پاسخ را با روایتی از امام صادق(ع) آغاز می کنیم: در روایتی نقل شده که وقتی در نزد حضرت صادق (ع ) راجع به کسی گفتند عقل و بینش خوبی دارد; اما قدری در وضو و نمازش وسواس دارد, حضرت فرمودند: این چگونه آدم عاقلی است که پیروی از شیطان می کند. بعد فرمودند: »ان الشیطان یحب ان یطاع ; شیطان دوست دارد که از او پیروی شود«, (چهل حدیث امام خمینی). در روایت دیگری امام صادق(ع) در پاسخ به سوال از تکلیف کسی که در تعداد رکعات نمازش زیاد شک می کند به طوری که اصلا نمی داد چند رکعت خوانده و چند رکعت باقی مانده است، فرمود: باید نمازش را اعاده کند. سپس به امام عرض شد: زیاد شک می کند به طوری که هر چه هم اعاده کند باز شک می کند فرمود: به شک خود اعتنایی نکند (و به نمازش ادامه دهد). امام (ع) در ادامه فرمودند: با شکستن نمازشیطان پلید را به خودتان عادت ندهید که با این کار او را به طمع اندازید. (که هر لحظه به سر وقت شما بیاید و وسوسه کند) زیرا شیطان خبیث است و بر هر چه عادتش دهند، عادت می کند پس هر یک از شما (که کثیرالشک باشد) به شک خود اعتنا نکند و نمازش را زیاد نشکند، چون اگر چند مرتبه به شک خود اعتنا نکرد دیگر دچار شک نخواهد شد. شیطان پلید می خواهد مطاع باشد لذا اگر نافرمانی شود دیگر به طرف کسی از شما نمی آید. همانطور که از این دو روایت و دیگر روایات استفاده می شود، وسواس نشانه جهل است و آدم وسواسی جاهل تلقی می شود. و نباید به شک های خود اعتنا کند و وظیفه دارد مانند معمول افراد در آنچه دچار وسواس است عمل کند. یعنی از هر چیزی که معمول مردم نجس می دانند اجتناب کند نه بیشتر و در شستن لباس و بدن و یا وضو گرفتن و غسل کردن و غیره مانند معمول مردم از آب استفاده کند و بیشتر از آن اسراف است و جایز نییست . در واقع کسی که بیشتر از مقداری که شرع مقدس برای شستن و تطهیر محل نجس تعیین کرده آب می ریزد و یا در انجام دیگر اعمال عبادی یا غیر عبادی اش تکرار و افراط می کند نوعی دهن کجی به شارع مقدس و دستورات پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) است . زیرا همان طور که تفریط و بی مبالاتی و بی توجهی نشانه جهل است و غلط، افراط و زیاده روی نیز از نظر ائمه اطهار(ع) و شرع مقدس مردود است. حضرت علی(ع) در نهج البلاغه می فرماید: «الجاهل اما مفرط او مفرط ؛ افراط و تفریط هر دو نشانه جهل و بی عقلی است». شخص وسواسی نیز در فکر و یا عمل وسواسی اش دچار حساسیت بیش از اندازه و تکرار مزاحم است. و از حد متعادل و آنچه تعیین شده، خارج شده است. آری شک و تردید های موجود چه در افکار و چه در اعمال ناخواسته و غیر اختیاری است و بدون اراده شخص به ذهن فرد می آید و یا در عمل و رفتارش ظاهر می شود و به عبارتی یک نوع بیماری است که در وجود فرد رخنه کرده است. و به عبارتی یک نوع بیماری است که در وجود فرد رخنه کرده است. ولی باید سعی شود با راهکارهای مختلف درمانی که متخصصین بیان کرده اند، به درمان و حل آن مشکل بپردازد که مطمئنا قابل درمان است و تجربه نیز این مطلب را تأیید می کند. و اگر آدم وسواسی مشکل خود را به عنوان یک روند مزاحم و یا بیماری تلقی کند و بپذیرد که رفتار یا فکر وسواسی اش غلط است . به دنبال راه حل منطقی آن خواهد رفت زیرا در بسیاری موارد چنین افرادی ، این مشکل را اصلا مشکل و بیماری تلقی نمی کنند و گمان می کنند که روش صحیح همان است که آنها دارند و دیگران را حتی بی مبالات و بی توجه می دانند بنابراین پذیرفتن بیماری و درد به عنوان یک واقعیت نامطلوب اولین گام برای درمان و حل مشکل است. از مقدمه فوق نتایج زیر حاصل می شود: 1. وسواس یک بیماری است و نشانه جهل است و باید از آن اجتناب کرد. 2. وسواس قابل درمان است. 3. اولین گام برای درمان بیماری و مشکل وسواس پذیرفتن مشکل از طرف خود فرد است. 4. از جمله ضررهایی که وسواس به دنبال دارد اختلال در امور زندگی، صرف زمان زیاد در انجام کاری خاص و باز ماندن از وظایف دیگر، بی توجهی به دستورات و احکام و قوانین شرعی و عقلی، و اسراف و … 5. لزوم عدم اعتنا آدم وسواسی به گمان خود و اجتناب از هر گونه تکرار عمل. در پایان لازم به ذکر است روش برخورد با آدم وسواسی و حل مشکل وی نیازمند آگاهی و شناخت کافی از علل و عوامل به وجود آورنده این بیماری و تخصص داشتن در زمینه چگونگی درمان آن است . بنابراین پس از ریشه یابی عوامل این مشکل باید به راهکارهای عملی ای که متخصص این رشته در جلسات مشاوره ای حضوری به درمانجو ارائه می کند باید حل و درمان کامل آن پرداخته که مستلزم زمان کافی است. در پایان برای اطلاعات بیشتر به دو کتاب معرفی شده زیر مراجعه کنید: 1. وسواس، مرحوم مصطفی زمانی 2. وسوسه و وسواس در اسلام، محمود ارگانی
اما نکات عملیاتی:
1- به چیزی شک نکنید اصل بر طهارت است مگر یقین به نجاست چیزی داشته باشید
2- به خودتلقین کنید که «وسواس» یک نوع کار شیطانی است و باید هر چه زودتر دست از آن بردارم .
3- به خدا توکل کنید و از او استعانت بجویید تا هر چه زودتر بر این مشکل فایق آیید.
4- خود را به افکارتان حاکم کنید و اجازه ندهید افکار بر شما حاکم بوده و شما را به آن جا ببرد که مورد تنفر شماست.
5- هر گاه احساس کردید برای مدتی است غرق در این افکار شده اید، با مشت روی زمین کوبیده و با گفتن کلمه «بس است» خود را از آن فضای روانی خارج سازید. این روش را روش قطع فکر گویند و یکی از روش های موفق در کنترل ذهن و خروج از تخیلات و افکار غیراختیاری است
برای درمان این بیماری که گاهی بسیار حاد و خطرناک می شود به مطالب زیر توجه نمایید.
واژه وسواس در اصطلاح به معنی حدیث نفس است به طوری که گویی کسی آهسته از درون با انسان سخن می گوید و او را به دقت فراوان و بی مورد در انجام امور دعوت می نماید. کار شیطان را نیز وسوسه گویند، زیرا با چنین پیامی از درون، آدمی را به کار بد دعوت می نماید.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام ) مى خوانیم: «ما من مؤمن الا و لقلبه اذنان فى جوفه: اذن ینفث فیها الوسواس الخناس! و اذن ینفث فیها الملک! فیؤید الله المؤمن بالملک، فذلک قوله و ایدهم بروح منه: هر مؤمنى قلبش دو گوش دارد، گوشى که در آن وسواس خناس (شیطان) می دمد، و گوشى که فرشته در آن مى دمد، خداوند مؤمن را به وسیله فرشته تقویت مى کند، و این همان است که مى فرماید: «و ایدهم بروح منه».
بیماری وسواس
وسواس یک بیمارى عصبى و روانى است و روانشناسان و روانپزشکان امروزى آن را فکر و اندیشه مداوم و مکررى مى دانند که فرد مبتلا به آن على رغم کوشش فراوان خود قادر نیست آن را از ذهن خویش خارج سازد این افکار مزاحم که بدون اختیار فرد به سراغ وى مى روند گاهى او را به تکرار برخى کارها و اعمال بى فایده وا مى دارد. هر چند وى به بیهودگى و عدم ضرورت و غیرمنطقى بودن آن عمل واقف است ولى نمى تواند از انجام آنها خوددارى کند و زندگى عادى و عملکرد فرد را مختل مى کند و بسیار وقت گیر است. و گاهى بخاطر تمسخر یا مخالفت علنى یا ترحّم دیگران عمل تکرارى خود را مخفى مى کند
وسواس از قدیمی ترین اختلالات شناخته شده روانی است که بین مردم از شیوع نسبتا بالایی(حدود دو درصد جامعه) برخوردار است. این بیماری به لحاظ عوامل آن بسیار پیچیده و متنوع است و درمان آن ممکن است، ولی نیز دشوار می نماید، مگر اینکه شخص مبتلا واقعا بخواهد علاج شود و به روش درمانی آن پاسخ صحیح دهد.
عوامل بروز بیماری وسواس
عوامل مختلفى ممکن است باعث بروز این بیمارى شود:
1- گاهى ترشح ناموزون بعضى مواد شیمیایى در مغز باعث به وجود آمدن این بیمارى مى شود که شرح آن در کتب علمى قابل پى گیرى است.
2- اضطراب نیز یکى از عوامل این بیمارى است که البته گاهى علت آن اضطراب نیز براى فرد مبتلا به وسواس معلوم نیست.
3- گاهى بر اثر یک اتفاق مشکل آفرین و پرفشار مثل مرگ یکى از نزدیکان یا بعضى مسائل جنسى یا بیمارى وسواس رخ مى دهد.
4- عقده هاى فرو خورده، ناکامى هاى درون ریخته شده نیز گاهى باعث این بیمارى مى شود.
5- گاهى نیز احساس گناه کار بودن باعث وسواس شدن است.
و-عوامل دیگرى که در این نوشتار نمى گنجد.
ضررهای بیماری وسواس
همان گونه که مى دانید مشکل وسواس، موجب اختلال در بسیارى از کارهاى انسان مى شود. در ابتدا براى این که شما به صورت جدى تر به فکر درمان این بیمارى باشید و راه کارهاى ارائه شده را، دقیقاً به کار گیرید به بعضى از اثرات و پیامدهاى وسواس در زندگى انفرادى و اجتماعى اشاره مى شود:
1- یکى از ضررهاى جبران ناپذیر وسواس، اتلاف وقت و از دست دادن سرمایه ارزشمند عمر است و این خسارت بزرگى است زیرا بازیابى زمان از دست رفته امکان پذیر نیست.
2- اسراف در مصرف آب یا چیزهاى دیگر
3- صرف انرژى زیاد براى انجام کارهاى تکرارى
4- بازماندن از انجام کارهاى مهم زندگى از جمله تحصیل یا کارهاى دیگر
5- از دست دادن تمرکز فکرى
6- منزوى شدن و کم رنگ گشتن هویت و شخصیت اجتماعى
7- روبه رو شدن با تمسخر و استهزاى دیگران
8- ایجاد مشکل در خانواده و آزار و اذیت براى آنها و یا کسانى که به نحوى با شخص ارتباط دارند (مانند هم اتاقى ها و.) گفتنى است که خوشبختانه این مشکل با جدیت و همّت والاى شما و کسب آگاهى لازم در این رابطه قابل حل است. البته باید با پشتکار و حوصله، به راه کارهاى ارائه شده عمل کنید تا ان شاء الله، مشکل به زودى برطرف گردد.
روش درمان وسواس
این بیماری از آن جهت که هم به عنوان یک بیماری روان تنی شناخته شده است و هم زمینه ساز بسیاری از انحراف های دینی در انسان است، دارای روشهای درمانی متعدد است؛ مانند درمان دارویی، مشاوره و درمان روانی و توصیه های دینی.
مشاوره و درمان روانی: در درمان غیردارویى، از الگوهاى مختلف براى کاهش این اختلال بهره مى گیرند که به برخى از آنها به طور اجمال اشاره مى کنیم زیرا از این تکنیک ها متناسب با نوع و شدت و ضعف بیمارى استفاده مى شود:
1- شناخت درمانى، در این روش طى جلسات مکرر و متعدد، بینش بیمار درباره تعارضهاى درونى خود به کمک روان درمان گر تغییر مى یابد.
2- رفتار درمانى: روشهاى متعدد و متنوعى است از کارشناس مربوطه بیمار را به کارها و فعالیت هایى جهت کاهش سطح اضطراب و در نتیجه فکر یا عمل وسواس او وا مى دارد.
3- گاهى نیز روانشناس با ایجاد ارتباط با خانواده بیمار به کاهش ناهماهنگى هاى احتمالى در خانواده و تصحیح ارتباطات خانوادگى آنها مى پردازد.
روشهای کلی درمان:
برای علاج و درمان این بیماری ابتدا باید نوع آن را شناخت و روش درمانی مناسب با آن را انتخاب نمود. ما در این قسمت به برخی از روشهای کلی مبارزه با این حالت اشاره می نماییم.
1- عدم پاسخ دهی: مهمترین و کلی ترین راه درمان وسواس، بی توجهی به پیام های آن و عدم پاسخ دهی عملی به آن است. این بیماری در صورتی ادامه می یابد و تشدید می شود که به نداهای درونی آن که مبتنی بر تکرار عمل، یا دقت بی مورد و یا قضاوت غیر منطقی و افراطی نسبت به امور است، پاسخ دهی عملی شود. برای مقابله با این حالت بهترین راه بی اعتنایی به این پیامها و ترتیب اثر ندادن به آنها است. اگر مدتی این روش عملی شود، به طور قطع از شدت ابتلا به آن کاسته خواهد شد.
2- تقابل به ضد: برای کسانی که از آلودگی و نجاست هراس دارند و این هراس منشا اضطراب و وسواس در آنها شده است، آلوده سازی عمدی شخص توسط خود او یا دیگران، از راههای درمان و رفع حساسیت به این امر است. اگر این روش با تکرار تحمل شود به طور قطع موثر خواهد بود.
3- فرمان ایست: در منابع علمی جدید، برای متوقف کردن افکار وسواسی، علاوه بر درمانهای دارویی و قبل از آن درمانها، از روشهای خاصی استفاده می شود که مهمترین آنها روش توقیف فکر نام دارد، بدین ترتیب است که از بیمار خواسته می شود که به طور عمد افکار وسواسی خود را آزاد بگذارد و در این بین ناگهان درمانگر با صدای بلند و بیزار کننده، فریاد می زند : ایست !؟! به نظر می رسد این عمل جریان فکر وسواسی را متوقف می کند.
درمان دارویی: بیماری وسواس چون دارای ریشه های هورمونی است و با فعالیت های هورمونی بدن نیز در ارتباط است، پزشکان با تجویز داروهایی سعی می نمایند فعالیت های هورمونی بدن را متعادل سازند و از این طریق کمک می کنند تا فرد بتواند راحت تر با این مشکل طرف شود و آن را از خویش براند.
پیشنهاد های دینی:
در منابع اسلامی و وسواس پدیده شناخته شده ایست و به آن به عنوان وسوسه ای از سوی شیطان اشاره می شود. به عنوان مثال در کتاب اصول کافی (باب عقل و جهل) آمده است : در نزد امام صادق (ع) شخصی را به عقل و درایت نام بردند و گفتند او وسواس دارد، حضرت فرمود : چگونه عاقل است که شیطان را اطاعت می کند؟
توصیه های عملی
1. رساله عملیه مرجع تقلید خود را دقیقاً مطالعه کنید (به خصوص بخش هاى مربوط به طهارت، نجاست، غسل و وضو) وخود را ملزم کنید که براى غسل و وضو یا آب کشیدن بدن، لباس و یا چیزهاى دیگر، به همان کیفیتى که در رساله آمده عمل نمایید و از زیاده روى جدّاً پرهیز کنید و بعد از این که طبق رساله غسل کردید یا چیزى را با آب شست و شو دادید و آب کشیدید، هیچ گونه شکى در طهارت آن به دل راه ندهید و اگر احساس مى کنید، هنوز پاک نشده و یا غسل و وضو تحقق پیدا نکرده، اعتنا نکنید و با همان وضع نماز بخوانید و سایر کارهاى خود را انجام دهید.
2- اگر مبتلا به وسواس در شست و شو هستید، خود را در معرض چیزهاى آلوده و نجس قرار دهید و یا به تجسّم چنین موقعیت هایى بپردازید و از انجام دادن آن کار خوددارى نکنید.، از فردى بخواهید خودش را در معرض این موقعیت ها یا موضوع هاى ذکر شده قرار دهد بدون این که «واکنش بى اختیارى» از خودش نشان دهد. سپس شما نیز همان کار را انجام دهید. این کار باعث مى شود موضوع ها یا موقعیت هاى اضطراب آور، کم کم اثر خود را از دست بدهد و اضطراب شما کاهش پیدا کند. در واقع ریشه و علت اصلى وسواس (اضطراب) از بین برود.
3- به لحاظ شرعی هر چیزی که قبلا پاک بوده، تا یقین به نجاست آن نداشته باشیم، پاک است و نباید آن را نجس فرض کرد، زیرا مخالف شریعت است.
4- اصولا هر چیزی که نمی دانیم نجس یا حرام است، پاک و حلال است، زیرا اصل در اشیاء بر پاکی و حلیت است و نجس و حرام بودن دلیل می خواهد. حال درباره چیزهایى که به آنها دست زده اید (مثل ظروف و لباس ها و یا پا گذاشتن روى فرش ها و چیزهایى از این قبیل) در مورد همه اینها حکم طهارت جارى کنید، یعنى، همه آنها را نادیده بگیرید. لازم نیست شما هیچ کدام از آنها را آب بکشید و اگر اشکالى دارد به گردن ما. شما فعلاً موظّف هستید، فقط به راه کارهاى ارائه شده، عمل کنید و به حکم طهارت و نجاست، فقط و فقط بر اساس آنچه در رساله آمده عمل کنید.
5- به خودتان تلقین کنید که «وسواس» یک نوع کار شیطانى است و باید هر چه زودتر دست از آن بردارم.
6- به خدا توکل کنید و از او استعانت بجویید تا هر چه زودتر بر این مشکل فایق آیید.
دعا، ذکر و عبادت
در این مورد حتی منابع اسلامی از قول معصومین (ع) روشهای متعددی را برای پیشگیری و درمان وسواس پیشنهاد کرده اند، که از آن جمله، بهره از ادعیه و اذکار خاصی از جمله «لا اله الاالله» و «لاحول و لا قوة الابا الله» می باشد که در حقیقت ماحصل همه آن روشها را می توان در ذکر خدا خلاصه کرد.
مذهب و شکوهمندترین جلوه آن؛ یعنی نماز می تواند در زدودن وسواس فکری نقش بسیار مهمی بازی کند. برخی از اذکار و توجهات حین نماز نه تنها با روشها ارایه شده توسط رون شناسان قابل مقایسه است، بلکه حتی بسیار مؤثر تر به نظر می رسد.
استفاده زبان و ذهن از ذکر غیر المغضوب علیهم و الضالین که جدایی راه مومن را از ابلیس و شیطان نشان می دهد دست کم ده بار، طی نمازهای یومیه و فیض بردن از سوره مبارکه ناس بعد از حمد، بخصوص توجه آیات شریفه من شر وسواس الخناس الذی یوسوس فی الصدور الناس به عنوان عواملی قدرتمند در توقف افکار وسواسی مطرحند.
همان طور که اشاره شد ائمه معصوم (ع) که پزشکان حقیقی بشرند، برای دوری از وسواس ذکر خدا را پیشنهاد کرده اند و این فرمان الهی است که برای ذکر من نماز را به پا دارید (اقم الصلوة لذکری).
منابع:
1- «شناخت و درمان وسوسه و وسواس» نوشته محمود ارگانى بهبهانى از انتشارات مجمع ذخایر اسلامى.
2- «درمان رفتارى وسواس» نوشته گیل اس استکتى، ترجمه عباس بخشى پور رودسرى و مجید محمود علیلو از انتشارات نشر روان پویا (سال 1376)
3- وسواس و درمان آن نوشته آیه الله مظاهرى
الگوهای وسواس
در این اختلال چهار الگوى عمده علائم را مى توان یافت:
1- شایع ترین الگو، وسواس آلودگى و متعاقب آن اقدام به شست وشوى مکرر براى رفع آلودگى و یا کسب طهارت است. بنابراین عمل وسواس به شکل شستن یا تمیز کردن است.
2- دومین الگوى شایع وسواس، وسواس تردید و متعاقب آن اقدام جبرى براى امتحان کردن است. مثلاً احتمال باز ماندن شیرگاز، کلید برق و. به سراغ فرد مى آید و به دنبال آن چندین بار براى مطمئن شدن از بسته بودن شیرگاز و یا. به خانه برمى گردد و به اجاق گاز مثلاً سر مى زند.
3- افکار وسواسى سومین الگوى وسواس است این افکار که به طور تکرارى و ناخواسته به سراغ فرد آمده و ذهن او را به خود مشغول مى کند محتواى این افکار معمولاً عمل جنسى یا پرخاشگرى یا آسیب رساندن است و از نظر بیمار غیرقابل تحمل و شرم آور است.
وسواس فکری می تواند مشکلات متعدد و مسایل آزاردهنده بسیاری را برای شخص مبتلا و اطرافیانش به همراه داشته باشد. در این حالت شخص مبتلا ممکن است تصاویری ذهنی به شکل صحنه های وحشتناک و ناراحت کننده بسیاری داشته باشد که هر چه بیماری سعی در مقاومت در مقابل آنها دارد، نمی تواند از آنها خلاص شود این وسوسه فکری از موضوعات بسیار کلی؛ مانند سوال ذهنی درباره اینکه : چه کسی خدا را آفریده ؟ هدف از زندگی چیست ؟ گرفته تا افکار گناه آلوده جنسی و ترسهای مرضی و… متفاوت است و تقریبا همه این افکاتر بیمار را در وضعیت وحشتناکی قرار می دهند.
4- چهارمین الگو، کندى وسواس است. این بیماران ساعتها وقت خود را صرف خوردن غذا یا اصلاح سر و صورت، مسواک یا آماده شدن براى خواب یا مرتب کردن لباسها مى کنند.
لازم به ذکر است گاهى ترکیبى از دو یا چند الگوى فوق به سراغ فرد مى آید.