1. فراوانی زن و فرزند ناپسند نیست که ما در پی علت آن باشیم!
2. فراوانی زن و فرزند عمومیت ندارد,معصومانی بودند که فرزندانی کم داشتند؛
الف. از امام حسین (ع) 2 دختر و 1 پسر بجای ماند.
ب. امام رضا(ع) تنها یک پسر داشت.
ج. از امام حسن عسکری(ع) یک پسر بجای ماند.
3. خلفای اموی و عباسی یک هدف مشترک را دنبال کردند و همه در پی ریشه کنی و از بین بردن سادات و نسل معصومین بر آمدند طبیعی است که در برابر این حرکت نامیمون، تلاش بر بقای این شجره طیبه امری مبارک و پسندیده است ؛ به عنوان نمونه از اقدامات منصور عباسی در قتل سادات یاد می کنیم:
الف.ابن طقطقی می نویسد: «او مشایخ آنها را از قبیل عبد الله محض بن حسن بن حسن بن علىّ بن ابى طالب (ع) که شیخ طالبیّین در عصر خود بود، و فرزندان و برادران و پسران برادران وى را که جملگى از سادات حسنى بودند گرفته نزدیک خود زندانى کرد، تا آنکه همگى در زندان جان سپردند»(1)
ب. هموم می نویسد: «شخص دیگر از سادات حسنى که محمّد بن ابراهیم بن حسن بن حسن بن علىّ بن ابى طالب (ع) نامیده مى شد رویى زیبا داشت چندانکه به سبب حُسن و جمالش وى را «دیباج الأصفر»- دیباى زرد- مى خواندند، منصور وى را احضار کرد و بدو گفت: دیباج الأصفر تویى؟ وى گفت: مردم چنین مى گویند، منصور گفت: تو را نوعى بکشم که تاکنون کسى را نکشته ام، سپس فرمان داد او را زنده واداشته ستونى روى او بنا نهادند تا آنکه در میان آن جان سپرد»(2).
4. شایعات و ادعای دروغ دشمنان در این باره را نیز نباید از نظر دور داشت از جمله امویان در باره امام حسن علیه السلام شایعات دروغین مبنی بر فراوانی همسر و فرزند و یا طلاق های بسیار پخش می کردند تا به اهداف سیاسی خود برسند
5. درباره ازدواج های پیامبر (ص) نیز این نکات قابل ذکر است:
الف. پیامبر در سن 25 سالگى با خدیجه کبرى که 28 ساله بود، ازدواج کرد و دوران جوانى و میان سالى را با او گذراند و تا 50 سالگى، یعنى سال دهم بعثت، فقط با آن بانوى بزرگ زیست و تا هنگام درگذشت حضرت خدیجه، با کسى ازدواج نکرد. از این رو، اگر او شهوت ران بود، با زنى مسن تر از خود وصلت نمى کرد و 25 سال آغازین زندگى زناشویى و شور جوانى را با او نمى گذرانید و یا همزمان با زنانى دیگر، پیوند زناشویى مى بست.
ب.اگر سخنى در باره ازدواج هاى متعدد مطرح است، درباره مقطع پس از رحلت نخستین همسر پیامبر است؛ زیرا ازدواج هاى متعدد او در 13 سال آخر عمر، یعنى در حد فاصل سنین 50 تا 63 سالگى رخ داد؛ دوره اى که سال هاى پایانى اقامت در مکه و دوران اقامت در مدینه را شامل مى شود. به طور قطع، آن ازدواج ها، عوامل گوناگون دینى، سیاسى، اجتماعى و اقتصادى داشت و براى حل مشکلات جارى بود؛ زیرا سن 50 سالگى، اقتضایى براى خوش گذرانى جنسى مرد ندارد. علاوه بر این، بسیارى از زنانى که پیامبر با آنان ازدواج کرد، بیوه بودند؛ جز یک نفر و اکثراً از جهت سنى بالا و حتى پیر بودند و برخى بارها با ناسازگارى ها و حسادت هاى زنانه، پیامبر(صلى الله علیه وآله) را مى آزردند.(2) معلوم است که این روش و این نوع ازدواج، روش شهوت رانان نیست. با این محاسبه، یک انسانِ محقق دوراندیش، نمى تواند براى آن حضرت، انگیزه هاى شهوانى در نظر بگیرد؛ چون ازدواج هاى متعدد، هنگامى ناپسند است که بر محور امیال جنسى استوار باشد که درباره پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، چنین برداشتى، ناصواب است. همچنین انسان هاى شهوات ران و تنوع طلب، معمولاً از ازدواج هاى دائم شانه خالى مى کنند و به کامرانى هاى گذرا و آنى مى پردازند؛ در حالى که در زندگى پیامبر، چنین امرى مشاهده نشد.
ج.علت ازدواج هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در موارد ذیل، مى توان تحلیل کرد:
– اجراى حکم الهى و زدودن افکار غلط جاهلى؛ مانند ازدواج با زینب دختر جحش.
– تقویت جایگاه اجتماعى زنان آسیب دیده، همچون زنان بیوه و اسیر و رفع تلقى منفى عصر جاهلى در کم ارزش بودن یا بى ارزش جلوه دادن آن زنان (در این دوره، همه زنان پیامبر جز عایشه بیوه بودند).
– دلجویى از زنان، به دلیل آسیب هایى که آنان به خاطر پذیرش اسلام، متحمل شدند؛ مانند ازدواج با ام حبیبه.
– یک حرکت سیاسى و برقرارى پیوند با قبایل و طوایف بزرگ عرب و جلب پشتیبانى آنان؛ چون پیوند با عایشه.
– محافظت و تأمین زندگى بیوه زنان درمانده و فقیر و یتیمان به جاى مانده؛ مانند ازدواج باام سلمه و زینب، دختر خزیمه.
– نشان دادن عظمت، شکوه و قدرتمندى اسلام و مسلمین؛ مانند ازدواج با صفیه.
– حفظ آنان از خطرات جانى؛ مانند وصلت با سوده.
– آزادسازى اسیران و بردگان؛ مانند ازدواج با جویریه.(4)
پی نوشت :
1. ابن طقطقی، الفخرى، ترجمه،ص221
2. الفخرى، ترجمه،ص222 ؛ براى آگهى بیشتر از ستم منصور دوانیقى نسبت به سادات علوى به ویژه سادات حسنى به بحث مفصل ابو الفرج اصفهانى در مقاتل الطالبیین، ص 226- 118 مراجعه فرمایید
3. ر.ک: تحریم (66)، آیه 1 – 5.
4. ر.ک: طباطبایی ، المیزان، ج 4، ص 195 ؛ طباطبایى، بررسى هاى اسلامى، ص 132 – 139؛ مؤسسه در راه حق، نگرشى کوتاه به زندگى پیامبر اسلام، ص 29؛ رسولى محلاتى، تاریخ انبیاء، ج 3، ص 475.
2. فراوانی زن و فرزند عمومیت ندارد,معصومانی بودند که فرزندانی کم داشتند؛
الف. از امام حسین (ع) 2 دختر و 1 پسر بجای ماند.
ب. امام رضا(ع) تنها یک پسر داشت.
ج. از امام حسن عسکری(ع) یک پسر بجای ماند.
3. خلفای اموی و عباسی یک هدف مشترک را دنبال کردند و همه در پی ریشه کنی و از بین بردن سادات و نسل معصومین بر آمدند طبیعی است که در برابر این حرکت نامیمون، تلاش بر بقای این شجره طیبه امری مبارک و پسندیده است ؛ به عنوان نمونه از اقدامات منصور عباسی در قتل سادات یاد می کنیم:
الف.ابن طقطقی می نویسد: «او مشایخ آنها را از قبیل عبد الله محض بن حسن بن حسن بن علىّ بن ابى طالب (ع) که شیخ طالبیّین در عصر خود بود، و فرزندان و برادران و پسران برادران وى را که جملگى از سادات حسنى بودند گرفته نزدیک خود زندانى کرد، تا آنکه همگى در زندان جان سپردند»(1)
ب. هموم می نویسد: «شخص دیگر از سادات حسنى که محمّد بن ابراهیم بن حسن بن حسن بن علىّ بن ابى طالب (ع) نامیده مى شد رویى زیبا داشت چندانکه به سبب حُسن و جمالش وى را «دیباج الأصفر»- دیباى زرد- مى خواندند، منصور وى را احضار کرد و بدو گفت: دیباج الأصفر تویى؟ وى گفت: مردم چنین مى گویند، منصور گفت: تو را نوعى بکشم که تاکنون کسى را نکشته ام، سپس فرمان داد او را زنده واداشته ستونى روى او بنا نهادند تا آنکه در میان آن جان سپرد»(2).
4. شایعات و ادعای دروغ دشمنان در این باره را نیز نباید از نظر دور داشت از جمله امویان در باره امام حسن علیه السلام شایعات دروغین مبنی بر فراوانی همسر و فرزند و یا طلاق های بسیار پخش می کردند تا به اهداف سیاسی خود برسند
5. درباره ازدواج های پیامبر (ص) نیز این نکات قابل ذکر است:
الف. پیامبر در سن 25 سالگى با خدیجه کبرى که 28 ساله بود، ازدواج کرد و دوران جوانى و میان سالى را با او گذراند و تا 50 سالگى، یعنى سال دهم بعثت، فقط با آن بانوى بزرگ زیست و تا هنگام درگذشت حضرت خدیجه، با کسى ازدواج نکرد. از این رو، اگر او شهوت ران بود، با زنى مسن تر از خود وصلت نمى کرد و 25 سال آغازین زندگى زناشویى و شور جوانى را با او نمى گذرانید و یا همزمان با زنانى دیگر، پیوند زناشویى مى بست.
ب.اگر سخنى در باره ازدواج هاى متعدد مطرح است، درباره مقطع پس از رحلت نخستین همسر پیامبر است؛ زیرا ازدواج هاى متعدد او در 13 سال آخر عمر، یعنى در حد فاصل سنین 50 تا 63 سالگى رخ داد؛ دوره اى که سال هاى پایانى اقامت در مکه و دوران اقامت در مدینه را شامل مى شود. به طور قطع، آن ازدواج ها، عوامل گوناگون دینى، سیاسى، اجتماعى و اقتصادى داشت و براى حل مشکلات جارى بود؛ زیرا سن 50 سالگى، اقتضایى براى خوش گذرانى جنسى مرد ندارد. علاوه بر این، بسیارى از زنانى که پیامبر با آنان ازدواج کرد، بیوه بودند؛ جز یک نفر و اکثراً از جهت سنى بالا و حتى پیر بودند و برخى بارها با ناسازگارى ها و حسادت هاى زنانه، پیامبر(صلى الله علیه وآله) را مى آزردند.(2) معلوم است که این روش و این نوع ازدواج، روش شهوت رانان نیست. با این محاسبه، یک انسانِ محقق دوراندیش، نمى تواند براى آن حضرت، انگیزه هاى شهوانى در نظر بگیرد؛ چون ازدواج هاى متعدد، هنگامى ناپسند است که بر محور امیال جنسى استوار باشد که درباره پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، چنین برداشتى، ناصواب است. همچنین انسان هاى شهوات ران و تنوع طلب، معمولاً از ازدواج هاى دائم شانه خالى مى کنند و به کامرانى هاى گذرا و آنى مى پردازند؛ در حالى که در زندگى پیامبر، چنین امرى مشاهده نشد.
ج.علت ازدواج هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در موارد ذیل، مى توان تحلیل کرد:
– اجراى حکم الهى و زدودن افکار غلط جاهلى؛ مانند ازدواج با زینب دختر جحش.
– تقویت جایگاه اجتماعى زنان آسیب دیده، همچون زنان بیوه و اسیر و رفع تلقى منفى عصر جاهلى در کم ارزش بودن یا بى ارزش جلوه دادن آن زنان (در این دوره، همه زنان پیامبر جز عایشه بیوه بودند).
– دلجویى از زنان، به دلیل آسیب هایى که آنان به خاطر پذیرش اسلام، متحمل شدند؛ مانند ازدواج با ام حبیبه.
– یک حرکت سیاسى و برقرارى پیوند با قبایل و طوایف بزرگ عرب و جلب پشتیبانى آنان؛ چون پیوند با عایشه.
– محافظت و تأمین زندگى بیوه زنان درمانده و فقیر و یتیمان به جاى مانده؛ مانند ازدواج باام سلمه و زینب، دختر خزیمه.
– نشان دادن عظمت، شکوه و قدرتمندى اسلام و مسلمین؛ مانند ازدواج با صفیه.
– حفظ آنان از خطرات جانى؛ مانند وصلت با سوده.
– آزادسازى اسیران و بردگان؛ مانند ازدواج با جویریه.(4)
پی نوشت :
1. ابن طقطقی، الفخرى، ترجمه،ص221
2. الفخرى، ترجمه،ص222 ؛ براى آگهى بیشتر از ستم منصور دوانیقى نسبت به سادات علوى به ویژه سادات حسنى به بحث مفصل ابو الفرج اصفهانى در مقاتل الطالبیین، ص 226- 118 مراجعه فرمایید
3. ر.ک: تحریم (66)، آیه 1 – 5.
4. ر.ک: طباطبایی ، المیزان، ج 4، ص 195 ؛ طباطبایى، بررسى هاى اسلامى، ص 132 – 139؛ مؤسسه در راه حق، نگرشى کوتاه به زندگى پیامبر اسلام، ص 29؛ رسولى محلاتى، تاریخ انبیاء، ج 3، ص 475.