کعبه در قرآن سه نام دارد: 1) کعبه: در وجه این تسمیه گویند. که این نام دلالت بر برجستگى و علو مى کند. به برآمدگى روى پا نیز «کعب»گویند زیرا بر مچ پا علو و اشراف دارد و چون این خانه شریف ترین خانه ها بر روى زمین است کعبه نام گرفت.
2) مسجد الحرام: به نظر برخى مانند قتاده مقصود از مسجدالحرام حرم است که بر مسجد احاطه دارد(تفسیرکشاف ج2 ص437 و تفسیر فخر رازى ج20 ص146) .
3) بیت العتیق: وجه تسمیه آن این است که «عتق»به معناى آزاد و رها ساختن است و خداوند این خانه را از قیدتملک هر آفریده اى رها ساخته است . نیز مى گویند: این خانه عتیق خوانده مى شود از آن رو که خداى تعالى زائران آنرا از آتش دوزخ رها و آزاد ساخته است.
در بعضى از روایات آمده است که چون آدم به زمین فرود آمداز وحشت شکایت کرد خداى تعالى او را به ساختنکعبه و طواف آن فرمان داد و تا روزگار نوح(ع) آن خانه بر جاى بود وهنگامى که پروردگار جهان طوفان فرستاد خانه راتا آسمان هفتم بالا برد و در مقابل موضع کعبه قرار داد و فرشتگان کنار آن خانه به عبادت مى پرداختند و هر روز هفتادهزار فرشته بر آن در مى آورند. بعد از طوفان موضع کعبه ویران شد و پنهان ماند تا خداى سبحان جبرئیل را به سوىابراهیم(ع) فرستاد و او را به جاى آن. راهنمائى کرد و فرمان داد تا آن خانه را بنا کند.(تاریخ مکه دکتر محمد هادىامینى ترجمه مهدى آخوندى ص17). در سال 1039 ه . ق . بناى کعبه بر اثر سیل ویران و در سال 1040 توسطسلطان مراد تجدید بنا گردید.
تاریخ تجدید بناى کعبه در ضمن اشعارى چنین آمده: «کعبه درخشان و تابان را ده نفر بناکرده اند که نام آنان چنین است: فرشتگان الهى آدم و فرزندانش ابراهیم خلیل عمالقه جرهم قصى ابن زبیر حجاج وآخرین آنان از عثمانیان مراد است» (همان مدرک ها ص112) لیکن مدارک تاریخى دیگرى تجدید بناى آن را به فقیهشهید میرزین العابدین حسینى کاشانى منسوب مى دانند. توضیج بیشتر: کعبه در طول تاریخ بارها دچار آسیب شده و از نو ساخته شده است.
اولین کسی که کعبه را ساخت حضرت آدم بود. پس از حضرت آدم توسط پسر حضرت آدم شیث مرمت شد. پس از سال ها کعبه تخریب شد و حضرت ابراهیم آن را از نو ساخت. پس از آن کعبه آسیب دید و قصی بن کلاب جد چهارم پیامبر آن را تعمیر کرد. در آن زمان که پیامبر اسلام 35 سال داشتند، کعبه را سیل از بین برد و دوباره از نوساخته شد و پیامبر اسلام حجرالاسود را نصب کرد. در سال 63 در اثر حمله نیروهای یزیدی کعبه آسیب دید و در سال 64 خرابی ها و آسیب های رسیده به کعبه را تعمیر کردند.
در سال 73 هجری قمری در زمان حجاج در پی حمله نیروهای حجاج برای سرکوبی عبدالله بن زبیر کعبه تخریب شد و به دستور عبدالملک کعبه از نو ساخته شد و حجرالاسود را امام سجاد(ع) نصب کرد (حجر الاسود، نوشته میرزا محمد کاظمینی، ص 51 به بعد). در این تحولات و تخریب ها حجرالاسود و مقام ابراهیم را حفظ می کردند و اگر گم می شدند آنها را پیدا می کردند وگرنه مصالح ساختمانی معمولی کعبه بارها عوض شده است. برای آگاهی بیشتر ر.ک: آثار اسلامی مکه و مدینه، جعفریان.
===================
قدس عبادتگاه تمام ادیان ابراهیمی بوده و در طول تاریخ به خصوص در هزاره اخیر محل سکونت مسیحیان، یهودیان و مسلمانان بوده است و همه گان به صورت مسالمت آمیز در کنار هم می زیستند. با توجه به پرسش شما تاریخچه این مرکز عبادی را تقدیم می کنیم:
حدود 2500 سال قبل از میلاد مسیح، چند قبیلة عربی به منطقة فلسطین کنونی مهاجرت کردند که کنعانیان نامیده شدند. قبیلة مهم آنان (یبوس) بود که در شهر قدس ساکن شدند و یکی از اسامی معروف شهر قدس نیز(یبوس) است.[1] این شهر بعدها به (اور سالم) تغییر نام یافت.[2]
کتابهای مذهبی یهود (بنی اسرائیل) نشان می دهد که آنان دو هزار سال بعد از بنای اور سالم توسط کنعانیون، از مصر به سوی سینا و فلسطین هجرت کردند. پس از سرگردانی یک نسل کامل از آنان در صحرای سینا ـ به خاطر نافرمانی از حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ[3] بعد از رحلت حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ به رهبری یوشع ـ علیه السّلام ـ به ساحل رود اردن رسیده و به شهر اریحا وارد شدند و ساکنان عربِ آنجا را از مرد و زن، کودک و پیر و حتی حیوانات را کشتند که در کتاب عهد عتیق نیز آمده است.[4]
حدود هزار سال قبل از میلاد، عبرانیون که در آنجا مسکن گزیده بودند به رهبری داود ـ علیه السّلام ـ سرکوب شده و یهود بر آنجا مستولی شد و نام شهر را به(شهر داود) تغییر نام دادند. در ادامة حکومت و پس از مرگ سلیمان ـ علیه السّلام ـ اختلاف بین یهود بالا گرفت که در این میان به پیروزی گروهی بنام فلسطینیون انجامید و نسل قوم یهود از این سرزمین منقرض شد.[5]
در سال 921 قبل از میلاد مورد هجوم آشوری ها[6] و در سال 597 قبل از میلاد مورد هجوم کلدانیها به رهبری
بخت النصر واقع شد.[7] بعد از مغلوب شدن بابل به دست کوروش، بر فلسطین هم غالب شده و فلسطینی ها اظهار اطاعت کردند. او به یهودیانی که در زمان بخت النصر اجباراً به بابل رفته بودند اجازة مراجعت داده و شهر قدس را به نام اولیة خود یعنی اورسالم برگردانید.[8]
پادشاه یونان (اسکندر مقدونی) فارسیان(کوروش) را شکست داده و بعد از تصرف سوریه و غزه وارد شهر قدس شد. بعد از مرگ او نیز این شهر به تصرف مصر، و مدتی بعد به تصرف سوریه درآمد.[9]
بعد از تسلط روم بر بیت المقدس ظهور حضرت مسیح ـ علیه السّلام ـ پیش آمد که بزرگان یهود آن حضرت را گرفته و بعد از محاکمه، به دار آویختند (طبق نظر ایشان). البته قرآن غیر از این را بیان می کند که حق هم همان است.[10]
در زمان (نیرون) قیصر روم، یهودیان قیام کردند ولی او شهر قدس را محاصره کرده و به کمک عربها، فلسطین را در سال70 میلادی تصرف کرد و به موجودیت آنان خاتمه داد و مقرر شد که ساکنان قدس فقط از مسیحیان یونانی باشند.[11]
بعد از ظهور اسلام در سال 636 میلادی(15 هـ .ق) نیروهای مسلمان پس از فتح شام، شهر قدس را محاصره کردند؛ ولی چون قبلة نخستین مسلمانان، مکان مقدس بود بدون خونریزی و با امضای امان نامه ای وارد شهر شده و در وقت نماز در جای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ که از آنجا معراج کرده بودند و حالا(مسجد الصخرة) نامیده می شود نماز خواندند و نام شهر را بیت المقدس گذاشتند.[12] در سال 1059 میلادی به تحریک پاپ اوربن، نصاری اروپا به سوی بیت المقدس حرکت کردند و با شکست دادن مصریان که در زمان مأمون حاکم آنجا شده بودند شهر را تصرف کرده و همة اهل شهر را کشتند.
چنان که به نقل مورخان مسیحی هفتاد هزار مسلمان ساکن شهر قتل عام شدند.[13] در سال 1187 میلادی (583 هـ .ق) صلاح الدین ایوبی به آنجا لشکر کشی نموده و شهر را تصرف کرد و نهایت رأفت را با مردم روا داشت. اجازه تخریب هیچ عبادتگاهی را نداد و به تجدید بنای مساجد ویران پرداخت.[14] در کشاکش تاریخ جنگهایی برای سلطه بر آنجا صورت می گرفت تا اینکه در سال 1920 میلادی با وجود و جهة عربی مردم، به توطئة انگلیس، فردی بنام(سموئیل) که یهودی بود بر شهر حاکم شد. او شرایط سیاسی، اقتصادی و دارایی را طوری قرار داد که به ایجاد وطن ملی یهود انجامید. زبان عبری را رسمی کرد، اراضی اعراب را با بهانه های مختلف مصادره کرد و کم کم مرزهای فلسطین را برای مهاجرت یهودیان گشود تا اینکه منجر به تأسیس دولت یهود، بطور رسمی شد.
بنابراین معلوم شد که یهود ساکنان اصلی فلسطین نبوده و فقط بعد از دو هزار سال از تأسیس این شهر چند صباحی در آن مسکن گزیده اند.[15] حال این اتحاد مسلمانان است که می تواند بیت المقدس را به دارالاسلام بازگرداند. و نیز هیچ حقّی از نظر دینی و مذهبی هم نسبت به ملکیت قدس ندارند چون دین حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ منسوخ گردیده است.
بیت المقدس از نظر اعتقادات و علایق مذهبى جایگاه والایى دارد. سه دین بزرگ اسلام، مسیحیت و یهود براى آن موقعیت ویژه اى قائل هستند. به اعتقاد یهود هیکل و عبادتگاه حضرت سلیمان در آن بوده است پیامبر بزرگ الهى حضرت عیسى در آنجا حضور یافته و خطابه هایى القاء نموده است. پیامبر عظیم الشأن اسلام از آن پایگاه به آسمان معراج نموده است و …. از نظر تاریخى نیز بیت المقدس سمبل سرزمین فلسطین مقدس و مظلوم است و خاطره اشغال و ظلم و ستمى که صهیونیست ها در حق مردم فلسطین روا داشته اند، مى باشد. بیت المقدس رمز و سمبل آزادى و آزادگى و استقلال براى ملت فلسطین و سمبل پایدارى اسلام و مسلمین از منظر مسلمانان جهان است.
منابع برای مطالعة بیشتر:
1. سرگذشت فلسطین یا کارنامة سیاه استعمار، اکرم زعیتر، مترجم: علی اکبر هاشمی رفسنجانی، 1362، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
2. تاریخ بیت المقدس و مسئلة فلسطین، سید هادی خسرو شاهی، 1354، تهران.
3. بیت المقدس و تحول قبله، حاج میرزا خلیل کمره ای، 1335، تهران.
4. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، 1375، دارالکتب الاسلامیه تهران.
5. تفسیر کاشف، عبدالکریم، بی آزار شیرازی، سید محمد باقر حجتی، 1372، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
[1] . سرگذشت فلسطین، ص 32، اکرم زعیتر، مترجم: علی اکبر هاشمی رفسنجانی ، 1362، دفتر تبلیغات اسلامی قم.
[2] . تاریخ بیت المقدس و مسئله فلسطین، ص 7، سید هادی خسروشاهی، 1354.
[3] . به آیات 20 تا 26 سورة مائده و تفاسیر مراجعه شود.
[4] . تاریخ بیت المقدس و مسئلة فلسطین، ص 9.
[5] . سرگذشت فلسطین، ص 39.
[6] . سرگذشت فلسطین، ص 43.
[7] . سرگذشت فلسطین، ص 43.
[8] . تاریخ بیت المقدس، ص 12.
[9] . سرگذشت فلسطین، ص 45.
[10] . به آیات 157 و 158 سورة نساء و تفاسیر مراجعه شود.
[11] . سرگذشت فلسطین، ص 51 ـ 47.
[12] . تاریخ بیت المقدس، ص 17 ـ 15.
[13] . تاریخ بیت المقدس، ص 23 ـ 21.
[14] . سرگذشت فلسطین، ص 68 ـ 66.
[15] . سرگذشت فلسطین، ص 71.
2) مسجد الحرام: به نظر برخى مانند قتاده مقصود از مسجدالحرام حرم است که بر مسجد احاطه دارد(تفسیرکشاف ج2 ص437 و تفسیر فخر رازى ج20 ص146) .
3) بیت العتیق: وجه تسمیه آن این است که «عتق»به معناى آزاد و رها ساختن است و خداوند این خانه را از قیدتملک هر آفریده اى رها ساخته است . نیز مى گویند: این خانه عتیق خوانده مى شود از آن رو که خداى تعالى زائران آنرا از آتش دوزخ رها و آزاد ساخته است.
در بعضى از روایات آمده است که چون آدم به زمین فرود آمداز وحشت شکایت کرد خداى تعالى او را به ساختنکعبه و طواف آن فرمان داد و تا روزگار نوح(ع) آن خانه بر جاى بود وهنگامى که پروردگار جهان طوفان فرستاد خانه راتا آسمان هفتم بالا برد و در مقابل موضع کعبه قرار داد و فرشتگان کنار آن خانه به عبادت مى پرداختند و هر روز هفتادهزار فرشته بر آن در مى آورند. بعد از طوفان موضع کعبه ویران شد و پنهان ماند تا خداى سبحان جبرئیل را به سوىابراهیم(ع) فرستاد و او را به جاى آن. راهنمائى کرد و فرمان داد تا آن خانه را بنا کند.(تاریخ مکه دکتر محمد هادىامینى ترجمه مهدى آخوندى ص17). در سال 1039 ه . ق . بناى کعبه بر اثر سیل ویران و در سال 1040 توسطسلطان مراد تجدید بنا گردید.
تاریخ تجدید بناى کعبه در ضمن اشعارى چنین آمده: «کعبه درخشان و تابان را ده نفر بناکرده اند که نام آنان چنین است: فرشتگان الهى آدم و فرزندانش ابراهیم خلیل عمالقه جرهم قصى ابن زبیر حجاج وآخرین آنان از عثمانیان مراد است» (همان مدرک ها ص112) لیکن مدارک تاریخى دیگرى تجدید بناى آن را به فقیهشهید میرزین العابدین حسینى کاشانى منسوب مى دانند. توضیج بیشتر: کعبه در طول تاریخ بارها دچار آسیب شده و از نو ساخته شده است.
اولین کسی که کعبه را ساخت حضرت آدم بود. پس از حضرت آدم توسط پسر حضرت آدم شیث مرمت شد. پس از سال ها کعبه تخریب شد و حضرت ابراهیم آن را از نو ساخت. پس از آن کعبه آسیب دید و قصی بن کلاب جد چهارم پیامبر آن را تعمیر کرد. در آن زمان که پیامبر اسلام 35 سال داشتند، کعبه را سیل از بین برد و دوباره از نوساخته شد و پیامبر اسلام حجرالاسود را نصب کرد. در سال 63 در اثر حمله نیروهای یزیدی کعبه آسیب دید و در سال 64 خرابی ها و آسیب های رسیده به کعبه را تعمیر کردند.
در سال 73 هجری قمری در زمان حجاج در پی حمله نیروهای حجاج برای سرکوبی عبدالله بن زبیر کعبه تخریب شد و به دستور عبدالملک کعبه از نو ساخته شد و حجرالاسود را امام سجاد(ع) نصب کرد (حجر الاسود، نوشته میرزا محمد کاظمینی، ص 51 به بعد). در این تحولات و تخریب ها حجرالاسود و مقام ابراهیم را حفظ می کردند و اگر گم می شدند آنها را پیدا می کردند وگرنه مصالح ساختمانی معمولی کعبه بارها عوض شده است. برای آگاهی بیشتر ر.ک: آثار اسلامی مکه و مدینه، جعفریان.
===================
قدس عبادتگاه تمام ادیان ابراهیمی بوده و در طول تاریخ به خصوص در هزاره اخیر محل سکونت مسیحیان، یهودیان و مسلمانان بوده است و همه گان به صورت مسالمت آمیز در کنار هم می زیستند. با توجه به پرسش شما تاریخچه این مرکز عبادی را تقدیم می کنیم:
حدود 2500 سال قبل از میلاد مسیح، چند قبیلة عربی به منطقة فلسطین کنونی مهاجرت کردند که کنعانیان نامیده شدند. قبیلة مهم آنان (یبوس) بود که در شهر قدس ساکن شدند و یکی از اسامی معروف شهر قدس نیز(یبوس) است.[1] این شهر بعدها به (اور سالم) تغییر نام یافت.[2]
کتابهای مذهبی یهود (بنی اسرائیل) نشان می دهد که آنان دو هزار سال بعد از بنای اور سالم توسط کنعانیون، از مصر به سوی سینا و فلسطین هجرت کردند. پس از سرگردانی یک نسل کامل از آنان در صحرای سینا ـ به خاطر نافرمانی از حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ[3] بعد از رحلت حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ به رهبری یوشع ـ علیه السّلام ـ به ساحل رود اردن رسیده و به شهر اریحا وارد شدند و ساکنان عربِ آنجا را از مرد و زن، کودک و پیر و حتی حیوانات را کشتند که در کتاب عهد عتیق نیز آمده است.[4]
حدود هزار سال قبل از میلاد، عبرانیون که در آنجا مسکن گزیده بودند به رهبری داود ـ علیه السّلام ـ سرکوب شده و یهود بر آنجا مستولی شد و نام شهر را به(شهر داود) تغییر نام دادند. در ادامة حکومت و پس از مرگ سلیمان ـ علیه السّلام ـ اختلاف بین یهود بالا گرفت که در این میان به پیروزی گروهی بنام فلسطینیون انجامید و نسل قوم یهود از این سرزمین منقرض شد.[5]
در سال 921 قبل از میلاد مورد هجوم آشوری ها[6] و در سال 597 قبل از میلاد مورد هجوم کلدانیها به رهبری
بخت النصر واقع شد.[7] بعد از مغلوب شدن بابل به دست کوروش، بر فلسطین هم غالب شده و فلسطینی ها اظهار اطاعت کردند. او به یهودیانی که در زمان بخت النصر اجباراً به بابل رفته بودند اجازة مراجعت داده و شهر قدس را به نام اولیة خود یعنی اورسالم برگردانید.[8]
پادشاه یونان (اسکندر مقدونی) فارسیان(کوروش) را شکست داده و بعد از تصرف سوریه و غزه وارد شهر قدس شد. بعد از مرگ او نیز این شهر به تصرف مصر، و مدتی بعد به تصرف سوریه درآمد.[9]
بعد از تسلط روم بر بیت المقدس ظهور حضرت مسیح ـ علیه السّلام ـ پیش آمد که بزرگان یهود آن حضرت را گرفته و بعد از محاکمه، به دار آویختند (طبق نظر ایشان). البته قرآن غیر از این را بیان می کند که حق هم همان است.[10]
در زمان (نیرون) قیصر روم، یهودیان قیام کردند ولی او شهر قدس را محاصره کرده و به کمک عربها، فلسطین را در سال70 میلادی تصرف کرد و به موجودیت آنان خاتمه داد و مقرر شد که ساکنان قدس فقط از مسیحیان یونانی باشند.[11]
بعد از ظهور اسلام در سال 636 میلادی(15 هـ .ق) نیروهای مسلمان پس از فتح شام، شهر قدس را محاصره کردند؛ ولی چون قبلة نخستین مسلمانان، مکان مقدس بود بدون خونریزی و با امضای امان نامه ای وارد شهر شده و در وقت نماز در جای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ که از آنجا معراج کرده بودند و حالا(مسجد الصخرة) نامیده می شود نماز خواندند و نام شهر را بیت المقدس گذاشتند.[12] در سال 1059 میلادی به تحریک پاپ اوربن، نصاری اروپا به سوی بیت المقدس حرکت کردند و با شکست دادن مصریان که در زمان مأمون حاکم آنجا شده بودند شهر را تصرف کرده و همة اهل شهر را کشتند.
چنان که به نقل مورخان مسیحی هفتاد هزار مسلمان ساکن شهر قتل عام شدند.[13] در سال 1187 میلادی (583 هـ .ق) صلاح الدین ایوبی به آنجا لشکر کشی نموده و شهر را تصرف کرد و نهایت رأفت را با مردم روا داشت. اجازه تخریب هیچ عبادتگاهی را نداد و به تجدید بنای مساجد ویران پرداخت.[14] در کشاکش تاریخ جنگهایی برای سلطه بر آنجا صورت می گرفت تا اینکه در سال 1920 میلادی با وجود و جهة عربی مردم، به توطئة انگلیس، فردی بنام(سموئیل) که یهودی بود بر شهر حاکم شد. او شرایط سیاسی، اقتصادی و دارایی را طوری قرار داد که به ایجاد وطن ملی یهود انجامید. زبان عبری را رسمی کرد، اراضی اعراب را با بهانه های مختلف مصادره کرد و کم کم مرزهای فلسطین را برای مهاجرت یهودیان گشود تا اینکه منجر به تأسیس دولت یهود، بطور رسمی شد.
بنابراین معلوم شد که یهود ساکنان اصلی فلسطین نبوده و فقط بعد از دو هزار سال از تأسیس این شهر چند صباحی در آن مسکن گزیده اند.[15] حال این اتحاد مسلمانان است که می تواند بیت المقدس را به دارالاسلام بازگرداند. و نیز هیچ حقّی از نظر دینی و مذهبی هم نسبت به ملکیت قدس ندارند چون دین حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ منسوخ گردیده است.
بیت المقدس از نظر اعتقادات و علایق مذهبى جایگاه والایى دارد. سه دین بزرگ اسلام، مسیحیت و یهود براى آن موقعیت ویژه اى قائل هستند. به اعتقاد یهود هیکل و عبادتگاه حضرت سلیمان در آن بوده است پیامبر بزرگ الهى حضرت عیسى در آنجا حضور یافته و خطابه هایى القاء نموده است. پیامبر عظیم الشأن اسلام از آن پایگاه به آسمان معراج نموده است و …. از نظر تاریخى نیز بیت المقدس سمبل سرزمین فلسطین مقدس و مظلوم است و خاطره اشغال و ظلم و ستمى که صهیونیست ها در حق مردم فلسطین روا داشته اند، مى باشد. بیت المقدس رمز و سمبل آزادى و آزادگى و استقلال براى ملت فلسطین و سمبل پایدارى اسلام و مسلمین از منظر مسلمانان جهان است.
منابع برای مطالعة بیشتر:
1. سرگذشت فلسطین یا کارنامة سیاه استعمار، اکرم زعیتر، مترجم: علی اکبر هاشمی رفسنجانی، 1362، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
2. تاریخ بیت المقدس و مسئلة فلسطین، سید هادی خسرو شاهی، 1354، تهران.
3. بیت المقدس و تحول قبله، حاج میرزا خلیل کمره ای، 1335، تهران.
4. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، 1375، دارالکتب الاسلامیه تهران.
5. تفسیر کاشف، عبدالکریم، بی آزار شیرازی، سید محمد باقر حجتی، 1372، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
[1] . سرگذشت فلسطین، ص 32، اکرم زعیتر، مترجم: علی اکبر هاشمی رفسنجانی ، 1362، دفتر تبلیغات اسلامی قم.
[2] . تاریخ بیت المقدس و مسئله فلسطین، ص 7، سید هادی خسروشاهی، 1354.
[3] . به آیات 20 تا 26 سورة مائده و تفاسیر مراجعه شود.
[4] . تاریخ بیت المقدس و مسئلة فلسطین، ص 9.
[5] . سرگذشت فلسطین، ص 39.
[6] . سرگذشت فلسطین، ص 43.
[7] . سرگذشت فلسطین، ص 43.
[8] . تاریخ بیت المقدس، ص 12.
[9] . سرگذشت فلسطین، ص 45.
[10] . به آیات 157 و 158 سورة نساء و تفاسیر مراجعه شود.
[11] . سرگذشت فلسطین، ص 51 ـ 47.
[12] . تاریخ بیت المقدس، ص 17 ـ 15.
[13] . تاریخ بیت المقدس، ص 23 ـ 21.
[14] . سرگذشت فلسطین، ص 68 ـ 66.
[15] . سرگذشت فلسطین، ص 71.