طلسمات

خانه » همه » مذهبی » منظور دقیق از امانتی که به دوش انسان در آیه ۷۲ احزاب گذاشته شده چیست؟

منظور دقیق از امانتی که به دوش انسان در آیه ۷۲ احزاب گذاشته شده چیست؟

در مورد امانت که در آیه شریفه 72 سوره احزاب آمده، تفسیرهاى مختلف شده است از جمله:1- منظور از امانت ولایت الهیه و کمال صفت عبودیت است که از راه معرفت و عمل صالح حاصل مى شود. 2- منظور صفت اختیار و آزادى اراده است که انسان را از سایر موجودات ممتاز مى کند. 3- مقصود عقل است که ملاک تکلیف و مناط ثواب و عقاب است. 4- منظور اعضاء پیکر انسان است مانند چشم که امانت الهى است که باید آن را حفظ کرد و در طریق گناه مصرف ننمود. گوش و دست و پا وزبان هر کدام امانت هایى دیگر هستند که حفظ آنها واجب است. 5- منظور واجبات و تکالیف الهى، همچون نماز و روزه و حج است.
اما با کمى دقت روشن مى شود که این تفسیرهاى مختلف با هم متضاد نیستند. براى به دست آوردن پاسخ جامع باید نظرى به انسان بیفکنیم و ببینیم او چه دارد که آسمان ها و زمین ها و کوه ها فاقد آن هستند. ولى چرا به زمین آسمان و کوه ها پیشنهاد شده و آنها نپذیرفتند؟ و آیا آنها فاقد شعور نیستند؟ از آیات قرآن مانند:آیه «…. ولکن لا تفقهون تسبیحهم» ;(اسرا 44) ;«قالتا اتینا طائعین» ;(فصلت 11) چنین برمى آید که تمامى موجودات جهان داراى شعور و درک هستند به گونه اى که گاهى مورد خطاب قرار گرفته و پاسخ نیز مى دهند. بنابراین این جهت مسأله از دیدگاه قرآن کاملا روشن است. ولى اینکه چرا انسان پذیرفت طبیعى است این پذیرش به معناى لیاقت وشایستگى او براى این درجه است. انسان است که مى تواند به وسیله عقل واراده خویش در خود و جهان تغییر ایجادنماید کمال بیافریند و به پیش برود. چنین نیست که حضرت آدم از جانب خود بار امانت الهى را بر عهده گرفته باشد، بلکه اساسا قرآن مى فرماید:وَحَمَلَهَا الاِْنْسانُ، (احزاب / 72) یعنى «انسان» این بار را به دوش گرفت. به دوش گرفتن انسان نیز به معناى این است که تنها در میان خلایق انسان است که شرایط لازم و توانایىِ به عهده گرفتن بار رسالت و تکلیف الهى را داراست،زیرا او برخوردار از قدرت عقل و اختیار است.
تنها موجودى که عرصه هاى قوس صعودى و نزولى اش بى نهایت است و به طور نامحدود قادر به پرواز به سوى قله تکامل است و تمام این کارها را با اراده و اختیار انجام مى دهد انسان است و این است امانت الهى که همه موجودات ازحمل آن سرباز زدند و انسان به میدان آمد و یک تنه آن را بر دوش کشید. بنابراین در یک جمله کوتاه و مختصر باید گفت امانت الهى همان استعداد خلافت الهى و قابلیت تکامل به صورت نا محدود و آمیخته با اراده و اختیار و رسیدن به مقام انسان کامل و بنده خاص خدا و پذیرش ولایت الهی است. با تعبیر دیگرى نیز مى توان از این امانت یاد کرد و گفت امانت الهى همان« تعهد و قبول مسؤولیت» است. بنابراین آنهاکه امانت را صفت اختیار و آزادى انسان دانستند به گوشه اى از این امانت بزرگ اشاره کرده اند. همان گونه که آنها که آنرا تفسیر به عقل کرده اند یا اعضا پیکر و یا فرائض و واجبات و یا تکالیف به طور کلى تفسیر نموده اند هر کدام دست به سوى شاخه اى از این درخت بزرگ پربار دراز کرده و میوه اى چیده اند، (ر.ک: تفسیر نمونه ج17 ص450).
جمله انه کان ظلوما جهولاً به گونه اى لطیف انسان را مدح مى کند، در عین حال هشدارى به او نیز هست؛ اماچگونه؟
گر انسان در آیه «عرض امانت»، متصف به ظلم و جهل گردیده، به این دلیل است که مى تواند در نقطه مقابل آن قرار گیرد؛ یعنى، بسیار عادل و یا بسیار عالم باشد. اما از آن جا که علم و عدالت نیاز به تلاش و مراقبت دارد و بسیارىاز انسان ها چنین زحمتى را بر خود هموار نمى کنند در این آیه به ظلم و نادانى نکوهش شده اند زیرا توانایى رشد واستعداد کمال را داشته اند ولى به جهت سستى و دنیاطلبى از مراتب عالى علم و عدالت بهره مند نشده اند این حقیقت در آیات سوره «تین» بیان شده است. در آن جا که خدا مى فرماید: «ما انسان را در بهترین اندازه آفریدیم و سپس او را به پایین ترین درجه باز مى گردانیم؛ مگر کسانى که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند .»

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد