وآنگاه که صحت اصول احراز شد مصداق نبی ازراه معجزه یا نصّ
نبیّ سابق یا دیگر قرائن به اثبات می رسد و را ه آگاهی ما از وقوع
معجزه یا نصّ نبی سابق خبر متواتر است که منطقاً مفید یقین
است و عقلا به آن اعتماد می کنند . البته در مورد پیامبر اسلام
معجزه باقیه ( قرآن کریم ) همچنان موجود است و همه انس و جنّ
را به مبازه مطلبد .
« وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ »(البقرة : 23 )
( و اگر در باره آنچه بر بنده خود[ پیامبر] نازل کرده ایم شک و تردید دارید،( دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را- غیر خدا- براى این کار، فرا خوانید اگر راست مى گویید! )
« قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهیراً» (الإسراء : 88 )
( بگو: «اگر انسانها و پریان(جن و انس) اتفاق کنند که همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد؛ هر چند یکدیگر را(در این کار) کمک کنند. )
وقتی از را تواتر استناد قرآن به پیامبر و ازراه
اعجاز آن، حقانیت پیامبر و خود قرآن اثبات شد،آنگاه
خود قرآن و کلام صحیح السند پیامبر نیز از معیارهای
معرفت دینی خواهد بود .
معیار اخذ صحیح معرفت از قرآن و سنت صحیح السند نیز
عبارتند از :
1 ـ عقل منطقی واستدلال گر مبتنی بر بدیهیّات اولیه
2 ــ قواعد و اصول و ضوابط فهم ، مانند رعایت قواعد زبان عربی ( صرف ، نحو ، لغت ، معانی و بیان و… ) و ضوابط عامّ زبان شناسی
3 ــ منطق استقراء مبنی بر تأیید گرایی نه اثباط گرایی یا ابطال گرایی
4 ــ آشنایی با فن مغالطه نیز برای کشف آسیب های معرفت دینی الزامی است .
5 ــ فنّ رجال ودرایه و علم حدیث و تاریخ و… نیز برای احراز سند احادیث و شناخت شأن نزولها و شناخت اقسام احادیث ومیزان اعتبار آنها لازم است .