خانه » همه » مذهبی » در بحثی مطرح شد که امام علی(ع) بنا به گفته پیغمبر عظیم الشأن(ص) از جهاتی نسبت به بعضی از پیغمبران برتری داشته است. آیا این گفته صحت دارد و اگر دارد دلایل برتری را با ذکر منبع عنایت بفرمائید؟

در بحثی مطرح شد که امام علی(ع) بنا به گفته پیغمبر عظیم الشأن(ص) از جهاتی نسبت به بعضی از پیغمبران برتری داشته است. آیا این گفته صحت دارد و اگر دارد دلایل برتری را با ذکر منبع عنایت بفرمائید؟

افضلیّت فردى بر فرد دیگر مربوط به تفاوت معرفت و خداشناسى و کمال نفسانى او است. اگر دو نفر را فرض کنیم که یکى معرفتش به خدا بیشتر و داراى روحى بزرگ و نفسى کامل تر باشد مسلماً او بر دیگرى برترى دارد. افضلیت حضرت امیرالمؤمنین«علیه السلام» نیز روى این اصل است زیرا او در تمام صفات بالاتر از دیگران بود. اتّفاقاً همین سوال شما را شخصى از خود آن حضرت کرد و گفت شما افضلید یا آدم یا نوح یا… بر حسب آنچه نقل کرده اند آن حضرت فرمود:خودستایى صفت خوبى نیست لیکن چون تو مطلبى پرسیدى ناگزیرم به آن پاسخ دهم.

از آدم افضلم چون حضرت آدم از تناول گندم ممنوع شد ولى بالاخره از آن خورد ولى من با اینکه گندم و تمام نعمت ها برایم حلال است چون رهبر این مردم هستم و در مملکت من فقراء هستند به نان جوین قناعت کرده ام.

از نوح افضلم چون او در اثر فشار امت خود آنها را نفرین کرد لیکن من هر چه در میان قوم معذب گرفتار شدم آنها را نفرین نکردم.

و دلیل افضلیّت از موسى این است که هنگامى که او از طرف خدا مأموریت تبلیغ پیدا کرد به خدا عرض کرد من به تنهایى مى ترسم باید برادرم هارون را به کمک من بفرستى تا در این امر اقدام نمایم ولى من در شبى که پیامبر«صلى الله علیه وآله» به سوى مدینه هجرت کرد در رختخواب او خوابیدم و از خطر نهراسیدم.

و امّا از عیسى افضلم چون وقتى که مادر عیسى مى خواست وضع حمل کند از مسجد بیرون رفت و در کنار درختى وضع حمل کرد لیکن مادر من وقتى که این حالت را پیدا کرد دیوار کعبه شکافته شد و مادرم در کعبه رفت و من در خانه ى خدا به دنیا آمدم.

با توجّه به روایت فوق و روایات فراوانى که در فضیلت حضرت على«علیه السلام» وارد شده است و با مطالعه ى تاریخ زندگانى آن بزرگوار و مقایسه ى آن با پیامبران بدون شک درمى یابیم که حضرت على«علیه السلام» از همه ى پیامبران به جز پیامبر اسلام«صلى الله علیه وآله» بالاتر مى باشد.

مقام حضرت على(ع) افضل از دیگر انبیا غیر از حضرت خاتم المرسلین مى باشد. دررابطه با دلیل این مسأله ابتدا باید توجه داشته باشید که نوعا در مسائل مختلف سه گونه استدلال وجود دارد: عقلى، نقلى و حسى.

(1) دلایل عقلى در رابطه با امور کلى مى باشند و در چنین موردى که مقایسه دو امر جزئى است نباید در جست وجوى آن بود. زیرا خارج از قلمرو براهین عقلى است.

(2) دلیل حسى نیز وجود ندارد زیرا اولا ما نظاره گر تمام اعمال و حرکات آنها نیستیم تا با مقایسه شهودى از طریق کنش آنها حکم به برترى یکى بر دیگرى نماییم. ثانیا اصلا فضایل و مقامات تجربه پذیر نیستند مگر آن که خواص از طریق تجربه باطنى حقایقى را دریافت دارند.

(3) تنها مى ماند دلیل نقلى. این گونه ادله نیز چند دسته اند: روایات خاص و صریح، روایات صریح و عام و روایات غیر صریح.

الف) دسته اول روایاتى است که به صراحت بر فضیلت امیرالمومنین(ع) بر شخص حضرت ابراهیم(ع)دلالت دارد. مانند احتجاج خود آن حضرت. چنان که در احتجاج طبرسى آمده است که از آن حضرت پیرامون این مسأله سوال شد ، فرمودند: من از ابراهیم(ع) برتر مى باشم. زیرا وقتى خداوند از قیامت و برانگیخته شدن مردگان با وى سخن گفت، از خداوند درخواست نمود که چگونگى آن را به وى بنمایاند. خطاب آمد: « اولم تومن؟» جواب داد:« لیطمئن قلبى ». ولى من در مرتبه اى از یقین هستم که: لو کشف الغطأ ما ازددت یقینا؛ اگر همه پرده هاى غیب کنار رود اندکى بر یقینم افزوده نگردد زیرا آن را اندک کاستى نیست تا بدین وسیله جبران گردد.

ب) روایات عام آنهایند که فضیلت امیرالموءمنین(ع) بر دیگر انبیا را به طور عام و مطلق دلالت دارند بدون آنکه در آنها نام شخص حضرت ابراهیم (ع) ذکر شده باشد.

از جمله در جلد 11 بحارالانوار (ص 139 ب 2 ح 6) آمده است: « قال رسول الله(ص): ان الله فضل انبیائه المرسلین على ملائکه المقربین و فضلنى على جمیع النبیین و المرسلین و الفضل بعدى لک یا على و للملائکه من بعدک ». این مضمون در جلد 26 ص 335 نیز آمده است.

ج) دسته سوم روایاتى است که لفظا و صراحتا فضیلت بر برترى حکم نمى رانند. بلکه برترى پنج تن از دیگر مخلوقات از آنها استنباط و کشف مى شود. از جمله:

1- احادیثى که نشان مى دهد حضرت آدم (ع) نور پنج تن را درعرش الهى مشاهده کرد.
2- احادیثى که پیرامون توسل انبیاى گذشته به اهل بیت وجود دارد.
3- حدیث قدسى مرسله اى که در آن خداوند به پیامبر (ص) فرموده است: «اگر تو نبودى جهان را نمى آفریدم و اگر على نبود تو را نمى آفریدم و اگر فاطمه نبود هیچ یک را))

مسئله دیگر مسئله امامت در تفکر شیعه است. از این منظر امام فقط حاکم یا جانشین پیامبر نیست. بلکه امامت، حقیقتی است الهی که البته با وجود او تنها کسی که سزاوار حکومت و فرمانروایی است، او می باشد. در واقع امامت عهدی است الهی که خداوند انرا حتی به برخی پیامبران خود هم داده است. ما اینک به بررسی یکی از آیات قرآن می پردازیم تا این مطلب به خوبی روشن گردد. در سوره بقره آیه 124، چنین می خوانیم: «و اذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعک للناس اماما قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین؛ هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود ؛ و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم». ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامی قرار بده)» خداوند فرمود : « پیمان من به ستم کاران نمی رسد». با دقت در این آیه در می یابیم که خداوند حضرت ابراهیم – که پیامبری صاحب کتاب است- را پس از اینکه با فرمان هایی آزمایش کرد و او نیز به حد کمال و به خوبی از عهده آن ها بر آمد، وی را به مقام امامت منصوب کرد.

حضرت ابراهیم در مورد خاندان و دودمان خود سئوال می کند که آیا آن ها را نیز به این مقام می رساند که خداوند می فرماید عهد و پیمان من به ظالمین نمی رسد و تنها کسانی از دودمان تو شایسته این مقام اند که ظلمی نکرده باشند. حال با دقت در این آیه پی می بریم که امامت مفهومی است نظیر نبوت، عهد و پیمانی است که خداوند به انسان های صالح و شایسته خود می سپارد. به عبارت دیگر آنگاه که انسانی به حدی برسد که به اصطلاح یک انسان کامل باشد؛ چنین انسانی می تواند پیشوای دیگران قرار بگیرد. در این آیه نیز خداوند امامت را عهد و پیمان خود می داند و می گوید: «عهدی یعنی عهد و پیمان من است نه مردم. (ر.ک: شهید مطهری، امامت و رهبری، ص 162-169)

البته بحث بیشتر در مورد این مسئله را به فرصتها و بحث های دیگری موکول می کنیم اما تکرار این مطلب لازم است که: حضرت ابراهیم بعد از آن که سال ها از دوران نبوت و رسالتش می گذشت و مورد آزمایش هایی قرار گرفت، به این مقام نائل شد. حال در مورد پیامبر اسلام (ص) که خاتم پیامبران است و در واقع جامع تمام انبیاء و انسانی کامل اند، کسی که هم دارای مقام نبوت است و هم امامت است؛ چنین انسانی آنگاه که به فرمان خدا، امام و جانشین را منصوب می کند در واقع فردی را تعیین می کند که هم دارای عهد و پیمان خدایی است و هم به فرمان خدا و توسط انسانی کامل – یعنی حضرت محمد (ص) – تعیین شده است و لذا گفتن این که امامان شیعه و جانشینان پیامبر اسلام برتر از دیگر پیامبران – به غیر از حضرت محمد (ص) اند سخنی بی راه نیست.

البته چنین تصریحاتی را می توان در کلام معصومین (ع) یافت. اما سخن آخر این که اصلا اعتقاد شیعه این است که امامان و جانشینان بلا فصل پیامبر اسلام (ص) برتر از دیگران پیامبران هستند نه این که صرفا به آن خاطر که دارای حوزه فعالیتی بیشتر و با قدرتی افزون تراند. بلکه از آن رو که اینان صاحبان و دارنندگان عهد و پیمان الهی اند. پیمانی که خداوند خود به آنها اعطا کرده است. از این روست که ان گاه که امام زمان (عج) قیام کنند حضرت عیسی علیه السلام از آسمان به زمین می آیند و در نماز به او اقتدا می کنند. .[پایان کد انتخابی]

جهت مطالعه بیشتر ر.ک:
– شهید مطهری، امامت و رهبری.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد