یکم. تعریف روحانی و سازمان روحانیت
روحانی به معنای عالم دینی و متخصص در تربیت و رشد و شکوفایی استعداد های معنوی و روحانی انسان ها و رهبر جامعه به سوی کمال و سعادت همیشگی، به وسیله نشر و آموزش آموزه ها و ترویج فرهنگ، اندیشه و انگاره های دینی است که در یک جمع بندی می توان مهمترین اهداف و رسالت او را چنین بر شمرد :
1ـ ساماندهی و تبیین معارف دینی با در نظر گرفتن مقتضیات زمان و نیازهای نوین
2ـ ترویج و تبلیغ پیامهای دین به مخاطبان
3ـ حراست از چارچوب و اصول دین در نظر و عمل و زدودن خرافهها و پیرایههای موهوم از آن
4ـ تلاش برای ایجاد زمینه مساعد در راستای تحقق اهداف دین و اقامه شعائر اسلامی در زندگی فردی و اجتماعی و زمینهسازی برای ظهور مهدی موعود(عج) و تحقق حکومت جهانی آن حضرت
5ـ تلاش برای رفع موانع موجود بر سر راه توسعه کمی و کیفی دین در زندگی فردی و اجتماعی.
استفاده از عنوان روحانی برای فرد دارنده رسالت و اهداف مزبور (بر حسب مراتب) بیارتباط با تفکر و مشی این فرد نیست. در این عنوان، همسو با معنای لغوی آن، پرهیز از دنیاگرایی و اشتیاق به امور معنوی و روحانی در زندگی فردی و اجتماعی شخص دارنده آن، جزء مختصات ذاتی فرد قلمداد میشود که در صورت ازمیانرفتن این خصیصه در یک شخص روحانی (به هر دلیل) عملاً فرد مزبور از مسئولیت مقتضی اطلاق این عنوان خلع میشود. برایناساس روحانی فردی است که در محدوده پیگیری اهداف مورد اشاره حرکت و تلاش کرده و دارای ویژگیهای معنوی و اخلاقی برجسته باشد.
باید توجه داشت، قرارگرفتن در کسوت روحانیت، مشمول اعطاء هیچگونه امتیاز اجتماعی خاص نمیشود. احترام و علاقه مردم به روحانیان در کشورمان بیش از هرچیز از سه عامل اصلی منشا گرفته است:
1ـ در فرهنگ و سنت ایرانیان، احترام و تجلیل از علما و دانشمندان وجود دارد و در این میان، عالم دین از ارزش خاصی برخوردار است.
2ـ پذیرش این مسئولیت مهم و موثر از ناحیه روحانی، وی را از جایگاه معنوی در نگاه مردم برخوردار میسازد و از آنجا که خود دین در قلب مردم در جایگاه نخست قرار دارد، مروج و حافظ آن نیز حائز احترام خواهد بود.
3ـ خدمات روحانیت جهت رسیدگی به امورمستمندان و ستمدیدگان و نیز کوشش جهت رفع تبعیض و فساد در جامعه و حتی ایثار در این راه، این مقام را همواره در نگاه مردم دوستداشتنی کرده است.
سازمان روحانیت
جایگاه والای روحانیت یک صنف یا شغل نیست که نیازمند اتحادیه صنفی باشد بلکه یک وظیفه است که بر حسب ضرورت عقلی و شرعی بر دوش افراد داوطلب و علاقمند نهاده شده و از این جهت جامعه اسلامی مرهون افرادی است که به نیابت از سایر اعضاء جامعه این وظیفه مهم را بر دوش میکشند. نباید اینگونه پنداشت که قرار گرفتن بخشی از اعضاء جامعه در این سمت، هرگز به معنی رفع مسئولیت از سایرین در مسیر حفظ و ترویج دین نخواهد بود و قرارگرفتن در این مقام تنها به منزله تمحض، تمرکز و ورود تخصصی در این عرصه خطیر تلقی میشود.
برایناساس باید گفت: سازمان روحانیت بر فرض وجود خارجی، سازمانی است که بدون سلب استقلال فکری و عملی از روحانیان، سعی دارد زمینهای را ایجاد کند که ایشان قادر باشند ماموریت خود را به نحو سازمانیافته و به دور از هرگونه تفرقه و ناهماهنگی در تحقق رسالت و اهداف یادشده انجام دهند. مقاله پیشرو سعی دارد با نگاهی حرفهای و تخصصی، با لحاظ لزوم حفظ وضعیت فعلی، از سازمان روحانیت ترسیمی ارائه دهد که این سازمان بتواند با تمرکز بودجه و امکانات، از هرگونه پراکندهکاری جلوگیری نموده و حرکت روحانیت را هدفمندتر از گذشته نماید. البته شرح این تشکیلات خود نیازمند مقالات جداگانه خواهد بود.
دوم. وظایف سازمان روحانیت
1ـ جذب، آموزش و پرورش افراد روحانی در سطوح مختلف و نیز کوشش برای ارتقاء علمی و مهارتی طلاب و فارغالتحصیلان در حوزههای مرتبط.
2ـ ایجاد هماهنگی و انضباط در حوزه آموزش، پژوهش و تبلیغ دین.
3ـ شناسایی و معرفی راههای جدید در جهت گسترش کمی و کیفی فعالیت روحانیان.
4ـ برقراری ارتباط روشمند میان روحانیت و حکومت صالح جهت تحقق اهداف و ماموریتها.
5ـ ساماندهی و مدیریت منابع مالی روحانیت در مسیر تحقق رسالت و اهداف.
6ـ حمایت و تشویق عناصر کوشا و ممتاز و عزل و معرفی عناصر نامطلوب.
سوم . انواع و عرصههای فعالیت
1ـ پژوهش و پژوهشگری؛ به منظور بازپیرایی ذخایر فکری و نوآوری و گرهگشایی در قلمرو معارف اسلامی برحسب نیازهای روز.
2ـ تبلیغ؛ بهمنظور شرح و عرضه مداوم پیام اسلام به مخاطبان و ایجاد زمینه فکری ــ فرهنگی برای تحقق اهداف اسلامی در زندگی فردی و اجتماعی که امر مهم آموزش و تربیت نیز در این بخش میگنجد.
3ـ رسیدگی و پیگیری امور مستمندان و مظلومان و تلاش جهت رفع نیازها و احقاق حقوق آنها و نیز ایجاد زمینه عدم تسلط کفار و مستکبران بر امور فردی و اجتماعی مسلمین.
4ـ سایر امور و سمتهایی که شرع، فرد دارنده آن را لزوما از میان دارندگان مختصات یک روحانی با مراتب مقتضی تعیین نموده است؛ مانند: مقام قضاوت
چهارم . خط و مشی و مختصات روحانیت
در اینجا، خطمشی عمدتا شامل سیاستها و روشهایی میباشد که توجه به آنها، فرد روحانی و سازمان روحانیت را در تحقق رسالت خود موفق میدارد:
1ـ بهکاربستن دائمی ابزارها (فناوری)، روشها و ادبیات نو، موثر و جذاب در جهت تحقق اهداف، بهویژه با بهرهگیری از هنر و ادبیات.
2ـ حفظ مداوم استقلال فکری و مادی از حکومت و گروههای مختلف، بهویژه ثروتمندان (در امور شخصی و سازمانی).
3ـ حضور صمیمی، جدی و کاملا حقیقی در میان و عمق زندگی مردم در سطوح مختلف و شفافسازی زندگی شخصی و منابع مالی، بهطوری که روحانیون، پدر، مادر، برادر یا خواهر دلسوز و امینی برای مردم قلمداد گردند.
4ـ بازنگری و اصلاح مداوم مسیر و روش حرکت و ایجاد دایره خودانتقادی.
5ـ حفظ وحدت، وفاق و اجتناب از اختلاف و تنش در درون مجموعه روحانیت.
مختصات سازمان روحانیت (فکری و عملی)
1ـ برخورداری از اهداف، سیاستها و برنامه روشن و کارآمد
2ـ هماهنگی و انسجام
3ـ استقلال و خودگردانی مالی
4-ایجاد مسیرهای جدید و رفع ضعفها و کاستیها
5ـ وارد نشدن به منازعات سیاسی روزمره و یا گرایش به جناحهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی
مختصات فردی روحانی: (فکری و عملی)
1ـ ایمان و تقوا 2ـ علم و تخصص 3ـ اشتیاق، انگیزه و خلوص 4ـ شجاعت 5ـ صبر و استقامت 6ـ حسن خلق و معاشرت 7ـ هوش و تیزبینی 8ـ خوشبینی، روشناندیشی و گریز از تحجر 9ـ ثبات قدم 10ـ انتقادپذیری 11ـ روحیه مشورت و همکاری 12ـ روحیه عدالتگرایی و ظلمستیزی
13ـ سادهزیستی و قناعت 14ـ اهتمام خاص به امور خانواده 15ـ شادابی و طراوت
( جهت اطلاع بیشتر ر.ک : مانیفست روحانیت , رضا غلامی , نشریه زمانه , ش 28 .)
پنجم : روحانیت درادیان مختلف
موضوع روحانیت در ادیان مختلف جهان نیازمند بررسی های گسترده ای در متون و آموزه های مختلف دینی و واقعیات تاریخی و کنونی است ؛ برخى تفاوت ماهوى در روحانیت ادیان و فرق مختلف نمى بینند و معتقدند روحانیت در هر دین کارشناسان دینى هستند. دقیقا مثل دیگر کارشناسان در رشته هاى علمى.
اما واقعیت اینست که مطالعه متون دینى مکتب اهل بیت و روایات معصومان علیهم السلام به عنوان معرفتى پیشین از این حقیقت خبر مى دهد که مسئولیت ترسیم یافته در مقررات دینى اسلام براى عالمان دینى با مسئولیتى که در دیگر ادیان مى یابیم، تفاوت دارد. روحانیت اسلامى صرفا کارشناس نیست. در اسلام عالمان دینى فقط نقش ناظر ندارند. آنها به عنوان مشعل هاى هدایت و ایثارگران جامعه، نقش عامل را باز مى کنند.
به عنوان نمونه وظیفه کفالت عالمان دینى و لزوم رعایت مصلحت دین و مردم در انجام کفالت، مسئولیت ایشان در ارشاد مردم، شرایط ارشاد کننده و … از روحانیت صنفى مردمى مى سازد که در کنار مردم به مبارزه با ظلم و استبداد مى پردازد و نداى عدالت خواهى، آزادگى، جزء شعارهاى محورى روحانیت و عالمان مکتب وحى مى شود.
همچنین مطالعه تاریخ روحانیت در میان مذاهب و ادیان مختلف از این تفاوت ماهوى خبر مى دهد. البته با لحاظ حرکت غالب در میان روحانیت سایر مذاهب و با قطع نظر از استثناها، روحانیت یهود و نصارى را در کار تحریف پیام وحى و کتمان حقایق دینى مى بینیم. در روحانیت مسیحیت بحث خرید و فروش بهشت، تشکیل دادگاههاى تفتیش عقاید و انگیزسیون و به پاى محاکمه کشیدن گالیله ها را مى یابیم. در کنار قدرت و دولت با بودن آنها، و تشکیل مثلث زر و زور و تزویر از حقایق روشن تاریخى است. در روحانیت دیگر فرق اسلامى، نیز تابع سیاست دولت بودن و امرار معاش با جیره دولت از حقایق انکارناپذیر آنهاست. چنانکه آن روز که سیاست دولت جنگ با اسرائیل را اقتضاء کند، بر علیه اسرائیل فتوا صادر مى کنند و روز دیگر که سیاست توصیه صلح و مذاکراه با اسرائیل را بکند، به صلح و سازش فتوا مى دهند.
اما در بین پیروان اهل بیت علیهم السلام عالمان را در کنار مردم و مردم را در کنار آنها مى یابیم. تا قبل از انقلاب اسلامى، هر جا سخن از مبارزه و ظلم ستیزى، اجراى عدالت و آزادى و احیاء ارزش ها و معارف بود، علمدارى عالمان بزرگ دینى مکتب اهل بیت در اذهان متبلور مى شد. حقیقت این است که روحانیت هرگز خود را وام دار دولت ها و زر و زورها قرار نداد. پس از انقلاب نیز عالمان دینى و در راس همه حضرت امام رحمه الله از وابستگى عالمان دین حتى به دولت اسلامى جلوگیرى کردند و همواره انجام رسالت های دینی خود را اصل قرار داده و می دهند .روحانیت اینک نیز مى تواند به راحتى نقش طبیب دلسوزى را ایفا کند که هر جا دولت اسلامى نیازمند تایید و قویت باشد، به تایید و تقویت پردازد، هر گاه محتاج ارشاد و راهنمایى شد، او را راهنمایى کند، و آنگاه که به انذار و هشدار نیاز داشت، از وظایف الهى و شرعى خویش هرگز سربرنتابد. کارنامه حوزویان تربیت یافته در خانه فاطمه و على علیهما السلام چون خورشید مى درخشد و به راستى مصداق این مدعاست که تنها پناه قابل اطمینان در برابر تهاجمهاى فرهنگى و اعتقادى مقاومت دارد، روحانیت شیعه اهل التقاط و امتزاج نیست و براى احقاق حقوق مردم و احیاى دین در برابر ظلم و ظالم تاب نمى آورد، بر ظالم مى شورد. البته روشن است که سخن از روحانیت و عالمان دینى به طور مطلق نیست.
روحانیت و عالمان دینى تربیت شده، متقى، عادل، زاهد، آگاه، زمان شناس و آزاده موضوع سخن ماست، نه هر آن که تنها داعیه معرفت دینى دارد اما در عمل و عقیده دغدغه دین و انجام رسالت های فردی و سازمانی روحانیت را ندارد. سخن از وارثان و جانشینان انبیاء و اولیاء است. دفاع و نگاهبانى از این جامعه علمى، نه تنها وظیفه هر مسلمان مؤمن است، بلکه از آنجا که آخرین و تنها سنگرى است که در برابر هجوم استعمار فرهنگى غرب ایستادگى مى کند، وظیفه هر روشنفکر مسئول است هر چند به مذهب هم معتقد نباشد. به قول مرحوم دکتر شریعتى: «در تمام این دو قرن گذشته در زیر هیچ قرارداد استعمارى امضاى یک آخوند نجف رفته نیست، در حالى که در زیر همه این قراردادهاى استعمارى امضاى آقاى دکتر و آقاى مهندس فرنگ رفته هست. از طرف دیگر پیشاپیش هر نهضت مترقى ضد استعمارى در این کشور ما همواره بدون استثناء قیافه یک یا چند عالم راستین اسلامى وجود دارد و گرفتارى امروز اسلام و مسلمین و امت و انقلاب از ناحیه این آقایان است.» ( جهت اطلاع بیشتر ر.ک : مصطفى جعفر پیشه , نقش عالمان دینى از نگاه فاطمه(س) , ماهنامه کوثر ، شماره 18 ) و حال آنکه برخی علمای متعلق به سایر فرق اسلامی یا غیر اسلامی نه تنها دارای چنین صلابت و ایستادگی بر اصول دینی و مکتبی خویش نیستند بلکه به راحتی از اصول خویش عدول می نمایند.
و بالآخره اینکه در یک جمع بندی می توان دو دلیل و علت اصلی برای چنین انحرافات رفتاری برشمرد :
1 . جدایی , انحراف یا مغایرت اصول و مبانی اعتقادی این دسته از روحانیون با آموزه های اصیل وحیانی .
2 . فقدان ایمان و اعتقاد راسخ و پیروی از هواهای نفسانی و امیال دنیوی.
روحانی به معنای عالم دینی و متخصص در تربیت و رشد و شکوفایی استعداد های معنوی و روحانی انسان ها و رهبر جامعه به سوی کمال و سعادت همیشگی، به وسیله نشر و آموزش آموزه ها و ترویج فرهنگ، اندیشه و انگاره های دینی است که در یک جمع بندی می توان مهمترین اهداف و رسالت او را چنین بر شمرد :
1ـ ساماندهی و تبیین معارف دینی با در نظر گرفتن مقتضیات زمان و نیازهای نوین
2ـ ترویج و تبلیغ پیامهای دین به مخاطبان
3ـ حراست از چارچوب و اصول دین در نظر و عمل و زدودن خرافهها و پیرایههای موهوم از آن
4ـ تلاش برای ایجاد زمینه مساعد در راستای تحقق اهداف دین و اقامه شعائر اسلامی در زندگی فردی و اجتماعی و زمینهسازی برای ظهور مهدی موعود(عج) و تحقق حکومت جهانی آن حضرت
5ـ تلاش برای رفع موانع موجود بر سر راه توسعه کمی و کیفی دین در زندگی فردی و اجتماعی.
استفاده از عنوان روحانی برای فرد دارنده رسالت و اهداف مزبور (بر حسب مراتب) بیارتباط با تفکر و مشی این فرد نیست. در این عنوان، همسو با معنای لغوی آن، پرهیز از دنیاگرایی و اشتیاق به امور معنوی و روحانی در زندگی فردی و اجتماعی شخص دارنده آن، جزء مختصات ذاتی فرد قلمداد میشود که در صورت ازمیانرفتن این خصیصه در یک شخص روحانی (به هر دلیل) عملاً فرد مزبور از مسئولیت مقتضی اطلاق این عنوان خلع میشود. برایناساس روحانی فردی است که در محدوده پیگیری اهداف مورد اشاره حرکت و تلاش کرده و دارای ویژگیهای معنوی و اخلاقی برجسته باشد.
باید توجه داشت، قرارگرفتن در کسوت روحانیت، مشمول اعطاء هیچگونه امتیاز اجتماعی خاص نمیشود. احترام و علاقه مردم به روحانیان در کشورمان بیش از هرچیز از سه عامل اصلی منشا گرفته است:
1ـ در فرهنگ و سنت ایرانیان، احترام و تجلیل از علما و دانشمندان وجود دارد و در این میان، عالم دین از ارزش خاصی برخوردار است.
2ـ پذیرش این مسئولیت مهم و موثر از ناحیه روحانی، وی را از جایگاه معنوی در نگاه مردم برخوردار میسازد و از آنجا که خود دین در قلب مردم در جایگاه نخست قرار دارد، مروج و حافظ آن نیز حائز احترام خواهد بود.
3ـ خدمات روحانیت جهت رسیدگی به امورمستمندان و ستمدیدگان و نیز کوشش جهت رفع تبعیض و فساد در جامعه و حتی ایثار در این راه، این مقام را همواره در نگاه مردم دوستداشتنی کرده است.
سازمان روحانیت
جایگاه والای روحانیت یک صنف یا شغل نیست که نیازمند اتحادیه صنفی باشد بلکه یک وظیفه است که بر حسب ضرورت عقلی و شرعی بر دوش افراد داوطلب و علاقمند نهاده شده و از این جهت جامعه اسلامی مرهون افرادی است که به نیابت از سایر اعضاء جامعه این وظیفه مهم را بر دوش میکشند. نباید اینگونه پنداشت که قرار گرفتن بخشی از اعضاء جامعه در این سمت، هرگز به معنی رفع مسئولیت از سایرین در مسیر حفظ و ترویج دین نخواهد بود و قرارگرفتن در این مقام تنها به منزله تمحض، تمرکز و ورود تخصصی در این عرصه خطیر تلقی میشود.
برایناساس باید گفت: سازمان روحانیت بر فرض وجود خارجی، سازمانی است که بدون سلب استقلال فکری و عملی از روحانیان، سعی دارد زمینهای را ایجاد کند که ایشان قادر باشند ماموریت خود را به نحو سازمانیافته و به دور از هرگونه تفرقه و ناهماهنگی در تحقق رسالت و اهداف یادشده انجام دهند. مقاله پیشرو سعی دارد با نگاهی حرفهای و تخصصی، با لحاظ لزوم حفظ وضعیت فعلی، از سازمان روحانیت ترسیمی ارائه دهد که این سازمان بتواند با تمرکز بودجه و امکانات، از هرگونه پراکندهکاری جلوگیری نموده و حرکت روحانیت را هدفمندتر از گذشته نماید. البته شرح این تشکیلات خود نیازمند مقالات جداگانه خواهد بود.
دوم. وظایف سازمان روحانیت
1ـ جذب، آموزش و پرورش افراد روحانی در سطوح مختلف و نیز کوشش برای ارتقاء علمی و مهارتی طلاب و فارغالتحصیلان در حوزههای مرتبط.
2ـ ایجاد هماهنگی و انضباط در حوزه آموزش، پژوهش و تبلیغ دین.
3ـ شناسایی و معرفی راههای جدید در جهت گسترش کمی و کیفی فعالیت روحانیان.
4ـ برقراری ارتباط روشمند میان روحانیت و حکومت صالح جهت تحقق اهداف و ماموریتها.
5ـ ساماندهی و مدیریت منابع مالی روحانیت در مسیر تحقق رسالت و اهداف.
6ـ حمایت و تشویق عناصر کوشا و ممتاز و عزل و معرفی عناصر نامطلوب.
سوم . انواع و عرصههای فعالیت
1ـ پژوهش و پژوهشگری؛ به منظور بازپیرایی ذخایر فکری و نوآوری و گرهگشایی در قلمرو معارف اسلامی برحسب نیازهای روز.
2ـ تبلیغ؛ بهمنظور شرح و عرضه مداوم پیام اسلام به مخاطبان و ایجاد زمینه فکری ــ فرهنگی برای تحقق اهداف اسلامی در زندگی فردی و اجتماعی که امر مهم آموزش و تربیت نیز در این بخش میگنجد.
3ـ رسیدگی و پیگیری امور مستمندان و مظلومان و تلاش جهت رفع نیازها و احقاق حقوق آنها و نیز ایجاد زمینه عدم تسلط کفار و مستکبران بر امور فردی و اجتماعی مسلمین.
4ـ سایر امور و سمتهایی که شرع، فرد دارنده آن را لزوما از میان دارندگان مختصات یک روحانی با مراتب مقتضی تعیین نموده است؛ مانند: مقام قضاوت
چهارم . خط و مشی و مختصات روحانیت
در اینجا، خطمشی عمدتا شامل سیاستها و روشهایی میباشد که توجه به آنها، فرد روحانی و سازمان روحانیت را در تحقق رسالت خود موفق میدارد:
1ـ بهکاربستن دائمی ابزارها (فناوری)، روشها و ادبیات نو، موثر و جذاب در جهت تحقق اهداف، بهویژه با بهرهگیری از هنر و ادبیات.
2ـ حفظ مداوم استقلال فکری و مادی از حکومت و گروههای مختلف، بهویژه ثروتمندان (در امور شخصی و سازمانی).
3ـ حضور صمیمی، جدی و کاملا حقیقی در میان و عمق زندگی مردم در سطوح مختلف و شفافسازی زندگی شخصی و منابع مالی، بهطوری که روحانیون، پدر، مادر، برادر یا خواهر دلسوز و امینی برای مردم قلمداد گردند.
4ـ بازنگری و اصلاح مداوم مسیر و روش حرکت و ایجاد دایره خودانتقادی.
5ـ حفظ وحدت، وفاق و اجتناب از اختلاف و تنش در درون مجموعه روحانیت.
مختصات سازمان روحانیت (فکری و عملی)
1ـ برخورداری از اهداف، سیاستها و برنامه روشن و کارآمد
2ـ هماهنگی و انسجام
3ـ استقلال و خودگردانی مالی
4-ایجاد مسیرهای جدید و رفع ضعفها و کاستیها
5ـ وارد نشدن به منازعات سیاسی روزمره و یا گرایش به جناحهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی
مختصات فردی روحانی: (فکری و عملی)
1ـ ایمان و تقوا 2ـ علم و تخصص 3ـ اشتیاق، انگیزه و خلوص 4ـ شجاعت 5ـ صبر و استقامت 6ـ حسن خلق و معاشرت 7ـ هوش و تیزبینی 8ـ خوشبینی، روشناندیشی و گریز از تحجر 9ـ ثبات قدم 10ـ انتقادپذیری 11ـ روحیه مشورت و همکاری 12ـ روحیه عدالتگرایی و ظلمستیزی
13ـ سادهزیستی و قناعت 14ـ اهتمام خاص به امور خانواده 15ـ شادابی و طراوت
( جهت اطلاع بیشتر ر.ک : مانیفست روحانیت , رضا غلامی , نشریه زمانه , ش 28 .)
پنجم : روحانیت درادیان مختلف
موضوع روحانیت در ادیان مختلف جهان نیازمند بررسی های گسترده ای در متون و آموزه های مختلف دینی و واقعیات تاریخی و کنونی است ؛ برخى تفاوت ماهوى در روحانیت ادیان و فرق مختلف نمى بینند و معتقدند روحانیت در هر دین کارشناسان دینى هستند. دقیقا مثل دیگر کارشناسان در رشته هاى علمى.
اما واقعیت اینست که مطالعه متون دینى مکتب اهل بیت و روایات معصومان علیهم السلام به عنوان معرفتى پیشین از این حقیقت خبر مى دهد که مسئولیت ترسیم یافته در مقررات دینى اسلام براى عالمان دینى با مسئولیتى که در دیگر ادیان مى یابیم، تفاوت دارد. روحانیت اسلامى صرفا کارشناس نیست. در اسلام عالمان دینى فقط نقش ناظر ندارند. آنها به عنوان مشعل هاى هدایت و ایثارگران جامعه، نقش عامل را باز مى کنند.
به عنوان نمونه وظیفه کفالت عالمان دینى و لزوم رعایت مصلحت دین و مردم در انجام کفالت، مسئولیت ایشان در ارشاد مردم، شرایط ارشاد کننده و … از روحانیت صنفى مردمى مى سازد که در کنار مردم به مبارزه با ظلم و استبداد مى پردازد و نداى عدالت خواهى، آزادگى، جزء شعارهاى محورى روحانیت و عالمان مکتب وحى مى شود.
همچنین مطالعه تاریخ روحانیت در میان مذاهب و ادیان مختلف از این تفاوت ماهوى خبر مى دهد. البته با لحاظ حرکت غالب در میان روحانیت سایر مذاهب و با قطع نظر از استثناها، روحانیت یهود و نصارى را در کار تحریف پیام وحى و کتمان حقایق دینى مى بینیم. در روحانیت مسیحیت بحث خرید و فروش بهشت، تشکیل دادگاههاى تفتیش عقاید و انگیزسیون و به پاى محاکمه کشیدن گالیله ها را مى یابیم. در کنار قدرت و دولت با بودن آنها، و تشکیل مثلث زر و زور و تزویر از حقایق روشن تاریخى است. در روحانیت دیگر فرق اسلامى، نیز تابع سیاست دولت بودن و امرار معاش با جیره دولت از حقایق انکارناپذیر آنهاست. چنانکه آن روز که سیاست دولت جنگ با اسرائیل را اقتضاء کند، بر علیه اسرائیل فتوا صادر مى کنند و روز دیگر که سیاست توصیه صلح و مذاکراه با اسرائیل را بکند، به صلح و سازش فتوا مى دهند.
اما در بین پیروان اهل بیت علیهم السلام عالمان را در کنار مردم و مردم را در کنار آنها مى یابیم. تا قبل از انقلاب اسلامى، هر جا سخن از مبارزه و ظلم ستیزى، اجراى عدالت و آزادى و احیاء ارزش ها و معارف بود، علمدارى عالمان بزرگ دینى مکتب اهل بیت در اذهان متبلور مى شد. حقیقت این است که روحانیت هرگز خود را وام دار دولت ها و زر و زورها قرار نداد. پس از انقلاب نیز عالمان دینى و در راس همه حضرت امام رحمه الله از وابستگى عالمان دین حتى به دولت اسلامى جلوگیرى کردند و همواره انجام رسالت های دینی خود را اصل قرار داده و می دهند .روحانیت اینک نیز مى تواند به راحتى نقش طبیب دلسوزى را ایفا کند که هر جا دولت اسلامى نیازمند تایید و قویت باشد، به تایید و تقویت پردازد، هر گاه محتاج ارشاد و راهنمایى شد، او را راهنمایى کند، و آنگاه که به انذار و هشدار نیاز داشت، از وظایف الهى و شرعى خویش هرگز سربرنتابد. کارنامه حوزویان تربیت یافته در خانه فاطمه و على علیهما السلام چون خورشید مى درخشد و به راستى مصداق این مدعاست که تنها پناه قابل اطمینان در برابر تهاجمهاى فرهنگى و اعتقادى مقاومت دارد، روحانیت شیعه اهل التقاط و امتزاج نیست و براى احقاق حقوق مردم و احیاى دین در برابر ظلم و ظالم تاب نمى آورد، بر ظالم مى شورد. البته روشن است که سخن از روحانیت و عالمان دینى به طور مطلق نیست.
روحانیت و عالمان دینى تربیت شده، متقى، عادل، زاهد، آگاه، زمان شناس و آزاده موضوع سخن ماست، نه هر آن که تنها داعیه معرفت دینى دارد اما در عمل و عقیده دغدغه دین و انجام رسالت های فردی و سازمانی روحانیت را ندارد. سخن از وارثان و جانشینان انبیاء و اولیاء است. دفاع و نگاهبانى از این جامعه علمى، نه تنها وظیفه هر مسلمان مؤمن است، بلکه از آنجا که آخرین و تنها سنگرى است که در برابر هجوم استعمار فرهنگى غرب ایستادگى مى کند، وظیفه هر روشنفکر مسئول است هر چند به مذهب هم معتقد نباشد. به قول مرحوم دکتر شریعتى: «در تمام این دو قرن گذشته در زیر هیچ قرارداد استعمارى امضاى یک آخوند نجف رفته نیست، در حالى که در زیر همه این قراردادهاى استعمارى امضاى آقاى دکتر و آقاى مهندس فرنگ رفته هست. از طرف دیگر پیشاپیش هر نهضت مترقى ضد استعمارى در این کشور ما همواره بدون استثناء قیافه یک یا چند عالم راستین اسلامى وجود دارد و گرفتارى امروز اسلام و مسلمین و امت و انقلاب از ناحیه این آقایان است.» ( جهت اطلاع بیشتر ر.ک : مصطفى جعفر پیشه , نقش عالمان دینى از نگاه فاطمه(س) , ماهنامه کوثر ، شماره 18 ) و حال آنکه برخی علمای متعلق به سایر فرق اسلامی یا غیر اسلامی نه تنها دارای چنین صلابت و ایستادگی بر اصول دینی و مکتبی خویش نیستند بلکه به راحتی از اصول خویش عدول می نمایند.
و بالآخره اینکه در یک جمع بندی می توان دو دلیل و علت اصلی برای چنین انحرافات رفتاری برشمرد :
1 . جدایی , انحراف یا مغایرت اصول و مبانی اعتقادی این دسته از روحانیون با آموزه های اصیل وحیانی .
2 . فقدان ایمان و اعتقاد راسخ و پیروی از هواهای نفسانی و امیال دنیوی.