دوستی و ادامه دوستی با افرادی که احیانا مراعات مسایل شرعی و اخلاقی را نمی کنند، بستگی به قدرت تاثیرگذاری مثبت شما در آنها و همچنین عدم تاثیر پذیری منفی دارد. افراد به طور کلی دو دسته هستند، کسانی که قدرت تاثیر گذاری مثبت دارند و کسانی که تنها تاثیر پذیر هستند. برای دسته اول مشکلی در جهت دوستی و ادامه دوستی با چنین افرادی وجود ندارد. آنها می توانند با ادامه دوستی به نصیحت و ارشاد دوستان خود پرداخته و هدایت گر ایشان به سوی خیر و صلاح باشند، ولی در صورتی که شخص این توانایی را ندارد، بهتر است در انتخاب دوست و ادامه دوستی با کسانی که اهل دیانت و اخلاق اسلامی نیستند، دقت کند و با آنها دوستی نکند، زیرا هیچ عاملی به مانند دوست در انسان تاثیر نمی گذارد تا جایی که گفته اند: اگر خواستید کسی را بشناسید یکی از بهترین راه های آن این است که دوستان او را شناسایی نمایید. هر کسی شبیه دوستان خود است. در صورتی که احساس می کنید می توانید در دوستان خود تاثیر مثبت بگذارید به مطالب زیر توجه کنید.
یکى از وظایف مهم در عالم دوستى – که جزو حقوق دوستى نیز شمرده مى شود – نصیحت، ارشاد و نیک خواهى است. نصیحت و ارشاد نه تنها یک وظیفه بلکه جلوه آشکارى از دلسوزى و اهتمام دوستان نسبت به سرنوشت یکدیگر است.
در روایات اسلامى نصیحت گرى دوستان، دلیلى براى شناخت بهترین و صادقترین آنان معرفى شده است.
«با دوستان مضایقه در عمر و مال نیست صد جان فداى یار نصیحت نیوش کن»
حافظ
در روایتى از امیر مؤمنان على (ع) آمده است: «بهترین برادران نیک خواه ترین و نصیحت گرترین ایشانند و بدترین آنان، فریبکارترینشان!» (خیرالاخوان انصحهم و شرّهم اغشهم) غررالحکم، ح 5014
و نیز فرمود: «نصیحت و خیرخواهى میوه محبت است» (النُّصح ثمرةُ المحبّة) میزان الحکمه، ح 19842
بنابر این اگر از برخى دوستان خطا و گناهى سرزد، نصیحت و خیرخواهى او، حق مسلّمى بر گردن ماست. گناه سبب پلیدى باطنى و سقوط در سراشیبى شقاوت است و ما هرگز سقوط دوست خود را با سکوت استقبال نمى کنیم بلکه با نصیحت گرى، سدّى در مقابل لغزش هاى بعدى او مى سازیم؛ علاوه بر آن با خیرخواهى او را به جبران خطاهاى گذشته دعوت مى نمائیم
«و گر بینم که نابینا و چاه است اگر خاموش بنشینم گناه است» سعدى
در حیطه نصیحت و خیرخواهى، ظرایف و نکات دقیقى هست که اگر با دقت و آینده نگرى انجام شود نتایج امیدبخش در پى خواهد داشت ولى در صورتى که دقت لازم در آن به کار برده نشود، ممکن است آثار و پى آمدهاى بدى بر جاى بگذارد. لذا خوب است در هنگام نصیحت نخست از نقاط قوت و شایستگى هاى دوست شروع کنیم.
نکته دوم: گفتن معایب روبرو انجام شود نه در پست سر.
دوست آن است کو معایب دوست همچو آیینه روبرو گوید
نه که چون شانه با هزار زبان در قفا رفته رفته موبه مو گوید»
دهخدا، على اکبر، امثال و حکم، ص 835
نکته اوّل: نصیحت و ارشاد باید با نیت پاک و از روى خیرخواهى صورت گیرد. انجام این کار به انگیزه هاى واهى همچون تملّق و چاپلوسى، عیبجویى و تضعیف شخصیت یک انسان امرى ناروا و ناکارآمد است.
نیت نیکو توفیقات انسان را در [هر امرى ] زیاد مى کند و دوستان زیادى را براى انسان ارمغان مى آورد غررالحکم
نکته سوّم: انجام این عمل در پنهانى بسیار مؤثر و نتیجه بخش است و برعکس، افشا و آشکارسازى آن نزد دیگران باعث اشاعه گناه و جسارت شخص گناهکار مى گردد.
به فرموده امام على (ع): «نصیحت در انجمن گونه اى از سرکوفت و سرزنش باشد» امثال و حکم، ص 279 در سرزنش تأثیرى نیست جز انگیخته شدن لجاجت و سرپیچى!
غزالى نیز در این باره گوید: «نصیحت برملاء، فضیحت باشد» همان
نکته چهارم: رعایت اخلاق نیکو [مانند نرمى در گفتار و مهربانى در رفتار ]در پند و موعظه بسیار ضرورى است ،زیرا تندى و خشونت – به احتمال زیاد – مقاومت و نصیحت ناپذیرى شخص را برخواهد انگیخت.
«نرم باران به زراعت دهد آب چو رسد سیل شود کشت خراب»
جامى
نکته پنجم: نصیحت گر باید بداند که «دوصد گفته چون نیم کردار نیست.» اثرى که کردار آدمى بر دیگران مى گذارد در مقایسه با نصیحت زبانى کاراتر و نتیجه بخش تر است.
پس بیشتر سعى کنیم با عمل و رفتار شایسته، مخاطب را به انجام یا ترک کارى تهییج و تحریک نمائیم.
نکته ششم: لازم است برخورد با خطاکار متناسب با بزرگى و کوچکى خطا باشد. براى مثال اگر خطاى جزیى دیدیم، شایسته است از کار او چشم بپوشیم یا حداکثر به اندک تذکرى اکتفا نمائیم.
نکته هفتم: خوب است علاوه بر نصیحت گرى، در بُعد آگاه سازى مخاطب نیز اقداماتى صورت گیرد. براى این منظور مى توانیم کتاب هایى در عنوان هاى «گناه شناسى»، «کیفر گناه»، یا «گناهان کبیره» گناه شناسى اثر استاد قرائتى
کیفر گناه اثر استاد رسولى محلاّتى
گناهان کبیره اثر شهید دستغیب به شخص خاطى هدیه کنیم.
برای ارشاد این دسته از افراد، راه کارهاى زیر پیشنهاد مى شود:
1ـ امر به معروف و نهى از منکر: گاهى نصیحت دوست در قالب امر به معروف و نهى از منکر انجام مى شود. براى مثال آگاه مى شویم که وى مرتکب گناهى شده، در این صورت علاوه بر اندرز و نصیحت، شایسته است این فریضه الهى – با توجه به شرایط آن – اعمال شود.
شرط اول: کسى که امر یا نهى مى کند، باید خود، معروف و منکر را بشناسد.
شرط دوم: احتمال بدهد که امر یا نهى او تأثیر دارد.
شرط سوم: شخص گناهکار اصرار بر ادامه کار خود داشته باشد یعنى اگر احتمال درست بدهد گناهکار قصد ترک عمل را دارد و دوباره تکرار نمى کند و یا موفق به تکرار نمى شود، امر و نهى ضرورى نیست.
شرط چهارم: امر و نهى سبب ضرر جانى یا آبرویى یا ضرر مالى قابل توجّه، به خودش یا نزدیکانش و… نباشد. فلاح زاده محمدحسین، آموزش فقه، ص 284
از امتیازات اسلام آن است که همه ى مردم را ولى و سرپرست همدیگر مى داند به هیچ کس اجازه نمى دهد که (البته در صورت جمع بودن شرایط) راضى به گناه دیگران شده و آنان را باز ندارد. بلکه به مسلمانان دستور داده که امر به معروف و نهى از منکر کنند و با امر به معروف، جوّ جامعه (خوابگاه) را براى رشد خوب ها و خوبى ها، آماده سازند و با نهى از مکر هم جو جامعه را براى رشد زشتى ها نامساعد و تنگ کنند و در نتیجه گناهان، انحراف ها و پلیدى ها نتوانند در محیط اسلامى رشد کرده و ریشه بدوانند. و این فرصت (امر به معروف و نهى از منکر) پالایشگاه معنوى بزرگى است که مى تواند جامعه را حداقل از غرق شدن در فساد بیشتر، حفظ کند.
به نظر مى رسد اگر از امر به معروف و نهى از منکر به طور اصولى و منطقى بهره بگیریم تا حد زیادى تأثیر خواهد گذاشت و البته همیشه عده ى اندکى پیدا مى شوند که هیچ هنجارى را برنمى تابند که اسلام در برخورد با چنین افرادى علاوه بر امر به معروف و نهى از منکر، عناوین دیگرى هم دارد. نظیر: وجوب قطع رابطه با اهل منکر و بزه کار و حرمت همنشینى با آنان و وجوب دوستى با اطاعت کاران و افراد صالح و بهنجار و احترام و تشویق آنان.
البته همه ى موارد امر به معروف و نهى از منکر (غیر از مواردى که به حکومت برمى گردد و با قاطعیت همراه است) مى تواند با چاشنى محبت همراه باشد.
2ـ با چنین افرادى به عنوان یک بیمار، برخوردى آکنده از مهر داشته باشیم. همچون برخورد یک پزشک حاذق و مهربان با بیمار خویش.
3ـ با رفتار شایسته مان به آنان بفهمانیم که این رفتار و اخلاق نیکو، ثمره ى ایمان به خدا و ترس از اوست تا بدین وسیله حساسیت هاى موجود را نه در حد یک سلیقه ى شخصى و خشکه مقدسى، بلکه ناشى از رفتارهاى منطبق با عقل و شرع معرفى کرده و آنان را به سوى مکتب متمایل سازیم. یعنى رفتار ما باید اسلامى باشد، چرا که اگر ما از اسلام فقط چند چیز از جمله نماز و روزه آن را رعایت کنیم و این اعمال در رفتار ما تأثیر نداشته باشد، نه تنها نمى توانیم آنان را تحت تأثیر خویش قرار داده و ارشاد کنیم، بلکه آنان را از اسلام منزجر کرده و دور مى کنیم.
4ـ با دلیل و برهانى قانع کننده، مفاسد کارهاى غیراخلاقى، و برون دینى را براى چنین افرادى تشریح کرده و با ارائه نمونه هایى از عواقب چنین رفتارهایى در عملکرد جوامع و انسان هاى سرخورده، از انحرافات آنان جلوگیرى کنیم.
احکام نورانى اسلام از پشتوانه ى منطقى بالایى برخوردار است. بنابر این هیچ حکمى از احکام اسلام تحمیلى نیست (تحمیل به معناى آن است که چیزى که مخالف عقل و مصلحت است با منطق سرنیزه بر انسان ها تحمیل کنند). بلکه بر اساس حکم عقل و توأم با مصلحت است و اگر هم جایى باشد که ما به اَسرار آن حکم واقف نباشیم لااقل مخالف با حکم عقل نیست.
5- در صورتی که قطع رابطه شما با آنها باعث متنبه شدن آنها می شود از این اهرم به طور موقت استفاده نمایید و بگویید من دوست ندارم با کسانی که مرتکب حرام می شوند هم سخن شوم و یا به حداقل ارتباط با آنها اکتفا کنید.
6- اگر به سخنان شما چندان اهمیت نمی دهند از فرد قابل اعتمادی بخواهید با دلسوزی کامل آنها را از این عمل باز دارد و پیامدهای عملشان را به آنها متذکر شود تا شاید متنبه شوند.
7- از همدلی و دلسوزی کردن نسبت به آنها دریغ نورزید و ضمن احترام گذاشتن و اظهار علاقه به آنها, آنها را از این عمل بازدارید نه این که آنها را طرد کرده از پیش خود برانید.
8ـ ترویج قانونمندى و قانون پذیرى و رعایت دقیق قانون در خوابگاه، دعوت از دانشجویان در سالن اجتماعات و گفتگو با آنان پیرامون قوانین حاکم بر خوابگاه و اهمیت رعایت قوانین براى جلوگیرى از هرج و مرج در محیط خوابگاه. چرا که اگر یکى بخواهد صداى موسیقى را بلند کرده و دیگرى صداى نوار مداحى و آن دیگر هم بر دیگ و قابلمه بکوبد، وضع به گونه اى خواهد شد که چه بسا لازم باشد اسم خوابگاه را به……تغییر دارد.
یکى از وظایف مهم در عالم دوستى – که جزو حقوق دوستى نیز شمرده مى شود – نصیحت، ارشاد و نیک خواهى است. نصیحت و ارشاد نه تنها یک وظیفه بلکه جلوه آشکارى از دلسوزى و اهتمام دوستان نسبت به سرنوشت یکدیگر است.
در روایات اسلامى نصیحت گرى دوستان، دلیلى براى شناخت بهترین و صادقترین آنان معرفى شده است.
«با دوستان مضایقه در عمر و مال نیست صد جان فداى یار نصیحت نیوش کن»
حافظ
در روایتى از امیر مؤمنان على (ع) آمده است: «بهترین برادران نیک خواه ترین و نصیحت گرترین ایشانند و بدترین آنان، فریبکارترینشان!» (خیرالاخوان انصحهم و شرّهم اغشهم) غررالحکم، ح 5014
و نیز فرمود: «نصیحت و خیرخواهى میوه محبت است» (النُّصح ثمرةُ المحبّة) میزان الحکمه، ح 19842
بنابر این اگر از برخى دوستان خطا و گناهى سرزد، نصیحت و خیرخواهى او، حق مسلّمى بر گردن ماست. گناه سبب پلیدى باطنى و سقوط در سراشیبى شقاوت است و ما هرگز سقوط دوست خود را با سکوت استقبال نمى کنیم بلکه با نصیحت گرى، سدّى در مقابل لغزش هاى بعدى او مى سازیم؛ علاوه بر آن با خیرخواهى او را به جبران خطاهاى گذشته دعوت مى نمائیم
«و گر بینم که نابینا و چاه است اگر خاموش بنشینم گناه است» سعدى
در حیطه نصیحت و خیرخواهى، ظرایف و نکات دقیقى هست که اگر با دقت و آینده نگرى انجام شود نتایج امیدبخش در پى خواهد داشت ولى در صورتى که دقت لازم در آن به کار برده نشود، ممکن است آثار و پى آمدهاى بدى بر جاى بگذارد. لذا خوب است در هنگام نصیحت نخست از نقاط قوت و شایستگى هاى دوست شروع کنیم.
نکته دوم: گفتن معایب روبرو انجام شود نه در پست سر.
دوست آن است کو معایب دوست همچو آیینه روبرو گوید
نه که چون شانه با هزار زبان در قفا رفته رفته موبه مو گوید»
دهخدا، على اکبر، امثال و حکم، ص 835
نکته اوّل: نصیحت و ارشاد باید با نیت پاک و از روى خیرخواهى صورت گیرد. انجام این کار به انگیزه هاى واهى همچون تملّق و چاپلوسى، عیبجویى و تضعیف شخصیت یک انسان امرى ناروا و ناکارآمد است.
نیت نیکو توفیقات انسان را در [هر امرى ] زیاد مى کند و دوستان زیادى را براى انسان ارمغان مى آورد غررالحکم
نکته سوّم: انجام این عمل در پنهانى بسیار مؤثر و نتیجه بخش است و برعکس، افشا و آشکارسازى آن نزد دیگران باعث اشاعه گناه و جسارت شخص گناهکار مى گردد.
به فرموده امام على (ع): «نصیحت در انجمن گونه اى از سرکوفت و سرزنش باشد» امثال و حکم، ص 279 در سرزنش تأثیرى نیست جز انگیخته شدن لجاجت و سرپیچى!
غزالى نیز در این باره گوید: «نصیحت برملاء، فضیحت باشد» همان
نکته چهارم: رعایت اخلاق نیکو [مانند نرمى در گفتار و مهربانى در رفتار ]در پند و موعظه بسیار ضرورى است ،زیرا تندى و خشونت – به احتمال زیاد – مقاومت و نصیحت ناپذیرى شخص را برخواهد انگیخت.
«نرم باران به زراعت دهد آب چو رسد سیل شود کشت خراب»
جامى
نکته پنجم: نصیحت گر باید بداند که «دوصد گفته چون نیم کردار نیست.» اثرى که کردار آدمى بر دیگران مى گذارد در مقایسه با نصیحت زبانى کاراتر و نتیجه بخش تر است.
پس بیشتر سعى کنیم با عمل و رفتار شایسته، مخاطب را به انجام یا ترک کارى تهییج و تحریک نمائیم.
نکته ششم: لازم است برخورد با خطاکار متناسب با بزرگى و کوچکى خطا باشد. براى مثال اگر خطاى جزیى دیدیم، شایسته است از کار او چشم بپوشیم یا حداکثر به اندک تذکرى اکتفا نمائیم.
نکته هفتم: خوب است علاوه بر نصیحت گرى، در بُعد آگاه سازى مخاطب نیز اقداماتى صورت گیرد. براى این منظور مى توانیم کتاب هایى در عنوان هاى «گناه شناسى»، «کیفر گناه»، یا «گناهان کبیره» گناه شناسى اثر استاد قرائتى
کیفر گناه اثر استاد رسولى محلاّتى
گناهان کبیره اثر شهید دستغیب به شخص خاطى هدیه کنیم.
برای ارشاد این دسته از افراد، راه کارهاى زیر پیشنهاد مى شود:
1ـ امر به معروف و نهى از منکر: گاهى نصیحت دوست در قالب امر به معروف و نهى از منکر انجام مى شود. براى مثال آگاه مى شویم که وى مرتکب گناهى شده، در این صورت علاوه بر اندرز و نصیحت، شایسته است این فریضه الهى – با توجه به شرایط آن – اعمال شود.
شرط اول: کسى که امر یا نهى مى کند، باید خود، معروف و منکر را بشناسد.
شرط دوم: احتمال بدهد که امر یا نهى او تأثیر دارد.
شرط سوم: شخص گناهکار اصرار بر ادامه کار خود داشته باشد یعنى اگر احتمال درست بدهد گناهکار قصد ترک عمل را دارد و دوباره تکرار نمى کند و یا موفق به تکرار نمى شود، امر و نهى ضرورى نیست.
شرط چهارم: امر و نهى سبب ضرر جانى یا آبرویى یا ضرر مالى قابل توجّه، به خودش یا نزدیکانش و… نباشد. فلاح زاده محمدحسین، آموزش فقه، ص 284
از امتیازات اسلام آن است که همه ى مردم را ولى و سرپرست همدیگر مى داند به هیچ کس اجازه نمى دهد که (البته در صورت جمع بودن شرایط) راضى به گناه دیگران شده و آنان را باز ندارد. بلکه به مسلمانان دستور داده که امر به معروف و نهى از منکر کنند و با امر به معروف، جوّ جامعه (خوابگاه) را براى رشد خوب ها و خوبى ها، آماده سازند و با نهى از مکر هم جو جامعه را براى رشد زشتى ها نامساعد و تنگ کنند و در نتیجه گناهان، انحراف ها و پلیدى ها نتوانند در محیط اسلامى رشد کرده و ریشه بدوانند. و این فرصت (امر به معروف و نهى از منکر) پالایشگاه معنوى بزرگى است که مى تواند جامعه را حداقل از غرق شدن در فساد بیشتر، حفظ کند.
به نظر مى رسد اگر از امر به معروف و نهى از منکر به طور اصولى و منطقى بهره بگیریم تا حد زیادى تأثیر خواهد گذاشت و البته همیشه عده ى اندکى پیدا مى شوند که هیچ هنجارى را برنمى تابند که اسلام در برخورد با چنین افرادى علاوه بر امر به معروف و نهى از منکر، عناوین دیگرى هم دارد. نظیر: وجوب قطع رابطه با اهل منکر و بزه کار و حرمت همنشینى با آنان و وجوب دوستى با اطاعت کاران و افراد صالح و بهنجار و احترام و تشویق آنان.
البته همه ى موارد امر به معروف و نهى از منکر (غیر از مواردى که به حکومت برمى گردد و با قاطعیت همراه است) مى تواند با چاشنى محبت همراه باشد.
2ـ با چنین افرادى به عنوان یک بیمار، برخوردى آکنده از مهر داشته باشیم. همچون برخورد یک پزشک حاذق و مهربان با بیمار خویش.
3ـ با رفتار شایسته مان به آنان بفهمانیم که این رفتار و اخلاق نیکو، ثمره ى ایمان به خدا و ترس از اوست تا بدین وسیله حساسیت هاى موجود را نه در حد یک سلیقه ى شخصى و خشکه مقدسى، بلکه ناشى از رفتارهاى منطبق با عقل و شرع معرفى کرده و آنان را به سوى مکتب متمایل سازیم. یعنى رفتار ما باید اسلامى باشد، چرا که اگر ما از اسلام فقط چند چیز از جمله نماز و روزه آن را رعایت کنیم و این اعمال در رفتار ما تأثیر نداشته باشد، نه تنها نمى توانیم آنان را تحت تأثیر خویش قرار داده و ارشاد کنیم، بلکه آنان را از اسلام منزجر کرده و دور مى کنیم.
4ـ با دلیل و برهانى قانع کننده، مفاسد کارهاى غیراخلاقى، و برون دینى را براى چنین افرادى تشریح کرده و با ارائه نمونه هایى از عواقب چنین رفتارهایى در عملکرد جوامع و انسان هاى سرخورده، از انحرافات آنان جلوگیرى کنیم.
احکام نورانى اسلام از پشتوانه ى منطقى بالایى برخوردار است. بنابر این هیچ حکمى از احکام اسلام تحمیلى نیست (تحمیل به معناى آن است که چیزى که مخالف عقل و مصلحت است با منطق سرنیزه بر انسان ها تحمیل کنند). بلکه بر اساس حکم عقل و توأم با مصلحت است و اگر هم جایى باشد که ما به اَسرار آن حکم واقف نباشیم لااقل مخالف با حکم عقل نیست.
5- در صورتی که قطع رابطه شما با آنها باعث متنبه شدن آنها می شود از این اهرم به طور موقت استفاده نمایید و بگویید من دوست ندارم با کسانی که مرتکب حرام می شوند هم سخن شوم و یا به حداقل ارتباط با آنها اکتفا کنید.
6- اگر به سخنان شما چندان اهمیت نمی دهند از فرد قابل اعتمادی بخواهید با دلسوزی کامل آنها را از این عمل باز دارد و پیامدهای عملشان را به آنها متذکر شود تا شاید متنبه شوند.
7- از همدلی و دلسوزی کردن نسبت به آنها دریغ نورزید و ضمن احترام گذاشتن و اظهار علاقه به آنها, آنها را از این عمل بازدارید نه این که آنها را طرد کرده از پیش خود برانید.
8ـ ترویج قانونمندى و قانون پذیرى و رعایت دقیق قانون در خوابگاه، دعوت از دانشجویان در سالن اجتماعات و گفتگو با آنان پیرامون قوانین حاکم بر خوابگاه و اهمیت رعایت قوانین براى جلوگیرى از هرج و مرج در محیط خوابگاه. چرا که اگر یکى بخواهد صداى موسیقى را بلند کرده و دیگرى صداى نوار مداحى و آن دیگر هم بر دیگ و قابلمه بکوبد، وضع به گونه اى خواهد شد که چه بسا لازم باشد اسم خوابگاه را به……تغییر دارد.