الف. گریه ذاتاً خوب و سبب پالایش روح است؛ که این پالایش روحى در مجالس عزادارى امام حسین(ع) بیشترین ثمربخشى را دارد.
ب. گریه بر امام حسین(ع) به عنوان تشکّر و سپاس از او است؛ ولى این مطلب صحیح نیست؛ زیرا اگر ما موظف به تشکر از امام حسین(ع) بودیم، راه دیگرى براى تشکر وجود نداشت که با آه و اندوه و حزن این سپاس را عینى سازیم و اصلاً آیا آن حضرت نیازمند به تشکّر است؟!
ج. امام حسین(ع) از گریه ما بهره مند مى گردد؛ از آنجا که با گریه به رشد معنوى مى رسیم و واسطه این فیض یاد امام حسین(ع) است در نتیجه به مقامات آن حضرت نیز اضافه مى شود.
د. برخوردارى از ثواب و شفاعت؛ این فوائد هر چند براساس بعضى تحلیل ها و روایات در حد خود صحیح است؛ ولى آیا نمى توان حکمت مهم تر، با ارزش تر و فراتر از معاملات این چنینى، در وراى گریه در نظر گرفت تا مجبور شویم حکمت گریه بر امام حسین(ع) را در یک شفاعت و ثواب و یا تشکر، منحصر و محدود سازیم؟!
با توجه به آنچه که در حقیقت گریه ، رشد روحانى و تقوا و نیز فلسفه عزادارى امام حسین(ع) مطرح است؛ مى توان گفت حکمت گریه بر اباعبدالله(ع) دو امر مهم و اساسى است که هر یک به نوبه خود اثر وضعى خاصى بر جاى مى گذارند:
یکم. بُعد اخلاقى؛ چنان که روشن است، گریه ارزشى در فرهنگ شیعى ، اولا گریه اى است که موجب تعالى و رشد روح است و ثانیاً سرچشمه آن معرفت است. گریه بر امام حسین(ع)، یا به جهت یاد کردن غم و اندوه از دست دادن عاشق حقیقى خداوند متعال است که تجلى گاه اوصاف الهى بود و مؤمنان، بوى گل را از گلاب او استشمام مى کردند. چون که گل رفت و گلستان شد خراب بوى گل را از که بوییم، از گلاب و یا به دلیل عقب ماندگى روحى و نداشته هاى خود، در مقابل مناقب و فضایل آن بزرگوار و یاران باوفایش است. در واقع گریه بر این است که حبیب بن مظاهر که بود و چه داشت و من کیم و چه در کف دارم؟ اشک ریختن بر على اکبر، ناله بر خود است که آن جوان رشید چه فضایلى را دارا بود و من تا چه اندازه آن خصلت ها را دارم؟ و … اگر گریه ما از این منشأ دور است، باید بکوشیم اشک و آه خود را به این سمت سوق دهیم تا بر اثر آن، روحمان تعالى یابد. در حقیقت این گریه، نشان دادن دردى است که انسان را به حرکت و جوشش وامى دارد تا خود را به آن درجه از کمالات برساند و این چنین اشکى انسان ساز است.
دوم. بعد اجتماعى؛ اگر گریه بر اباعبدالله(ع)، از سر معرفت باشد و منشأ آن نیز بعد اخلاقى این حرکت باشد؛ قطعاً این حزن و اندوه، پس از آن که موجب تحوّل درونى انسان گردید، زمینه را براى تحولات اجتماعى فراهم مى سازد. وقتى گریه بر امام حسین(ع)، گریه اى در جهت تعالى روح شد و موجب گردید که آدمى در فضایل اخلاقى و فردى خود، تأمل و تجدیدنظر کند؛ قطعاً این تحوّل درونى، زمینه را براى ساختن اجتماعى در راستاى اهداف متعالى اسلام فراهم خواهد ساخت. زمانى که انسان متوجّه شد که حضرت ابا عبدالله(ع) براى چه، چرا و چگونه دست به قیام زد و آن اثر جاودانه را بر قلم خون، بر صفحه تاریخ نگاشت و با این معرفت بر اثر گریه درونش متحول گردید؛ این تغییر بر عرصه جامعه نیز کشیده مى شود و او مى کوشد تا جلوى فساد وانحراف دین را گرفته و آزادى، جوانمردى و دیندارى را نه تنها در روح خود، بلکه در جامعه نیز حکم فرما سازد. به بیان دیگر، در واقع گریه بر اباعبدالله(ع)، با یک واسطه زمینه را براى حفظ آرمان هاى آن حضرت و پیاده کردن آن فراهم مى سازد و به همین دلیل مى توان گفت: یکى از حکمت هاى گریه بر امام حسین(ع)، ساختن جامعه براساس الگوى ارائه شده از سوى او است و شاید مراد از این که گفته مى شود: «ان الاسلام بدؤه محمدى و بقائه حسینى» همین باشد که بقاى مکتب اسلام – خصوصاً تشیع – وام دار گریه بر امام حسین(ع) است.
فلسفه گریه و انواع آن :
گریه برای خدا و از ترس عقاب الهی و نیز گریه برای اولیای خدا در شمار برترین عبادت ها است؛ به ویژه گریستن بر حضرت ابا عبدالله سالار شهیدان(ع)، چنین گریه ای فلسفه های سازنده و تربیتی چندی دارد؛ از جمله:
1. پالایش و تزکیه روح، و احساس نزدیکی به خدا؛
2. پیوند عمیق عاطفی میان مردم و الگوهای راستین امت؛
3. اعلام وفاداری نسبت به رهبران و پیشوایان دینی و مکتب؛
4. الهام شدن روح انقلابی و ستم ستیزی به مردم؛
5. زنده نگاه داشتن یاد و خاطره وقایعی چون نهضت شکوهمند حسینی. اینکه اشک و گریه، خود به خود به وجود می آید، یا باید با تلقین و برانگیختن احساسات ایجاد شود، مقوله دیگری است. هر مسلمان پاکْ طینتی، با به یادآوردن مصائب ابا عبدالله(ع) و عظمتی که آن حضرت به وجود آورد، به راستی اشک سوز و گاه شوق می ریزد.
برای آگاهی بیشتر ر.ک: مرتضی مطهری، حماسه حسینی
تأثیرات عزاداری
در یک تقسیم بندی می توان تأثیرات عزاداری بر معصومین(ع) را در جهات ذیل نام برد:
یک. جنبه عاطفی
کسی که عزیزی را از دست می دهد، ناخودآگاه حزین و غمناک است و نمی تواند غمگین نباشد. بر پایی مراسم سوگواری، باعث خالی شدن این غم و غصهّ می شود. به علاوه، عزاداری برای بزرگان دین،محبت و رابطة عاطفی مردم با آنان را می افزاید.
دو. جنبه سیاسی
اگر این عزاداری ها نبود، قیام خونین و روشنگر سیدالشهدا(ع) به فراموشی سپرده می شد و چه بسا اصل قیام و شهادت او نیز تحریف یا حتی انکار می شد. در زمان صدر اسلام، شرایط اقتضا نکرد که شیعیان برای حضرت زهرا(س) عزاداری و نوحه خوانی کنند و همین باعث شد که برخی از تاریخ نویسان غرض ورز، اصل شهادت آن حضرت را انکار کنند؛ حتی می گویند: «اگر محسن فاطمه شهید شده، پس قبرش کجا است؟» لابد اگر می توانستند، می گفتند: «اگر پیامبر دختری به نام فاطمه داشته و کشته شده، پس قبرش کجا است؟!»
سه. جنبه دینی
با برپایی مراسم های عزاداری و سخنرانی در ماه محرم، مردم بیش از پیش با معارف الهی واخلاق اسلامی آشنا می شوند. عاشورا دین ما را حفظ کرده است.
چهار. جنبه تربیتی
کودکان و نوجوانان از برپایی این مراسم و یادآوری آن واقعة عظیم، دِلیری و ایثار و فداکاری را فرا می گیرند. البته لقای الهی برای حضرت امام حسین(ع)، زیباترین و باشکوه ترین امور است؛ ولی در هنگام مصیبت و حزن و اندوه امامان(ع) از واقعه جانگداز عاشورا، نمی توانیم شاد باشیم. قطعاً دشمنان ائمه(ع) در این روز مسرور بوده اند. به علاوه نقل حماسة عاشورا، روح ایثار و شجاعت و ایمان را در مسلمانان زنده می کند. در نتیجه آنان در مقابل مسائل جهان اسلام، بهتر حساسیت نشان خواهند داد. انقلاب ضدّطاغوتی و ضدّآمریکایی ایران، پیروزی حزب الله لبنان بر اسرائیل، مقاومت و دفاع هشت سالة ایران در مقابل تهاجم جهانی در قالب جنگ عراق و پیروزی های مکررّ لشکر اسلام بر کفر و الحاد جهانی و … متأثر از مجالس عزای سیدالشهدا(ع) است. ضمن اینکه اگر آن واقعه به همان شکل نقل نگردد، اندک اندک به فراموشی سپرده خواهد شد و اسلام، پشتوانه ای تأثیرگذار با این اهمیت را از دست خواهد داد. البته باید در روضه خوانی ها از تحریف و عوض نمودن واقعیت خودداری کرد و در کنار نقل حادثه عاشورا، باید به مسائل جهان اسلام در عصر حاضر نیز اهمیت داد و وظیفه مسلمانان در این رابطه را گوشزد کرد.
برخى از روایات در خصوص گریه بر امام حسین(ع) عبارت است از: 1. امام معصوم(ع) فرمود: «هر چشمى در روز قیامت به جهت سختى ها، گریان است؛ مگر چشمى که بر امام حسین(ع) گریسته باشد، این چشم خندان و بشاش است».الخصائص الحسینیه، ص 140. 2. امام رضا(ع) مى فرماید: «گریه بر امام حسین(ع) گناهان بزرگ را محو مى کند».مسند امام رضا(ع)، ج 2، ص 27 . 3. امام صادق(ع) مى فرماید: «کسى که به یاد امام حسین(ع) به مقدار بال مگسى، اشک از چشمانش جارى شود؛ ثوابش بر خداوند است و خداوند به کمتر از بهشت براى او راضى نمى شود».بحارالانوار، ج 44، ص 291. 4. از امام معصوم(ع) نقل شده است: «هر که بگرید یا بگریاند یا حالت اندوه و گریه داشته باشد، بر مصیبت امام حسین(ع)، بهشت براى او واجب مى شود».الخصائص الحسینیه، ص 142. 5. امام رضا(ع) مى فرماید: «… پسر شبیب! اگر مى خواهى براى چیزى گریه کنى، پس براى حسین بن على(ع) گریه کن که او را ذبح کردند؛ چنان که گوسفند را ذبح مى کنند … پسر شبیب! اگر براى حسین چنان گریه کنى که اشک هایت بر گونه هایت جارى شود، خداوند همه گناهان کوچک و بزرگ تو را مى آمرزد، اندک باشد یا بسیار …».بحارالانوار، ج 44، ص 285.
در مورد حکمت گریه بر امام حسین(ع) مطالبى بیان شده که به نظر مى رسد به تنهایى صحیح نباشد؛ از جمله:
الف. گریه ذاتاً خوب و سبب پالایش روح است؛ که این پالایش روحى در مجالس عزادارى امام حسین(ع) بیشترین ثمربخشى را دارد.
ب. گریه بر امام حسین(ع) به عنوان تشکّر و سپاس از او است؛ ولى این مطلب صحیح نیست؛ زیرا اگر ما موظف به تشکر از امام حسین(ع) بودیم، راه دیگرى براى تشکر وجود نداشت که با آه و اندوه و حزن این سپاس را عینى سازیم و اصلاً آیا آن حضرت نیازمند به تشکّر است؟!
ج. امام حسین(ع) از گریه ما بهره مند مى گردد؛ از آنجا که با گریه به رشد معنوى مى رسیم و واسطه این فیض یاد امام حسین(ع) است در نتیجه به مقامات آن حضرت نیز اضافه مى شود.
د. برخوردارى از ثواب و شفاعت؛ این فوائد هر چند براساس بعضى تحلیل ها و روایات در حد خود صحیح است؛ ولى آیا نمى توان حکمت مهم تر، با ارزش تر و فراتر از معاملات این چنینى، در وراى گریه در نظر گرفت تا مجبور شویم حکمت گریه بر امام حسین(ع) را در یک شفاعت و ثواب و یا تشکر، منحصر و محدود سازیم؟!
با توجه به آنچه که در حقیقت گریه رشد روحانى و تقوا و نیز فلسفه عزادارى امام حسین(ع) مطرح است؛ مى توان گفت حکمت گریه بر اباعبدالله(ع) دو امر مهم و اساسى است که هر یک به نوبه خود اثر وضعى خاصى بر جاى مى گذارند:
یکم. بُعد اخلاقى؛ چنان که روشن است، گریه ارزشى در فرهنگ شیعى اولاً، گریه اى است که موجب تعالى و رشد روح است و ثانیاً سرچشمه آن معرفت است. گریه بر امام حسین(ع)، یا به جهت یاد کردن غم و اندوه از دست دادن عاشق حقیقى خداوند متعال است که تجلى گاه اوصاف الهى بود و مؤمنان، بوى گل را از گلاب او استشمام مى کردند. چون که گل رفت و گلستان شد خراب بوى گل را از که بوییم، از گلاب نیک می دانیم که امام حسین(ع) مردی عادی همچون سایر افراد نیست که پس از گذشت چهل روز و یا حداکثر یک سال از اذهان بشریت محو گردد و حادثه و مصیبت او نیز چونان سایر وقایع نیست که با یک یا چند بار بازگویی کردن کهنه و تکراری گردد. امام حسین(ع) فرزند پیامبر خدا و آورنده دین اسلام بود کسی بود که پیامبر(ص) بارها در موردش فرمود: «حسین منی و أنا من حسین»: حسین از من و من از حسین ام. او فردی است که در زمانی دست به قیام زد که دین خدا در چند قدمی تحریفی کلی و سقوط در گرداب نابودی بود. در آن زمان فردی که به عنوان خلیفه و جانشین رسول خدا شناخته می شد حتی در ظاهر هم پایبند به آموزه های دین اسلام نبود در ملأ عام دست به شراب خواری و بوزینه بازی می زد، علنا بر مردم ظلم و ستم روا می داشت و پیامبر(ص) و دینش را به سخره می گفت. در واقع امام حسین(ع) عالی ترین و برجسته ترین نماد ظلم ستیزی و کفر ستیزی است و قیام و حرکت او تماما قیام و حرکتی برای انسان سازی است او روح مرده انسانیت را جانی تازه بخشید و از باتلاق تباهی نجات داد. اگر بخواهیم از فلسفه عزاداری بر امام حسین(ع) سخن بگوییم می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم.
ابراز دوستی و محبت: قرآن و روایات، دوستی خاندان رسول اکرم(ص) و اهل بیت او را بر مسلمانان واجب کرده است. روشن است که دوستی شرایط و لوازمی دارد یکی از مهمترین لوزام دوستی، هم دردی و ه دلی در مواقع ناراحتی یا شادی آنان است. از این رو در احادیث، بر برپایی جشن و سرور در ایام شادی اهل بیت(ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأکید فراوان شده است.
دوم.جامعه سازی: مجلس عزاداری موجب انسان سازی می گردد و این متغیر درونی به عرصه جامعه نیز کشیده خواهد شد و همه اینها باعث می شود زمینه برای تحقق آرمان های اهل بیت(ع) فراهم گردد. زیرا خوب می دانیم بسیاری از انقلابها و قیام ها علیه ظلم و کفر ریشه در عاشورا و عزاداری بر امام حسین(ع) دارد. ما خود به خوبی شاهد یکی از این وقایع و انقلابها بوده ایم، انقلابی که باعث پیروزی ملت ایران و شکست استعمارگران دنیا شد. در واقع عزاداری بر امام حسین(ع) و زنده نگه داشتن یاد و خاطره او، همان بیدار کردن و احیاء کردن روحیه ظلم ستیزی است چیزی که امروزه دنیای کفر و استبداد از آن در هراس است و ما اگر تاریخ را ورق بزنیم مخالفتهای بسیاری را با برگزاری این مراسم ها شاهد خواهیم بود. انتقال دهنده فرهنگ شیعی به نسل بعد: کسی نمی تواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید در سنین کودکی و رد مجالس عزاداری و مجالس تعزیه، یکی از عناصر و عوامل برجسته ای است تا آموزه های نظری و عملی امامان راستین(ع) به نسل های آینده منتقل شود. مراسم عزاداری، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه برای تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایی آنان با گفتار و کردار اهل بیت(ع) است. زنده کردن ویژگی های اخلاقی در انسان: نهضت امام حسین و زنده نگه داشتن آن موجب می شود در انسان ویژگی های اخلاقی بسیاری زنده گردد؛ مانند: ایثار، شجاعت، توکل، صبر، امر به معروف و نهی از منکر، شرافت مرگ با عزت بر زندگی با لذت، زنده شدن روحیه شهادت طلبی، تسلیم در برابر رضای خدا، شناخت مرگ و نهراسیدن از آن و پل و محل عبور، داشتن آن، آزادی و جوانمردی، جان دادن برای زنده کردن دین خدا و … درس آزادی به دنیا داد رفتار حسین بذر همت در جان فشاند، افکار حسین گر نداری دین به عالم، لااقل آزاد باش این کلام نغز می باشد از لعل در بار حسین مرگ با عزت ز عیش در ذلت بهتر است نغمه ای باشد از لعل گوهر بار حسین. اعتراض به ظلم ظالمان و حمایت از مظلومان جهان زمینه سازی برای قیام امام زمان(عج) عامل تقوی حسن عدالت و انتقام جویی از ستمگران(ر.ک پرسش و پاسخ های دانشجویی، ویژه محرم، گروه مؤلفان ص166) هیچ مکتبی زنده و پا برجا نمی ماند مگر آنکه افزرون بر عمق و محتوای عقلانی دارای چالش و بار عاطفی باشد، این مسأله اختصاص به زمان خاصی نداردف چرا که انسان همواره موجودی عقلانی-عاطفی است. مسأله امام حسین(ع) غنی ترین جریان تاریخ است که هر دو بعد را در اعلا حد خود دارد و از همین رو اثرگذاری تاریخی بسیار زیادی دارد و حفظ ارتباط با آن از طریق بازگویی عقلانی و ارتباط قلبی و عاطفی با آن از طریق عزاداری و … نقش جدی در پایایی و پویایی آن دارد.