براى این منظور، اولین مرحله به تعبیر اصحاب سیرو سلوک «یقظه و بیدارى از خواب غفلت و توجه به غافل بودن خویش» مى باشد. پس از آن مى بایست انسان عزم خود را جزم کرده و تصمیم قاطع بگیرد که همیشه تابع خواست خداوند بوده و همواره در صدد انجام تکالیف الهى باشد، چه در امورى عبادى و چه در امور اجتماعى و دیگر ابعاد زندگى. هر قدمى که بر مى دارد و هر سخنى که مى گوید و هر برنامه اى که دارد نخست ببیند آیا رضاى خداوند در آن مى باشد یا نه والا از آن صرف نظر نماید.
در حدیثى آمده است: «کمال در این است که انسان خواسته هایش را در مسیر الهى قرار دهد و نیرویش را در جهت رضایت حضرتش صرف کند».
در مرحله اول باید انسان خود را مقید به انجام واجبات و ترک محرمات نماید و حتی از فکر گناه نیز پرهیز نماید و پس از مدتى که بدین کار عادت کرد و انجام آن برایش آسان شد خود را مقید به انجام مستحبات و ترک مکروهات نماید و گرنه چنین تقیدى در قدم هاى اولیه آثار بدی به دنبال خواهد داشت. به هر حال رعایت تقوا و انجام تکالیف الهى در هر مرحله اى خود زمینه ساز درک بیشتر و توفیق افزون تر و توجه و تقرب والاترى به ذات بارى تعالى خواهد بود. چنان که در سوره «انفال آیه 29» آمده است: «یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سیئاتکم و یغفر لکم و الله ذوالفضل العظیم ؛ اى اهل ایمان! اگر پرهیزگار بوده و تقواى الهى پیشه کنید خداوند براى شما نیروى تشخیص حق از باطل قرار داده و بدى هاى شما را پوشانده و شما را بیامرزد و خداوند داراى فضل و رحمت بزرگ است». آرى اگر قدم هاى اولیه برداشته شود زمینه براى ادامه مسیر فراهم مى شود. به قول شاعر:
گر مرد رهى میان خون باید رفت از پاى فتاده سرنگون باید رفت
تو پاى در راه نه و هیچ مترس خود راه بگویدت که چون باید رفت
خداوند تبارک و تعالى در قرآن کریم سوره عنکبوت، آیه 69 می فرماید: «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا؛ کسانى که در راه ما تلاش نمایند ما ایشان را به راه هاى خویش هدایت مى کنیم». براى تقویت این حرکت و رشد آن توجه به چند نکته لازم است:
1- پرهیز از مجالست و هم نشینى با اهل دنیا و افراد دور از معنویت، چه آنکه از رسول اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: «به خاطر برخورد با اهل دنیا قلبم زنگار گرفته و مکدر مى شود و براى جبران آن روزى هفتاد مرتبه استغفار مى کنم». خداوند نیز در سوره «نجم آیه 29» مى فرماید: «فاعرض عن من تولى عن ذکرنا ولم یردالا الحیوه الدنیا؛ پس از کسانى که از یاد ما روى گرداندند و جز زندگى دنیا را نخواستند روى بگردان».
2- محاسبه نفس، که هر شب یا هر هفته و یا لااقل هر ماه گذشته خود را بررسى نماید و به تعبیرى به خود نمره بدهد. اگر کار شایسته اى انجام داده سپاسگزار بوده و از خداوند ادامه توفیق را بخواهد و اگر مرتکب خلافى شده استغفار نموده و تصمیم بر ترک آن بگیرد.
3- بهره گیرى از ثقل اکبر و قرآن کریم و انس با آن، چه این که هم تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانیت بخشیده و معنویت مى دهد و هم آشنایى با معارف آن (هر کسى در حد خودش حتى در حد ترجمه) موجب رشد روحى مى باشد. زیرا معارف قرآن و آیاتش نسخه هایى است براى درمان دردها و مشکلات.
4- بهره گیرى از ثقل اصغر و ائمه هدى(ع) و توسل به ایشان، باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین(ع) هم توجه به حق تعالى و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهره گیرى بیشتر از فیض ربوبى و کسب توفیقات بیشتر، بنابراین نمى توان چنین پنداشت که به ائمه(ع) توسل داشته ایم ولى جوابى نگرفته ایم. زیرا همان توفیق توسل خود توجه به حق بوده است و مایه دورى از غفلت. پس خود جواب بوده است و چه بسا که همین روحیه کمال خواهى و به دنبال معنویت بودن از آثار و برکات همان توسلات باشد که باید ادامه یابد. چه بسیارند کسانى که از غفلت خود نیز غافلند و یا پس از توجه در صدد درمان بر نمى آیند.
ازاین رو باید سپاسگزار نعمت ها و معنویات به دست آمده بود و درخواست استمرار و افزایش آن را از خداوند داشت.
به طور کلی برخی از آداب و لوازم سلوک الی الله به طور اختصار در این بیت بیان شده است:
صمت و جوع و سهر و عزلت وذکری به دوام ناتمامان جهان راکند این پنج تمام
که به طور اختصار پیرامون آن توضیح می دهیم:
1. صمت (سکوت) : مراد از آن نگهداری و حفظ و کنترل زبان از زیاده روی و گفتار غیر ضروری است . سالک باید در گفتار به قدر ضرورت و اقل امکان اکتفا نماید. و این صمت در همه دوران سلوک در همه اوقات لازم است. در حدیثی از حضرت صادق(ع) آمده است: «الصمت باب من ابواب الحکمه و انه دلیل علی کل خیر، یعنی: سکوت دری از درهای حکمت و راهنمای به هر خیر و نیکی است.»
2. جوع (گرسنگی) و کم خوری: البته به اندازه ای که باعث ضعف نگردد و احوال انسان را پریشان نسازد. حضرت صادق(ع) در حدیثی می فرماید: «الجوع ادام المؤمن و غذاء الروح و طعام القلب؛ گرسنگی خورش مومن و غذای قلب و روح او است» گرسنگی موجب سبکی و نورانیت نفس میگردد و فکر در حال گرسنگی می تواند به پرواز در آید غذای زیاد نفس را ملول و خسته و سنگین می کند و از سیر در آسمان معرفت باز می دارد.
3. سهر : منظور بیداری سحرگاهی و به پا خاستن برای عبادت پروردگار در نیمه شب است که از موثرترین وسیله برای تقرب به پروردگار و وصول به رضای حق است و همه بزرگان اهل کمال بر آن تأکید داشته و آیات و روایات فراوانی در این باره داریم و برخی بزرگان رسیدن به کمال را بدون نماز شب و شب زنده داری ناممکن دانسته اند.
خداوند در باره بندگان خاص حق می فرماید: «کانواقلیلا من اللیل مایهجعون . و با لاسحار هم یستغفرون؛ مقدار کمی از شب می خوابند و در دل شب و سحرگاه از پروردگار طلب غفران و آمرزش می کنند» (ذاریات، آیه 17 و 18).
4. عزلت: هر چند اسلام دینی اجتماعی است و دستورات اجتماعی آن فراوان است و پیروانش را به ارتباط با یکدیگر و تقویت آن سفارش فراوان نموده و در متن اسلام عزلت و گوشه نشینی و خلوت وجود ندارد ولی در حاشیه آن و به عنوان دارویی مسکن و وضعیتی موقت سفارش به عزلت شده است و منظور کناره گیری از غیر اهل الله است که در ابتدا به صورت کناره گیری ظاهری و فیزیکی است ولی در افرادی که نفس قوی تری دارندمانند انبیا و اولیا و پیروان خاص آنها ، این عزلت ، عزلت با قلب و روح است نه کناره گیری ظاهری و فیزیکی ، هر چند همه پیامبران در طول عمر خود دوره ای از عزلت و خلوت را به صورت چوپانی و انس با طبیعت و دوری از مردم گذرانده اند و هدف این است که نفس ضعیف با تفکر و تقویت معنوی خود ، بتواند در اجتماع حضور یابد و مردم را ارشاد نماید و خود آلوده به آلودگی های اجتماع و انحرافات آن نگردد.
5. ذکر: منظور یاد پروردگار است که یا به صورت ذکر لفظی است و یا ذکر قلبی و عمده توجه و یاد قلبی است و ذکر لفظی وسیله و مقدمه ای برای آن ذکر قلبی است.
از عواملی که در سلوک دارای نقشی محوری و زیربنایی است «مراقبه» است که مورد تأکید قرآن کریم و روایات اهل بیت(ع) و بزرگان سلوک است و به منزله عمود خیمه سیر و سلوک است. معنای مراقبه آن است که سالک در همه احوال مراقب و مواظب باشد از آن چه وظیفه اوست تخطی نکند. البته مراقبه معنای عامی دارد و به اختلاف مقامات و درجات و منازل سالک تفاوت می کند در ابتدای امر سلوک، مراقبه عبارت است از آن که از آن چه به حال دین و دنیای او نفعی ندارد، اجتناب کند و سعی کند خلاف رضای خداوند در گفتار و کردارش نباشد و به تدریج بالاتر می رود تا آن جا که گاهی مراد از مراقبه توجه به سکوت نفس و گاهی توجه به مراتب حقیقت اسماء و صفات کلی الهی می باشد.
از نکات مهم در راه سلوک و آداب آن رعایت «رفق» و مدارا در سلوک است و این از امور مهمی است که باید سالک الی الله آن را رعایت کند، چون غفلت و بی توجهی به آن سالک را از ترقی و سیر باز می دارد و گاهی به طور کلی از سفر ممنوع خواهد شد. سالک در ابتدای سفر در خود شور و شوق زاید الوصفی می یابد و به دنبال آن سعی می کند اعمال زیاد و عبادات فراوانی انجام دهد و بیشتر وقت خود را صرف عبادت و گریه و تضرع می کند و به هر عملی دست می زند و از هر کسی کلمه ای می آموزد و از هر غذای روحانی لقمه ای بر می دارد. این طرز عمل نه تنها سودمند نمی باشد بلکه زیانبار نیز می باشد چون در اثر تحمیل بار سنگین بر نفس، نفس عکس العمل نشان می دهد و عقب می زند و در نتیجه سالک از همه کارها باز می ماند و دیگر در خود میل و رغبتی برای انجام جزئی ترین کارهای مستحبی پیدا نمی کند. بنابراین سالک نباید فریب شوق اولیه خود را بخورد و بار سنگین بر دوش نفس بگذارد بلکه باید با دوراندیشی استعداد و ویژگی های روحی و وضع کار و شغل و میزان ظرفیت خود را بسنجد و آن مقدار عمل و عبادت که از استعداد او کمتر و کوچکتر است انتخاب کند و بر آن مداومت ورزد تا کاملا بهره روحی و معنوی خود را از آن عمل دریافت کند و وقتی مشغول عبادت است با آن که هنوز میل و رغبت دارد از عبادت دست بکشد تا همیشه خود را تشنه عبادت ببیند. در مورد خوراک و خواب باید حد وسط و اعتدال را رعایت کرد به گونه ای که هم شکم پرور و تنبل بار نیاید و هم باعث مریضی و بی حال و ضعف نشود و رعایت اعتدال در امر سلوک در همه امور شرط اساسی این راه است.
از مسائل مهم در امر سلوک وجود مرشد و استاد راه است که واقعا راه رفته و وارسته باشد و بتواند دست سالک را گرفته و منزل به منزل راه ببرد. از برخی بزرگان نقل شده که اگر انسان نیمی از عمرش را صرف یافتن استادی مناسب و خبره نماید ارزش دارد. البته شناخت استاد راه کار ساده ای نمی باشد و این شناخت جز با مصاحبت و همراهی با او در آشکار و پنهان و اطمینان از او حاصل و عملکرد او حاصل نمی گردد. مدعیان کمال و عرفان فراوانند و همواره کسانی که از کمال و معنویت بهره ای ندارند برای باز کردن دکان و جلب منافع شخصی ادعای ارشاد و راهنمایی سالکان و شیفتگان کمال را داشته اند و باعث گمراهی وانحراف جوانان پاک دل و طالب معنا شده اند و ظهور کرامات و خوارق عادات و خبر دادن از اموری غیبی و سایر کارهای غیر عادی دلیل بر استاد بودن و راهنما بودن کسی نمی باشد. البته اگر دسترسی نداشتن به استادی شایسته و راه رفته معنایش محروم ماندن از کمال و معنویت نمی باشد بلکه می توان با استفاده از راهنمایی ها و هدایت های قرآنی و پیروی از دستورات پیشوایان دینی و دعا و تضرع و توسل به اهل بیت(ع) راه کمال را بپیماییم و با لبیک به ندای فطرت خداجو و رعایت تقوا و انجام واجبات و دوری از محرمات چراغ بندگی را در دل برفروزد و به مقام قرب الهی متناسب با ظرفیت خود برسد.
باید توجه داشت پیمودن راه بندگی و قرب با فعالیت های اجتماعی و تحصیل و کار هیچ گونه منافاتی ندارد و این از ویژگی های دین مبین و سعادت آفرین اسلام است که بین این گونه فعالیت ها و قرب حق هیچ منافاتی قائل نیست و اتفاقا راه کمال از همین کانال می گذرد و اگر نیت خدمت به بندگان خدا و حل مشکلات آنها و پیشرفت میهن اسلامی باشد، تحصیل و خدمت و کار عین خشنودی حق و عمل به دستورات او و موجب تسریع در رسیدن به کمال می گردد.
برای آگاهی بیشتر ر.ک:
– آداب الصلوه , امام خمینى
– چهل حدیث ,امام خمینى
– المراقبات , میرزا جواد ملکى تبریزى
– اسرار الصلوه , میرزا جواد ملکى تبریزى
– رساله لقاءالله , میرزا جواد ملکى تبریزى
– رساله لب اللباب , علامه طهرانى
– رساله سیر و سلوک بحرالعلوم
– سیر و سلوک , یک بانوى ایرانى (مجتهده امین)
– اسرار عبادات , آیت اللّه جوادى آملى
– عرفان اسلامى , شهید مطهرى
– نامه ها و برنامه ها , حسن زاده آملى
– در آسمان معرفت , حسن زاده آملى
– خودسازى یا تزکیه نفس، ابراهیم امینى
– خودسازى، شهید باهنر
– خودسازى، محمد یزدى
– جهاد با نفس، ج 3، حسین مظاهرى
– نقطه های آغاز در اخلاق عملی آیت الله مهدوی کنی
در حدیثى آمده است: «کمال در این است که انسان خواسته هایش را در مسیر الهى قرار دهد و نیرویش را در جهت رضایت حضرتش صرف کند».
در مرحله اول باید انسان خود را مقید به انجام واجبات و ترک محرمات نماید و حتی از فکر گناه نیز پرهیز نماید و پس از مدتى که بدین کار عادت کرد و انجام آن برایش آسان شد خود را مقید به انجام مستحبات و ترک مکروهات نماید و گرنه چنین تقیدى در قدم هاى اولیه آثار بدی به دنبال خواهد داشت. به هر حال رعایت تقوا و انجام تکالیف الهى در هر مرحله اى خود زمینه ساز درک بیشتر و توفیق افزون تر و توجه و تقرب والاترى به ذات بارى تعالى خواهد بود. چنان که در سوره «انفال آیه 29» آمده است: «یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا و یکفر عنکم سیئاتکم و یغفر لکم و الله ذوالفضل العظیم ؛ اى اهل ایمان! اگر پرهیزگار بوده و تقواى الهى پیشه کنید خداوند براى شما نیروى تشخیص حق از باطل قرار داده و بدى هاى شما را پوشانده و شما را بیامرزد و خداوند داراى فضل و رحمت بزرگ است». آرى اگر قدم هاى اولیه برداشته شود زمینه براى ادامه مسیر فراهم مى شود. به قول شاعر:
گر مرد رهى میان خون باید رفت از پاى فتاده سرنگون باید رفت
تو پاى در راه نه و هیچ مترس خود راه بگویدت که چون باید رفت
خداوند تبارک و تعالى در قرآن کریم سوره عنکبوت، آیه 69 می فرماید: «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا؛ کسانى که در راه ما تلاش نمایند ما ایشان را به راه هاى خویش هدایت مى کنیم». براى تقویت این حرکت و رشد آن توجه به چند نکته لازم است:
1- پرهیز از مجالست و هم نشینى با اهل دنیا و افراد دور از معنویت، چه آنکه از رسول اکرم(ص) نقل شده است که فرمود: «به خاطر برخورد با اهل دنیا قلبم زنگار گرفته و مکدر مى شود و براى جبران آن روزى هفتاد مرتبه استغفار مى کنم». خداوند نیز در سوره «نجم آیه 29» مى فرماید: «فاعرض عن من تولى عن ذکرنا ولم یردالا الحیوه الدنیا؛ پس از کسانى که از یاد ما روى گرداندند و جز زندگى دنیا را نخواستند روى بگردان».
2- محاسبه نفس، که هر شب یا هر هفته و یا لااقل هر ماه گذشته خود را بررسى نماید و به تعبیرى به خود نمره بدهد. اگر کار شایسته اى انجام داده سپاسگزار بوده و از خداوند ادامه توفیق را بخواهد و اگر مرتکب خلافى شده استغفار نموده و تصمیم بر ترک آن بگیرد.
3- بهره گیرى از ثقل اکبر و قرآن کریم و انس با آن، چه این که هم تلاوت و حفظ قرآن به انسان نورانیت بخشیده و معنویت مى دهد و هم آشنایى با معارف آن (هر کسى در حد خودش حتى در حد ترجمه) موجب رشد روحى مى باشد. زیرا معارف قرآن و آیاتش نسخه هایى است براى درمان دردها و مشکلات.
4- بهره گیرى از ثقل اصغر و ائمه هدى(ع) و توسل به ایشان، باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین(ع) هم توجه به حق تعالى و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهره گیرى بیشتر از فیض ربوبى و کسب توفیقات بیشتر، بنابراین نمى توان چنین پنداشت که به ائمه(ع) توسل داشته ایم ولى جوابى نگرفته ایم. زیرا همان توفیق توسل خود توجه به حق بوده است و مایه دورى از غفلت. پس خود جواب بوده است و چه بسا که همین روحیه کمال خواهى و به دنبال معنویت بودن از آثار و برکات همان توسلات باشد که باید ادامه یابد. چه بسیارند کسانى که از غفلت خود نیز غافلند و یا پس از توجه در صدد درمان بر نمى آیند.
ازاین رو باید سپاسگزار نعمت ها و معنویات به دست آمده بود و درخواست استمرار و افزایش آن را از خداوند داشت.
به طور کلی برخی از آداب و لوازم سلوک الی الله به طور اختصار در این بیت بیان شده است:
صمت و جوع و سهر و عزلت وذکری به دوام ناتمامان جهان راکند این پنج تمام
که به طور اختصار پیرامون آن توضیح می دهیم:
1. صمت (سکوت) : مراد از آن نگهداری و حفظ و کنترل زبان از زیاده روی و گفتار غیر ضروری است . سالک باید در گفتار به قدر ضرورت و اقل امکان اکتفا نماید. و این صمت در همه دوران سلوک در همه اوقات لازم است. در حدیثی از حضرت صادق(ع) آمده است: «الصمت باب من ابواب الحکمه و انه دلیل علی کل خیر، یعنی: سکوت دری از درهای حکمت و راهنمای به هر خیر و نیکی است.»
2. جوع (گرسنگی) و کم خوری: البته به اندازه ای که باعث ضعف نگردد و احوال انسان را پریشان نسازد. حضرت صادق(ع) در حدیثی می فرماید: «الجوع ادام المؤمن و غذاء الروح و طعام القلب؛ گرسنگی خورش مومن و غذای قلب و روح او است» گرسنگی موجب سبکی و نورانیت نفس میگردد و فکر در حال گرسنگی می تواند به پرواز در آید غذای زیاد نفس را ملول و خسته و سنگین می کند و از سیر در آسمان معرفت باز می دارد.
3. سهر : منظور بیداری سحرگاهی و به پا خاستن برای عبادت پروردگار در نیمه شب است که از موثرترین وسیله برای تقرب به پروردگار و وصول به رضای حق است و همه بزرگان اهل کمال بر آن تأکید داشته و آیات و روایات فراوانی در این باره داریم و برخی بزرگان رسیدن به کمال را بدون نماز شب و شب زنده داری ناممکن دانسته اند.
خداوند در باره بندگان خاص حق می فرماید: «کانواقلیلا من اللیل مایهجعون . و با لاسحار هم یستغفرون؛ مقدار کمی از شب می خوابند و در دل شب و سحرگاه از پروردگار طلب غفران و آمرزش می کنند» (ذاریات، آیه 17 و 18).
4. عزلت: هر چند اسلام دینی اجتماعی است و دستورات اجتماعی آن فراوان است و پیروانش را به ارتباط با یکدیگر و تقویت آن سفارش فراوان نموده و در متن اسلام عزلت و گوشه نشینی و خلوت وجود ندارد ولی در حاشیه آن و به عنوان دارویی مسکن و وضعیتی موقت سفارش به عزلت شده است و منظور کناره گیری از غیر اهل الله است که در ابتدا به صورت کناره گیری ظاهری و فیزیکی است ولی در افرادی که نفس قوی تری دارندمانند انبیا و اولیا و پیروان خاص آنها ، این عزلت ، عزلت با قلب و روح است نه کناره گیری ظاهری و فیزیکی ، هر چند همه پیامبران در طول عمر خود دوره ای از عزلت و خلوت را به صورت چوپانی و انس با طبیعت و دوری از مردم گذرانده اند و هدف این است که نفس ضعیف با تفکر و تقویت معنوی خود ، بتواند در اجتماع حضور یابد و مردم را ارشاد نماید و خود آلوده به آلودگی های اجتماع و انحرافات آن نگردد.
5. ذکر: منظور یاد پروردگار است که یا به صورت ذکر لفظی است و یا ذکر قلبی و عمده توجه و یاد قلبی است و ذکر لفظی وسیله و مقدمه ای برای آن ذکر قلبی است.
از عواملی که در سلوک دارای نقشی محوری و زیربنایی است «مراقبه» است که مورد تأکید قرآن کریم و روایات اهل بیت(ع) و بزرگان سلوک است و به منزله عمود خیمه سیر و سلوک است. معنای مراقبه آن است که سالک در همه احوال مراقب و مواظب باشد از آن چه وظیفه اوست تخطی نکند. البته مراقبه معنای عامی دارد و به اختلاف مقامات و درجات و منازل سالک تفاوت می کند در ابتدای امر سلوک، مراقبه عبارت است از آن که از آن چه به حال دین و دنیای او نفعی ندارد، اجتناب کند و سعی کند خلاف رضای خداوند در گفتار و کردارش نباشد و به تدریج بالاتر می رود تا آن جا که گاهی مراد از مراقبه توجه به سکوت نفس و گاهی توجه به مراتب حقیقت اسماء و صفات کلی الهی می باشد.
از نکات مهم در راه سلوک و آداب آن رعایت «رفق» و مدارا در سلوک است و این از امور مهمی است که باید سالک الی الله آن را رعایت کند، چون غفلت و بی توجهی به آن سالک را از ترقی و سیر باز می دارد و گاهی به طور کلی از سفر ممنوع خواهد شد. سالک در ابتدای سفر در خود شور و شوق زاید الوصفی می یابد و به دنبال آن سعی می کند اعمال زیاد و عبادات فراوانی انجام دهد و بیشتر وقت خود را صرف عبادت و گریه و تضرع می کند و به هر عملی دست می زند و از هر کسی کلمه ای می آموزد و از هر غذای روحانی لقمه ای بر می دارد. این طرز عمل نه تنها سودمند نمی باشد بلکه زیانبار نیز می باشد چون در اثر تحمیل بار سنگین بر نفس، نفس عکس العمل نشان می دهد و عقب می زند و در نتیجه سالک از همه کارها باز می ماند و دیگر در خود میل و رغبتی برای انجام جزئی ترین کارهای مستحبی پیدا نمی کند. بنابراین سالک نباید فریب شوق اولیه خود را بخورد و بار سنگین بر دوش نفس بگذارد بلکه باید با دوراندیشی استعداد و ویژگی های روحی و وضع کار و شغل و میزان ظرفیت خود را بسنجد و آن مقدار عمل و عبادت که از استعداد او کمتر و کوچکتر است انتخاب کند و بر آن مداومت ورزد تا کاملا بهره روحی و معنوی خود را از آن عمل دریافت کند و وقتی مشغول عبادت است با آن که هنوز میل و رغبت دارد از عبادت دست بکشد تا همیشه خود را تشنه عبادت ببیند. در مورد خوراک و خواب باید حد وسط و اعتدال را رعایت کرد به گونه ای که هم شکم پرور و تنبل بار نیاید و هم باعث مریضی و بی حال و ضعف نشود و رعایت اعتدال در امر سلوک در همه امور شرط اساسی این راه است.
