خانه » همه » مذهبی » درقیامت آدم یک نوع کمال تکوینی خواهدداشت اما تا کجا آیا همیشه ممکن الوجود خواهد بود تا کجا؟

درقیامت آدم یک نوع کمال تکوینی خواهدداشت اما تا کجا آیا همیشه ممکن الوجود خواهد بود تا کجا؟

آیات و روایات، گویاى این حقیقت است که حرکت و تکامل در برزخ و عوالم بالاتر از برزخ نیز وجود دارد، حتى خود انتقال از عالم برزخ به عالم حشر، به جاى خود، یک تحوّل تکاملى و سرفصلى از حرکت کلى تکامل است؛ چرا که با تحقّق مرگ برزخى (نفخ صور اول)، ارواح از نظام برزخ به نظام بالاتر و نخستین عالم از عوالم حشر، وارد مى گردند و از نظام برزخى رها مى گردند. این انتقال خود در حرکت صعودى به سوى حضرت حق، یک تحوّل تکاملى بزرگ براى روح است. روح با این تحوّل و این سرفصل، هم در مرتبه بالاترى، چهره اصلى خود را یافته و هم از مرتبه نازله برزخى خود، به مرتبه عالى تر ارتقا مى یابد.یکی از ابعاد مهم و اساسی این تکامل بعد معرفتی آن است, یعنی در مقاطع مختلف با رفع حجابها , تعلقات و آلودگیها درجه معرفت انسان به خدا بالا تر میرود.
همچنین پس از ورود روح به عالم اول از عوالم قیامت و پیوند آن با بدن، منازل، مواقف و سرفصل هایى در پیش روى انسان قرار مى گیرد که هر یک به جاى خود یک تحوّل بزرگ تکاملى در بازگشت او به سوى خداوند است؛ زیرا با هر انتقالى، انسان به صورت اصلى خود نزدیک تر شده و به کمالات از دست رفته خود در هنگام سیر نزولى، بار دیگر نایل مى گردد. به تدریج سعه وجودى خود را مى یابد و متناسب با عالم قرب مى شود. علاوه بر آنکه در هر کدام از این عوالم هم بعد از ورود به آن -به مقتضاى نظام خاص آن حرکت و تکامل داشته و در هر عالمى، کمالات جدیدى را کسب مى کند.
آیات و روایات فراوانى هست که گویاى حرکت و تکامل در حشر و عوالم پس از آن و مواقف آنها است. به دلیل مجال اندک تنها به چند نمونه از آیات اشاره کرده و اهل تأمل را به دقت و تفکر در آنها توصیه مى کنیم:
1. «إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ»؛ آل عمران (3)، آیه 77.؛ «کسانى که عهد و پیمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچیزى مى فروشند، آنان را در آخرت [از سعادت هاى اخروى ] بهره اى نیست و خداى [متعال ] روز قیامت با آنان سخن نمى گوید و به [نظر رحمت به ] ایشان نمى نگرد و پاکشان نمى گرداند و عذابى دردناک خواهند داشت».
عبارت «و پاکشان نمى گرداند» در این آیه، مفهوم خاصى دارد و بیانگر این حقیقت است که انسان هایى که در صراط مستقیم «عبودیت» بوده و مورد نظر حق مى باشند، در حشر و مواقف و عوالم آن، مشمول تزکیه حضرت حق بوده و خداوند آنان را از آلودگى ها پاک مى سازد. آنها را از آنچه که روى چهره اصلى شان قرار گرفته و از بسیارى از حقایق محجوبشان کرده است، تزکیه و تطهیر مى کند. اما این تزکیه الهى، شامل آن دسته از انسان ها که در صراط عبودیت قرار نگرفته و با خداوند به مخالفت برخاسته اند، نخواهد بود.
از طرفى، تزکیه خداى متعال، همان تکمیل و کامل ساختن روح آدمى است؛ چرا که انسان در زندگى دنیوى، در ظاهر امر، داراى یک سلسله عقاید بوده و براساس آنها، روش و سلوک عملى خاصى داشته است. اما در باطن امر، روح آدمى در نتیجه همین عقاید و اعمال، داراى حرکت خاصى است که آن حرکت، اگر در سلوک عبودیت و صراط مستقیم باشد، روح را به تدریج پاک مى کند و در مدارج کمال پیش مى برد. این حرکت باطنى، همان تزکیه الهى است که در روح آدمى تحت سلوک ظاهرى دینى انجام مى گیرد. این تطهیر، روح را از حجاب ها، تعلق ها، رنگ ها و هرچه که بر روح در تنزلش از موطن اصلى، عارض گشته، نجات داده و آزاد مى گرداند. در حقیقت یک حرکت تکاملى براى روح هست و حرکت روح جز با تزکیه نیست؛ این تزکیه در زندگى دنیوى تحت سلوک دینى انجام مى گیرد و در قیامت به مقتضاى احکام خاص همان عالم انجام خواهد گرفت. پس این آیه به روشنى مى گوید: تزکیه در عالم قیامت هست؛ یعنى، حرکت تکاملى در عالم حشر وجود دارد.
2. «إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ ما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ»؛ بقره (2)، آیه 174.؛ «حقیقت این است که کسانى که آنچه را خداوند از کتاب نازل کرده، پنهان مى دارند و بدان بهاى ناچیزى به دست مى آورند؛ آنان جز آتش در شکم هاى خویش فرو نبرند و خداوند روز قیامت با آنان سخن نخواهد گفت و پاکشان نخواهد کرد و عذاب دردناکى خواهند داشت».
مفهوم این آیه مانند آیه پیشین آن است که تزکیه در قیامت، شامل کسانى نمى شود که احکام خدا را فروخته و در مقابل پول و ریاست، از حکم خدا درمى گذرند.
3. «إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِیها حَرِیرٌ * وَ هُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلى صِراطِ الْحَمِیدِ»؛ حج (22)، آیه 23 و 24.؛ «حقیقت این است که خداوند کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده اند، در باغ ها و [بهشت هایى ] که از زیر [درخت هاى ] آن نهرها روان است، در آورده [و داخل مى گرداند ]در آنجا با دستبندهایى از طلا و مروارید آراسته مى شوند و لباسشان در آنجا از حریر [و پرنیان ]است. [پس از قرار گرفتن در چنین وضعیتى ]هدایت مى شوند به گفتار پاک [و پاکیزه ] و به سوى راه خداى ستوده [و حمید ]هدایت مى گردند».
این آیه به حقایقى اشاره دارد که براى ارباب ذوق، مسحور کننده است. این گفتار و سخن پاکیزه چیست؟ از ابن عباس نقل شده است: هدایت مى شوند به اینکه در بهشت به هر جا که نگاه مى کنند، مى گویند:

«لااله الا اللَّه»

. اما چه گفتنى و چه تبعات و آثارى که پس از این گفتن و خواندن مى آید؟ فقط اهلش مى دانند و بس. از ابن زید نقل شده که به این گفتار پاکیزه،

«اللَّه اکبر»

را نیز اضافه کرده است بحارالانوار، ج 8، ص 91.؛ یعنى، اهل بهشت مداوم

«اللَّه اکبر»

مى گویند و پیش مى روند. رسول اکرم صلى الله علیه وآله وسلم شاهد جمال حق بود و هرچه پیش مى رفت و بیشتر مى رسید، مى فرمود:

«اللَّه اکبر»

، باز بیشتر مى دید و مى یافت که نمى توان خداوند را توصیف کرد و مى فرمود:

«اللَّه اکبر»

.
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق چار تکبیر زدم یکسره بر هرچه که هست

همچنین آیه فوق اشاره دارد که بهشتیان پس از قرار گرفتن در بهشت، به سخن پاکیزه و صراط ستوده، هدایت مى شوند. پس معلوم مى شود که در آنجا راه به خصوصى شروع مى گردد و سیر تکاملى در قیامت ادامه دارد.
اینکه از عوالم بالاتر، خبرهایى به آدمى مى دهند و از بهشت، جهنم، عذاب و نعمت یادآور مى شوند، ولى تصویر چنین مسائلى براى ما مشکل است؛ نشانگر این حقیقت است که ما صلاحیت درک آن نظام ها را هنوز نداریم و باید با حرکت و تکامل، قابلیت ظرفیت ادراک و مشاهده آن عوالم را بیابیم.
در روایتى وارد شده است: «در بهشت درخت هایى است که بر آنها زنگ هایى از نقره قرار دارد؛ هنگامى که بهشتیان مى خواهند و اراده مى کنند سماعى داشته باشند، خداوند نسیمى را از تحت عرش برمى انگیزد تا به آن درختان بوزد و زنگ ها به حرکت درآیند؛ با صداهایى که اگر اهل دنیا آن صداها را بشنوند از طرب مى میرند» بحارالانوار، ج 8، ص 196، ح 183.
.
این درخت ها چیست؟ آیا شجره طوبى است -که اصلش در منزل على علیه السلام است همان، ح 185. یا درختى دیگر؟ این زنگ ها چه زنگى است و آن صداها چه صدایى و آن خواندن ها چه خواندن هایى؟! گویا خواندن ها و آهنگ ها نیز در آنجا طورى است که آدمى را به سوى خدا مى برد؛ نه مانند خواندن هاى دنیوى که انسان را از خدا دور مى کند. هرچه هست اگر به گوش اهل دنیا برسد، به دلیل نداشتن ظرفیت، مى میرند و قالب تهى مى کنند. پس باید حرکت، تحوّل و تکاملى وجود داشته باشد تا بر اثر آن، ظرفیت ادراک و پذیرش آن حقایق بالا و والا را در عوالم حشر بیابیم.
پس معلوم مى شود که تکامل در قیامت براى کسانى که راه توحید، ایمان و طریق عبودیت را طى مى کنند؛ غیر از راه افرادى است که راه انحرافى و ضلالت را در مقابل دارند.
ادامه راه انحراف و گمراهى کفر و شرک، به صورت تکاملى نیست؛ بلکه به این صورت است که صورت هاى باطنى راه باطل و یا راه هاى باطل و ضلالت، به ترتیب عوالم ظاهر گشته و رفته رفته هر چه بیشتر به ورطه هلاکت و جهنم فرو مى افتند.
آیاتى که بر رانده شدن مجرمان به سوى جهنم دلالت دارد، ناظر به همین واقعیت است؛ مانند:
1. «وَ قالُوا یا وَیْلَنا هذا یَوْمُ الدِّینِ هذا یَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ احْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما کانُوا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلى صِراطِ الْجَحِیمِ»؛ صافات (37)، آیات 20 – 23.؛ «[و اهل ضلالت ]مى گویند: اى واى بر [حال ]ما! این روز جزا است؛ این است همان روزى که آن را تکذیب مى کردید [سپس خطاب مى آید به سوى ملائکه ]کسانى را که ستم کرده اند با هم ردیفان شان و آنچه که غیر از خدا پرستیده اند، گردآورید [و جمع کنید ]و به سوى راه [یا راهى که به ]جهنم [منتهى مى شود ]رهبرى شان کنید».
این آیه با صراحت بیان مى کند بعد از حشر و جمع شدن منحرفان، آنان راه پیش گرفته در دنیا و برزخ را دنبال مى کنند! پس معلوم است حرکت در هر نظامى، ادامه دارد و براى اهل ضلالت، این حرکت به صورت فرو رفتن در عمق و باطن ضلالت -که اثرش جهنم و جهنم ها است بروز مى کند.
2. «فَإِنَّهُمْ لآکِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْها لَشَوْباً مِنْ حَمِیمٍ ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِیمِ»؛ همان، آیات 66 – 68.؛ «پس دوزخیان حتماً از آن [میوه هاى درخت زقوم که از قعر آتش سوزان مى روید ]مى خورند و شکم ها را از آن پر مى کنند. سپس ایشان را بر سر آن، آمیغى از آب جوشان است؛ آن گاه بازگشتشان بى گمان به سوى دوزخ و جهنم است».
«شجره زقوم»، درختى است که ریشه اش از اصل جهنم روییده و شاخه و برگش تا این نظام دنیوى کشیده شده است. عمل، فکر، صفت و عقیده بد، گرفتن شاخه اى از این درخت است که انسان را پیش مى برد تا به اصل و ریشه آن -که در عمق جهنم است مى کشاند. صاحبان این اعمال، دائم از میوه هاى این درخت تغذیه و شکم هاى خود را از آن پر مى کنند تا براى پیش رفتن در قدم هاى بعدى، آماده شوند. این مسئله مرحله به مرحله ادامه دارد تا به جهنم -که ریشه درخت زقوم در آنجا قرار دارد رسیده و در عمق آن فرو روند. آیا این جز حرکت اهل ضلالت، چیز دیگرى است؟ خداوند متعال این حقیقت را با الفاظ دنیوى براى من و شما بیان کرده است تا ما با شعاعى از حقایق و احکام عوالم دیگر، آگاه شویم؛ وگرنه آن قدر حقایق و قوانین و آثار آن عوالم ژرف و عمیق است که نه ما ظرفیت درک آن را داریم و نه الفاظ توان بیان آنها را دارند. این آیه، به خوبى بیان مى کند که جهنمیان و گمراهان در اول حشر، در اوایل راهى قرار گرفته و پیش مى روند که تا عمق جهنم ادامه دارد و این دلالت بر حرکت و چگونگى آن در نظام هاى بالا و بالاتر دارد.
بنابر آنچه گذشت سیر تکاملی انسان می تواندتا ابد ادامه یابد اماهمواره انسان ممکن الوجود است وانقلاب ممکن بالذات به واجب بالذات محال است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد