بى شک آدمى براى تحصیل کمالات مقصود خود چه مادى، چه معنوى؛ به غیر خود یعنى به خارج از محدوده وجود خود، نیازمند است. به بیان دیگر، هر یک از موجودات در رسیدن به کمالات نوعى خود، دست نیاز به سوى موجودات خارج از وجودشان دراز کرده، از فعل و انفعال و تأثیر و تأثر اصناف گوناگون عالم هستى استمداد مى کنند. این، همان قانون «توسل» است که یک حقیقت تکوینى مى باشد که در نظام خلقت و آدم برقرار بوده، در همه جا مشهود و عیان است.
قرآن کریم نیز موضوع توسل را یک طریق مسلّم و روشن براى نیل به هدف، معرفى مى کند:
1- یا أیها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا إلیه الوسیلة و جاهدوا فى سبیله لعلکم تفلحون رحمهما الله ؛ مائده / 35.«اى کسانى که ایمان آورده اید، از خدا پروا کنید، و به او [توسل ] تقرب جویید؛ و در راهش جهاد کنید، باشد که رستگار شوید».
2- أولئک الذین یدعون یبتغون إلى ربهم الوسیلة أیهم أقرب و یرجون رحمته و یخافون عذابه إن عذاب ربک کان محذورارحمهما الله ؛ اسرا / 57.«آن کسانى را که ایشان مى خوانند [خود] به سوى پروردگارشان تقرب مى جویند [تا بدانند] کدام یک از آنها [به او ]نزدیک ترند و به رحمت وى امیدوارند، و از عذابش مى ترسند، چرا که عذاب پروردگارت همواره در خور پرهیز است».
این دو آیه بخوبى نشان مى دهد که تمام ما سوى الله، از فرشتگان و پیامبران و دیگر اصناف و طبقات خلق از هر قبیل که هستند، در مقام کسب فیض و اخذ برکات، از حضرت بارى -جل شأنه العزیز ابتغاء وسیله مى کنند و براى جلب رحمت بیشتر و دفع عذاب از خود، دنبال وسیله اى مى گردند، تا به قرب بیشترى نائل شوند. با توجه به این دو آیه، معلوم مى شود که مناسب ترین معنى «وسیله» و «توسل» همان معناى پنجم است؛ یعنى «هر چیز که به سبب آن، نزدیک شدن به دیگرى ممکن باشد». با توجه به آنکه کلمه «وسیله» در دو آیه فوق بصورت مطلق آمده، طبعاً داراى معناى بسیار گسترده اى است و با اطلاق خود، شامل هر نوع اعتقاد، عمل و هر چیز یا شخصى که به شکلى صلاحیت نزدیک کردن به پیشگاه اقدس پروردگار را داشته باشد، مى گردد؛ مانند: ایمان و اعتقاد به وحدانیت پروردگار و رسالت پیامبران و حقانیت روز جزا؛ و همچنین پیروى از رسول خدا(ص)، انجام وظایف و اعمال عبادى همچون نماز، روزه، حج و زکات و جهاد و ارشاد مردم، صله ارحام، عیادت بیماران و امثال این امور؛ که وسائل و موجبات قرب به خداوند است. همچنین، حضور در قبور شریف انبیاء، ائمه(ع) و اولیاء الهى و نذر و قربانى کردن و هدیه دادن و وقف کردن بخشى از اموال به صاحب قبر، هیچ منافاتى با روح توحید نداشته، بلکه تمام این اعمال براى جلب نظر صاحب قبر بوده، تا او با دعاى خود وسیله و موجبات قرب به خداوند را براى انسان و فرد متوسل فراهم سازد. نگا: استاد شجاعى. محمد. تجسم عمل و شفاعت. مقدمه.
نسبتى باید مرا یا حلیتى هیچ پیشه راست شد بى آلتى؟
(مثنوى، دفتر اول، بیت 2690).
ضرورت توسّل
بدون شک آدمى براى تحصیل کمالات مادى و معنوى، به غیر خود؛ یعنى، خارج از محدوده وجودى خویش، نیازمند است. عالم هستى بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار شده و تمسّک به سبب ها و وسایل براى رسیدن به کمالات مادى و معنوى، لازمه این نظام است.
بر همین اساس قرآن کریم، انسان را در جهت کسب کمالات معنوى و قرب به درگاه الهى، امر به توسّل به اسباب تقرب کرده است:«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ»؛ «اى مؤمنان پرواى الهى داشته باشید و به سوى او وسیله تحصیل کنید»: مائده (5)، آیه 35.. در روایات پیامبر اکرم و امامان معصوم(ع) نیز بر لزوم توسّل به اولیاى الهى هنگام دعا، تأکید شده است؛ چنان که در روایت نبوى مستند نزد شیعه و اهل سنت آمده است:
«کل دعاء محجوب حتّى یُصلّى على محمد و آل محمد»؛ میزان الحکمه، ج 4، ص 1662، ح 10794؛ کنزالعمال، ح 2153؛ المعجم الاوسط، ج 1، ص 220. «هر دعایى محجوب است تا اینکه بر محمد و آل محمد درود فرستاده شود».
بنابراین همچنان که اصل دعا از اسباب و وسیله هاى فیض است و مى توان حاجت را به طور مستقیم از خداوند درخواست کرد؛ توسّل به اولیاى الهى در هنگام دعا نیز از اسباب فیض و وسایل قرب به خداوند است.
حکمت توسّل
یکم. حکمت اعطاى این نقش به بزرگان دین و اولیاى الهى، جایگاه معنوى آنان است. همه موجودات عالم هستى، آیات و نشانه هاى حضرت حقّ اند. هر موجودى به اندازه وسعت وجودى اش، نشانگر اسما و صفات خداوند سبحان است. عالى ترین و تابناک ترین جلوه و ظهور حضرت حق، در آینه وجود انسان کامل (پیشوایان معصوم) محقق مى گردد. انسان کامل آینه تمام نماى اسما و صفات حضرت حق و جلوه و مظهر جلال و جمال پروردگار است. توسّل به انسان کامل، در حقیقت توجه به جلال و جمال خدا و توسّل به چشمه فیض او است.
دوّم. اولیاى الهى انسان هایى از جنس خود ما هستند و به طور معمول خیلى راحت تر و زودتر مى توان با آنان رابطه عاطفى، برقرار کرد.
سوّم. خداوند خواسته است اولیاى خود را در کانون توجه و اقبال مردم قرار دهد. توجه به آنان، به عنوان انسان هاى کامل و برقرارى ارتباط عاطفى و معنوى با آنان، تأکید بر حقانیت و اسوه بودن آنان است و موجب مى شود مردم با مراجعه به آنان و الگوگیرى از ایشان، به طریق هدایت و سعادت، دست یابند.
اما اینکه چرا به آنان توسل مى جوییم علت هاى مختلفى دارد:
اولا: خداوند در قرآن فرموده است: و ابتغوا الیه الوسیله؛ به سوى خداوند وسیله برگیرید{ (مائده آیه 25).این وسیله مى تواند اعمال صالح باشد و مى تواند شخص صالح و وجیهى باشد. زیرا انسان آلوده و گنهکار چون ازساحت قرب الهى دور است با استشفاع از محبوبین درگاه خدا تضمین بهترى براى درخواست خود مى یابد. در قرآن نیز آیاتى در مورد توسل به اولیا آمده است. فرزندان یعقوب هنگام پشیمانى از گناه خود به یعقوب(ع) گفتند: یا ابانا استغفر لنا؛ اى پدر! تو براى ما طلب آمرزش نما (یوسف آیه 97) در آیه دیگر مى فرماید: و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاوءک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما؛ اگر به هنگام ستم برخویش نزد تو آیند «اى پیامبر» واستغفار کرده و تو نیز براى آنان استغفار کنى خدا را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت»{ (نساء، آیه 64).
ثانیا: خداوند عنایت دارد که در مراحل گوناگون و به طرق مختلف انسان ها به افراد برگزیده و الگوهاى راستین توجه یابند تا از این طریق راهى به سوى تربیت درست بیابند و این یکى از همان راه هاست.
نخست باید دانست که دعا و مناجات مستقیم ما با خداوند منافات ندارد که امامان(ع) نیز واسطه فیض باشند، هم چنان که وقتی ما به طور مستقیم دعا می کنیم و از خدا می خواهیم که باران ببارد، اما خداوند از طریق ابرها باران را بر ما نازل می کند، بنابراین اگر از نظر فلسفی و معرفتی ثابت شود که پیامبر و امام واسطه فیض هستند و حلقه وصل میان واجب و ممکن می باشند اگر چه ما به طور مستقیم هم از خدا بخواهیم ولی خداوند با واسطه آنان فیض را بر ما نازل می کند.
باید توجه داشت که مسأله شفاعت و مسأله توسل دو مطلب مستقل هستند شفاعت یکى از معارف با تعریف و شرایط خاص خود و توسل نیز یکى دیگر از معارف است ظاهرا آنچه در این سؤال مورد نظر شماست مسأله توسل به اولیاى الهى است. به همین جهت ما ابتدا به توضیحى پیرامون توسل و سپس پیرامون شفاعت مى پردازیم.
الف) توسل در لغت؛
به معناى تمسک جستن به وسیله اى براى نیل به مقصود است. از آن جا که خداوند، جهان هستى را بر اساس نظام اسباب و مسببات قرار داده است و فیض خود را تنها از طریق مجارى و اسباب اعطا مى کند «أبى الله ان یجرى الاشیاء الاّ بالاسباب» (بحارالانوار، ج 2، ص 90).
انسان براى رسیدن به مقصود خویش، باید به اسباب و وسایط متوسّل شود؛ مثلاً اگر بخواهد زمین خشک و بایرى راتبدیل به مزرعه اى سر سبز و یا باغى آباد کند، باید زمین را شخم بزند، نهال یا دانه و بذر درون زمین بکارد، به موقع کود و آب بدهد، به اندازه لازم سم پاشى کند و… اگر مى خواهد به طبقه دوم یا سوم یک ساختمان برسد، باید از پله هاى آن بالا رود، یا سوار آسانسوز یا پله برقى شود وهمینطور در سایر کارهاى روزمره زندگى، انسان به اسباب و وسایل براى رسیدن به مقصود خود تمسّک و توسّل مى جوید. بر این اساس، توسّل لازمه زندگى انسان در جهان هستى است؛ جهانى که بر آن قانون اسباب و مسببات حکم فرما است.
بنابراین، خداوند که هستى عالم از او است و ادامه هستى و هر حرکت و تغییرى وابسته به او و ناشى از فیض او است، خود براى اعطاى فیض خویش، مجارى و اسبابى را قرار داده است. بر همین اساس، خداوند امورى را به عنوان اسباب و وسایل در جهت تقرب ونزدیکى به درگاه خویش و برآمدن حاجات، قرار داده است و ما را به توسل به آن امور، امر کرده است: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله؛؛ اى مؤمنان پرواى الهىداشته باشید و به سوى او وسیله تحصیل کنید» (مائده / 35).
با توجه به اطلاق کلمه «وسیله» آیه شریفه، این کلمه معنایى وسیع و گسترده دارد و شامل هر آنچه که صلاحیت نزدیک کردن انسان به پیشگاه خداوند را دارد، مى شود. همچنان که نماز و روزه، احسان به یتیم، دستگیرى از مستمندان، خدمت به خلق خدا و… وسیله تقرب به خداوند هستند؛ استمداد به ارواح مطهر پیامبران و اولیاى الهى و درخواست دعا از آنان نیز وسیله تقرب به خداوند است که در روایات و سیره معصومین بر آن تأکید شده است. پیامبر اکرم به شخصى نیازمند که – به ایشان مراجعه کرده بود – شیوه توسل را یاد مى دهد: «اللهم انى اسألک و اتوجه الیک بنبیک نبى الرحمه…» (سنن ابن ماجه، ج 1، ص441؛ مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 138؛ الجامع الصغیر سیوطى، ص 59).
و روایات بسیار زیادى که در این زمینه وارد شده است. بنابراین، حقیقت توسّل به اولیاى الهى، تمسّک به اسباب و وسایل قرب به خداوند است.تمسک به اولیاى الهى، به معناى اعتقاد به استقلال آنان از خداوند، در تأثیر گذارى و برآمدن حاجات نیست؛ بلکه توسّل به اولیاى الهى، همراه با این اعتقاد است که تنها خداوند است که مستقل از غیر و بى نیاز از غیر، در عالم هستى تأثیر مى گذارد. و غیر از او، تأثیرگذارى همه اسباب و وسایل تحت قدرت و اراده و خواست خداوند و متکى به آن خواهد بود.
با توجه به حقیقت توسّل ضرورت آن آشکار مى شود، زیرا عالم هستى بر اساس نظام اسباب و مسببات استوار است و تمسک به اسباب و وسایل، براى نیل به مقصود و تحصیل کمالات مادى و معنوى، لازمه این نظام است و خداوند نیز انسان را در جهت کسب کمالات معنوىو قرب به درگاه خویش، امر به تمسک به وسایل، یعنى، امر به توسل کرده است.
در این راستا، علاوه بر اعمال صالح و نیک مثل انفاق به مستمندان خدمت به خلق خدا، برآوردن نیازهاى هم نوعان و عباداتى همچون نماز و روزه – که مورد رضایت خداوند و به منظور تقرب به درگاه الهى تشریع شده است – مى توان به انسان هاى پاک و معصوم و وارسته اىکه مرضى خداوند و از مقربان درگاه الهى اند، (همچون انبیاى الهى و به ویژه پیامبر خاتم و ائمه معصومین(ع)) توسّل جست. در حقیقت توسل به اولیاى الهى، به معناى واسطه (و سبب) قرار دادن آن انسان هاى پاک و مقرب درگاه الهى و طلب دعاى خیر آنان در حق متوسلان است.
هر انسانی مستقیما می تواند با خداوند ارتباط برقرار کند و طلب فیض کند ولی برای این که قطعا از فیوضات الهی بهره مند گردد و درخواست او برآورده گردد به اولیای الهی متوسل می شود تا به واسطه مستجاب بودن دعای اولیای الهی، او به حاجت خود برسد چنان که فرزندان یعقوب(ع) از پدر درخواست کردند که به درگاه خداوند برای آنان طلب آمرزش کنند و حضرت یعقوب(ع) آنان را از چنین کاری باز نداشت و به آنان نگفت که خود به طور مستقیم به درگاه خداوند دعا کنید. بلکه به آنان وعده داد که از درگاه خداوند بر آنان طلب آمرزش خواهد کرد: «قال سوف استغفر لکم ربی انه هو الغفور الرحیم» (توبه ، آیه 80).
گفتنى است علت این که خداوند به پیامبران و اولیاى الهى، چنین نقشى را داده تا مردم به آنان به عنوان واسطه و سبب بنگرند، این است که اولا خداوند، با این کار، اولیاى خود را در کانون توجه و اقبال مردم قرار می دهد تا در عمل، مردم با مراجعه به آنان و الگوگیرى از آنان، به طریق هدایت و سعادت دست یابند. ثانیا از آن جا که اولیاى الهى، انسان هایى مثل خود ما هستند، خیلى زود و راحت مى توانیم با آنان رابطه عاطفى و نزدیک برقرار مى کنیم و همین ارتباط سریع، ما را به این اسوه ها نزدیک مى کند و ما را در معرض هدایت آنان قرارمى دهد.
چگونگی توسل: توسل به گونه های مختلف ممکن است: درخواست دعا از ولی الهی جهت برآوردن حاجت مثل این که شخصی از پیامبر درخواست کند که جهت آمرزش او دعا کند. درخواست انجام چیزی مثل شفا دادن بیمار به اذن خدا. این گونه توسل در صورت اثبات ولایت تکوینی ولی خدا مانعی ندارد؛ بلکه باید توجه داشت که این مسأله حتما با اذن خدا صورت گیرد و شفیع یا متوسل ائمه هیچ اراده مستقلی از خود ندارد؛ بلکه هیچ فاعل مستقلی جز خدا در دار هستی نیست. بنابراین درخوسات شفا با توجه به ولایت تکوینی اذنی ائمه(ع) مانعی ندارد؛ عفو وقتی است که ما آنها را مستقل در تأثیر بدانیم ولی اگر آنها را به اذن خدا مؤثر بدانیم مشتمل بر غلو یا شرک نیست.