچه در جوامع بشر مى گذرد و دست روى دست گذاشتن به امید اینکه امام زمان ظهور کند و آنهارا اصلاح نماید. انتظار فرج تعهدآفرین و مسؤولیت ساز است و با بى تفاوتى و بى اعتنایى به سرنوشت بشر و حقیقت و فضلیت منافات دارد. به طور خلاصه انتظار فرج یعنى: الف) معرفت امام معصوم و عادل و پیشواى فضیلت. ب) ایمان به امامت و قیادت رهبرى الهى و عدالت پیشه. ج) عشق به عدالت وارزش هاى انسانى. ه) امید به آینده اى روشن و نوید بخش. ک) تلاش براى برقرارى حکومتى عدل پیشه و عدل گستر. ح) رعایت موازین و قوانین دینى و اخلاقى. خ) داشتن روحیه تعهد و مسؤولیت پذیرى. این انتظار فرج است که بهترین اعمال و بهترین عبادت است و چنین منتظرى، مقامى عالى دارد و هر گاه در زمان غیبت از دنیا برود به منزله کسانى است که پس از ظهور حضرت حجت(عج) زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد مى کنند، (بحارالانوار ج 52 ص 125 – ره توشه راهیان نور، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم چاپ اول تیرماه 1374 ص 193-190 با تصرف). براى آگاهى بیشتر ر.ک: 1- یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان(عج)، رجالى تهرانى 2- ترجمه منتخب الاثر، آیت الله صافى 3- مهدى موعود، ترجمه: على دوانى 4- وابستگى جهان به امام زمان(عج)، لطف الله صافى 5- امام زمان در گفتار دیگران، على دوانى 6- قیام و انقلاب مهدى، شهید مطهرى، صدرا، تهران (این کتاب اساساً به معناى انتظار پرداخته است). 7- امامت و مهدویت، آیت الله صافى، انتشارات اسلامى قم، 1375 (این اثر به مجموعه اى از بحث ها پیرامون امام مهدى (عج) پرداخته و خصوص بحث انتظار نیز یکى از فصلهاى کتاب است، ج 1، صص 351- 398 ) 8- خورشید مغرب استاد محمد رضا حکیمی