«ریا» از «رؤیت» گرفته شده و عبارت است از: طلب منزلت و مقام در دل هاى مردم به وسیله عبادات و طاعات خداوند متعال. این گونه ریا حرام است و سبب باطل شدن عبادت مى شود. شخص ریاکار در بین مردم، نشان مى دهد که مخلص و مطیع واقعى خداوند است. در صورتى که در حقیقت چنین نیست. باید توجه داشت که اولاً، تحقق ریا مشروط به قصد ریا است؛ یعنى، اگر قصد و نیت بر ریا نباشد، گناه نیز محسوب نمى شود. ثانیاً، ریا وابسته به داشتن غرض از اغراض دنیوى – نظیر کسب محبوبیت، ثروت و جاه و مقام – است. ریشه هاى این رذیله اخلاقى عمدتا به بینش و معرفت و شناخت فرد باز مى گردد. پس در مبارزه با این مفسده و گناه بزرگ، مى بایست در ابعاد معرفتى کار شود.
1. ریشه «ریا» گاهى دوستى جاه و مقام، شهرت طلبى و کسب آوازه نزد مردم است که باید با این عوامل مبارزه کرد.
2. باید ضرر ریا را شناخت که چگونه قلب را تیره مى کند و توفیق اصلاح نفس را مى گیرد. اعمال نیک انسان را نابود ساخته و تبدیل به آتش دوزخ مى نماید. عقل مهم ترین وسیله و ابزار شناسایى را در اختیار انسان قرار مى دهد. عقل ایجاب مى کند که آدمى به چیزى که سودى در بر دارد، رغبت نشان داده و از چیزى که ضرر و زیان دارد بپرهیزد. در واقع عقل به دنبال لذت پایدار و سود بى منتها است. در برخورد اولیه با مسأله ریا، شخص عاقل رد پاى شیطان و نفس را تشخیص مى دهد و با یک ژرف اندیشى درمى یابد که هوا و هوس به جنبش آمده است تا براى لحظاتى عقل را در پرده غفلت پوشانده و بهره اش ببرد. بهره اى که پایدار نیست و فقط قوه خیال و وهم را ارضا مى کند. در اینجا عقل حکم مى کند که شخص لذت پایدار؛ یعنى، پیروى از دستورات خداوند را – که سعادت را در بردارد – انتخاب کند و به وسوسه هاى شیطان خناس وسوسه گر اعتنا نکند و پاى هوا و هوس را ببندد.
3. طلب جاه و مقام نزد مردم، اظهار نیاز نزد نیازمندان است؛ چه آنان نیز همگى محتاجانى در پیشگاه خدایند و منزلت نزد آنان، اندکى سود ندارد. توصیه شده این آیه شریفه را در تعقیبات فرایض (نمازهاى واجب) بخوانید: «قل اللهم مالک الملک تؤتى الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعزّ من تشاء و تذل من تشاء، بیدک الخیر انک على کل شى ء قدیر» مضمون آیه این است که خداوند، مالک تمام هستى است و از ملک خود به هر که خواهد، بدهد و از هر که خواهد، منع نماید و اگر بخواهد مى تواند داده خود را بازپس بگیرد. هر که را بخواهد عزیز مى گرداند و هر که را بخواهد خوار و ذلیل سازد، تمام خیر و نیکى ها به دست خداوند است و اوبه هر کارى توانا و قادر است».
شاید سر اینکه خواندن این آیه بعد از نمازهاى واجب، فضیلت بسیار دارد همین نکته باشد که انسان با دقت در مضمون آن، امید به درگاه خداوند آورد و از مردم و آنچه در دنیا است قطع امید کند و این مرحله را علماى اخلاق «انقطاع عن الناس» و بهتر بگوییم «انقطاع الى الله» نامیده اند. خلاصه این قسمت آن است که مؤمن باید تلاش کند، یکسره متوجه خدا شود و از همه خلایق قطع امید نماید.
4. توجه داشتن به نعمت هاى اخروى و مقامات معنوى و بى اعتنایى به زودگذر دنیا: «والدار الاخرة خیر للذین یتقون افلا تعقلون»؛ «سراى آخرت و نعمت هاى آن براى پرهیزگاران بسى بهتر است، آیا در این باره تعقل نمى کنید؟!».
5. عادت کردن به عبادت پنهانى؛ تا شخص به جایى برسد که اعمال نیک خود را چنان پنهان سازد که گویى شخص خاطى و گنه کار، عمل خود را از دید مردم مخفى مى سازد. به مرور و با استمرار در پنهان سازى عبادات و نیکى ها، نفس به اطلاع مردم از عبادات بى اعتنا مى شود؛ یعنى، به اینکه دیگران آگاهى از نیکى هایش یابند، توجهى نمیکند.
بهترین محک براى شناخت اعمال ریائى از غیر ریائى همان معیارهائى است که در روایات اسلامى آمده است; از جمله:
1 ـ در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که فرمود: «اَمّا عَلامَةُ الْمُرائِى فَاَرْبَعَةٌ: یَحْرُصُ فَى الْعَمَلِ لِلّهِ اِذا کانَ عِنْدَهُ اَحَدٌ وَ یَکْسِلُ اِذا کانَ وَحْدَهُ وَ یَحْرُصُ فى کُلِّ اَمْرِه عَلَى الْمَحْمِدَةِ وَ یُحْسِنُ سَمْتهُ بِجُهْدِهِ; امّا علامت ریاکار چهار چیز است: هنگامى که کسى نزد اوست تلاش مى کند اعمال الهى انجام دهد و هنگامى که تنها شد در انجام عمل کسل است! و در تمام کارهایش اصرار دارد مردم از او مدح و ستایش کنند، وسعى مى کند ظاهرش را در نظر مردم خوب جلوه دهد.»
2 ـ در حدیث دیگرى همین معنى با تعبیرات جالب دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام)نقل شده است فرمود:«لِلْمُرائِى اَرْبَعُ عَلامات:یَکْسِلُ اِذا کانَ وَحْدَه ُوَیَنْشُطُ اِذا کانَ فى النّاسِ وَ یَزیدُ فى الْعَمَلِ اِذا اُثْنِىَ عَلَیْهِ وَیَنْقُصُ مِنْهُ اِذا لَمُ یُثْنى عَلَیْهِ; ریا کار چهار علامت دارد: اگر تنها باشد اعمال خود را با کسالت انجام مى دهد، و اگر در میان مردم باشد بانشاط انجام مى دهد، هرگاه او را مدح و ثنا گویند بر عملش مى افزاید، و هرگاه ثنا نگویند از آن مى کاهد!» شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، جلد 2، صفحه 180.
دو نکته مهم در مبحث ریا وجود دارد که در خاتمه بحث متذکر مى شویم:
یکم. براى از بین بردن ریا لازم نیست انسان خود را در برابر مردم، فردى گنه کار جلوه دهد،؛ بلکه این کار برخلاف رضاى خدا و امرى ناپسند است. خداوند دوست دارد آبروى بنده مؤمنش نزد مردم حفظ شود و اگر لغزش دارد نزد آنان رسوا نگردد، ولى بنده باید رابطه خود را با خدا نیکو گرداند و در خفا از گناهان خویش توبه کند و عهد کند که از معاصى کناره خواهد گزید و در این راه از خداوند مدد جوید.
دوم. نباید از ترس ریا عبادات و انجام حسنات را ترک کرد. این یکى از وسوسه هاى شیطانى است که به این وسیله انسان را از خدا دور مى سازد.
بزرگان فرموده اند: ترس از ریا نشانه بی ریایی و ترس از بی اخلاصی نشانه اخلاص است. ایمان و شرک دارای مراتب فراوانی است. ایمان فردی در مرحله ای ممکن است نسبت به ایمان فردی دیگر، نوعی شرک محسوب شود و لذا گفته اند: «حسنات الابرار، سیئات المقربین؛ کارهای نیک نیکوکاران در نزد اهل قرب، گناه و بدی به شمار می آید».
هر چند ترس از ریا و بی اخلاصی در هر حال مطلوب است ولی باید توجه داشت انسان در چه مرحله و درجه ای از ایمان و قرب قرار گرفته است و وظیفه اش را در هر مرحله باید انجام دهد.
در مرحله ای که من و شما قرار داریم همین مقدار که بین خود و خدا، عملمان را به قصد نشان دادن به دیگران انجام نمی دهیم و هدفمان بهره مندی از ثواب و برکات عبادات است، همین مقدار کافی است که به دنبال عمل و عبادت باشیم و به سخن و تصور و برداشت دیگران توجه نداشته باشیم. چون وسوسه های شیطان رنگارنگ و بسیار متنوع است و هر کس را از راه خودش به دام می اندازد. ترس افراطی از ریا موجب ایجاد وسوسه و انزوا و محرومیت از عبادات جمعی و نماز جماعت و شرکت در جلسات پربار دینی می گردد و این همان خواسته و آرزوی دیرینه شیطان رجیم است. پس در عین حال که باید از افتادن در چاه ریا پرهیز کرد، باید از افتادن در چاله محرومیت از عبادت به خاطر ترس بیش از حد از ریا نیز اندیشه کرد. در هر عمل و عبادیتی قدری تفکر کنید همین مقدار که دریافتید محرک و انگیزه شما رضای حق و رسیدن به ثواب الهی است، با توکل بر خداوند و استعاذه و پناه بردن به خداوند از شر شیطان ملعون، شروع به عبادت و عمل کنید، خداوند انشاءالله به عمل شما خلوص می بخشد و از لغزیدن به دام ریا شما را نگه می دارد.
یک نکته در پایان درخور توجه است که می تواند راه حل مناسبی برای مشکل ریا در وظایف دینی باشد و آن فرمایش حضرت آیت الله العظمی بهجت است. ایشان فرمودند: شما در عبادات و کارها برای «شاه» ریا کنید نه برای گدایان، کنایه از آن که «خداوند که همه چیز از آن اوست و بی نیاز و غنی مطلق است» اگر او را در نظر بگیرید و در مقابل همه مخلوقات از جمله انسان را که سراپا فقر و نیازمندی هستند مورد ملاحظه قرار گیرد؛ آنگاه انسان به درستی می فهمد که کار را باید برای خدا انجام داد که صاحب همه چیز است نه برای دیگران که از خود چیزی را دارا نیستند. این فرمایش حضرت آیت الله بهجت همان توضیح آیه 15 از سوره فاطر است که می فرماید: «ای مردم! همه شما در پیشگاه خدا نیازمندید و خدا بی نیاز ستوده است: «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله والله هو الغنی الحمید».
براى آگاهى بیشتر ر.ک.
الف. فهرى، سیداحمد، عجب و ریا؛
ب. نراقى، ملااحمد، معراج السعاده.
1. ریشه «ریا» گاهى دوستى جاه و مقام، شهرت طلبى و کسب آوازه نزد مردم است که باید با این عوامل مبارزه کرد.
2. باید ضرر ریا را شناخت که چگونه قلب را تیره مى کند و توفیق اصلاح نفس را مى گیرد. اعمال نیک انسان را نابود ساخته و تبدیل به آتش دوزخ مى نماید. عقل مهم ترین وسیله و ابزار شناسایى را در اختیار انسان قرار مى دهد. عقل ایجاب مى کند که آدمى به چیزى که سودى در بر دارد، رغبت نشان داده و از چیزى که ضرر و زیان دارد بپرهیزد. در واقع عقل به دنبال لذت پایدار و سود بى منتها است. در برخورد اولیه با مسأله ریا، شخص عاقل رد پاى شیطان و نفس را تشخیص مى دهد و با یک ژرف اندیشى درمى یابد که هوا و هوس به جنبش آمده است تا براى لحظاتى عقل را در پرده غفلت پوشانده و بهره اش ببرد. بهره اى که پایدار نیست و فقط قوه خیال و وهم را ارضا مى کند. در اینجا عقل حکم مى کند که شخص لذت پایدار؛ یعنى، پیروى از دستورات خداوند را – که سعادت را در بردارد – انتخاب کند و به وسوسه هاى شیطان خناس وسوسه گر اعتنا نکند و پاى هوا و هوس را ببندد.
3. طلب جاه و مقام نزد مردم، اظهار نیاز نزد نیازمندان است؛ چه آنان نیز همگى محتاجانى در پیشگاه خدایند و منزلت نزد آنان، اندکى سود ندارد. توصیه شده این آیه شریفه را در تعقیبات فرایض (نمازهاى واجب) بخوانید: «قل اللهم مالک الملک تؤتى الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعزّ من تشاء و تذل من تشاء، بیدک الخیر انک على کل شى ء قدیر» مضمون آیه این است که خداوند، مالک تمام هستى است و از ملک خود به هر که خواهد، بدهد و از هر که خواهد، منع نماید و اگر بخواهد مى تواند داده خود را بازپس بگیرد. هر که را بخواهد عزیز مى گرداند و هر که را بخواهد خوار و ذلیل سازد، تمام خیر و نیکى ها به دست خداوند است و اوبه هر کارى توانا و قادر است».
شاید سر اینکه خواندن این آیه بعد از نمازهاى واجب، فضیلت بسیار دارد همین نکته باشد که انسان با دقت در مضمون آن، امید به درگاه خداوند آورد و از مردم و آنچه در دنیا است قطع امید کند و این مرحله را علماى اخلاق «انقطاع عن الناس» و بهتر بگوییم «انقطاع الى الله» نامیده اند. خلاصه این قسمت آن است که مؤمن باید تلاش کند، یکسره متوجه خدا شود و از همه خلایق قطع امید نماید.
4. توجه داشتن به نعمت هاى اخروى و مقامات معنوى و بى اعتنایى به زودگذر دنیا: «والدار الاخرة خیر للذین یتقون افلا تعقلون»؛ «سراى آخرت و نعمت هاى آن براى پرهیزگاران بسى بهتر است، آیا در این باره تعقل نمى کنید؟!».
5. عادت کردن به عبادت پنهانى؛ تا شخص به جایى برسد که اعمال نیک خود را چنان پنهان سازد که گویى شخص خاطى و گنه کار، عمل خود را از دید مردم مخفى مى سازد. به مرور و با استمرار در پنهان سازى عبادات و نیکى ها، نفس به اطلاع مردم از عبادات بى اعتنا مى شود؛ یعنى، به اینکه دیگران آگاهى از نیکى هایش یابند، توجهى نمیکند.
بهترین محک براى شناخت اعمال ریائى از غیر ریائى همان معیارهائى است که در روایات اسلامى آمده است; از جمله:
1 ـ در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که فرمود: «اَمّا عَلامَةُ الْمُرائِى فَاَرْبَعَةٌ: یَحْرُصُ فَى الْعَمَلِ لِلّهِ اِذا کانَ عِنْدَهُ اَحَدٌ وَ یَکْسِلُ اِذا کانَ وَحْدَهُ وَ یَحْرُصُ فى کُلِّ اَمْرِه عَلَى الْمَحْمِدَةِ وَ یُحْسِنُ سَمْتهُ بِجُهْدِهِ; امّا علامت ریاکار چهار چیز است: هنگامى که کسى نزد اوست تلاش مى کند اعمال الهى انجام دهد و هنگامى که تنها شد در انجام عمل کسل است! و در تمام کارهایش اصرار دارد مردم از او مدح و ستایش کنند، وسعى مى کند ظاهرش را در نظر مردم خوب جلوه دهد.»
2 ـ در حدیث دیگرى همین معنى با تعبیرات جالب دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام)نقل شده است فرمود:«لِلْمُرائِى اَرْبَعُ عَلامات:یَکْسِلُ اِذا کانَ وَحْدَه ُوَیَنْشُطُ اِذا کانَ فى النّاسِ وَ یَزیدُ فى الْعَمَلِ اِذا اُثْنِىَ عَلَیْهِ وَیَنْقُصُ مِنْهُ اِذا لَمُ یُثْنى عَلَیْهِ; ریا کار چهار علامت دارد: اگر تنها باشد اعمال خود را با کسالت انجام مى دهد، و اگر در میان مردم باشد بانشاط انجام مى دهد، هرگاه او را مدح و ثنا گویند بر عملش مى افزاید، و هرگاه ثنا نگویند از آن مى کاهد!» شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، جلد 2، صفحه 180.
دو نکته مهم در مبحث ریا وجود دارد که در خاتمه بحث متذکر مى شویم:
یکم. براى از بین بردن ریا لازم نیست انسان خود را در برابر مردم، فردى گنه کار جلوه دهد،؛ بلکه این کار برخلاف رضاى خدا و امرى ناپسند است. خداوند دوست دارد آبروى بنده مؤمنش نزد مردم حفظ شود و اگر لغزش دارد نزد آنان رسوا نگردد، ولى بنده باید رابطه خود را با خدا نیکو گرداند و در خفا از گناهان خویش توبه کند و عهد کند که از معاصى کناره خواهد گزید و در این راه از خداوند مدد جوید.
دوم. نباید از ترس ریا عبادات و انجام حسنات را ترک کرد. این یکى از وسوسه هاى شیطانى است که به این وسیله انسان را از خدا دور مى سازد.
بزرگان فرموده اند: ترس از ریا نشانه بی ریایی و ترس از بی اخلاصی نشانه اخلاص است. ایمان و شرک دارای مراتب فراوانی است. ایمان فردی در مرحله ای ممکن است نسبت به ایمان فردی دیگر، نوعی شرک محسوب شود و لذا گفته اند: «حسنات الابرار، سیئات المقربین؛ کارهای نیک نیکوکاران در نزد اهل قرب، گناه و بدی به شمار می آید».
هر چند ترس از ریا و بی اخلاصی در هر حال مطلوب است ولی باید توجه داشت انسان در چه مرحله و درجه ای از ایمان و قرب قرار گرفته است و وظیفه اش را در هر مرحله باید انجام دهد.
در مرحله ای که من و شما قرار داریم همین مقدار که بین خود و خدا، عملمان را به قصد نشان دادن به دیگران انجام نمی دهیم و هدفمان بهره مندی از ثواب و برکات عبادات است، همین مقدار کافی است که به دنبال عمل و عبادت باشیم و به سخن و تصور و برداشت دیگران توجه نداشته باشیم. چون وسوسه های شیطان رنگارنگ و بسیار متنوع است و هر کس را از راه خودش به دام می اندازد. ترس افراطی از ریا موجب ایجاد وسوسه و انزوا و محرومیت از عبادات جمعی و نماز جماعت و شرکت در جلسات پربار دینی می گردد و این همان خواسته و آرزوی دیرینه شیطان رجیم است. پس در عین حال که باید از افتادن در چاه ریا پرهیز کرد، باید از افتادن در چاله محرومیت از عبادت به خاطر ترس بیش از حد از ریا نیز اندیشه کرد. در هر عمل و عبادیتی قدری تفکر کنید همین مقدار که دریافتید محرک و انگیزه شما رضای حق و رسیدن به ثواب الهی است، با توکل بر خداوند و استعاذه و پناه بردن به خداوند از شر شیطان ملعون، شروع به عبادت و عمل کنید، خداوند انشاءالله به عمل شما خلوص می بخشد و از لغزیدن به دام ریا شما را نگه می دارد.
یک نکته در پایان درخور توجه است که می تواند راه حل مناسبی برای مشکل ریا در وظایف دینی باشد و آن فرمایش حضرت آیت الله العظمی بهجت است. ایشان فرمودند: شما در عبادات و کارها برای «شاه» ریا کنید نه برای گدایان، کنایه از آن که «خداوند که همه چیز از آن اوست و بی نیاز و غنی مطلق است» اگر او را در نظر بگیرید و در مقابل همه مخلوقات از جمله انسان را که سراپا فقر و نیازمندی هستند مورد ملاحظه قرار گیرد؛ آنگاه انسان به درستی می فهمد که کار را باید برای خدا انجام داد که صاحب همه چیز است نه برای دیگران که از خود چیزی را دارا نیستند. این فرمایش حضرت آیت الله بهجت همان توضیح آیه 15 از سوره فاطر است که می فرماید: «ای مردم! همه شما در پیشگاه خدا نیازمندید و خدا بی نیاز ستوده است: «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله والله هو الغنی الحمید».
براى آگاهى بیشتر ر.ک.
الف. فهرى، سیداحمد، عجب و ریا؛
ب. نراقى، ملااحمد، معراج السعاده.