دغدغه شما دانشجوی عزیز در دفاع منطقی و صحیح از اصول و ارزشهای نظام اسلامی ، ستودنی و قابل تقدیر است . هر فرد ایرانى خصوصا دانشجویان عزیز که خود را نسبت به حفظ نظام مقدس جمهورى اسلامى ایران و ارزش هاى الهى متعهد و مسئول مى بیند و دغدغه دفاع از آن را دارد لازم است که:
اولاً، درباره موضوعاتى که در جامعه و محیط دانشگاهى مورد بحث قرار مى گیرد، اطلاعات و معلومات در حدّ کافى داشته باشد، تاریخ و تئوریها و رهیافتهاى گوناگون فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و… در مورد انقلاب اسلامى، حوادث مهم دوران انقلاب و بعد از آن، شخصیت ها و گروه هاى فعال و تأثیرگذار در عرصه سیاسى کشور، افکار و عقاید آنان و… را به خوبى بشناسد تا بتواند در مواقع نیاز با منطق و دلیل و مدرک به صورت مستدل از انقلاب دفاع نماید. و این کار نیازمند مطالعات گسترده منابع معتبرى که در این زمینه ها نوشته شده، مى باشد.
ثانیا: علاوه بر آمادگى هاى علمى، هر وقت شبهه یا مسأله اى را کسى مطرح کرد که مورد قبول و پسند شما نبود، هیچ وقت عصبانى نشوید بلکه در کمال خونسردى و خوشرویى از طرف مقابل مدرک و مستند ادعایش را بخواهید و سعى کنید طرف مقابل را کاملاً حلاّجى کرده و به سؤال بکشانید که منظور شما چیست؟ و بالفرض چنین باشد و با سند و مدرک ثابت نمایید در فلان مساله کوتاهی شده یا شخصی مقصر است ، چه چیزی را می خواهید اثبات نمایید ؟ چه هدفى را دارید؟ وچه راه حلی را پیشنهادمی نمایید ؟ آیا با اثبات هر نقطه ضعف می توان هر گونه نتیجه ای را گرفت ؟ و… زیرا اکثر شبهاتى، که در جامعه مطرح مى شود ناشى از عدم فهم دقیق آن مسأله براى گوینده آن مى باشد یعنى آن فرد بر اساس برداشتهاى ذهنى خود شبهه را مطرح مى کند. که با کمى سؤال و حلاجی به چالش کشیده شده ودر ادعایش سست مى شود.
ثالثاً : مخالفان و یا منتقدان نظام، بر چند دسته اند: برخى به خاطر بى دینى با نظام مخالف اند و برخى دیگر نیز با وجود آن که از زمره متدینین هستند، نسبت به نظام دیدگاه خاصى دارند. این گروه نیز یکسان نیستند؛ برخى به خاطر دیدگاه هاى خاص خود مسأله دار هستند که در این موارد بایستى با ریشه یابى، علت را دریافت و با منطق و حسن برخورد، سعى در رفع شبهه از اذهان آنان نمود و در برخى از موارد نیز با قبول اشکالات، از کلیت نظام و اهداف و خدمات آن دفاع کرد. اگر احتمال مى دهید که امر به معروف و نهى از منکر در وى تأثیر داشته باشد، لازم است که وى را ارشاد نمایید، ولى اگر امیدى به اصلاح ندارید و ترس داشته باشید که رفت و آمد و همنشینى با ایشان در اخلاق و رفتار شما تأثیر سوء داشته باشد، سزاوار است که از ادامه مجالست و همنشینى با وى خوددارى کنید. صحبت هاى بى جا نیز گر چه چیز لغوى است، ولى تا وقتى که همراه با غیبت، دروغ، توهین، تمسخر و فحش نباشد حرام نیست.
رابعاً: ایجاد درگیرى میان طرفداران گروه هاى سیاسى و نیروهاى انقلاب و بسیج و اهانت به مقدسات و شخصیت هاى نظام یکى از اهداف دشمنان نظام اسلامى مى باشد که باید با کمال خونسردى در دام دشمن نیافتاد.
رهبر معظم انقلاب اسلامى مى فرمایند: «اگر یک چیزى که خون شما را به جوش مى آورد مثلاً فرض کنید اهانت به رهبرى کردند، باز هم باید صبر و سکوت کنید. اگر عکس من را هم آتش زدند و یا پاره کردند باید سکوت کنید. نیرویتان را براى آن روزى که کشور به آن نیازمند است براى آن روزى که نیروى جوان و مؤمن و حزب اللهى باید در مقابله با دشمن بایستد حفظ کنید»، (روزنامه جمهورى اسلامى، 22 تیر 78، ص 2).
همچنین معظم له در جاى دیگرى مى فرمایند: «بعضى ها گفته اند که ما اقدام مى کنیم، مجازات مى کنیم؛ ابدا! در جمهورى اسلامى، این کار به مسؤولان مربوط است… اگر کسى احساساتى هم دارد، آن احساسات پیش خداى متعال قطعا اجر خواهد داشت؛ اما اگر عمل و اقدامى برخلاف موازین باشد – از آحاد مردم – یقینا پیش خدا هم اجرى ندارد. من هم که حالا نهى کردم غیر از حرمت قانونى، حرمت شرعى نیز پیدا کرد، مراقب باشید… کسى حق ندارد یک وقت کار نسنجیده اى انجام بدهد»، (روزنامه جمهورى اسلامى، 10 مهر 78، ص 13).
اصولاً« یکی از تاکتیک های دشمنان و مخالفان اسلام و انقلاب طرح سوال و شبهه افکنی نسبت به ارکان اسلام و نظام است و قویترین حربه دفاعی این انقلاب و موثرترین اسلحه پیشرفت آن، ایمان ملت به نیروی خویش و بازگشت به ارزشهای اصیل اسلامی و پاسخ گویی به شبهات و شایعاتی است که دشمن می پراکند. غرب_منظور تمام ابر قدرتهاست_ از یک چیز وحشت دارد و آن، بیداری خلق مسلمان است. اگر شرق بیدار شود و خود اسلامی خود را کشف کند، در آن صورت حتی بمب اتمی هم از پس این نیروی عظیم، این توده به پا خاسته بر نخواهد آمد. راه این بیداری، آشنایی با تاریخ، فرهنگ و ایدئولوژی خودمان است.
در یکی از کنفرانسها، بعد از تمام شدن صحبت، دانشجویی پرسید اگر اسلام به عنوان یک ایدئولوژی قادر بود ملت را نجات دهد و تمدنی به وجود آورد، چرا در طول چهارده قرن، چنین کاری انجام نداد؟ در جواب او گفتم، به دلیل همین بی خبری من و شما از تاریخ اسلام. همین که شما و امثال شما نمی دانند که اسلام، یکی از عظیم ترین تمدن های تاریخ بشر را در طی پنج قرن به وجود آورده؛ از جمله عوامل عقیم ماندن این فرهنگ است. اگر ملت ما با فرهنگ اصیل خود قطع ارتباط نکرده بود، محال بود اینچنین زیر بار سلطه ابر قدرتها برود. تمام تلاش کشورهای استعمارگر، در بریدن و پاره کردن بندهای وابستگی فرهنگی یک ملت به میراثهای فرهنگی خویش است.
من به آن برادر دانشجو گفتم که اگر اسلام در طول تاریخ و در بدو ظهور خود، هیچ تمدنی ایجاد نکرده بود، حرف شما صحیح می بود؛ اما ما پنج قرن بر جهان، سیادت علمی و فرهنگی داشتیم؛ تا آنجا که اروپای امروز، خود را مدیون تمدن و فرهنگ اسلامی می داند.
پیروزی نهضت ما در آینده، بستگی به ایمان به خود و احیای ارزشهای اصیل اسلامی دارد. اگر راه خود را براساس معیارهای اسلامی دنبال کنیم و مقاصد و معایب را تنها بر اساس ضوابط اسلامی از میان برداریم، و صبر و تقوای اسلامی داشته باشیم و روحیه جهاد، امر به معروف و نهی از منکر اسلامی در ما زنده باشد، در آن صورت، پیروزی ما قطعی خواهد بود.
به گمان من، وقت آن رسیده که ندای بازگشت به فرهنگ اصیل اسلامی، نه تنها در جامعه ما، که در سراسر کشورهای اسلامی طنین انداز شود و در آن صورت، دور نخواهد بود که صدای شکستن زنجیرهای بندگی و بردگی را بشنویم و شاهد اقتدار دوباره ملل مسلمان باشیم. »(پیرامون انقلاب اسلامی، صص 122، 123 و 124.)
خامساً: قبل از دست زدن به هر کارى و یا ارائه هر پاسخ عجولانه اى، ابتدا خداوند متعال را در نظر گرفته و از او استعانت بجویید و خوب بیاندیشید که مبادا با مسلط شدن خشم و غضب بر شما، ناخواسته آب در آسیاب دشمنان ریخته و مسأله اى را که مى شد با خوشرویى و پاسخ هاى منطقى حل کرده و به تقویت نظام اسلامى و وحدت دانشجویان کمک نمود را به ضد آن مبدل کرد.
برادر گرامی در زمینه سوالات و شبهاتی که القا می شود و به ظاهرمستند هم هستند، می توانید با ما تماس بگیرید و سوالات خود را در سایت درج کنید تا ما هم بتوانیم به سهم خود در پاسخ گویی به این القائات کمک کنیم و در حد توان به تقویت جوانان متعهدی چون شما بپردازیم.
اولاً، درباره موضوعاتى که در جامعه و محیط دانشگاهى مورد بحث قرار مى گیرد، اطلاعات و معلومات در حدّ کافى داشته باشد، تاریخ و تئوریها و رهیافتهاى گوناگون فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، سیاسى و… در مورد انقلاب اسلامى، حوادث مهم دوران انقلاب و بعد از آن، شخصیت ها و گروه هاى فعال و تأثیرگذار در عرصه سیاسى کشور، افکار و عقاید آنان و… را به خوبى بشناسد تا بتواند در مواقع نیاز با منطق و دلیل و مدرک به صورت مستدل از انقلاب دفاع نماید. و این کار نیازمند مطالعات گسترده منابع معتبرى که در این زمینه ها نوشته شده، مى باشد.
ثانیا: علاوه بر آمادگى هاى علمى، هر وقت شبهه یا مسأله اى را کسى مطرح کرد که مورد قبول و پسند شما نبود، هیچ وقت عصبانى نشوید بلکه در کمال خونسردى و خوشرویى از طرف مقابل مدرک و مستند ادعایش را بخواهید و سعى کنید طرف مقابل را کاملاً حلاّجى کرده و به سؤال بکشانید که منظور شما چیست؟ و بالفرض چنین باشد و با سند و مدرک ثابت نمایید در فلان مساله کوتاهی شده یا شخصی مقصر است ، چه چیزی را می خواهید اثبات نمایید ؟ چه هدفى را دارید؟ وچه راه حلی را پیشنهادمی نمایید ؟ آیا با اثبات هر نقطه ضعف می توان هر گونه نتیجه ای را گرفت ؟ و… زیرا اکثر شبهاتى، که در جامعه مطرح مى شود ناشى از عدم فهم دقیق آن مسأله براى گوینده آن مى باشد یعنى آن فرد بر اساس برداشتهاى ذهنى خود شبهه را مطرح مى کند. که با کمى سؤال و حلاجی به چالش کشیده شده ودر ادعایش سست مى شود.
ثالثاً : مخالفان و یا منتقدان نظام، بر چند دسته اند: برخى به خاطر بى دینى با نظام مخالف اند و برخى دیگر نیز با وجود آن که از زمره متدینین هستند، نسبت به نظام دیدگاه خاصى دارند. این گروه نیز یکسان نیستند؛ برخى به خاطر دیدگاه هاى خاص خود مسأله دار هستند که در این موارد بایستى با ریشه یابى، علت را دریافت و با منطق و حسن برخورد، سعى در رفع شبهه از اذهان آنان نمود و در برخى از موارد نیز با قبول اشکالات، از کلیت نظام و اهداف و خدمات آن دفاع کرد. اگر احتمال مى دهید که امر به معروف و نهى از منکر در وى تأثیر داشته باشد، لازم است که وى را ارشاد نمایید، ولى اگر امیدى به اصلاح ندارید و ترس داشته باشید که رفت و آمد و همنشینى با ایشان در اخلاق و رفتار شما تأثیر سوء داشته باشد، سزاوار است که از ادامه مجالست و همنشینى با وى خوددارى کنید. صحبت هاى بى جا نیز گر چه چیز لغوى است، ولى تا وقتى که همراه با غیبت، دروغ، توهین، تمسخر و فحش نباشد حرام نیست.
رابعاً: ایجاد درگیرى میان طرفداران گروه هاى سیاسى و نیروهاى انقلاب و بسیج و اهانت به مقدسات و شخصیت هاى نظام یکى از اهداف دشمنان نظام اسلامى مى باشد که باید با کمال خونسردى در دام دشمن نیافتاد.
رهبر معظم انقلاب اسلامى مى فرمایند: «اگر یک چیزى که خون شما را به جوش مى آورد مثلاً فرض کنید اهانت به رهبرى کردند، باز هم باید صبر و سکوت کنید. اگر عکس من را هم آتش زدند و یا پاره کردند باید سکوت کنید. نیرویتان را براى آن روزى که کشور به آن نیازمند است براى آن روزى که نیروى جوان و مؤمن و حزب اللهى باید در مقابله با دشمن بایستد حفظ کنید»، (روزنامه جمهورى اسلامى، 22 تیر 78، ص 2).
همچنین معظم له در جاى دیگرى مى فرمایند: «بعضى ها گفته اند که ما اقدام مى کنیم، مجازات مى کنیم؛ ابدا! در جمهورى اسلامى، این کار به مسؤولان مربوط است… اگر کسى احساساتى هم دارد، آن احساسات پیش خداى متعال قطعا اجر خواهد داشت؛ اما اگر عمل و اقدامى برخلاف موازین باشد – از آحاد مردم – یقینا پیش خدا هم اجرى ندارد. من هم که حالا نهى کردم غیر از حرمت قانونى، حرمت شرعى نیز پیدا کرد، مراقب باشید… کسى حق ندارد یک وقت کار نسنجیده اى انجام بدهد»، (روزنامه جمهورى اسلامى، 10 مهر 78، ص 13).
اصولاً« یکی از تاکتیک های دشمنان و مخالفان اسلام و انقلاب طرح سوال و شبهه افکنی نسبت به ارکان اسلام و نظام است و قویترین حربه دفاعی این انقلاب و موثرترین اسلحه پیشرفت آن، ایمان ملت به نیروی خویش و بازگشت به ارزشهای اصیل اسلامی و پاسخ گویی به شبهات و شایعاتی است که دشمن می پراکند. غرب_منظور تمام ابر قدرتهاست_ از یک چیز وحشت دارد و آن، بیداری خلق مسلمان است. اگر شرق بیدار شود و خود اسلامی خود را کشف کند، در آن صورت حتی بمب اتمی هم از پس این نیروی عظیم، این توده به پا خاسته بر نخواهد آمد. راه این بیداری، آشنایی با تاریخ، فرهنگ و ایدئولوژی خودمان است.
در یکی از کنفرانسها، بعد از تمام شدن صحبت، دانشجویی پرسید اگر اسلام به عنوان یک ایدئولوژی قادر بود ملت را نجات دهد و تمدنی به وجود آورد، چرا در طول چهارده قرن، چنین کاری انجام نداد؟ در جواب او گفتم، به دلیل همین بی خبری من و شما از تاریخ اسلام. همین که شما و امثال شما نمی دانند که اسلام، یکی از عظیم ترین تمدن های تاریخ بشر را در طی پنج قرن به وجود آورده؛ از جمله عوامل عقیم ماندن این فرهنگ است. اگر ملت ما با فرهنگ اصیل خود قطع ارتباط نکرده بود، محال بود اینچنین زیر بار سلطه ابر قدرتها برود. تمام تلاش کشورهای استعمارگر، در بریدن و پاره کردن بندهای وابستگی فرهنگی یک ملت به میراثهای فرهنگی خویش است.
من به آن برادر دانشجو گفتم که اگر اسلام در طول تاریخ و در بدو ظهور خود، هیچ تمدنی ایجاد نکرده بود، حرف شما صحیح می بود؛ اما ما پنج قرن بر جهان، سیادت علمی و فرهنگی داشتیم؛ تا آنجا که اروپای امروز، خود را مدیون تمدن و فرهنگ اسلامی می داند.
پیروزی نهضت ما در آینده، بستگی به ایمان به خود و احیای ارزشهای اصیل اسلامی دارد. اگر راه خود را براساس معیارهای اسلامی دنبال کنیم و مقاصد و معایب را تنها بر اساس ضوابط اسلامی از میان برداریم، و صبر و تقوای اسلامی داشته باشیم و روحیه جهاد، امر به معروف و نهی از منکر اسلامی در ما زنده باشد، در آن صورت، پیروزی ما قطعی خواهد بود.
به گمان من، وقت آن رسیده که ندای بازگشت به فرهنگ اصیل اسلامی، نه تنها در جامعه ما، که در سراسر کشورهای اسلامی طنین انداز شود و در آن صورت، دور نخواهد بود که صدای شکستن زنجیرهای بندگی و بردگی را بشنویم و شاهد اقتدار دوباره ملل مسلمان باشیم. »(پیرامون انقلاب اسلامی، صص 122، 123 و 124.)
خامساً: قبل از دست زدن به هر کارى و یا ارائه هر پاسخ عجولانه اى، ابتدا خداوند متعال را در نظر گرفته و از او استعانت بجویید و خوب بیاندیشید که مبادا با مسلط شدن خشم و غضب بر شما، ناخواسته آب در آسیاب دشمنان ریخته و مسأله اى را که مى شد با خوشرویى و پاسخ هاى منطقى حل کرده و به تقویت نظام اسلامى و وحدت دانشجویان کمک نمود را به ضد آن مبدل کرد.
برادر گرامی در زمینه سوالات و شبهاتی که القا می شود و به ظاهرمستند هم هستند، می توانید با ما تماس بگیرید و سوالات خود را در سایت درج کنید تا ما هم بتوانیم به سهم خود در پاسخ گویی به این القائات کمک کنیم و در حد توان به تقویت جوانان متعهدی چون شما بپردازیم.