با بررسی تاریخ ادیان مشخص می گردد که هیچ گاه زمین خالی از حجت نبوده است. در منابع قرآنی و تاریخی پس از مرگ موسی دوازده نفر بر بنی اسرائیل حکومت کردند، این دوازده نفر قدرت سیاسی نداشتند و رهبر معنوی بنی اسرائیل بودند. قرآن به این دوازده نفر اشاره آشکار دارد و از دوازده نقیب یاد می کند (نگا: مائده، آیه 11 – آل عمران، آیه 11). مفسران اسلامی می گویند این دوازده نفر در زمان حیات حضرت موسی انتخاب شدند (تفسیر فخر رازی، ج 3، ص 563). یوشع یکی از این دوازده نفر بود و از هر سبطی یک نفر برگزیده شده بود (نگا: تاریخ ادیان و مذاهب جهان، مبلغی آبادانی، ج 2، صص 641 – 654 ، انتشارات حر). علماء یهود معتقدند که پس از حضرت موسی، چهل و هفت پیامبر برای قوم اسرائیل آمده و شریعت حضرت موسی را ترویج کرده اند که هفده نفر از آنان دارای کتاب بوده اند. در قرآن به چند نفر از انبیاء بنی اسرائیل که پس از موسی آمده اند اشاره شده است. داود که صاحب کتاب آسمانی زبور بود، یکی از آنهاست و نیز سلیمان که در قرآن شرح رسالت و سلطنت او آمده است (نگا: بقره، 86 – 87 ؛ نساء، 163 ؛ آل عمران، 44 – 51). انبیائی چون عاموس، هوشع بن ئبری، میخابن مورئین، یوشی، اشعیاء بن عاموس، ناحوم بن القوشی و… (نگا: تاریخ ادیان ، جان ناس، صص 340 – 348 ؛ تاریخ ادیان و مذاهب جهان، همان، ج 2، صص 657 – 666). پس از عیسی مسیح نیز حواریون که تعداد آنها به 12 تا 13 نفر می رسد و نیز پس از آنان کشیشانی که شایستگی لازم را در ابلاغ پیام مسیح به مردمان داشته اند بوده اند و از این جهت هیچ گاه مردم بدون حجت نبوده اند (نگا: تاریخ ادیان، صص 406 – 419 ؛ تاریخ ادیان و مذاهب جهان، همان، ج 2، صص 727 – 737 و 766).
به دلیل تحریف آیین مسیحیت و یهودیت و انحرافی که در پیروان حضرت موسی(ع) و حضرت(ع) رخ داده بود، جدایی آنان از آیین توحیدی آشکار بود و هر کدام دیگری را متهم می کردند و برای اینکه حقانیت خود را اثبات می کنند. هر کدام سعی می کردند انتساب خود را به آیین حضرت ابراهیم(ع) ثابت کنند. اما در قرآن انتساب آنان را به حضرت ابراهیم(ع) رد می کند. از این رو خداپرستان پاک نهاد تنها خودشان را به دین حنیف و آیین ابراهیمی منتسب می کردند که پیامبر اسلام بنظر این گونه بود. البته برخی روایات گواه است که پیامبر اسلام از زمان کودکی تایید شده و از سوی خداوند بود. و ایشان به آیین توحیدی و تحریف نشده پیامبران گذشته ایمان داشت اگر چه از ویژگی های انحرافی پیروان هر کدام به دور بود. جهت توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم: برحسب برخى از شواهد آن حضرت پیش از رسالت نیز تأیید شده از سوی خدا بوده اند ؛ یعنى به ایشان به گونه اى هرچند به صورت الهام و یا در خواب حقایق غیبى وحى مى شده و روح القدس همراه ایشان بوده است و براساس وظایف خاصى که خداوند از ایشان مى خواسته ، عمل مى کرده اند ، لیکن در چهل سالگى به «رسالت» مبعوث گردیدند ؛ یعنى فرشته وحى و پیک الهى برایشان فرود آمد و تبلیغ و دعوت اجتماعى به سوى آیین جدید الهى را بر دوش او نهاد. حضرت علی (ع) در خطبه قاصعه فرمود: و لقد قرن الله به صلی الله علیه و آله من لدن ان کان فطیما اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره…(نهج البلاغه فیض الاسلام جز 4 خطبه 234 بند 61 ص 811 چاپ وزیری و صبحی صالح خطبه 192 ص 300 چاپ رقعی) خداوند از آن زمان که حضرت محمد از شیر گرفته شد، بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را همنشین او ساخت و این فرشته شب و روز آن حضرت را به مکارم و اخلاق خوب جهانی هدایت می کرد. بچه ایکه از دوران بچگی تحت تربیت بزرگترین فرشته قرار بگیرد. به بالاترین مقامات الهی نایل می گردد و کسی که به آن مقامات رسید، حقایق غیبی برای او مانند محسوسات این جهان، محسوس ومکشوف می گردد. علامه مجلسی می گوید: از آن زمانی که حضرت محمد به رشد عقلی رسید پیامبر بود. و از جانب خدا توسط فرشته ای به نام روح القدس مورد تأیید بود. آن حضرت در همان زمان و قبل از بعثت صدای فرشته را می شنید وخداوند با آن حضرت سخن می گفت و پس از آن که به چهل سالگی رسید، مبعوث گردید و پس از آن فرشته را می دید و قرآن بر اونازل شد. (بحار ج 18، ص 271 به بعد) میرزای قمی در «قوانین» می گوید: حق این است که پیامبر اسلام پیش از بعثت بر اساس دین خودش عبادت می کرد چون آن حضرت از همه پیامبران برتر است و اگر پیامبراسلام تا چهل سالگی پیامبر نباشد در این صورت حضرت عیسی، و حضرت یحیی از آن حضرت برتر خواهند بود. چون حضرت عیسی و حضرت یحیی در بچگی پیامبر بودند. (قوانین الاصول، ص 255 ، ج اول، چاپ رحلی سنگی قدیمی ، اواخر جلد اول) ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه آورده است: حضرت امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند بر همه پیامبران خود فرشتگان را گماشته است. مأموریت این فرشته ها محافظت از اعمال آنها و تبلیغ رسالت می باشد . خداوند از آن زمان که حضرت محمد از شیر گرفته شد، فرشته بزرگی را بر آن حضرت گماشت. این فرشته آن جناب را به سوی خیرات و اخلاق خوب هدایت می کرد و از بدیها و اخلاق بد باز می داشتند و همین فرشته بود که پیش از آنکه آن حضرت به درجه رسالت برسد او را با «السلام علیک یا رسول الله» صدا می کرد و پیامبر هنوز جوان بود که با این جمله صدا زده می شد. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 13، ص 207 ، باب 238) همه شرایع آسمانى بعد از حضرت ابراهیم(ع) را به یک معنا آیین ابراهیمى مى خوانند الان مسلمانان، مسیحیان و یهودیان ، پیرو دین حنیف ابراهیمى نیز شمرده مى شوند. این مسأله نافى پیروى از پیامبران بعد از حضرت ابراهیم(ع)نیست؛ بلکه مقصود از «آیین ابراهیم» همان آیین توحید و یکتاپرستى است و شاید اشتهار آن به جهت بروز و جلوه بسیار نیرومند توحیدى آیین حضرت ابراهیم(ع) و نقش برجسته آن در مبارزه با مظاهر شرک مى باشد؛ هرچند انبیاى پیشین و پسین نیز موحد بوده اند. در عین حال گاه شرایط اجتماعى، یکى از جلوه هاى اولیاى دین و یا تعالیم آن رابارزتر و آشکارتر مى کند. همین مسأله در مورد یکتاپرستى صادق است ؛ یعنى ، تأثیر تاریخى حضرت ابراهیم(ع) دراین مسأله ، بسیار گسترده و شفاف است و همین باعث شده که همه یکتاپرستان پس از آن حضرت را ، ابراهیمى مى خوانند. نکته دیگر این که اگر پیامبراکرم(ص) به عنوان عیسوى مشهور مى شدند ، چه بسا این مسأله باعث مى شد که انحرافات پدید آمده در دین مسیح(ع) نیز به ایشان چسبانده و یا چنان تبلیغ مى گردید که پیامبر اسلام(ص) شریعت خود را از متون مسیحى دریافت کرده و با دستکارى هایى ادعاى نبوت نموده است. سوم اینکه پیامبر و اجداد او که به شدت اهل توحید بوده اند نمی توانستند رسما مسیحی باشند زیرا دین مسیح در آن زمان تحریف شده بوده است ، اگر چه می توان ایشان را مسیحی واقعی دانست زیرا که مسیح علیه السلام نیز اهل توحید بوده و خود آن حضرت نیز صاحب یکی از ادیان توحیدی و ابراهیمی است. برای مطالعه بیشتر ر. ک : 1. بحار الانوار ، ج 18، ص 271 تا 281 به طور گسترده 2. قوانین الاصول ، میرزای قمی، جلداول ص 255. 3. الصحیح من سیره النبی، ج 1، ص 156 چاپ جامعه مدرسین ،سه مجلدی 4. سیره رسول خدا، جعفریان، ص 182. 5. فروغ ابدیت ، دو جلد ، آیت الله جعفر سبحانی 6. تاریخ تحلیلی اسلام، استاد رسول جعفریان 7. تاریخ پیامبر اسلام – استادان ، مرحوم دکتر محمد ابراهیم آیتی ، دکتر ابوالقاسم گرجی 8- تاریخ اسلام، رسولی محلاتی
در این رابطه گفتنی است که حضرت ابوطالب و برادرش عبداللَّه و پدرشان عبدالمطلب(ع) و همچنین آمنه مادر پیامبر گرامی اسلام(ص) در دوران عمرشان هیچ گاه بت نپرستیدند؛ چرا که جملگى خداپرست و بر دین حنیف حضرت ابراهیم(ع) بودند.ر.ک: کمال الدین، شیخ صدوق، ج 1، ص 74 – 175، ح 31 و 32 (دارالکتب الاسلامیه)؛ الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندى، ج 3، ص 1057، ح 10، (مؤسسه امام مهدى، قم). زمانى که پیامبر گرامى اسلام(ص) به پیامبرى مبعوث شد، ابوطالب(ع) به دین اسلام ایمان آورد، ولى براى این که بتواند از پیامبر حمایت کند، اسلام خود را اظهار نمى کرد؛ چرا که در آن جامعه، تعصب خویشاوندى حاکم بود، و ابوطالب عنوان خویشاوندى را پوشش ظاهرى جهت حمایت از آن حضرت قرار داده بود.روضة الواعظین، محمد بن حسن فتال نیشابورى، ج 1، ص 138 – 139 (انتشارات رضى قم)؛ تفسیر مجمع البیان، طبرسى، ج 4، ص 31 و ج 7، ص 448، ذیل آیه 26 انعام و 56 قصص (مؤسسه الاعلمى للمطبوعات بیروت)؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 14، ص 65، (چاپ کتابخانه آیت اللَّه مرعشى). امام صادق(ع) مى فرماید: «ابوطالب همچون اصحاب کهف بود که ایمان خود را پنهان مى داشتند و تظاهر به شرک مى کردند و خداوند به آنها دو پاداش داد».شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 14، ص 70 (چاپ کتابخانه آیت اللَّه مرعشى، کافى، کلینى، ج 1، ص 448، ح 28، (دارالکتب الاسلامیه)، ممکن است آن دو پاداش، یکى جهت ایمان آنها باشد، و دیگرى به جهت حالت خوف، اضطرار و تقیه که به آن مبتلا بودند.
به دلیل تحریف آیین مسیحیت و یهودیت و انحرافی که در پیروان حضرت موسی(ع) و حضرت(ع) رخ داده بود، جدایی آنان از آیین توحیدی آشکار بود و هر کدام دیگری را متهم می کردند و برای اینکه حقانیت خود را اثبات می کنند. هر کدام سعی می کردند انتساب خود را به آیین حضرت ابراهیم(ع) ثابت کنند. اما در قرآن انتساب آنان را به حضرت ابراهیم(ع) رد می کند. از این رو خداپرستان پاک نهاد تنها خودشان را به دین حنیف و آیین ابراهیمی منتسب می کردند که پیامبر اسلام بنظر این گونه بود. البته برخی روایات گواه است که پیامبر اسلام از زمان کودکی تایید شده و از سوی خداوند بود. و ایشان به آیین توحیدی و تحریف نشده پیامبران گذشته ایمان داشت اگر چه از ویژگی های انحرافی پیروان هر کدام به دور بود. جهت توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم: برحسب برخى از شواهد آن حضرت پیش از رسالت نیز تأیید شده از سوی خدا بوده اند ؛ یعنى به ایشان به گونه اى هرچند به صورت الهام و یا در خواب حقایق غیبى وحى مى شده و روح القدس همراه ایشان بوده است و براساس وظایف خاصى که خداوند از ایشان مى خواسته ، عمل مى کرده اند ، لیکن در چهل سالگى به «رسالت» مبعوث گردیدند ؛ یعنى فرشته وحى و پیک الهى برایشان فرود آمد و تبلیغ و دعوت اجتماعى به سوى آیین جدید الهى را بر دوش او نهاد. حضرت علی (ع) در خطبه قاصعه فرمود: و لقد قرن الله به صلی الله علیه و آله من لدن ان کان فطیما اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره…(نهج البلاغه فیض الاسلام جز 4 خطبه 234 بند 61 ص 811 چاپ وزیری و صبحی صالح خطبه 192 ص 300 چاپ رقعی) خداوند از آن زمان که حضرت محمد از شیر گرفته شد، بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را همنشین او ساخت و این فرشته شب و روز آن حضرت را به مکارم و اخلاق خوب جهانی هدایت می کرد. بچه ایکه از دوران بچگی تحت تربیت بزرگترین فرشته قرار بگیرد. به بالاترین مقامات الهی نایل می گردد و کسی که به آن مقامات رسید، حقایق غیبی برای او مانند محسوسات این جهان، محسوس ومکشوف می گردد. علامه مجلسی می گوید: از آن زمانی که حضرت محمد به رشد عقلی رسید پیامبر بود. و از جانب خدا توسط فرشته ای به نام روح القدس مورد تأیید بود. آن حضرت در همان زمان و قبل از بعثت صدای فرشته را می شنید وخداوند با آن حضرت سخن می گفت و پس از آن که به چهل سالگی رسید، مبعوث گردید و پس از آن فرشته را می دید و قرآن بر اونازل شد. (بحار ج 18، ص 271 به بعد) میرزای قمی در «قوانین» می گوید: حق این است که پیامبر اسلام پیش از بعثت بر اساس دین خودش عبادت می کرد چون آن حضرت از همه پیامبران برتر است و اگر پیامبراسلام تا چهل سالگی پیامبر نباشد در این صورت حضرت عیسی، و حضرت یحیی از آن حضرت برتر خواهند بود. چون حضرت عیسی و حضرت یحیی در بچگی پیامبر بودند. (قوانین الاصول، ص 255 ، ج اول، چاپ رحلی سنگی قدیمی ، اواخر جلد اول) ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه آورده است: حضرت امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند بر همه پیامبران خود فرشتگان را گماشته است. مأموریت این فرشته ها محافظت از اعمال آنها و تبلیغ رسالت می باشد . خداوند از آن زمان که حضرت محمد از شیر گرفته شد، فرشته بزرگی را بر آن حضرت گماشت. این فرشته آن جناب را به سوی خیرات و اخلاق خوب هدایت می کرد و از بدیها و اخلاق بد باز می داشتند و همین فرشته بود که پیش از آنکه آن حضرت به درجه رسالت برسد او را با «السلام علیک یا رسول الله» صدا می کرد و پیامبر هنوز جوان بود که با این جمله صدا زده می شد. (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 13، ص 207 ، باب 238) همه شرایع آسمانى بعد از حضرت ابراهیم(ع) را به یک معنا آیین ابراهیمى مى خوانند الان مسلمانان، مسیحیان و یهودیان ، پیرو دین حنیف ابراهیمى نیز شمرده مى شوند. این مسأله نافى پیروى از پیامبران بعد از حضرت ابراهیم(ع)نیست؛ بلکه مقصود از «آیین ابراهیم» همان آیین توحید و یکتاپرستى است و شاید اشتهار آن به جهت بروز و جلوه بسیار نیرومند توحیدى آیین حضرت ابراهیم(ع) و نقش برجسته آن در مبارزه با مظاهر شرک مى باشد؛ هرچند انبیاى پیشین و پسین نیز موحد بوده اند. در عین حال گاه شرایط اجتماعى، یکى از جلوه هاى اولیاى دین و یا تعالیم آن رابارزتر و آشکارتر مى کند. همین مسأله در مورد یکتاپرستى صادق است ؛ یعنى ، تأثیر تاریخى حضرت ابراهیم(ع) دراین مسأله ، بسیار گسترده و شفاف است و همین باعث شده که همه یکتاپرستان پس از آن حضرت را ، ابراهیمى مى خوانند. نکته دیگر این که اگر پیامبراکرم(ص) به عنوان عیسوى مشهور مى شدند ، چه بسا این مسأله باعث مى شد که انحرافات پدید آمده در دین مسیح(ع) نیز به ایشان چسبانده و یا چنان تبلیغ مى گردید که پیامبر اسلام(ص) شریعت خود را از متون مسیحى دریافت کرده و با دستکارى هایى ادعاى نبوت نموده است. سوم اینکه پیامبر و اجداد او که به شدت اهل توحید بوده اند نمی توانستند رسما مسیحی باشند زیرا دین مسیح در آن زمان تحریف شده بوده است ، اگر چه می توان ایشان را مسیحی واقعی دانست زیرا که مسیح علیه السلام نیز اهل توحید بوده و خود آن حضرت نیز صاحب یکی از ادیان توحیدی و ابراهیمی است. برای مطالعه بیشتر ر. ک : 1. بحار الانوار ، ج 18، ص 271 تا 281 به طور گسترده 2. قوانین الاصول ، میرزای قمی، جلداول ص 255. 3. الصحیح من سیره النبی، ج 1، ص 156 چاپ جامعه مدرسین ،سه مجلدی 4. سیره رسول خدا، جعفریان، ص 182. 5. فروغ ابدیت ، دو جلد ، آیت الله جعفر سبحانی 6. تاریخ تحلیلی اسلام، استاد رسول جعفریان 7. تاریخ پیامبر اسلام – استادان ، مرحوم دکتر محمد ابراهیم آیتی ، دکتر ابوالقاسم گرجی 8- تاریخ اسلام، رسولی محلاتی
در این رابطه گفتنی است که حضرت ابوطالب و برادرش عبداللَّه و پدرشان عبدالمطلب(ع) و همچنین آمنه مادر پیامبر گرامی اسلام(ص) در دوران عمرشان هیچ گاه بت نپرستیدند؛ چرا که جملگى خداپرست و بر دین حنیف حضرت ابراهیم(ع) بودند.ر.ک: کمال الدین، شیخ صدوق، ج 1، ص 74 – 175، ح 31 و 32 (دارالکتب الاسلامیه)؛ الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندى، ج 3، ص 1057، ح 10، (مؤسسه امام مهدى، قم). زمانى که پیامبر گرامى اسلام(ص) به پیامبرى مبعوث شد، ابوطالب(ع) به دین اسلام ایمان آورد، ولى براى این که بتواند از پیامبر حمایت کند، اسلام خود را اظهار نمى کرد؛ چرا که در آن جامعه، تعصب خویشاوندى حاکم بود، و ابوطالب عنوان خویشاوندى را پوشش ظاهرى جهت حمایت از آن حضرت قرار داده بود.روضة الواعظین، محمد بن حسن فتال نیشابورى، ج 1، ص 138 – 139 (انتشارات رضى قم)؛ تفسیر مجمع البیان، طبرسى، ج 4، ص 31 و ج 7، ص 448، ذیل آیه 26 انعام و 56 قصص (مؤسسه الاعلمى للمطبوعات بیروت)؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 14، ص 65، (چاپ کتابخانه آیت اللَّه مرعشى). امام صادق(ع) مى فرماید: «ابوطالب همچون اصحاب کهف بود که ایمان خود را پنهان مى داشتند و تظاهر به شرک مى کردند و خداوند به آنها دو پاداش داد».شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 14، ص 70 (چاپ کتابخانه آیت اللَّه مرعشى، کافى، کلینى، ج 1، ص 448، ح 28، (دارالکتب الاسلامیه)، ممکن است آن دو پاداش، یکى جهت ایمان آنها باشد، و دیگرى به جهت حالت خوف، اضطرار و تقیه که به آن مبتلا بودند.