از مسائل مهم در امر سلوک وجود مرشد و استاد راه است که واقعا راه رفته و وارسته باشد و بتواند دست سالک را گرفته و منزل به منزل راه ببرد. از برخی بزرگان نقل شده که اگر انسان نیمی از عمرش را صرف یافتن استادی مناسب و خبره نماید ارزش دارد. البته شناخت استاد راه کار ساده ای نمی باشد و این شناخت جز با مصاحبت و همراهی با او در آشکار و پنهان و اطمینان از او حاصل و عملکرد او حاصل نمی گردد. مدعیان کمال و عرفان فراوانند و همواره کسانی که از کمال و معنویت بهره ای ندارند برای باز کردن دکان و جلب منافع شخصی ادعای ارشاد و راهنمایی سالکان و شیفتگان کمال را داشته اند و باعث گمراهی وانحراف جوانان پاک دل و طالب معنا شده اند و ظهور کرامات و خوارق عادات و خبر دادن از اموری غیبی و سایر کارهای غیر عادی دلیل بر استاد بودن و راهنما بودن کسی نمی باشد. البته اگر دسترسی نداشتن به استادی شایسته و راه رفته معنایش محروم ماندن از کمال و معنویت نمی باشد بلکه می توان با استفاده از راهنمایی ها و هدایت های قرآنی و پیروی از دستورات پیشوایان دینی و دعا و تضرع و توسل به اهل بیت(ع) راه کمال را بپیماییم و با لبیک به ندای فطرت خداجو و رعایت تقوا و انجام واجبات و دوری از محرمات چراغ بندگی را در دل برفروزد و به مقام قرب الهی متناسب با ظرفیت خود برسد.
باید توجه داشت پیمودن راه بندگی و قرب با فعالیت های اجتماعی و تحصیل و کار هیچ گونه منافاتی ندارد و این از ویژگی های دین مبین و سعادت آفرین اسلام است که بین این گونه فعالیت ها و قرب حق هیچ منافاتی قائل نیست و اتفاقا راه کمال از همین کانال می گذرد و اگر نیت خدمت به بندگان خدا و حل مشکلات آنها و پیشرفت میهن اسلامی باشد، تحصیل و خدمت و کار عین خشنودی حق و عمل به دستورات او و موجب تسریع در رسیدن به کمال می گردد.
برای آگاهی بیشتر ر.ک:
– آداب الصلوه , امام خمینى
– چهل حدیث ,امام خمینى
– المراقبات , میرزا جواد ملکى تبریزى
– اسرار الصلوه , میرزا جواد ملکى تبریزى
– رساله لقاءالله , میرزا جواد ملکى تبریزى
– رساله لب اللباب , علامه طهرانى
– رساله سیر و سلوک بحرالعلوم
– سیر و سلوک , یک بانوى ایرانى (مجتهده امین)
– اسرار عبادات , آیت اللّه جوادى آملى
– عرفان اسلامى , شهید مطهرى
– نامه ها و برنامه ها , حسن زاده آملى
– در آسمان معرفت , حسن زاده آملى
– خودسازى یا تزکیه نفس، ابراهیم امینى
– خودسازى، شهید باهنر
– خودسازى، محمد یزدى
– جهاد با نفس، ج 3، حسین مظاهرى
– نقطه های آغاز در اخلاق عملی آیت الله مهدوی کنی